مقدمه
کرونا همه چیز را تغییر خواهد داد. هنگامی که مردم مصیبتی را از سر میگذرانند، به خود تلقین میکنند که پس از پایان بحران، همه چیز جبران خواهد شد. اما واقعیت آن است که تغییراتی به دنبال خواهد بود، شاید نه به آن شدتی که در بحبوحه بحران به آن اشاره میشود و البته همه تغییرات هم در جهت مثبت نخواهند بود. بحران کرونا چه تغییراتی را در سیاست بینالملل به همراه خواهد داشت؟
بیش از همه این بحران یک آزمون مشروعیت برای همه دولتها است، هرچند که لزوما برای نظامهای سیاسی به این صورت مصداق پیدا نمیکند. سلامتی ما تا چه اندازه برای دولت اهمیت دارد و آیا اصولا توانایی حفاظت از ما را دارد؟ در دموکراسیها، دولتهایی که نتوانند به موقع و قاطعانه عمل کنند، احتمالا انتخابات بعدی را از دست میدهند. البته چنین شکستی حتی بدون بروز یک پاندمی هم احتمال وقوع دارد. اما تعداد کمی از افراد جامعه کلیت نظام دموکراتیک را زیر سوال میبرند.
اما نظامهای اقتدارگرا باید پیامدهای بیشتری را تحمل کنند. واکنش دیرهنگام و فاجعهبار چین به این بحران نارضایتی عمیقی را در شهروندان این کشور ایجاد کرد. چنین بیاعتنایی آشکار به زندگی مردم، خاطرات بد دوران حکومت مائو را برای جامعه یادآور شد. این بحران ممکن است، مخالفتها با شی جینپینگ را در درون حزب کمونسیت چین تقویت کند که میتواند حتی به کنار رفتن وی از قدرت منجر شود. باید یادآور شد که همگان از مادامالعمر شدن ریاست جمهوری وی خوشحال نبودند و البته سیاستهای ضد فساد او نیز دشمنان بسیاری را برایش بوجود آورده است. در اواسط ماه مارچ نامه سرگشادهای از منبع ناشناس در چین منتشر شد که خواستار برگزاری جلسه ویژه حزب بود و انتقاداتی را به نحوه مقابله با بحران و رهبری شی جینپینگ وارد میکرد.
شاید این بحران باعث شود تا جینپینگ در سال 2023 و پس از دو دوره معمول ریاست جمهوری مجبور به کنارهگیری شود. در این صورت میتوان انتظار داشت که جانشین وی در جهت عکس سیاستهای جینپینگ عمل کند و همکاریهای بینالمللی را گسترش بخشد. یا در حالت دیگر جینپینگ در قدرت بماند و هر مخالفتی را حتی با شدت بیشتر پاسخ بدهد. اما به نظر میرسد تحت هر شرایطی حزب کمونیست چین مستحکم باقی بماند.
بهره برداری ابزاری از ویروس
عصبی بودن دولت چین کاملا مشهود است، اما همزمان با ایجاد کمپین عظیم قدرت نرم خود به دنبال ارائه کمک به دولت ایتالیا و سایر کشورها است. این کمپین در وحله اول کارکرد داخلی دارد. نمایش تصاویر اروپاییهای سپاسگزار که نشان میدهد حتی اروپا نیز به کمک چین احتیاج دارد به نوعی اثبات برتری چین در بسیاری از زمینهها است. ورای ملاحظات سیاسی، مسلما کمکها با سپاس فراوان دریافت میشوند اما بعید است اروپاییها فراموش کنند که اگر تلاش اولیه چین برای پنهان کردن موضوع صورت نمیگرفت، احتمالا گسترش بیماری در جهان محدودتر بود.
در درون اتحادیه اروپا در نگاه نسبت به چین به عنوان کشوری که به ادعاهایش هموراه با تشکیک نگریسته میشود، تغییری ایجاد نمیشود. این موضوع در مورد گزارش چین درباره تعداد مبتلایان و درگذشتگان بیماری نیز مصداق پیدا میکند؛ حتی نخست وزیر لی کیچیانگ از مقامات خواسته است تا موارد جدید بیماری را ثبت نکنند زیرا چین درحال کاهش محدودیتهای اعمال شده است.
در آفریقا، ورود زودهنگام کمکهای چینی میتواند به اعتبار این کشور بیافزاید. عدم حضور ایالات متحده جالب توجه است. با جدی گرفته نشدن بحران در مراحل اولیه از سوی دونالد ترامپ، ایالات متحده فرصت ایفای نقش در ایجاد همبستگی و هماهنگی بینالمللی را از دست داد. این موضوع حتی میتواند بر انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات پیش رو تاثیر منفی بگذارد (که در این صورت در واشنگتن نیز میتوان به برقراری یک سیاست خارجی سازندهتر امیدوار بود).
قدرتهای بزرگ در مسیر رقابت خود، از هر ابزاری استفاده میکنند، پس دور از انتظار نیست که از ویروس کرونا نیز استفاده ابزاری نمایند. تلاش سخنگوی وزارت خارجه چین برای مقصر نشان دادن ارتش آمریکا در ایجاد این بحران مصداقی برای این مدعا است.
مشابه این مسیر از سوی دیگران نیز تجربه شد؛ انتشار اطلاعات نادرست از سوی روسیه و متهم کردن متناوب آمریکا، اروپا و چین و یا ادعای ترامپ که بحرانی بودن شرایط را تنها فریب دموکراتها عنوان کرد. اصرار اولیه ترامپ برای شناسایی کرونا با عنوان ویروس چینی نیز مفید نبود. ویروسها تابعیت ندارند و تنها دولتها چنین مینمایانند.
موازنه قوا
ایجاد تغییر در موازنه قوا بین قدرتهای بزرگ بستگی به عملکرد دولتها دارد. این یک موضوع نسبی است؛ ویروس بر همگان تاثیر میگذارد اما آیا تاثیر آن بر برخی بیش از دیگران است؟ کشورهایی که بیش از آن که به واقعیتها اهمیت دهند، به تصویر ارائه شده از تواناییهایشان اهمیت میدهند، کشور خود را بیشتر در معرض خطر قرار میدهند. از سوی دیگر هرچه تعداد کشتهشدگان بیشتر باشد، اختلال اقتصادی و اجتماعی بیشتر خواهد بود و البته بازیابی نیز کندتر خواهد شد.
ولادیمیر پوتین پیش از اجرای اقدامات اولیه در روسیه، کمکهایی را در هواپیماهای نظامی با درج عبارت "از روسیه با عشق" به ایتالیا ارسال کرد. روسیه ممکن است با شرایط سختی روبرو شود و در عین حال ابزارهای مالی اندکی برای مواجهه با هزینههای بازیابی دارد و قیمتهای پایین انرژی آنها را محدودتر نیز میکند. با این وجود، تصور تغییر نظام سیاسی در روسیه تحت تاثیر این بحران دور از ذهن است. در هر صورت، روسیه در حال حاضر در میان قدرتهای بزرگ، ضعیفترین است، بنابراین اگر تحت تاثیر این بحران عقب افتادگی آن عمیقتر شود، توانمندی روسیه در ایجاد موازنه قوا محدودتر خواهد شد. در یک چرخش مثبت، ممکن است یک روسیه تضعیف شده برای اجتناب از تسلط چین بر خود، به دنبال عادیسازی روابط با اتحادیه اروپا باشد. اگر اتحادیه اروپایی بتواند فرآیند بازیابی خود را بصورت موثر مدیریت کند، ممکن است برای تحریک وقوع چنین سناریویی، روسیه را از موضع قدرت درگیر نماید. البته باید گفت چنین سناریویی بیش از اندازه خوشبینانه است.
چین تمام تلاش خود را برای اثبات غلبه بر بحران انجام میدهد. در کوتاه مدت، حتی اگر چین اولین کشوری باشد که بتواند تجارت خود را به سطح عادی برساند، اقتصادهای آسیب دیده اروپا و آمریکا مانع از آن میشود که چین بتواند از این وضعیت بهره چندانی ببرد. ما شاهد تکرار بحران مالی سال 2008 نخواهیم بود که در آن چین نهایت بهره را از کاهش سرمایهگذاری اروپا و آمریکا برد. در واقع سوال اصلی آن است که در میانمدت هر سه قدرت میتوانند کم و بیش با اندازه و سرعت مشابهی فرآیند بازیابی اقتصادی را طی کنند یا خیر؟ در ایالات متحده، جایی که ترامپ اخیرا جدی بودن تهدید را عمیقا درک کرده، خطر بسیار بزرگ است اما باید در نظر داشت که ایالات متحده ابزارهای قابل ملاحظهای برای غلبه بر این بحران دارد.
اکنون اتحادیه اروپایی باید ثابت کند که میتواند بهتر از دوره بحران مالی سال 2008 عمل کرده و از معیشت شهروندان خود محافظت کند و فقط به حمایت از بانکها بسنده نمیکند. بعد از رای به بریگزیت در سال 2016، سران همه احزاب اروپایی نیاز به وجود اروپای اجتماعی را درک کردند اما مجددا این موضوع به فراموشی سپرده شد. اتحادیه اروپایی نمیتواند دو بار این اشتباه را مرتکب شود؛ سیاستهای قوی کینزی باید اتحادیهای با نشاط از لحاظ اقتصادی و اجتماعی پدید آورد.
اگر یک قدرت از دو قدرت دیگر عقب بیفتد، بازارهای جهانی و نفوذ را به نفع دیگران از دست میدهد. اما به طور متناقض، اگر یکی از آنها واقعا فرو بریزد، خطر سقوط، دیگران را نیز تهدید خواهد کرد. بنابراین هر سه قدرت تا حدی علاقهمند به بازسازی حداقلی رقبا هستند.
همزمان بحران کرونا ایالات متحده و حتی اروپا اقدامات خود را برای کاهش وابستگی متقابل به چین از طریق بازنگری در زنجیرههای تامین در بخشهای مهم تسریع میکنند. تلاشهای چین برای استفاده از این بحران برای افزایش حضور خود در اروپا و آمریکا اکنون با ظن بسیار بیشتری نگریسته میشود. با این وجود این یک بازآرایی در مسیر جهانیسازی است و نه قدمی به عقب، در واقع نظام وابستگی متقابل عمیق اقتصادی برقرار خواهد ماند.
جمع بندی: ایجاد تغییرات مثبت
روی هم رفته، موازنه قدرت در سطح جهان آنچنان دچار تغییر نخواهد شد و البته روابط بین قدرتهای بزرگ نیز صمیمانهتر نخواهد شد (مگر اینکه شاهد تغییر رهبری در واشنگتن و پکن باشیم). اگر اروپاییها بخواهند بحران کرونا را زمینهساز ایجاد تغییرات مثبت کنند، باید بصورت فعالانه خودشان تغییرات را رقم بزنند. به عبارت دیگر اتحادیه اروپایی باید از این بحران استفاده ابزاری مثبت نماید. این تغییرات میتواند فرصتی برای ایجاد و تقویت حاکمیت جهانی در عرصههایی از جمله بهداشت و ساماندهی به وابستگی متقابل بین اتحادیه اروپایی و چین و دیگران بر اساس مبانی منطقیتر باشد.
جبهه داخلی مهمترین عرصه است؛ نهادهای اتحادیه اروپا و همچنین کشورهای عضو باید از بودجه متوازن دست بکشند و روی سرمایهگذاری تولیدی و عدالت اجتماعی متمرکز شوند. ادغام اروپا باید به ریشههای خود بازگردد. بنیانگذاران جامعه اقتصادی اروپا همان بنیانگذاران دولت رفاه بودند، آنها میدانستند که این دو در کنار هم میتوانند صلح و ثبات را تضمین کنند. اگر ویروس کرونا بتواند این حقیقت را، که بسیاری در اروپا به فراموشی سپردهاند، مجددا یادآور شود، بحران بی فایده نخواهد بود.
نظر شما