۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۷

مروزه در موضوع دین؛ به عنوان یک مقوله­ ی ارزشی، تناقض جدی وجود دارد: در حالی که نرخ دینداری به طور مداوم در سراسر اروپا در حال کاهش است، دین در گفتمان­ های سیاسی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

  نویسنده: رگینا پولاک[۱]  

رگینا پولاک دانش آموخته الهیات کاتولیک و همچنین استادیار و رئیس موسسه الهیات عملی در دانشگاه وین اتریش است.

کلیسا گرفتار در میان تضاد ارزش ­ها

امروزه در موضوع دین؛ به عنوان یک مقوله­ ی ارزشی، تناقض جدی وجود دارد: در حالی که نرخ دینداری به طور مداوم در سراسر اروپا در حال کاهش است، دین در گفتمان­ های سیاسی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بر پایه­ ی آخرین مطالعات در اروپا، دینداری در این قاره به طور خاص در کشورهای بسیار مذهبی مانند لهستان، رومانی و اتریش؛ به ویژه در میان جوانان رو به افول است. در عین حال؛ جوامع متکی بر هنجارهای متعارف که در نتیجه­ ی تکثر مذهبی شکل گرفته ­اند، امروزه با چالش­ های جدیدی روبرو می­ شوند. شیوه­ های مذهبی زندگی مهاجران مسلمان، کاتولیک و ارتدکس، موجب ابهام در درک دنیوی از دین شده­ اند.کارشناسانی که از دیدگاه ایدئولوژی به دین نگاه می ­کنند، و آنهایی که هنجارهای اجتماعی دین را در قالب یک جهان­بینی شخصی قبول دارند، اغلب بر سر این مسئله در جنگ و ستیز هستند که دین فردی و  دین سیاسی چگونه می­ توانند باشند؟

در این مقوله؛ البته تمرکز اصلی بر جامعه ­ی مسلمانان است. به دنبال بحران پناهندگان در سال ۲۰۱۵، «دین» به عنوان شاخص تمایز شناخته شد: تعارض فرهنگ­ ها، ارزش ­ها، هنجارها، حقوق، تحصیلات یا توزیع قدرت و منابع، اغلب به «مذهب» برمی­ گردد و  بیش از هر چیز، «اسلام» به عنوان عامل به وجود آورنده ­ی مشکلات اجتماعی تلقی می­ شود. در مقابل؛ مطالعات تجربی، تأثیر ناهمگون عامل دینداری را تأیید می ­کند: دینداری فقط وقتی که با اقتدارگرایی همراه شود باعث تقویت نگرش های ضد دموکراتیک می­ شود و در غیر این صورت، در ارتباط با عملکردهای اجتماعی، صرف نظر از وابستگی مذهبی، اتفاقاً دینداری همبستگی میان مردم را افزایش می دهد.

سکولاریزاسیون غالب در جامعه، کثرت گرایی مذهبی، مشکل ساز بودن اسلام، و منازعات بر سر ادعاهای عمومی و سیاسی دین؛  بر کلیساها نیز تأثیرگذار است. زیرا که در همه­ ی این موارد، «دین» است که به صورت مشخص مورد انتقاد قرار می­ گیرد. مجادله بر سر سیاست ­های اجتماعی یا مهاجرت نشان می ­دهد که حتی کلیسای کاتولیک در اتریش نیز مجبور شده است که پاسخگو باشد. البته این پویایی و پاسخگویی، پدیده ­ی جدیدی نیست. با فرا رسیدن عصر تجدد، «واژگونی ارزش ­ها» که اکنون به وضوح در جامعه مشهود و هویدا است، با این رویکرد آغاز شد که افراد اجتماع دیگر تصویر مذهبی از خود ندارند که بخواهند بر پایه ­ی آن، تصویر رفتار خود را توجیه کنند. برعکس؛ اکنون این افراد متدین هستند که باید ارزش ­ها و اعتقادات خود را توجیه کنند.

این پویایی نوظهور؛ چالش مقابله با تنش میان دنیای مدرن و سبک زندگی مسیحی-کلیسایی را که کلیسای کاتولیک مدتهاست با آن روبرو است، تشدید می­ کند.  مسئله ی­ فوق به وضوح با درگیری بر سر نقش زنان در کلیسا و کناره گرفتن آرام جوانان از کلیسا نشان داده می ­شود. مهمتر از همه، تغییر در ارزش ­های مرتبط با نگرش دین به مسئله­ ی جنسیت، در کانون توجه قرار گرفته است.  بر اساس آخرین مطالعات؛ «برخورد با همجنس گرایان» دلیل اصلی فاصله گرفتن جوانان از تمام ادیان، در سراسر جهان است. از این رو؛ بحثِ روزهای اخیر درباره­ ی «محرومیت همجنسگرایان از آمرزش کلیسا» برای اکثریت جوانان به سختی قابل درک است.

چنانچه کلیسای کاتولیک در آینده­ ی نزدیک؛ توفیقی در رفع این اختلافات ارزشی که مدتهاست مطرح می­ باشد، نداشته باشد؛ با ​​انتقاد مؤمنان مسیحی و اسقف­ ها نسبت به طرد و نفی همجنسگرایان از سوی واتیکان مواجه شده، و تحول در ارزش­ های اجتماعی، بیشتر رنگ و بوی علمی به خود خواهد گرفت و فرسایش دینداری کلیسایی تسریع خواهد شد.

در این میان؛ آنچه که در معرض خطر است، «بقای پیام مسیحیت» است. زیرا اگر به همین سبک و سیاق پیش برود، یک دینداری نهادینه شده از نظر اجتماعی و سیاسی بی معنی خواهد شد و محتوای اساسی مسیحیت از میان می­ رود. یکی از این مفاهیم «تلاش برای حفاظت از تعالی انسان» است. کرامت خدشه ناپذیر انسان، که توسط خداوند وعده داده شده و از انسان در برابر گرفتاری­ های دنیوی محافظت می ­کند. شرکت­ های بزرگی که کارکنان و کارگران خود را تعدیل می­ کنند، مسئله ­ی گروه­ های آسیب پذیر مانند پناهندگان، کودکان متولد نشده و معلول و یا در حال مرگ، یهود ستیزی و نژادپرستی و موارد دیگر، شاخص ­های مشخص تهدید بشریت هستند؛ و شنیده شدن صدای کلیسای کاتولیک برای موضع­گیری در برابر این تحولات ضروری است.

اما با اختلافات مداوم پیرامون مسائل مربوط به جنسیت، که با رسوائی سوء استفاده ­های جنسی، بیشتر هم شده است، موضع دین تضعیف می­شود و اعتبار خود را از دست می ­دهد. بنابراین؛ خود به فرسایش معنای خود کمک می­ کند. حتی اگر کلیسا تنها نهادی نباشد که جهت حفظ کرامت انسانی ایستادگی می­ کند؛ با کاهش اهمیت دین، جامعه؛ نهادی را از دست می­ دهد که مولّد انگیزه و فضا برای تکریم کرامت و حفاظت از زندگی انسان بوده است. در حال حاضر؛ کلیساها برای حفظ جایگاه خود در جامعه تلاش می­ کنند و با این پرسش کلنجار می­ روند که برای انتقال پیام خود، چه چیزهایی را می­بایست از زندگی مدرن بیاموزند.

البته این مسئله به هیچ وجه به معنای سازگاری کامل کلیسا با مقوله­ ی جنسیت یا سکوت غیرانتقادی در برابر آن نیست. اما در جوامعی که دین، تحت نظارت گسترده­ ی جامعه است؛ برقراری گفت­ وگو با دنیای زندگی مدرن ضروری است و درهای گفت­ وگو همیشه باز خواهد بود. زیرا برخی از کشورهای اروپایی در حال حاضر به عنوان شریک جامعه ­ی مدنی، در زمینه ­ی حقوق بشر و همزیستی مسالمت آمیز با جوامع مذهبی همکاری می­ کنند. اما مواضع دوپهلو در مورد همجنس گرایان و زنان؛ این رویکرد را خدشه دار می­ کند. به این ترتیب تنش ­ها و درگیری­ ها بین دین و مدرنیته کماکان باقی خواهد ماند. با این وجود؛ همچنان ذیل دو اصل «احترام» و «انتقاد از خود»، چنین رویکردی کاملاً «عادی» و برای پیشرفت بیشتر هر دو طرف ضروری خواهد بود.

لینک:

https://www.derstandard.at/story/۲۰۰۰۱۲۵۵۶۷۳۳۷/die-kirche-im-wertekonflikt

https://pt-ktf.univie.ac.at/team/personen/polak/

 

[۱] Regina Polak

کد خبر 5517

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =