۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۴

گفتمان آموزه های شیعی، همچون سیستم مرجعیت، یا توسعه ایده ولایت فقیه و آموزه های فلسفی مانند حکمت متعالیه، توسط اهل سنت مالزی به راحتی قابل درک نیست.

چگونگی رشد جریان سلفی در مالزی

برای ما غیرمعمول نیست که بشنویم احیای اسلام در مالزی در دهه ۱۹۸۰ ، در نتیجه تأثیر انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ است.

از جمله کسانی که از این تفکر سست حمایت کردند، "جومو کوامه ساندرام" و "احمد شبیری چیک"  بودند که طی مقاله ای در سال ۱۹۸۸ با عنوان "سیاست احیاء اسلامی مالزی". منتشر کردند، از این که  چگونه انقلاب ایران در عرصه سیاسی مالزی تأثیر گذاشته است هیجان زده شده بودند.

سیاستمدارانی همچون لیو چین تونگ نیز دچار اشتباه مشابهی شده و در سال ۲۰۱۵ طی یادداشتی برای مالزیاکینی با عنوان "تکامل اسلام سیاسی در مالزی" نظر مشابهی ارایه کرد. او همچنین ظهور اسلام در مالزی را متأثر از  انقلاب اسلامی ایران دانست؛ "انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ برای مسلمانان در سراسر جهان الهام بخش بود تا با تکیه بر اعتقادات و ابزارهای بنیادی برای دستیابی به پیروزی استفاده کنند."

هیچ یک از آنها، یا ما این سؤال را از خود مطرح نکردیم که اگر انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ایران نقش مهمی در احیای اسلام ایفا کرده است، چرا از دهه ۱۹۸۰ به بعد مذهب شیعه با خشونت رد شده است؟ چرا اکثر مسلمانان این کشور خود را نسبت به جنبش شیعه بدهکار نمیدانند ؟

این بدان دلیل است که آنچه در ایران اتفاق افتاد نمی تواند در جهان اسلامی ما اعمال شود. آنچه در ایران رخ داد نقطه عطفی در پیشرفت مذهب شیعه بود و هیچ ارتباطی با ما اهل سنت ندارد.

مقصر دانستن شیعه یا ایران دیوانگی است. حتی اگر واقعاً ما مطالعه و تلاش کنیم تا تشیع را بفهمیم، خواهیم دانست که این مذهب دارای پیچیدگی های خاصی است که توسط مسلمانان کشور ما قابل درک و هضم نیست. کشوری که مردمانش بسیار سطحی، کم فکر و ساده بوده و به راحتی فریب خورده ایم.

گفتمان آموزه های شیعی، همچون سیستم مرجعیت، یا توسعه ایده ولایت فقیه و آموزه های فلسفی مانند حکمت متعالیه، توسط اهل سنت مالزی به راحتی قابل درک نیست.

به طور خلاصه ، اگر انقلاب اسلامی ایران در دهه ۱۹۸۰ عامل اصلی افزایش محافظه کاری در مالزی بود، ما به اندازه امروز از شیعه متنفر نبودیم.   

اگر چنین است، پس چرا مسلمانان مالزی ناگهان بسیار محافظه کار شدند؟

من فکر می کنم ، برای اولین بار طی صد سال گذشته، شعائر اسلامی در این کشور به تدریج در حال افزایش بود. برای نمونه، در سال ۱۹۱۷ مؤسسات اسلامی همچون مؤسسه آداب و رسوم دینی اسلامی و مالایی در کلانتان تاسیس شد که  بسیار سختگیر بود.

ویلیام روف در نوشته خود با عنوان "ریشه و سالهای اولیه شورای مذهبی" نگاهی به "اسلام کلانتان" دارد که پس از تأسیس این شورا، بسیار سریع و با شدت با فرهنگ خارجی و آشفتگی اجتماعی مخالف بودند. نحوه برخورد آنان، تشدید حزمت ها و اجرای  قانون شرع بود.

نه تنها "اسلام کلانتان" ، بلکه همچنین "اسلام ایالت پرلیس"  را داریم که در دهه ۱۹۲۰ هنگامی که گروهی از علمای سعودی در پرلیس  مستقر شدند، فعالیت های آنها در شمال اوج و شتاب بیشتری گرفت.

در میان آنها شیخ حسن و شیخ نور السرور، معروف به استاد اسماعیل محمد قرار دارند. شیخ نور السرور از مدارس وهابی یا دارالحدیث مدینه آمده بود .

این تأثیر وهابیگری منجر به تخریب فوری مقبره های مورد احترام، مانند مقبره محمد صالح، توک شیخ جوان، توک لبی سلیم و توک جرنیه شد.

دوم، آثار سید قطب و سایر نمادهای اخوان المسلمین قبل از سال ۱۹۷۹ نیز پذیرفته شده بود، اما به طور گسترده شناخته نشده بود. در میان کسانی که "ادبیات سید قطب" را معرفی کردند، رهبران حزب اسلامی PAS  بودند که در دهه های ۴۰ و ۱۹۵۰ با حسن البنا و سید قطب روابط مستقیمی داشتند.

ذوالکفلی عبدالملک در رساله ای با عنوان "از قاهره تا کوالالامپور: تأثیر اخوان المسلمین مصر بر جنبش جوانان مسلمان مالزی (ابیم)"را مورد  بررسی قرار داده و به بررسی چگونگی ورود شیخ تقی الدین قندیل، دبیر اخوان المسلمین شاخه قاهره به مالایا پرداخته که ایده اخوان را در ایالت کداح گسترش داد.

یکی از شاگردان وی نیز رئیس سابق جوانان حزب PAS ، جایز انور است. نه تنها این افراد، بلکه اعضای اخوان المسلمین سوریه نیز در دهه ۱۹۶۰ به مالزی روی آوردند و عده ای از آنان همانند نبیل الطویل به تدریس در دانشگاه مالایا پرداختند.

این در حالی بود که رؤسای پیشین حزب PAS مانند ذوالکفلی محمد (۱۹۶۳-۱۹۶۳) و یوسف روا (۱۹۸۲-۱۹۸۲) نیز مستقیماً تحت تأثیر اخوان بودند.

به عنوان مثال، دیدگاههایی وجود دارد که میگوید، در دهه ۱۹۴۰ ، که ذوالکفلی در مصر تحصیل می کرد ، به مقر اخوان رفته و در کلاس درس حدیث الثلاثه حسن البنا شرکت کرد و پس از مرگ وی در سال ۱۹۴۹، در درس سید قطب نیز حضور یافت.

ایده های مطرح شده در این سخنرانی ها پایه و اساس نوشتن تفسیر فی ظلال القرآن را تشکیل داد که در آن سید قطب، سکولاریسم و ​​ایدئولوژی هایی مانند ناسیونالیسم، سوسیالیسم و ​​سرمایه داری را با برچسب اینکه همه آنها بدعت هستند رد نمود.

مهم است بدانیم که عقاید سید قطب بعداً وقتی که بیشتر اعضای اخوان المسلمین به عربستان سعودی گریختند و در دانشگاههای این کشور مشغول به تدریس شدند، نظر سید قطب را با وهابیت تطبیق دادند.

سوم، اهمیت محافظه کاری اسلامی در مالزی به گفتمان حدود اسلامی  دامن می زند.

 ما هنوز نتایج نظر سنجی سال ۲۰۱۲ مرکز مطالعات دموکراتیک وانتخابات دانشگاه مالایا را به یاد داریم که  ۶۲ درصد از مسلمانان محلی مورد نظر سنجی قرار گرفته، از ایده اجرای احکام حدود حمایت کردند.

چه کسانی در حمایت از حدود پیشگام بودند؟

این ایده نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ توسط هارون الدین با یک  پیشینه تحصیلی بالا مطرح شد. وی  به دلیل سوابق تلاشش برای احیای اسلام و به خاطر سخنرانی هایش در آن زمان  مشهور بود. وی اجرای حدود را "درمانی برای جلوگیری از جرم" می دانست.

در آوریل ۹۷۸، هارون در سمیناری (این گفتار بعداً توسط شورای جامعه در ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۸ منتشر شد) با بیان اینکه کسانی که حدود را رد می کنند دشمن اسلام هستند و نادیده گرفتن حدود  مسلمانان را در معرض گناه قرار می دهد گفت:

" در حال حاضر قانون حدود جایی در قوانین این کشور یا قوانین اجرایی اسلام در ایالت های مالزی ندارد. آنها قانون حدود را به عقب ماندگی، بی رحمی، کهنه و غیره متهم می کنند. از جمله بررسی های مسخره آمیز و نقاشی های کاریکاتوری از حدود که تنها انگیزه شان خنثی کردن تلاش برای اجرای این قانون است. همه اینها تهمت بزرگی است که باید محکوم شود، زیرا افراد مخالف آن نادان هستند که به دلیل توهین به اسلام توسط دشمنان اسلامی تحریک شده اند. اگر قانون حدود که خواست خداست به طور کامل انجام نشود، مسلمانان مقصر هستند، به ویژه دولتی ها و اندیشمندان که مسلمانان و اسلام را در این کشور می شناسند و از آن حفاظت میکنند."

گفته های بالا یک سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران توسط هارون مطرح شده است. یادآور می شود که انقلاب اسلامی بیشتر مربوط به مردم ایران بود که شیوه های فاسد سلسله شاه را نفی و متمایل به مبارزه با امپریالیسم غربی بودند.

انقلاب اسلامی ایران به هیچ وجه برای اجرای احکام حدود نبود. اگرچه قصد آیت الله خمینی به عنوان یک چهره انقلابی، این بود که ایران یک کشور اسلامی باشد، اما این موضوع ربطی به مسلمانان اینجا نداراد.

این نتیجه گیری درستی نیست که مالزی، که در تسلط سلاطین است، ناگهان خواسته است چارچوب و نتیجه انقلاب اسلامی شیعه را اتخاذ و اجرا کند.

در حقیقت، فلسفه پشت انقلاب اسلامی ایران، مبارزات امام حسین در کربلا بود، در حالی که مسلمانان مالزی، حسین را به عنوان نوه پیامبر اکرم می شناختند که هنگام کودکی عادت داشت پیامبر را در نماز به اشتباه بیاندازد. مالزیایی های اهل سنت نسبت به خانواده پیامبر شناخت درستی ندارند.لذا، اختلافات قابل توجهی بین ما وجود دارد.

سخنان هارون با عقاید بسیاری از رهبران مسلمان مالزی در آن زمان مطابق بود. در این میان قاضی سابق دیوان عالی کشور و دبیرکل پیشین انجمن رفاه اسلامی مالزی (پرکیم) ، سید عقیق سیدحسن باراکبا پیشنهاد داد، جایگاه اجرای قانون شرع ارتقاء یابد تا معادل قانون مدنی شود،:

در همین حال ، رئیس شورای دینی اسلامی کداح، شیخ عبدالمجید، حضور غیرمسلمانان در مالزی را مشکلی نمی دانست. و می گفت فقط با یک توضیح خوب، غیرمسلمانان نیز قطعاً آن را خواهند پذیرفت. این دیدگاه ساده، نگرش اکثر مسلمانان امروز نیز هست:

من حتی معتقدم که اگر غیرمسلمانان شناخت درستی از مفهوم احکام اسلامی پیدا کنند آن را بپذیرند، حداقل مخالف آن نخواهند بود. تاکنون بسیاری از افراد از جمله خود مسلمانان نسبت به این مفاهیم و احکام سوء تفاهم دارند.

در واقع، امروزه پر رنگ شدن اسلام به دلیل تشیع یا انقلاب اسلامی ایران نیست.

این سوء ظن که افزایش محافظه کاری در بین جامعه مسلمانان مالزی به دلیل انقلاب ایران رخ داده است، باعث شده که مقامات دولتی تحرکات جامعه شیعیان را زیر نظر گرفته و شروع به ظلم و ستم نسبت به آنها کنند.

شخصیت های شیعی براساس قانون امنیت داخلی بازداشت می شوند، در حالی که فعالان وهابی راه گریز دارند. در دهه ۱۹۸۰ ما از جنبش وهابیت گول خوردیم.

از آنجا که نمی توانیم علت اصلی مشکل خود را بشناسیم، کسانی را که هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند را کنترل می کنیم. این غفلت ها باعث فاجعه بزرگ امروز شده که گرایشهای افراطی اسلامی یا جوگیر دینی  شدن در کشور ما اوج بگیرد.

نویسنده: فیصل تهرانی

منبع: ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹  سایت خبری و تحلیلی Free Malaysia Today

کد خبر 1463

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =