در سال ۲۰۱۷ ، سمیه غنوشی دختر راشد غنوشی، شخصیت پشت پرده حزب النهضه که موفق به در اختیار گرفتن دولت تونس شده بود، بیانیه جسورانه ای نوشت. مقاله کوتاه سمیه در یک بستر رسانه ای به نام Arabi۲۱ منتشر گردید.
در آن زمان عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین دشمن قطر (کشوری وهابی خاورمیانه) بودند. آنها قطر را محاصره کردند. یکی از اهداف تحریم های ابتکاری عربستان سعودی این بود که قطر اخوان المسلمین را سرکوب کند.
سمیه در مقاله کوتاهش خیلی رک و پوست کنده بود. پیام سمیه به اخوان المسلمین گفت: خود را از وهابیت کاملاً رها کنید. سمیه تأکید کرد که وهابی ها بر روی مسلمانان تأثیرهای بد تروریستی و فرقه گرایانه می گذارند.
قبل از اینکه بتوانیم شجاعت و خرد پشت پرده اجلاس ۲۰۱۹ را درک کنیم، باید دوباره بررسی کنیم که چگونه اخوان المسلمین در این رسوایی سعودی گرفتار شده است؟ چون عصبانیت و طغیان سمیه نتیجه بزرگی در پی دارد: اخوان باید خود را از وهابیان پاکسازی کند.
ما باید به دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ برگردیم. در آن زمان بین سعودی ها و مصری ها رقابت وجود داشت، که در تلاش بودند تا جایگاه خاص خود را بدست آورند.
پادشاه فیصل بن عبدالعزیز آل سعود (۱۹۷۴-۱۹۴۶) رهبری پان اسلامیسم را برای غلبه بر جریان پان عربیسمی که مصر بر عهده داشت. اخوان المسلمین را در سال ۱۹۲۸ تأسیس کرد تا عقاید رئیس جمهور جمال عبدالناصر را رد کند. این موضوع قابل درک است، زیرا اخوان المسلمین هدف نهاییش تبدیل اسلام به جریانی زنده در سیاست است، و این تنها با فروپاشی رژیم موجود می توانست مجقق شود.
عواقب این رویا ساده نبود. چون بسیاری از اعضای اخوان المسلمین دستگیر و به اعدام محکوم شدند ، از جمله شخصیت مشهوری همچون سید قطب.
برادر کوچکتر وی، محمد قطب، به عربستان فرار کرد و تحصیلات خود را در دانشگاه عبدالعزیز ادامه داد. او در آنجا ایده جهل مدرن را گسترش داد و ذهن همه اسلامگرایان را در همه جا، از جمله مالزی، پر کرد. از نظر آنها حتی ماهاتیر فرعون خوانده می شد.
توجه عربستان به پان-اسلامیسم و حمایت آن از اخوان المسلمین، به سرعت لایه های مختلف اجتماعی مسلمانان را به خود جلب کرد. بلافاصله، وفاداری ملی جامعه به ویژه اعضای اخوان به راحتی توسط سعودی ها سنجیده شد.
اتفاقاً شدیدترین مشکل عربستان در آن زمان فقدان معلمان و مدرسین بود. بنابراین، مهاجرت گسترده اعضای اخوان به عربستان سعودی به بحرانی برای سیستم آموزشی عربستان که به کمک معلمان نیاز داشت، منجر شد.
در آن زمان شاه خالد بن عبدالعزیز آل سعود (۱۹۷۵-۱۹۸۵) به طور فزاینده مشاغل آموزشی از جمله دانشگاه ها را در اختیار اعضای اخوان قرار داد. محمد قطب، در میان کارهای دیگر، برای اسامه بن لادن و بسیاری دیگر همچون صفر الحوالی تدریس می کرد.
سعودی ها اجازه دادند جریان اخوان تحرک داشته باشد زیرا این ایده برای آنها مهم بوذ. ریشه کن کردن میراث ناصر، علاوه بر تحقق برنامه سیاست خارجی عربستان سعودی، به دنبال جلب توجه مسلمانان از طریق پروژه پان اسلامیسم نیز بود.
بدون جلب توجه ارتباط اخوان و اتحاد سعودی و شانه به شانه آن، وهابیت به آرامی ذهن اعضای اخوان را به خود جلب می کرد. حتی عربستان سعودی به عنوان مدافع اسلام و رهبر جهان اسلام شناخته می شد.
روند فرهنگ سازی و هضم شدن اخوان المسلمین در وهابیت (برای جلوگیری از انتقاد، بعدها وهابیت با سلفی جایگزین شد) تشدید شد.
بدین ترتیب آنچه «اسلام سیاسی» خوانده می شد، با ایده «صحوه اسلامیه» (احیای اسلامی) آغاز گردید. این مسئله توسط برخی از روحانیون سعودی که مخالف سلطنت بودند مطرح و به اردن گریختند.
در مالزی هم آنها در دانشگاه ها کار می کنند و مالزی دانشجویان زیادی را به این کشور می فرستد. لذا، وهابیت همچون دو شاخه صلیب به طور مساوی گسترش می یابد.
برای رعایت صداقت در گفتار باید گفت، در جریان بحران دوم خلیج فارس در سالهای ۱۹۹۰-۹۱ بخاطر این که ریاض اجازه حضور سربازان آمریکایی در شبه جزیره عربستان برای آزادی کویت از اشغال عراق را صادر کرد، اخوان المسلمین «عربستان» را «طلاق» داد.
پژوهشگران سعودی بیچاره ها به خاطر مقاصد، حضور ایالات متحده را تأیید کردند. که این امر این موجب ناامیدی زیادی شد. این موضوع هم سرنوشت اسلامگرایان را به چالش کشید و هم سعودی ها را. این چالش شامل گروه اخوان المسلمینی که توطئه را رد کردند نیز شد.
از نظر سمیه، ممکن است دوستی با سعودیها به پایان برسد، اما وهابیت در نظرات اخوانیها ریشه دوانده است. خواسته های اخوان و جنبش مسلمانان در تلاش برای به قدرت رسیدن در جهان اسلام در حال افزایش است.
همکاری وهابیت و اخوان المسلمین در بیش از دو دهه گذشته، به راحتی حل شدنی نیست. لقاح آنها بسیار چسبنده شده است. این شرارت و بدخواهی وحشتناک حتی در بین جنین ها، نوزادان ، نوجوانان و بزرگسالانی که در روحشان گوشت و خون وهابی هست، منتشر گردیده است.
پس از مدتی، قطر که یک قدرت وهابی است نیز به کانون اخوان تبدیل شد. دوحه بدون هیچ تردیدی شروع به حمایت از اخوان المسلمین کرد.
امیر قطر، حامی دانشمند مصری یوسف القرضاوی، مرجع معنوی اخوان المسلمین است. قرضاوی از سال ۱۹۶۱ در قطر زندگی می کند. ایستگاه های تلویزیونی الجزیره بستر قدرتمندی را برای اخوان فراهم می کنند تا به ترویج ایدئولوژی خود ادامه دهد.
با این حال، قطر دلایل دیگری نیز برای آشتی با اخوان دارد. در بهار عربی؛ مصر و تونس به دست اسلامگرایان افتادند و می توانند آینده ای روشن را به وجود آورند. قطر از زمانی که از سال ۱۹۹۹ اخوان المسلمین در این کشور مستقر شده است، با اخوان با احتیاط مقابله کرده است.
برادری اخوان و قطر باعث بازنده شدن سعودی ها شده است. بنابراین، جای تعجب ندارد که عربستان سعودی در سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت که قطر را محدود کند. یکی از ۱۳ درخواست سعودی ها از یک کشور همسایه این بود که «همه روابط خود را با سازمان های تروریستی، به ویژه اخوان المسلمین قطع کند.»
در این میان، یک ترک هست که عاشق مرسی و بنابراین اخوان است. اردوغان همچنین با سعودیها رابطه تنگاتنگی دارد. قدرت عثمانی سابق نیز می خواست رهبر جهان اسلام شود و به راحتی به عربستان اجازه حاکمیت نداد.
ایران هم هست که با وجود مشکلاتی مانند تحریم های اقتصادی و اضطراب مردم، عاقلانه تصمیم گرفته است تا روابط خود را با ترکیه همسایه و قطر حفظ کند. از این امر عربستان سعودی ناراحت هست. ایران در واقع دشمن سعودی است، زیرا جریان وهابیت نباید بر شیعیان ظلم کند.
عربستان سعودی از یک سو بیشتر به ما سنی ها صدمه می زند، یمن را بمباران می کند، پاکستان را در احتیار می گیرد، شیخ نمر را به قتل می رساند و جمال قاشقچی را تعقیب می کند.
نشست ۲۰۱۹ کوالالامپور در قلب همه این پیش زمینه های پیچیده قرار دارد. مالزی، یک کشور سنی کوچک، ناخواسته می گوید «یالا ، سعودی برو آنجا ». لذا، کشور تحت حمایت وهابیها احساس انزوا می کند.
بنابراین، حضور قطر، ترکیه و ایران در کوالالامپور در پایان سال ۲۰۱۹ ساده نیست. این یک گزینه چند لایه است. البته سعودیها عصبانی عصبانی هستند. قطر معادل اقتصاد عربستان سعودی ثروت دارد، ترکیه از نظر دیپلماسی دارای مزیت دیپلماتیک است، در حالی که ایران با وجود تحریم های مختلف دارای قدرت تکنولوژیک است.
فرقی نمی کند که پاکستان به دلیل تهدید ریاض در این اجلاس شرکت نکند، زیرا پاکستان (پس از نخست وزیر بینظیر بوتو) فقط دارای قدرت اسپرم بوده و مانند کف اقیانوس است.
اجلاس ۲۰۱۹ در صورتی که تغذیه شود می تواند قدرتمند باشد. حتی می تواند وارد عمل شود. انتخاب مالزی برای انجام این کار بدون سازمان همکاری اسلامی تحت حمایت عربستان سعودی، بسیار جسورانه و قابل ستایش است.
با این حال ، بله بله؛ همانطور که یادآوری شدیم، هنوز اعضای اخوان تحت پوشش وهابیت هستند. برای مثال آموزه های توحیدی یا تعبیر کافر. هنوز پخش می شود.
اعضای اخوان با عناوین و لباس های مختلف اکنون در کابینه وزیران مالزی حضور دارند. برخی در دولت ائتلاف امید حکمرانی می کنند. این نکته کلیدی در گفته ها، نگرانی ها و درخواست های سمیه هست که: اخوان باید خود را از وهابیان پاکسازی کند. وحشت از اخوان هنوز هم می تواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد.
نه تنها این، ویژگی های وهابیت در مالزی رو به افزایش است، جوانان نقاب دار مذهبی وهابی نیز نقش بازی می کنند. این گروه تغذیه شده وهابی از لحاظ فکری و مذهبی که هنوز کالای دلاری عربستان سعودی را دریافت می کنند، احتمالاً در اجلاس ۲۰۱۹ کوالالامپور نفوذ کنند. گفته میشود که از برخی از آنها برای سخنرانی دعوت شده است.
ممکن است خود عربستان آنجا نباشد، اما وهابیها هنوز هستند. زیرا به دلیل ارتباطات گذشته فرزندان زیادی به آنها افزوده شده است. از آنجا که وهابی ها به راحتی تاریخ تغییر میدهند، ما نمی دانیم که حضور آنها - گروه مخفی وهابی - واقعاً نعمت است یا چیز بدی است.
به راحتی می توان گفت کسانی که در جایگاه امنیت ملی نشسته اند، این گروه کوچک را زیر نظر دارند. کوچکترین سهل انگاری باعث فاجعه خواهد شد. زیرا که مالزی در حال حاضر مسخره عربستان شده است. صحرای عربستان به راحتی احساس می شود. آنها اقدام خواهند کرد. برای این کار، وهابی های موجود در کشور سلاح مخفی آنها خواهند بود. آنها دشمنان داخلی هستند.
یکی از مواردی که ما سنی ها را به نرمی با سعودی میکشاند حرمین. یعنی مکه و مدینه که تا به امروز توسط وهابی ها و بنی سعود تسخیر شده اند.
متأسفانه ، آن دو سرزمین مقدس فدا خواهند شد. ممکن است سرانجام مجبور شویم آنچه را که در اجلاس سال ۲۰۱۹ کوالالامپور کاشته شد، فراموش کنیم.
نویسنده: فیصل موسی( فیصل تهرانی)
منبع: سایت خبری و تحلیلی Free Malaysia Today ، ۲۶ دسامبر ۲۰۱۹
نظر شما