نویسنده:
دکتر مریم رجوعی روانشناس بالینی و سلامت در وین
منبع:
نخستین شماره ی نشریه ی سازمان روانشناسان و روانکاوان ایرانی مقیم اتریش
مهاجرت به کشورهای توسعه یافته در دهه های اخیر افزایش یافته است. بنابر این، موضوع مهاجرت برای روانشناسان و پژوهشگران بسیار با اهمیت است. من نیز به عنوان یک روانشناس ایرانی مقیم اتریش، پژوهشی را با عنوان «مشکلات روانی مهاجران و پناهندگان ایرانی مقیم اتریش» در سال 2013 انجام دادم و به نتایج قابل تاملی دست یافتم.
مهاجرت که به معنای ترک وطن به مقصد کشوری دیگر است، معمولا توام با نوعی سوگواری است. مهاجران، در ابتدای ورود به کشور میزبان با یک شوک فرهنگی مواجه می شوند. آنان وطن، عزیزان، وابستگان و چیزهایی که عاشقشان بودند، را رها می کنند و اینک باید خود را با فرهنگ، آداب و رسوم، و رفتارهایی که در کشور میزبان رایج است، تطبیق دهند.
مهاجرت می تواند داوطلبانه و برای بهره مندی از شرایط بهتر اجتماعی- اقتصادی، پیشرفت های تحصیلی، امنیت شغلی و مذهبی، عوارض جنگ، بیکاری، فقر و سایر ناملایمات انجام گیرد.
مهاجران به طور کلی با تعارضات زیادی مواجه هستند. از طرفی مایلند وابستگی به گذشته خود را حفظ نمایند و از طرفی دیگر احتیاج دارند که خودشان را با شرایط جدید تطبیق دهند. این دوگانگی، موجب نوعی سردرگمی در آنان می شود. علاوه بر این؛ آنان معمولا با ورود به کشور میزبان، از دست دادن شبکه های حمایتی، خانوادگی و اجتماعی آزارشان را چند برابر می کند و سلامت روان آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. آنان می بایست زبان جدیدی بیاموزند، شغلی پیدا کنند، به دنبال سر پناهی باشند، برای بچه ها مدرسه بیابند و نیز با بسیاری معضلات دیگر مواجه شوند. علاوه بر اینها، در حاشیه قرار گرفتن به دلیل ندانستن و یا نداشتن تسلط کافی بر زبان، استرس تنهایی، دوری از وطن و خانواده، تحمل نگرش منفی نسبت به مهاجران و نظایر آنها، مشکلات آنان را دو چندان می کند.
تحقیقی توسط مولمن در هفده کشور اروپایی در سال 2009 انجام شد که نشان می داد بیشترین نگرش منفی را نسبت به مهاجران در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی به ترتیب مجارستان، اتریش و اسپانیا داشتند.
تمام این فاکتورها و یا حتی بخشی از آنها می توانند، موجبات اختلالات روانی از جمله مشکل در روابط بین فردی، وسواس، پارانویا، اضطراب، ترسهای مرضی، افسردگی و اختلالات روان تنی را فراهم کنند.
مسلما مشکلات روان شناختی در پناهندگان به مراتب بیشتر از مهاجران عادی است. پناهندگان، معمولا به دلیل اینکه حقوق انسانیشان در وطن خودشان ضایع گردیده، اقدام به مهاجرت می کنند. از پروسه ی تصمیم گیری برای ترک اجباری وطن، تا حرکت به سمت کشور مقصد که با خطرات فراوان همراه است، از جمله کنترل های مرزی، ترس از برگردانده شدن، حرکت در مسیرهای پر خطر، سفرهای دریایی و پذیرش خطر غرق شدن، نداشتن غذا و امکانات بهداشتی، طوفان، راهزن ها، بچه دزدی، تجاوزها و دهها مسئله دیگر؛ همگی موجب می شوند تا پناهندگان با ضربات روانی و آسیب های بسیاری وارد کشور مقصد شوند.
پناهندگان در کشور مقصد نیز باید دشواری های دیگری را در کمپ ها به همراه ناامنی و ناامیدی تحمل کنند. آنان مرتب از دردهای جسمانی شکایت می کنند و به مراکز پزشکی ارجاع داده می شوند، در حالی که بسیاری از آنان به دلیل مشکلات روانشناختی، دردهای جسمانی را تجربه می کنند.
در دیدگاه سنتی، مردم به راحتی در مورد دردهای جسمانیشان صحبت می کنند، اما در مورد دردهای روانیشان مخفی کاری دارند. بسیاری از پزشکان در معایناتشان به ریشه های روانی مشکلات آنها پی میبرند و آنها را به متخصصان روانشناس و روانپزشک ارجاع می دهند.
در سازگاری مهاجران با پیامدهای مهاجرت و زندگی در کشور میزبان؛ سلامت روانی، سلامت هیجانی و سلامت اجتماعی نقش مهمی دارد. فردی که دارای سلامت روان است با محیطش ارتباطی گرم و توام با اعتماد ایجاد می کند. احساس قدرت می کند، احساس می کند که می تواند در دنیای اطرافش نیازهایش را برآورده کند و به استانداردهایی که می خواهد برسد.
در سلامت هیجانی، فرد دارای میزانی از شادی و رضایت از زندگی است. در احساسات منفی و مثبتش توازن و تعادل وجود دارد. فردی که سلامت اجتماعی دارد، نسبت به زندگی اجتماعی، روابط با همکاران، همسایگان و مقیمان آن کشور؛ هماهنگی اجتماعی، انعطاف و سازگاری اجتماعی دارد و آن جامعه را پذیرفته است و در مسائل آن مشارکت می کند.
مسلماً فردی که با دنیای اطرافش ارتباطی با معنا برقرار می کند، احساس راحتی نیز دارد. در مورد سلامت روانی، هیجانی و اجتماعی؛ معمولا مهاجران و پناهندگان آسیب پذیرتر هستند و همین امر مشکلات فراوانی برای آنها ایجاد می کند.
نظر شما