فصل نوین همگرایی در آسیای مرکزی

بزرگترین چالش فرهنگی، تفاوت سرعت توسعه است. قزاقستان از نظر فرهنگی به سمت جهانی‌شدن و مدرنیته غربی متمایل‌تر است، در حالی که ترکمنستان همچنان بسته و سنتی باقی مانده است. این شکاف می‌تواند در درازمدت مانع ایجاد یک «جامعه واحد» شود. همگرایی فرهنگی در آسیای مرکزی در حال بازگشت به تنظیمات کارخانه (دوران پیش از شوروی و پیش از استعمار) است؛ جایی که مرزهای سیاسی پررنگ نبودند و فرهنگ‌ها در بستر جاده ابریشم در داد و ستد مداوم بودند.

برای نخستین بار در چندین دهه اخیر، منطقه به یک اتحاد واقعی نزدیک شده است؛ از حل تاریخی مناقشات مرزی گرفته تا راه‌اندازی پروژه‌های بزرگ مشترک در حوزه انرژی. جزئیات بیشتر این تحولات در جدیدترین قسمت برنامه «دیپلماسی بزرگ» از شبکه تلویزیونی «ژیبک ژولی» (Jibek Joly) بررسی شده است. خبرگزاری «کازینفورم» گزارش می‌دهد:

عوامل وحدت‌بخش بسیار بیشترند

در سال ۲۰۲۵، آسیای مرکزی وارد پویاترین مرحله همگرایی خود در دهه‌های اخیر شد. پنج کشور منطقه بیش از پیش در سیاست خارجی به عنوان یک بلوک واحد عمل می‌کنند، اما تغییرات درون‌منطقه‌ای نیز به همان اندازه قابل توجه است. در پس‌زمینه تاریخ طولانی مناقشات مرزی، اختلافات آبی و رقابت برای رهبری، کشورها به تدریج به سمت گفتگوی مبتنی بر اعتماد و همکاری‌های عملی حرکت می‌کنند.

به گفته کارشناسان، همگرایی امروز به صورت «پایین به بالا» و از طریق پروژه‌های مشخص، پیوندهای اقتصادی و فرمت‌های جدید تعامل در حال توسعه است. این اتفاق در منطقه‌ای رخ می‌دهد که ۸۴ میلیون نفر جمعیت دارد، مسیرهای کلیدی لجستیکی اوراسیا در آن شکل می‌گیرد و بازار کار آن به سرعت در حال رشد است.

آسیای مرکزی و سطح جدیدی از همگرایی

عظمت بای‌غالی‌اف کارشناس علوم سیاسی و ارتباطات بین‌الملل، معتقد است: «دلیل اصلی اینکه ما اکنون در چارچوب آسیای مرکزی بسیار فعالانه‌تر با یکدیگر تعامل داریم، فرمت رهبری گرم‌تر و عمل‌گرایانه‌تر است. اکنون شاهد فرمت کاملاً متفاوتی از تعامل باز میان دو رهبر اقتصادی اصلی منطقه، یعنی قزاقستان و ازبکستان هستیم. میزان اعتمادی که رهبران آسیای مرکزی به یکدیگر دارند، اهمیت بسیار زیادی دارد.»

در سال‌های اخیر، تجارت درون‌منطقه‌ای دو برابر شده و گردش مالی قزاقستان با کشورهای منطقه به بالاترین حد تاریخی خود رسیده است. قزاقستان همچنان بزرگترین اقتصاد آسیای مرکزی است و بیش از نیمی از کل صادرات درون‌منطقه‌ای را تأمین می‌کند. با تقویت تماس‌های سیاسی و انسانی، تعداد ابتکارات مشترک از لجستیک تا صنعت در حال افزایش است. توافقات اخیر قزاقستان و ازبکستان به ارزش ۱.۳ میلیارد دلار و توافق با ترکمنستان برای دو برابر کردن گردش مالی نشان می‌دهد که منطقه به سمت ایجاد یک فضای اقتصادی فشرده، هرچند بدون اتحاد رسمی، در حرکت است.

عظمت بای‌غالی‌اف مطمئن است که پیش از این مسائل سیاسی مانع رشد اقتصادی منطقه بود. وی خاطرنشان کرد: «در حال حاضر اصولا مانعی وجود ندارد. عوامل وحدت‌بخش بسیار بیشتر هستند. این درک رهبران کشورهاست که اکنون فرصتی تاریخی برای آسیای مرکزی فراهم شده تا دوباره در سطح جهانی خودی نشان دهد. توجه قدرت‌های بزرگ به منطقه در حال حاضر وصف‌ناپذیر است. ثانیاً، رشد اقتصادی مرتبط با توسعه بزرگراه‌های حمل‌ونقل است. از پنج کریدور اصلی حمل‌ونقل در اوراسیا، سه کریدور از قزاقستان می‌گذرد و به نوعی همه کشورهای منطقه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین ما در اینجا از نظر بحران‌های ژئوپلیتیکی مزیت بزرگی داریم.»

آسیای مرکزی و سطح جدیدی از همگرایی

در این میان، نقش قزاقستان به عنوان هسته مسیرهای زیرساختی بین چین و اروپا و همچنین به عنوان آغازگر پروژه‌های بزرگ منطقه‌ای تقویت می‌شود. همگرایی به تدریج پخته‌تر می‌شود: نشست‌های مشورتی رهبران به یک مکانیسم کاری تبدیل شده و تصمیمات اقتصادی مشترک در حال شکل‌دهی به معماری جدید تعاملات منطقه‌ای است. تحلیلگران تأکید می‌کنند که این نزدیکی ویژگی‌های خاص هر کشور را نادیده نمی‌گیرد، بلکه مسیری را تعیین می‌کند که در آن همکاری سودآورتر از رقابت است.

بای‌غالی‌اف افزود: «کشورهای آسیای مرکزی وظیفه دارند گردش مالی درون منطقه را افزایش دهند. شریک اصلی قزاقستان امروز ازبکستان است که تجارت با آن به ۵ تا ۶ میلیارد دلار در سال رسیده است. اما چشم‌اندازهایی با ترکمنستان نیز وجود دارد: ۵۰۰ میلیون دلار فعلی برای چنین اقتصادهایی بسیار کم است. پتانسیل عظیمی وجود دارد، به ویژه اگر مسیرهای جدید از طریق ایران و افغانستان باز شود. ترکمنستان می‌تواند به سومین پیشران رشد اقتصادی برای کل آسیای مرکزی تبدیل شود.»

بردار منطقه‌ای در حال تبدیل شدن به اولویت است و کشورهای آسیای مرکزی به طور فزاینده‌ای توجه خود را از بازارهای خارجی به تقویت پیوندهای درون‌منطقه‌ای معطوف می‌کنند. اقتصاد، حمل‌ونقل، آموزش و تماس‌های انسانی، همگی مدلی جدید از تعامل را شکل می‌دهند که در آن آسیای مرکزی دیگر صرفاً یک فضای جغرافیایی نیست، بلکه کانونی رو به رشد برای همکاری‌های پایدار است.

دو هسته منطقه‌گرایی: قزاقستان و ازبکستان

تحلیلگران در ادامه بحث درباره مرحله جدید همگرایی آسیای مرکزی خاطرنشان می‌کنند: همگرایی بدون مشارکت قزاقستان غیرممکن است، اما نمی‌تواند تنها حول یک مرکز بنا شود. این امر نیازمند تعادل با تاشکند است که مدل «دو هسته‌ای» را ایجاد می‌کند. ازبکستان پرجمعیت‌ترین کشور آسیای مرکزی است و مرحله کنونی منطقه‌گرایی از آنجا آغاز شد. با توجه به ناهمگونی در اقتصاد، جمعیت‌شناسی و منابع، دو نقطه ثقل شکل می‌گیرند که قادرند منافع شرکت‌کنندگان را متعادل کرده و ریتم همکاری‌های آینده را تنظیم کنند.

بختیار ایرگاشف، مدیر مرکز ابتکارات پژوهشی «Ma’no» از تاشکند، نظر خود را چنین بیان کرد: «در هفت سال گذشته ما مرحله مشخصی از توسعه همکاری‌های منطقه‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم. و اکنون واقعاً می‌توانیم بگوییم که در آسیای مرکزی موفق شده‌ایم یک مبنای نهادی برای گفتگو ایجاد کنیم تا حداقل شروع به شنیدن صدای یکدیگر کنیم. ما پیش از این حتی نمی‌توانستیم بستری برای گفتگو پیدا کنیم که در آن بتوانیم به حرف یکدیگر گوش دهیم، نظرات را به اشتراک بگذاریم، منافع را بیان کنیم و نقاط مشترک را پیدا کنیم.»

قزاقستان منابع، زیرساخت، لجستیک و سرمایه‌گذاری را به منطقه می‌آورد و ازبکستان صنعتی‌سازی پویا و نیروی کار قدرتمند را. چنین ترکیبی امکان ساخت زنجیره‌های پیوسته را تقویت می‌کند: از استخراج مواد خام تا محصول نهایی با هدف صادرات. با توجه به افزایش تقاضا برای مواد معدنی استراتژیک، این به یک چالش کلیدی تبدیل می‌شود: آسیای مرکزی ممکن است خطر باقی ماندن به عنوان ضمیمه مواد خام را داشته باشد، اما این شانس را دارد که به مرکز تولید مواد حیاتی برای اقتصاد جهانی تبدیل شود.

این کارشناس افزود: «فرمت نشست‌های مشورتی سران کشورها با در نظر گرفتن تجربیات منفی قبلی تدوین شده است. این دیدارها و اسناد ماهیت اجباری عمومی ندارند. هر کشور دیدگاه خود را بیان می‌کند و منافع مشترک پیدا می‌شود. کشورهای منطقه موفق شده‌اند مشکلات جدی را که بیش از ۲۰ سال مانع بودند حل کنند: مسائل مرزی. این نشان‌دهنده آن است که همکاری شتاب می‌گیرد و شکل واقعی به خود می‌گیرد.»

مسئله رقابت بین قزاقستان و ازبکستان که در سال‌های گذشته اغلب مطرح می‌شد، دیگر موضوعیت ندارد. به عقیده متخصصان، اقتصادهای این کشورها مکمل یکدیگرند؛ حتی در حوزه اورانیوم تفاوت حجم استخراج، رقابت مستقیم را منتفی می‌کند. این دو کشور با هم قادرند تقریباً نیمی از تولید جهانی را تشکیل دهند. در عین حال، هر دو کشور اجرای برنامه‌های توسعه انرژی هسته‌ای را آغاز کرده‌اند؛ حوزه‌ای دیگر که در آن منافع هماهنگ دستاورد بیشتری نسبت به رقابت دارد.

ایرگاشف گفت: «رقابت کجاست؟ قزاقستان بیش از ۴۰ درصد تولید جهانی اورانیوم را در اختیار دارد و ازبکستان حدود ۵ درصد. اگر پتانسیل‌ها یکی شود، تقریباً ۴۵ درصد تولید جهانی اورانیوم به دست می‌آید. چرا متحد نشویم؟ مسائل رقابت توسط برخی نیروها و رسانه‌ها بزرگ‌نمایی می‌شود. ازبکستان و قزاقستان جایی و دلیلی برای رقابت ندارند. چندین کشور باید در یک جهت مشترک و بر اساس منافع توافق‌شده کار کنند.»

به گفته وی، یکی از چالش‌های کلیدی مسئله فرآوری مواد معدنی استراتژیک است. کشورهای منطقه با یک دوراهی مواجه‌اند: اکتفا به استخراج و فرآوری اولیه یا تلاش برای ایجاد تولید با چرخه کامل. فرآوری اولیه از نظر زیست‌محیطی دشوارترین مرحله است و صادرات مواد خام به شکل شمش دوباره نقش آسیای مرکزی را به عنوان تأمین‌کننده منابع و نه محصول نهایی تثبیت می‌کند. کارشناسان تأکید می‌کنند: بدون توسعه صنایع تکمیلی، ارزش افزوده از منطقه خارج خواهد شد.

این کارشناس تصریح کرد: «ما با چالش جدی روبرو هستیم. کشورهای آسیای مرکزی، به ویژه قزاقستان، پتانسیل جدی معدنی و مواد خام دارند. اما ما در این زنجیره چه کاره خواهیم بود؟ آیا فقط سرزمین‌های استخراج و فرآوری اولیه خواهیم بود؟ یا سعی خواهیم کرد فرمت‌های دیگری پیدا کنیم که در آن مواد معدنی همین‌جا فرآوری شوند و تولیدات و مشاغل جدید ایجاد کنند؟ ما باید برای جذب سرمایه‌گذاری نه تنها در استخراج، بلکه در فرآوری بعدی مبارزه کنیم. این چالشی برای فرمت‌های موجود همکاری است.»

با این حال، چشم‌انداز ایجاد بازار مشترک یا قوانین اقتصادی یکپارچه فعلاً دور از دسترس است. با وجود پیشرفت‌ها، مشکلات در ابتدایی‌ترین سطوح باقی مانده‌اند؛ از رویه‌های گمرکی گرفته تا کنترل‌های بهداشتی گیاهی (فیتوسانیتاری). منطقه تجربه پروژه‌های همگرایی بیش از حد بلندپروازانه را دارد و امروز تلاش می‌کند تدریجی، بدون فشار و بدون بیانیه‌های پرطمطراق حرکت کند. به نظر تحلیلگران، چنین رویکرد تکاملی اجازه می‌دهد تا همکاری‌ها بدون تکرار اشتباهات گذشته تقویت شود.

ایرگاشف گفت: «من معتقدم که زود است. ما آماده نیستیم. ما هنوز نتوانسته‌ایم ساده‌ترین مسائل بهینه‌سازی رویه‌های مرزی را حل کنیم. ما مشکلات عظیمی در کنترل بهداشتی گیاهی داریم. بیایید اشتباهات دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ را تکرار نکنیم. بیایید بدون عجله، به صورت تکاملی و با آرامش مسائلی را حل کنیم که می‌توان بدون فرمت‌های همگرایی پر سروصدا حل کرد.»

گره انرژی که متحد می‌کند

شمال آسیای مرکزی (پیوند قزاقستان و ازبکستان) مراکز ثقل اقتصادی هستند. کشورهای جنوبی منطقه یک گره انرژی استراتژیک را تشکیل می‌دهند و نقش کلیدی در تنظیم منابع آبی دارند. پنج کشور در حال حاضر در ایجاد حلقه انرژی منطقه مشارکت دارند تا به طور مشترک منابع حیاتی آسیای مرکزی، یعنی انرژی و آب را توسعه و توزیع کنند.

نمونه بارز این امر ساخت نیروگاه برق‌آبی «کامبار-آتا ۱» در قرقیزستان است. این یکی از اولین پروژه‌های مشترک واقعاً بزرگ دولت‌های مستقل منطقه است. این نیروگاه با هزینه حدود ۴ میلیارد دلار توسط سه کشور قرقیزستان، قزاقستان و ازبکستان اجرا می‌شود. پروژه جدید جایگاه یک حلقه کلیدی در حلقه انرژی در حال شکل‌گیری آسیای مرکزی را دارد که باید توزیع پایدار برق و آب را تضمین کند.

باقیت باکتایف، کارشناس علوم سیاسی از قرقیزستان، خاطرنشان کرد: «بسیار معنادار است که ما ساخت نیروگاه کامبار-آتا ۱ را در قرقیزستان آغاز کردیم. این یک نیروگاه برق‌آبی بزرگ است. اگر در سایر کشورهای جهان هنوز دعاوی مختلفی بر سر مسائل تأمین آب و ساخت نیروگاه‌های برق‌آبی وجود دارد، در اینجا این مسئله حل شده است. علاوه بر این، سه جمهوری به طور مشترک نیروگاه می‌سازند، یعنی در اینجا مسئله توزیع آب، برق و غیره حل خواهد شد.»

به گفته وی، آغاز ساخت «کامبار-آتا ۱» نمادی از چرخش به سوی شراکت شد و بدین ترتیب آسیای مرکزی الگویی برای کل جهان ارائه کرد.

او می‌گوید: «ما پیچیده‌ترین مرزهای جهان را داشتیم؛ به قول معروف خانه در قرقیزستان، باغچه در تاجیکستان و ویلا در ازبکستان بود. حل این مسئله تنها با خرد و اراده ممکن بود. آسیای مرکزی به جامعه جهانی نشان داد که چگونه می‌توان پشت یک میز در مورد مسائل مرزی به صورت مسالمت‌آمیز توافق کرد.»

باکتایف می‌افزاید که قرقیزستان نقش خود را در تعمیق بیشتر توافقات انرژی منطقه‌ای می‌بیند. کشورها تجربه دارند؛ در سال ۱۹۹۸ توافقنامه‌ای برای استفاده مشترک از برق امضا شد. امروز آن توافق مبنایی برای گسترش همکاری‌ها می‌شود.

آرامش در دره حاکم شد

پنج کشور آسیای مرکزی پیشرفت عظیمی را نه تنها در مسائل توزیع منابع آبی نشان داده‌اند. یکی از دردناک‌ترین مسائل دهه‌های اخیر، یعنی بخش‌های مورد مناقشه مرزی در دره فرغانه، حل و فصل شده است. این فضا سال‌ها پرتنش‌ترین منطقه بود. همین سه چهار سال پیش در آنجا درگیری‌های جدی رخ می‌داد. اما در بهار وضعیت تغییر کرد: ۳۱ مارس در خجند، رهبران تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان سندی را امضا کردند که پرونده مسائل مرزی را نهایتاً بست. نعمت‌الله میرسیدوف، ناظر سیاسی از تاجیکستان، خاطرنشان می‌کند که توافق جدید عملاً تمام منطقه دره فرغانه را باثبات کرده است.

او می‌گوید: «این امر به طور کلی بر ایجاد فضایی مساعد در تمام انواع روابط با کشورهای منطقه آسیای مرکزی تأثیر گذاشته است.»

به گفته این کارشناس، امنیت منطقه‌ای تقویت شده و کشورها پایگاه جدیدی برای همکاری اقتصادی به دست آورده‌اند.

میرسیدوف خاطرنشان می‌کند: «قزاقستان یکی از نزدیک‌ترین شرکای ما باقی مانده است. ما از آنجا غلات و فرآورده‌های نفتی با قیمت‌های مناسب دریافت می‌کنیم. با ازبکستان هم نمونه‌های مثبتی داریم. و تجارت نیز هر چه بیشتر توسعه می‌یابد.»

به گفته وی، تاجیکستان نقش خود را در حفظ ثبات و حسن همجواری می‌بیند. برای چنین جمهوری کوچکی، این امری حیاتی است.

بدین ترتیب، آسیای مرکزی امروز سطحی از همگرایی را نشان می‌دهد که چند سال پیش حتی تصورش هم غیرممکن بود. پنج کشور به تدریج در حال ایجاد درک مشترک و اهداف مشترک هستند، یاد می‌گیرند که به عنوان یک جبهه واحد در بیرون عمل کنند و پیوندها را در درون منطقه تقویت نمایند. این روند به آرامی اما با ثبات و با تمرکز بر نتایج بلندمدت در حال پیشرفت است.

دولت‌ها با چالش‌های جدی روبرو هستند: تغییر اقلیم، کمبود آب، رشد سریع جمعیت و ضرورت عبور از مدل خام‌فروشی. کارشناسان معتقدند که اگر منطقه زنجیره‌های تأمین خود را بسازد و تولید داخلی را توسعه دهد، می‌تواند خودکفا شود. پتانسیل ویژه‌ای در حوزه مواد معدنی استراتژیک وجود دارد.

منطقه‌گرایی آسیای مرکزی در حال جلب توجه خارجی است. گروه پنج عملاً در حال تبدیل شدن به «گروه شش» است: آذربایجان تلاش می‌کند در فرآیندهای منطقه‌ای مشارکت داشته باشد و سهم خود را ایفا کند.

جمع‌بندی

این گزارش تحلیلی از یک «رنسانس همگرایی» در آسیای مرکزی را ترسیم می‌کند که بر خلاف تلاش‌های ناموفق دهه‌های ۹۰ و ۲۰۰۰، این بار نه بر اساس شعارهای سیاسی، بلکه بر پایه عمل‌گرایی اقتصادی و ضرورت‌های امنیتی شکل گرفته است.

عبور از رقابت سنتی میان قزاقستان (قدرت اقتصادی و انرژی) و ازبکستان (قدرت جمعیتی و نظامی) به سمت یک مدل همکاری استراتژیک. این دو کشور اکنون به عنوان موتور محرک منطقه عمل می‌کنند؛ جایی که منابع قزاقستان با نیروی کار و صنعت ازبکستان تکمیل می‌شود.

همگرایی تکاملی و محتاطانه: رهبران منطقه آگاهانه از ایجاد اتحادیه‌های صلب و دستوری (مانند مدل‌های اتحادیه اروپا یا اوراسیا) پرهیز می‌کنند و رویکرد «پایین به بالا» (پروژه‌محور) را برای اعتمادسازی انتخاب کرده‌اند.

آسیای مرکزی در حال گذار از یک «منطقه حائل» به یک "منطقه اتصال‌دهنده" است. اگر مدل همکاری «آب در برابر انرژی» و «امنیت در برابر تجارت» که اکنون پایه‌ریزی شده ادامه یابد، این منطقه می‌تواند از بن‌بست جغرافیایی خارج شده و به یک قدرت نوظهور اقتصادی در قلب اوراسیا تبدیل شود.

همگرایی فرهنگی در آسیای مرکزی، لایه زیرین و نرم‌افزاریِ همگرایی سیاسی و اقتصادی است که در این گزارش به آن اشاره شد. اگرچه اقتصاد موتور محرک است، اما فرهنگ به عنوان «ملات» این آجرها عمل می‌کند.

وضعیت همگرایی فرهنگی این منطقه را می‌توان در چند محور کلیدی دسته‌بندی کرد:

۱. عبور از «ملی‌گرایی تهاجمی» به «میراث مشترک»

در سه دهه گذشته، هر یک از کشورهای تازه استقلال‌یافته تلاش می‌کردند شخصیت‌های تاریخی (مانند ابن‌سینا، فارابی، امیرتیمور، رودکی و...) را منحصراً به نام خود سند بزنند که باعث تنش می‌شد.

تحول جدید: اکنون رویکرد به سمت «میراث تمدنی مشترک» تغییر کرده است. برای مثال، ازبکستان و قزاقستان دیگر بر سر اینکه فارابی متعلق به کدام است نزاع نمی‌کنند، بلکه او را فیلسوفی متعلق به کل منطقه می‌دانند. برگزاری مشترک جشن‌های مفاخر (مانند مراسم رودکی و فردوسی که شما در آن نقش دارید) نشانگر این بلوغ است.

۲. نوروز؛ پرچم هویت منطقه‌ای

نوروز قدرتمندترین عنصر فرهنگی وحدت‌بخش در آسیای مرکزی است. برخلاف اعیاد مذهبی که ممکن است تحت تأثیر قرائت‌های مختلف باشد، یا مناسبت‌های ملی که مختص یک کشور است، نوروز تنها جشنی است که در هر ۵ کشور با شکوه و آداب‌ورسوم تقریباً مشابه برگزار می‌شود.

این جشن اکنون به عنوان نماد «هویت سکولار-معنوی» آسیای مرکزی در برابر هویت‌های وارداتی (غربی یا رادیکالیسم مذهبی) عمل می‌کند.

۳. عامل زبانی و سازمان دولت‌های ترک (OTS)

چهار کشور از پنج کشور (قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان) ریشه زبانی ترکی دارند.

نقش OTS: سازمان دولت‌های ترک با محوریت فرهنگی، در حال استانداردسازی الفبا (گذار به لاتین در قزاقستان و ازبکستان) و ایجاد شبکه‌های تلویزیونی مشترک است. این امر باعث می‌شود شهروندان این کشورها راحت‌تر با هم ارتباط برقرار کنند.

جایگاه تاجیکستان: تاجیکستان به عنوان تنها کشور فارسی‌زبان، اگرچه عضو این بلوک زبانی نیست، اما به دلیل پیوند عمیق فرهنگی «حوزه تمدنی ایرانی» (به‌ویژه با شهرهای سمرقند و بخارا در ازبکستان)، بافت فرهنگی جدایی‌ناپذیری از منطقه دارد. همگرایی اخیر تاجیکستان و ازبکستان (لغو ویزا و باز شدن مرزها) باعث شده تا فرهنگ فارسی‌زبانان و ترک‌زبانان دوباره مانند دوران جاده ابریشم در هم تنیده شود.

۴. احیای «آسیای مرکزی» به جای «آسیای شوروی»

نسل جدید (Gen Z) در این کشورها دیگر خاطره‌ای از شوروی ندارد و زبان روسی، اگرچه هنوز زبان ارتباطی (Lingua Franca) نخبگان است، اما در بین جوانان جای خود را به زبان‌های ملی و انگلیسی می‌دهد.

هویت جدید: جوانان منطقه در حال شکل‌دهی به یک هویت «آسیای مرکزی» (Central Asian) هستند. این هویت در موسیقی پاپ (مانند تأثیر Q-Pop قزاقستان بر منطقه)، سینما و مد دیده می‌شود که نه روسی است و نه کاملاً سنتی، بلکه مدرن و بومی است.

۵. دیپلماسی آموزشی و گردشگری (ویزای جاده ابریشم)

گردشگری: طرح «ویزای سیلک رود» (شبیه شنگن) که هنوز کامل اجرا نشده اما در دستور کار است، نشان می‌دهد که این کشورها می‌خواهند خود را به عنوان یک بسته فرهنگی واحد به جهان معرفی کنند.

تبادل دانشجو: افزایش چشمگیر تحصیل دانشجویان ازبک و ترکمن در دانشگاه‌های قزاقستان و قرقیزستان، در حال ایجاد یک طبقه نخبه است که با فرهنگ همسایگان خود آشناست و دوستان فرامرزی دارد.

۶. اسلام اعتدالی و تصوف

هر پنج کشور پیرو مکتب حنفی و دارای پیشینه قوی تصوف (نقشبندیه و یسویه) هستند. این قرائت از اسلام که با سنت‌های بومی آمیخته شده، یک سپر فرهنگی مشترک در برابر افراط‌گرایی ایجاد کرده و مبنای همگرایی دینی آن‌هاست. زیارتگاه‌های مشترک در ترکستان (قزاقستان) و بخارا (ازبکستان) زائرانی از کل منطقه را جذب می‌کند.

چالش فرهنگی موجود

بزرگترین چالش فرهنگی، تفاوت سرعت توسعه است. قزاقستان از نظر فرهنگی به سمت جهانی‌شدن و مدرنیته غربی متمایل‌تر است، در حالی که ترکمنستان همچنان بسته و سنتی باقی مانده است. این شکاف می‌تواند در درازمدت مانع ایجاد یک «جامعه واحد» شود.

همگرایی فرهنگی در آسیای مرکزی در حال بازگشت به تنظیمات کارخانه (دوران پیش از شوروی و پیش از استعمار) است؛ جایی که مرزهای سیاسی پررنگ نبودند و فرهنگ‌ها در بستر جاده ابریشم در داد و ستد مداوم بودند.

آلماتی قزاقستان

منابع:

https://www.inform.kz/ru/tsentralnaya-aziya-vihodit-na-noviy-uroven-integratsii-eksperti

https://kzmedianews.kz/news/65164/

https://inbusiness.kz/ru/news/astana-i-tashkent-glavnye-integratory-v-centralnoj-azii

کد خبر 25729

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =