کشور مالزی همچون اغلب کشورهای اسلامی دیگر در چند دهه گذشته از روند افراط‌گرایی مذهبی متأثر شده‌است و رنج می‌برد.

مقدمه

کشور مالزی همچون اغلب کشورهای اسلامی دیگر در چند دهه گذشته از روند افراط‌گرایی مذهبی متأثر شده‌است و رنج می‌برد. گسترش تفکر سلفی و وهابیگری که با حمایت مالی و آموزشی عربستان سعودی از چند دهه پیش به صورت آهسته و مستمر و با عنوان‌هایی همچون بورسیه تحصیلی در دانشگاه‌های مکه و مدینه، تأسیس مدارس دینی، حوزه‌های علمیه و مراکز و مؤسسات دینی و فرهنگی، احداث مساجد و راه‌اندازی سمن‌های غیردولتی آغاز شده بود، اینک به جریان‌های شتابنده افراطی‌گری و سرانجام، تروریستی در اقصی‌نقاط جهان، از جمله جنوب شرق آسیا تبدیل شده‌است. سرمایه‌گذاری کلان سعودی‌ها و پرورش اساتید، وعاظ و مبلغان حرّاف و جایابی برای آن‌ها در مراکز دینی، مذهبی، علمی و آموزشی کشورهای مختلف و حمایت‌های مادّی و معنوی از آن‌ها، اینک به مرحله ثمردهی رسیده‌است و به صورت بومی اهداف وهابیون عربستانی را در کشورهای خود دنبال می‌کنند.

در کشور اسلامی مالزی که اساساً پیرو مذهب شافعی است و قاعدتاً ‌باید به جهان تشیع نزدیک‌تر باشد، در اثر سوء‌تبلیغات چند دهه گذشته که در مساجد، منابر و خطبه‌های جمعه و جماعات علیه تشیع به عنوان یک مذهب منحرف از اسلام صورت گرفته‌است و تا حد صدور فتوای مفتیان دولتی و تأیید پادشاه به صورت قانون اجرایی درآمده‌، اینک یک جریان قوی شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی را پدیده آورده که حتّی اساتید دانشگاهی که ‌نباید بدون تحقیق و پژوهش هیچ ایده و نظریه‌ای را بپذیرند، بدون چون و چرا تسلیم این فضای مسموم تبلیغاتی شده‌اند و اصلاً حاضر به شنیدن حرف حق از طرف شیعیان نیستند! وهابیون بومی این کشور با بزرگنمایی موضوع تقیه، عنوان می‌کنند که هیچ یک از حرف‌ها و اعتقادات شیعیان باورپذیر نیست، چون ممکن است این حرف‌ها را از روی تقیه بزنند و از این طریق، حریف را خلع سلاح نموده، محلی برای استدلال و مباحثه باقی نمی‌گذارند.

پس از روی کار آمدن دولت ائتلافی «ماهاتیر محمد» در سال ۲۰۱۸، با توجه به تنوع فکری احزاب ائتلافی و نیز اندیشه‌های غیرمتعصبانه و واقعگرایانه خود ماهاتیر محمد، انتظار می‌رفت که این  وضعیت بهبود یابد و روند رادیکال شدن جامعه حداقل متوقف شود، ولی از آنجا که ساختار آموزشی به صورت کلی و ساختار امور دینی این کشور به صورت ویژه، عمدتاً برهمان ساختار قبلی دوران حاکمیت حزب «آمنو» باقیمانده‌است، اگرچه نه در سطوح رسمی و دولتی، ولی در سطوح مختلف اجتماعی، همان روند افراط‌گرایانه و تعصبات مذهبی و نژادی همچنان ادامه دارد و حزب آمنو و حزب اسلامی «پاس» برای مقابله با رقیب تازه‌به‌قدرت‌رسیده خود از این دو حربه به شکل مؤثری استفاده می‌کنند و ائتلاف حاکم نیز حداقل در این فضای به‌شدت آلوده، توان و یا دست‌کم تمایلی برای مقابله عملی و اتخاذ سیاست‌های متعادل ندارد.

آقای دنیس ایگناتوس یکی از ستون‌نویسان سایت مشهور خبری تحلیلی Free Malaysia Today، در مقاله‌ای با عنوان «ذاکر نایک و رادیکالیزه شدن مالزی جدید»که اول ماه می در این سایت منتشر شد، به بررسی روند رادیکال‌تر شدن جامعه مالزی پرداخته‌است که ترجمه متن کامل آن در ادامه می‌آید:

پس از حملات اخیر تروریستی در سریلانکا، هشدار بازرس کلّ پلیس مالزی[۱]در ماه گذشته، مبنی بر اینکه مالزی در حال تبدیل شدن به قطبی برای ستیزه‌جویان خارجی است، اهمیت بیشتری یافته‌است. بر اساس گزارش‌های خبری، رئیس پلیس هشدار داد که «طرح ستیزه‌جویان خارجی را برای استفاده از این کشور به عنوان یک مرکز امن حمل و نقل و تدارکات، پس از فروپاشی دولت اسلامی عراق و سوریه[۲]» کشف کرده‌است. وی ادامه داد که ستیزه‌جویان قصد داشتند از طریق ازدواج با دختران مالزیایی، یا ثبت‌نام در مراکز عالی آموزشی و یا اشتغال در کسب و کار، ویزای دوساله دریافت کنند تا بتوانند در مالزی اقامت نمایند.

هشدار رئیس پلیس باید بلافاصله زنگ خطر را به صدا درمی‌آورد، اما چنین وضعیتی درباره رادیکالیسم مذهبی تقریباً مورد توجه قرار نگرفته و این وضعیت در کشور نادیده گرفته شده‌است. حتّی هشدار امنیتی اعلام‌شده از سوی IGP مبنی بر اینکه حملات سریلانکا نشان داد چگونه در سراسر کشور آسیب‌پذیر هستیم، به نظر نمی‌رسد نگرانی‌های زیادی را ایجاد کرده باشد.

۱. مقصد مورد علاقه تروریست‌ها

مطمئناً مالزی مدت‌ها محل مورد علاقه تروریسم بین‌المللی بوده‌است؛ بعضی از اعضای القاعده که برنامه‌های حملات ۱۱ سپتامبر را برنامه‌ریزی کردند، در کوالالامپور با هم دیدار کرده بودند. از آن زمان، تعداد روزافزونی از جهادگران داخلی و خارجی در کشور دستگیر شده‌اند و این امر نشان می‌دهد که این مشکل به صورت گسترده‌ای افزایش یافته‌است. همچنین، حوزه فعالیت آن‌ها از بمب‌گذاری و قاچاق سلاح تا استخدام و جمع‌آوری کمک‌های مالی را شامل می‌شود.

حضور تعداد روزافزون جهادگران خارجی در مالزی معمولاً در نتیجه ارتباطات هوایی خوب این کشور است، اما واقعیت به مراتب بیش از این نگران‌کننده است. آن‌ها مالزی را انتخاب می‌کنند؛ زیرا فرهنگ محلی به طور فزاینده‌ای از آن‌ها متأثر می‌شود. در حقیقت، در میان بسیاری از مسلمانان محلی، این حُسن نیّت وجود دارد که این وظیفه آن‌هاست که به هر کسی که برای اهداف اسلامی مبارزه می‌کند، کمک کنند، گرچه ممکن است لزوماً با روش‌های آن‌ها موافق نباشند. به همین دلیل، جهادی‌های خارجی مشکلی برای پیدا کردن سرپناه و پشتیبانی محلی ندارند.

۲. در خلاء اتفاق نمی‌افتد

البته این تلاش‌ها در خلاء اتفاق نمی‌افتد، بلکه در روند روبه‌رشد رادیکال شدن جامعه ما رخ می دهد و ده‌ها ایده‌پردازی و نفوذ پایدار وهابیت زمینه‌ساز این موضوع بوده‌است و مالزی دیگر کشور میانه‌رویی نیست، هرچند ما همچنان وانمود می‌کنیم که کشورمان میانه‌رو است. اندیشه‌های وهابی، به‌رغم فتوای صادره علیه آن، در حال حاضر نیروی غالب در کشور است و در هر مدرسه، دانشگاه و اداره دولتی بسیار تقویت می‌شود، اگرچه نمی‌توان گفت در تمام اداره‌های مذهبی این گونه است. افزون بر این، به‌رغم اینکه ما درباره موفقیت برنامه‌های غیر رادیکالیزه شدن کشورمان افتخار می‌کنیم، کلّ کشور به‌آرامی در حال رادیکال شدن است! به عنوان نمونه، اخیراً یک نظرسنجی نشان داد که یک‌پنجم دانشجویان دانشگاه‌های دولتی معتقدند که تروریسم یک راهبرد مؤثر برای دستیابی به هدف است، در حالی که %۱۱ از مالزیایی‌ها هم دیدگاه مطلوبی نسبت به داعش دارند. تلاش ده‌ها مالزیایی جوان برای پیوستن به داعش، خود نشان‌دهنده روند تدریجی جریان رادیکال شدن جامعه ماست.

۳. سردرگمی در دولت

متأسفانه ائتلاف حاکم تاکنون قادر و یا مایل به ارائه نوعی واکنش قاطعانه مورد نیاز این وضعیت نبوده‌است؛ به عنوان مثال، شایعه گسترده‌ای وجود دارد که سیستم آموزش و پرورش ما زمینه‌ساز اصلی افراط‌گرایی و عدم تحمل دینی است، اما آیا هیئت حاکم مایل است برای پس گرفتن نظام آموزش و پرورش از مذهبی­هایی که در حال حاضر بر آن تسلط یافته‌اند، تلاش کند؟ آیا می‌دانند که چگونه این کار باید صورت گیرد؟ تنها کاری که آن‌ها تاکنون انجام داده‌اند، دادن پول و اختیارات قانونی بیشتر به اداره‌های مذهبی و احترام گذاشتن به آن‌ها بوده‌است. حتّی برداشتن گام‌های ساده‌ای مانند تقویت کنترل مهاجرت، تجدیدنظر و ایجاد محدودیت در صدور ویزا برای مردم خاورمیانه و دیگران، به نظر می‌رسد بیش از حد برای سیاست­مداران حاکم دشوار، خطرناک و ریسک‌پذیر است.

۴. ارسال علایم اشتباه

هیچ چیز به اندازه پرونده ذاکر نایک عدم قاطعیت حکومت در مقابله با افراط‌گرایی را نشان نمی‌دهد. مسلماً وی یکی از جنجالی‌ترین ایدئولوگ‌های وهابی‌ها در جهان امروز است. او بقدری زهرآلود است که از سوی چندین کشور ممنوع‌الورود شده‌ و در حال حاضر، از سیستم عدالت کیفری هند نیز فراری است. گزارش‌ها حاکی از آن است که آموزه‌های او چندین جهادی را اغوا کرده‌است؛ مثل کسانی که حملاتی را در بنگلادش و سریلانکا انجام داده‌اند. او هر جا که رفته، چیزی جز تفرقه و اختلافات اجتماعی و مذهبی را تبلیغ نکرده‌است.

در عین حال، از این شخص به عنوان یک «الگو» در مالزی یاد می‌شود. نخست‌وزیر ماهاتیر بلافاصله پس از روی کار آمدن، در یک جلسه خصوصی با وی ملاقات کرد و به او احترام گذاشت و وزیر امور دینی نیز او را «الهام‌بخش» نامید. همچنین، سروزیر ایالت کداح از وی استقبال کرد و مفتی «پرلیس» یکی از حامیان اوست.

ممکن است گفته شود که دولت کنونی به نایک اقامت دائم نداده، اما چیزی بسیار مهم‌تر به او داده‌است و آن درجه اعتبار و احترامی است که در هیچ کشور دیگری چنین عزت و اعتباری به او داده نشده‌است. این عمل معانی نهفته بسیاری در خود دارد و نشان می‌دهد که ما چگونه ملتی شده‌ایم.

مطمئناً مجاهد (وزیر امور دینی) از نظرات خود دفاع می‌کند و می‌گوید که موضع او مبنی بر اینکه آموزه‌های نایک برای مالزی مناسب نیست، تغییر نکرده‌است. اگر واقعاً به حرف خودش معتقد باشد، حداقل کاری که می‌تواند به عنوان وزیر امور مذهبی انجام دهد، این است که به طور رسمی خود را از ذاکر نایک جدا نماید و کاری کند که او را سریع­تر از کشور اخراج نمایند. هر کاری غیر از این بدین معنی است که  نوعی ناسازگاری فکری وجود دارد.

مجاهد و دیگر رهبران ائتلاف امید نیز به‌خوبی می‌دانند که ذاکر نایک صرفاً در پی وقت تلف کردن یا فرار از عدالت کشور خود نیست؛ در واقع، او برای گسترش افراط‌گرایی نفرت‌انگیز خود به اینجا آمده‌است و پیروانی را جذب خواهد کرد. این که یکی از پیروانش فقط برای توهین به دیگر ادیان دستگیر شده‌است، نمایانگر تهدیدی است که این فرد برای جامعه ما دارد. هرچه بیشتر او در مالزی بماند، افراد بیشتری به او گرایش می‌یابند و وضعیت خطرناک‌تر می‌شود، به‌ویژه اینکه غیرمسلمانان به هر دلیلی می‌خواهند از دست ذاکر نایک و دیگر مبلغان رادیکال مانند او خلاص شوند؛ زیرا آن‌ها (غیرمسلمانان) هدف اصلی این گونه تبلیغات هستند. چنان‌که پلیس پیوسته هشدار داده‌است، جهادگران خارجی و افراط‌گرایان محلی تمایل دارند به اهداف غیرمسلمانان حمله کنند. خود ذاکر نایک هم شهرت خویش را از حمله به ادیان دیگر و ترویج این دیدگاه به دست آورده‌است که مکان‌های عبادت غیرمسلمانان در کشورهای مسلمان جایی ندارد.

اما نباید انتظار داشت که دولت او را خیلی زود دستگیر کند. نایک به صورت ماهرانه‌ای آموزه‌های خود را به ساختار ملی‌گرایی مذهبی ‌ـ نژادی مالایی پیوند داده‌است و حالا کنار زدن وی حمله به اسلام، و حقوق و تمدن مالایی به شمار می‌رود. هیچ سیاست‌مدار مالایی جرأت نمی‌کند چنین کاری کند، همان گونه که دستگیری یکی از پیروانش هم به تنفر از مالزیایی‌ها تعبیر شده‌است.

۵. مالزی جدید در مرحله گذار

چنین رویدادهایی نشان می­دهد مالزی جدیدی که بسیاری از ما به آن افتخار می‌کنیم، به‌تدریج در مرحله گذار به تشکیل یک دولت دینی رادیکال‌تر به سر می‌برد. در واقع، نَفَس روزهای دموکراسی کاملاً به شماره افتاده‌است و بدون داشتن رهبری که از مبانی قانون اساسی ملک و ملت دفاع کند، به نظر می‌رسد آینده کشور متعلق به ذاکر نایک باشد.


[۱] IGP

[۲] ISIS

کد خبر 429

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =