معرفی قبایل پشتون ؛ بخش اول

قبیله مهمند از قبایل سرشناس پشتون است که نقش برجسته‌ای در تاریخ پشتون‌ها ایفا نموده است. قلمرو اصلی این قبیله، منطقه مهمند در ایالت خیبر پختونخوا است، هرچند جوامعی از ایشان در بخش‌هایی از ناحیه پیشاور و نیز ولایت ننگرهار افغانستان سکونت دارند. براساس شجره‌نامه‌های سنتی پشتون‌ها، مهمند، نیای این قبیله، پسر دولت‌یار بن غورایی بن کند بن خارش‌بون بن سربن بن قیس عبدالرشید بوده است. پسر دیگر دولت‌یار، داود، نیای قبیله داوودزی است که عمدتاً در ناحیه پیشاور ساکن هستند. نوادگان دو پسر دولت‌یار - یعنی مهمندها و داوودزی‌ها - همراه با نوادگان سه پسر دیگر غورایی به نام‌های خلیل، چمکنی و زیران، جمعاً تحت عنوان «غوری‌خیل» شناخته می‌شوند.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

گویا مسکن اولیه ایشان قندهار بوده است، اما تا قرن پانزدهم میلادی در نواحی غرب و جنوب غزنی و در امتداد رودخانه ترناک ساکن شده بودند. بابُر، امپراتور گورکانی، در خاطرات خود از حضور آنان در نزدیکی «سرِ ده» (در منطقه اندار ولایت غزنی کنونی) و نزدیک «مقر» (نیز در ولایت غزنی امروزی افغانستان) یاد کرده است. در اوایل قرن شانزدهم میلادی، آنان به ننگرهار، نزدیکی دهانه غربی گذرگاه خیبر، و نیز منطقه مهمند کنونی مهاجرت و در آنجا سکونت گزیدند. بخشی از آنان به همراه خویشاوندانشان - خلیل‌ها و داوودزی‌ها - از گذرگاه خیبر عبور کرده و به قبیله دلزاک پشتون، که در آن زمان ناحیه پیشاور را در اختیار داشتند، حمله بردند. پس از شکست دلزاک‌ها، غوری‌خیل‌ها (خلیل‌ها، مهمندها و داوودزی‌ها) مالکیت منطقه پیشاور را به دست آوردند.

حوالی سال ۱۵۵۰ میلادی، غوری‌خیل‌ها با قبایل خاشی دچار اختلاف شدند که به نبرد شیخ تپور انجامید. خاشی‌ها به رهبری خان گجو، غوری‌خیل‌ها را شکست دادند. با این حال، خان گجو اقدام به سلب مالکیت زمین‌های آنان در پیشاور ننمود.

درگیری بریتانیا با مهمندها در سال ۱۹۰۸

در سال ۱۹۰۳، دولت بریتانیا آغاز به ساخت راه‌آهن «لوی شلمان» در قلمرو مهمند کرد. این اقدام به طور طبیعی خشم مهمندها را برانگیخت، چرا که به خوبی پیامدهای پیشروی راه‌آهن‌های امپریالیستی بریتانیا را برای استقلال خود درک می‌کردند. تا سال ۱۹۰۷، طوایف خویزی و بیزی حملات مکرری به محل‌های ساخت راه‌آهن انجام دادند. به زودی محصل خان از قبیله کدوخیل، به همراه حکیم و میر باز - اگرچه خود مهمند نبودند - به آنان پیوسته و به مواضع سمتزائی و شن‌پوخ حمله کردند.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

تنش‌ها در سال ۱۹۰۸ پس از آنکه بریتانیا عملیاتی علیه زاخه‌خیل افریدی‌ها به راه انداخت، بیشتر شد. مهمندها که از پیش برآشفته بودند، این اقدام را تحریکی مضاعف تلقی کردند. وقایع پس از آن با شتاب ادامه یافت: صوفی صاحب ننگرهار «جهاد» علیه بریتانیا اعلام کرد و مهمندها از امیر کابل طلب حمایت کردند. در ۱۷ آوریل ۱۹۰۸، لشکری از آفریدی‌ها به رهبری حضرت صاحب بوت‌خیلا از منطقه بوهی، از طریق دره‌های گندهاری و پندیالی به مهمندها پیوست. هنگامی که بریتانیا عملیات «تلافی‌جویانه» خود را آغاز کرد، بسیاری از نظامیان منظم کابل و نیز خاصدارها آشکارا جانب مهمندها را گرفتند. اگرچه خاتمه سریع این کارزار مانع از مشارکت کامل آنان شد، با این حال نیروهای کمکی همچنان سرازیر شدند: حدود ۵۰۰ تن از تپه مهمندهای لعل‌پوره، شمار بیشتری از قبایل دهگان و سافی از دره کنر، و حتی دو گردان منظم شینواری مستقر در جلال‌آباد متهم به پیوستن به نبرد شدند.

در ۲۲ آوریل، نیروهای متحد به ادوزئی حمله بردند. دو روز بعد، در ۲۴ آوریل، با قوای بریتانیا در شاهدادر و ماته‌خیل درگیر شده و سپس به کوتل برجینه عقب نشستند. تا ۱۳ مه، بریتانیا یک لشکرکشی بزرگ تنبیهی به فرماندهی ژنرال ویلکاکس اعزام کرده بود که سراسر منطقه مهمند را درنوردید. روستاها و مزارع سوزانده شد، تخریب گسترده‌ای صورت گرفت و تا ۲۹ مه بریتانیا ادعا کرد ۴۵۰ مهمند را کشته است.

حمله بریتانیا به مهمند در سال ۱۹۳۵: نخستین استفاده از تانک در هند بریتانیایی

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

در سال ۱۹۳۳، جاده‌ای از شبقدر تا گنداب توسط بریتانیا ساخته شد که با مقاومت لشکریان حاجی صاحب ترنگزی مواجه گشت. در سال ۱۹۳۵، بادشاه گل (پسر حاجی صاحب) مهمندهای لَر(پایین) را متقاعد کرد تا بخش جنوبی جاده گندائو را از سوی کوتل کاراپا تخریب کنند که به خصومت‌های مجدد انجامید. در ۲۲ اوت ۱۹۳۵، بریگادر اوچینلک (که بعدها فرمانده کل ارتش هند بریتانیا و فرمانده جبهه خاورمیانه در جنگ جهانی دوم شد) با پشتیبانی هوایی به فرماندهی باسیل امبری، بیش از ۳۰,۰۰۰ نیرو را علیه مهمندها رهبری کرد. در این عملیات از تانک استفاده شد که نخستین کاربرد عملیاتی تانک در هند بود. مهمندها هیچ سلاحی برای مقابله با تانک‌ها نداشتند. آنان برای تانک نامی نداشته و آن را «مارهایی که آتش می‌افکنند» می‌نامیدند.

در طول عملیات، نیروی هوایی سلطنتی پشتیبانی زیادی به نیروهای زمینی ارائه داده و در تخریب روستاها و متفرق کردن جنگجویان مهمندی که مواضعی در کاراپا، علی کندی و پیر قلعه گرفته بودند، کمک کرد. گزارش شده که فرمانده عملیات دستور بمباران هر روستا در مناطق پندیالی، دانش‌خیل و بازیدخیل را صادر کرد. به مدت چهار روز بر مناطق برهان‌خیل، عیسی‌خیل و دیگر نواحی مهمند بمب‌باران انجام شد.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

نیروهای بریتانیا مأمور به اشغال منطقه دهند(تالاب) شدند که منجر به نبرد تن‌به‌تن و کشته شدن چندین افسر بریتانیایی گردید. قوای بریتانیا نتوانستند قبایلیان را از مواضعشان خارج کنند و در ۲۴ اوت نبرد سختی در کاراپا رخ داد که تلفات سنگینی برای طرفین به همراه داشت. در ۲۳ اوت نیز غلانئی بمب‌باران شد، اما با این حال مهمندها و باجوری‌ها مواضع خود را حفظ کرده بودند.

مقاومت آشکار و سازمان‌یافته مهمندها متوقف شده بود، اما یورش‌ها و کمین‌های پراکنده علیه قوای بریتانیا ادامه یافت. در اکتبر، هنگامی از نیروهای مرزی و گایدز، با پشتیبانی توپخانه، در کمین گروهی قدرتمند و به خوبی مستتر از مهمندها افتادند. در نبرد تن‌به‌تن شدیدی که درگرفت، نیروهای بریتانیایی تلفات سنگینی متحمل شدند. حاجی صاحب ترنگزئی با موفقیتی نسبی، از بارمهمندها و دیگر قبایل درخواست کمک کرد. پیش از آنکه این درگیری به جنگی فراگیر میان تمام قبایل تبدیل شود، نیروهای بریتانیایی در ۲۳ نوامبر ۱۹۳۵ عقب‌نشینی کردند. سرانجام صلح‌نامه‌ای در سال ۱۹۳۶ منعقد گردید.

عملیات علیه پشتون‌های مهمند، آزمونی عملی برای تغییرات مختلف اعمال‌شده در ارتش بریتانیا در اوایل دهه ۱۹۳۰ فراهم آورد. نکته بااهمیت‌تر، استفاده از تانک‌های سبک مارک دو بود.

رحمان بابا (عبدالرحمن مهمند شاعر و صوفی بزرگ)

عبدالرحمن بابا از بخش بیزی قبیله مهمند بود. وی در قریه هزارخانی در منطقه مهمندها سکونت داشت. علی‌رغم برخورداری از دانش، زندگی درویشی‌گونه داشت و پیوسته غرق در معنویات و عزلت از امور دنیوی به سر

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

می‌برد. گفته می‌شود که به شنیدن قوالی به شیوه چشتیه علاقه داشت. به تدریج، رحمان بابا آغاز به سرودن اشعار و قصاید کرد. او به عمق عاطفی شهرت داشت و غالباً در حالت گریه یافت می‌شد، تا آنجا که زخم‌هایی بر گونه‌هایش پدیدار گشت. عزلت‌گزینی او موجب شایعاتی از سوی برخی روحانیون حسود شد که به دلیل پرهیز از نماز جماعت، او را به بدعت‌گذاری متهم کردند. سرانجام به اصرار دوستان، موافقت کرد که در نماز جماعت مسجد شرکت کند، در حالی که خلوتگاه معنوی خود را حفظ می‌نمود. رحمان بابا اشعار خود را میان دوستان توزیع می‌کرد که پس از وفاتش، آن‌ها را در قالب دیوانی جمع‌آوری نمودند. برخی ابیات که به اشتباه به او منسوب شده بود، بعدها حذف گردید تا اصالت مجموعه او حفظ شود.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

برخی مورخان ادعا کرده‌اند که رحمان بابا با خوشحال خان ختک به مباحثه شعری پرداخته است، اما شواهد خلاف این را نشان می‌دهد. اگرچه دوران زندگی آنان اندکی همپوشانی دارد، رحمان بابا از نظر سنی به فرزندزاده خوشحال خان، افضل خان، نزدیک‌تر بود. دلیل کلیدی، وجود قصیده‌ای طولانی از رحمان بابا در رثای مرگ تراژیک گل خان و جمال خان در سال ۱۷۱۱ میلادی است - یعنی ۲۵ سال پس از وفات خوشحال خان. نوادگان رحمان بابا از طرف دختری‌اش هنوز در ده بهادر در قلمرو مهمند ساکن هستند، در حالی که خط نسب پدری منقرض شده است. آرامگاه او در قبرستان روستای زادگاهش باقی است.

تصاویر و حکایات تاریخی

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

یک مهمند سالخورده در نبرد با بریتانیایی‌ها (۱۹۰۸) و یک صحنه نبرد شمشیر (۱۹۱۱): تصاویر انگلیسی ها همواره پشتون‌های سالخورده را در صحنه‌های نبرد به تصویر می‌کشیدند که نشان‌دهنده رواج پدیده مشارکت مشایخ ریش‌سفید (سپین‌گری) بود. این ویژگی آنان را از سایر همسایگان متمایز می‌ساخت. این تصاویر همچنین سبک مبارزه با شمشیر پشتون‌های این نواحی را به دقت نمایش می‌دهند.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

یک زن مهمند و فرزند خردسالش (۱۹۱۹): این عکس در بخش خانوادگی بیمارستان پیشاور گرفته شده است. این عکس نشان‌دهنده نقش اثرگذار مؤسسات درمانی در ایجاد نگرش مثبت بومیان نسبت به بریتانیا در بحبوحه کشمکش‌های سیاسی بود.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

دستگیری یک یاغی مهمند (۱۹۰۸): شرح تصویر حاکی از آن است که با پایان عملیات علیه زاخه‌خیل، روحیه یاغی‌گری به همسایگان نزدیک، یعنی مهمندها، منتقل شده بود که دست به یورش‌های شبانه به روستاها برای غارت می‌زدند. فرد دستگیرشده در این عکس، سی مایل دورتر از پیشاور دستگیر شده بود.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

نورگل پنجپائو، از هلیم‌زی مهمند: وی از رؤسای هلیم‌زی مهمند بود که در اوایل سال‌های حکومت استعماری بریتانیا در پیشاور، مشکلات عمده‌ای ایجاد کرد. در ژوئن ۱۸۵۲، طرحی از وی برای نشریه ایلاستریتد لندن نیوز تهیه شد. سرانجام در ۱۲ ژوئیه ۱۸۵۲، او و دیگر رؤسای هلیم‌زی مهمند پیمان‌نامه‌ای با بریتانیا امضاء کردند که متعهد به پرداخت سالیانه دویست روپیه و اعلام وفاداری می‌شدند.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

پورتره ابراهیم خان مهمند: اطلاعات چندانی درباره وی در دسترس نیست. احتمالاً اشراف‌زاده‌ای در امپراتوری گورکانی بوده است.

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

رؤسای مهمند پیشاور (۱۸۶۱): در توصیفی که همراه عکس آمده، مهمندها افرادی قدرتمند، (به عنوان نشانه اصالت افغانی)، و غالباً خوش‌سیما توصیف شده‌اند. بسیاری در سواره‌نظام امپراتوران مسلمان دهلی خدمت کرده بودند. آنان جنگجویانی شجاع و شمشیرزنان ماهری به شمار می‌رفتند. ‌

قبیله مهمند؛ تاریخ، فرهنگ و حافظه مقاومت

خانان لعل‌پوره (مورچه‌خیل مهمند) (۱۸۷۸): این عکس توسط جان برک گرفته شده و نوروز خان، خان لعل‌پوره (از شاخه ترکزی مهمندها) را به همراه ملازمان و یک افسر بریتانیایی نشان می‌دهد. مانند خاندان خوشحال خان ختک، اجداد نوروز خان توسط گورکانیان به عنوان «خان» منصوب و شایسته تقدیر شده بودند و مجاز به دریافت عوارض از مسیرهای گذری بودند. آنان مسئول حفاظت از «شاهراه» در برابر راهزنان بودند.

منابع:

  1. گزارش‌های نظامی درباره افغانستان، شیملا، ۱۹۲۵.
  2. اچ. سی. ویلی، از کوه سیاه تا وزیرستان.
  3. مردم هند، جلد ۵.
  4. مجموعه‌ای از معاهدات، تعهدات و اسناد، مرتبط با هند و کشورهای همسایه، ۱۸۶۳.
  5. اقتصاد و جامعه پختون، اکبر احمد.
  6. تاریخ پتان‌ها، هارون رشید، جلدهای ۲ و ۳.
  7. زندگی و دوران حاجی صاحب ترنگزی، محمد فهیم خان، مطالعات اسلامی، جلد ۱۶، شماره ۱ (بهار ۱۹۷۷).
  8. اسناد گورکانی: بخش ۱. ۱۶۶۶ میلادی، آرشیو آندرا پرادش.
کد خبر 25794

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =