سیستم جهانی دوران پس از جنگ سرد شاهد تغییراتی بوده است که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در اواخر دهه ۱۹۸۰ همراه بود که خود باعث تغییر و تحولات در سیستم اجتماعی-اقتصادی و سیاسی جامعه جهانی و تبدیل از یک سیستم بین المللی دوقطبی به یک قطبی گردید که ایالات متحده در آن به عنوان یک قدرت برتر جهانی مطرح شده است.
مانند سایر نقاط جهان، پنجاه و چهار کشور آفریقایی نیزتحت تأثیر این پویایی جهانی دوران پس از جنگ سرد قرار گرفتند که بر اقتصاد سیاسی آفریقا تأثیر بسزایی گذاشت و در نتیجه باعث تغییر روابط اقتصادی و سیاسی بین کشورهای آفریقایی و قدرتهای سنتی غربی از اواسط دهه ۱۹۹۰ با کشورهایی مانند چین، هند، برزیل، ترکیه ، اندونزی، ویتنام و کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان یک شریک خارجی جایگزین گشت.
کشورهای مختلف آفریقا در مقایسه با رویکردهای اتخاذ شده خود در حال ظهور اشکال جدیدی از قدرتهای سنتی غربی با مشارکت در چارچوب "همکاری جنوب و جنوب" تمایل پیدا کردهاند. این شکل جدید از همکاریها با یک رابطه شریک دو طرفه یا برابر مشخص می شود که از یک سو به مشروط بودن و رابطه همکاری متکی نیست
و از سوی دیگر جریانهای تجاری، سرمایه گذاری و مالی را به خوبی در بر می گیرد. این نوع شکل از همکاری با همتایان خود یعنی شکل "شمال-جنوب" متفاوت است.
اتیوپی یعنی یکی از پنجاه و چهار کشور آفریقایی است که سیاست خارجی و استراتژی آن به شدت تحت تأثیر این نوع جدید روابط بین الملل قرار گرفته است. در چند دهه گذشته روابط خارجی اتیوپی با رویکردهای "غرب محور" برنامه ریزی میشد که علاوه بر این روابط خارجی تحت سلطه دولت بود و مشارکت غیر دولتی را به حاشیه رانده میراند. افرادی که مسئول تدوین و اجرای سیاست های خارجی بودند آن را حفظ کرده تا منافع اقتصادی و سیاسی خود را در آن گسترش دهند که تلاش برای حفظ این سیاست غلط باعث ایجاد الگوی منفی در نظم اقتصادی، اجتماعی و پایداری سیاسی این کشور ها شده است.
نگرش شهروندان یک کشور به برخی از مسائل اجتماعی-اقتصادی و مسائل سیاسی پیامدهای خاص خود را بر گزینه سیاست خارجی آن کشور دارد. به عنوان مثال در سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۹ مداخله نظامی اتیوپی در سومالی، ، در میان مردم اتیوپی برای این موضوع هم مخالفانی ایجاد کرد و هم موافقانی. چنین تقسیم بندی در افکار عمومی تأثیر خود را بر مسائل سیاست خارجی آن کشور گذاشته است.
علاوه بر این کشور که یک جامعه به شدت دینی دارد، اکثر مسلمانان اتیوپی روابط با کشورهای مسلمان مانند عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را ترجیح می دهند.
گروه های اقتصادی، مذهبی، قومی، سازمان های غیر دولتی می توانند منبع مهمی برای سیاست خارجی این کشور باشند که این تاثیرگذاری اغلب بستگی به نحوه سازماندهی گروه ها و رابطه آنها دارد. در دولتهای دموکراتیک، نهادهایی وجود دارند که بازیگران مختلف را قادر می سازد تا در فرایندهای تصمیم گیری شرکت کنند، در مقابل، در دولت های اقتدارگرا اختیار تصمیم گیری در انحصار رهبران اقتدارگرا است و تنها فضای محدودی برای مشارکت وجود دارد.
در مورد اتیوپی، سیاست خارجی کشور توسط دولت تعیین می شود. رهبرانی که متولی سیاستگذاری هستند نیز می توانند به عنوان منبع مهمی در سیاست خارجی عمل کنند.
سیاست خارجی اتیوپی:
در درجه اول برای یک کشور سیاست خارجی در روابط بین الملل برای دستیابی به منافع ملی مهم است اتیوپی سالیان مدیدی، یکی از قدیمی ترین کشورهای جهان، درگیر روابط خارجی با کشورهای مختلف بوده است
که میتوان گفت این روابط خارجی در زمان امپراتور منلیک دوم (۱۸۸۹-۱۹۰۶)برقرار شد.
در سال ۱۹۰۰ منلیک دوم تصمیم گرفت شورای وزیرانی را تشکیل دهد که وزارت امور خارجه یکی از تشکیلات آنها بود. او در زمینه پیروزی قاطع اتیوپی در برابر استعمارگران ایتالیایی در نبرد آدوا در ۱۸۹۶ فعال بود.
پس از مرگ منلیک دوم و به قدرت رسیدن شاهزاده جوان، لیج ایاسو، اما این رابطه شروع به تغییر کرد. استعمارگران اروپایی برای تجزیه اتیوپی و تملک سرزمینی آنها در منطقه دست بکار شدند. در این موقع شاهزاده جوان با رهبران ناسیونالیست سومالی یعنی سید عبدالحسن رابطه نزدیک برقرار کرد که علیه استعمار انگلیس و ایتالیا می جنگیدند. علاوه بر این، لیج ایاسو نیز با ترکان عثمانی و آلمانی ها متحد شد تا بریتانیا و فرانسه را از صحنه سیاسی اتیوپی حذف کنند. اقدامات او سیاست خارجی قدرت های استعماری را آزار داد اما خیلی زود شروع به همکاری با لیج کردند. مخالفان داخلی ایاسو نیز از ترس گسترش مسلمانان ، تصمیم گرفتند با کشورهای مسیحی متحد شوند. که در نهایت منجر به کودتا شد و منجر به برکناری شاهزاده جوان گشت.
از ۱۹۱۶-۱۹۳۰ ملکه زدیو و از ۱۹۳۰-۱۹۷۴ به عنوان امپراتور هالیسلاسی و دولتش نقش مهمی در تدوین و اجرای سیاست خارجی کشور ایفا کرده بودند. در این دوره، هالیسلاسی از روابط خارجی به عنوان وسیله ای برای تقویت حکومت استبدادی خود استفاده کرد. کشورهای اروپایی او کمک کردند تا در اروپا محبوبیت پیدا کند.
تجربیات آموزشی و سیاسی به او این امکان را داد که رابطه ای قوی با کشورهای اروپایی ، به ویژه با انگلیس برقرار کند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه مداخله امپریالیست های ایتالیایی در سالهای ۱۹۳۵-۳۶ علیه حاکمیت اتیوپی وضعیت را دگرگون ساخت.
با کاهش نفوذ انگلیس در دوران پس از آزادی (پس از ۱۹۴۱) اتیوپی همکاری های روابط خارجی خود را تغییر داد. و از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به نظر می رسد که اتیوپی جذاب ترین متحد در بین همه کشورهای شاخ آفریقا برای کشور های خارجی محسوب میشود.
به طور کلی، هدف اصلی سیاست خارجی سیاستمداران اتیوپی تثبیت رژیم استبدادی خود به جای حفظ منافع ملی کشور که به دلیل ماهیت سیاست خارجی کشور، بیشتر زمینه های همکاری در زمینه تأمین اقلام ارتش بوده است. این نوع سیاست در جهت تلاشهای توسعه داخلی؛ اتیوپی نتوانست از سرمایه داخلی کشور خود استفاده کند
دوران جنگ سرد و رقابت شرق و غرب متعاقب آن منجر به وخامت دوران اتیوپی شد که رابطه با ایالات متحده و جایگزینی آن با اتحاد جماهیر شوروی منجر گردید. رویکردهای سیاست خارجی پیشین، با تاکید بر تأمین منافع سیاسی کسانی که در قدرت بودند، مشخص شد. رابطه با کشورهای پیمان ورشو و کوبا عمدتا جنبه نظامی داشت.
می توان گفت که جنگ سرد باعث شد که تلاشهای حداقلی برای استفاده از ابزارها و استراتژیهای سیاست خارجی به منظور انجام فعالیتهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی داخلی کشور صورت بپذیرد.
پایان دوران جنگ سرد و تحولات بعدی جهان منجر به تغییر سیاست رژیم در اتیوپی شد. در سال ۱۹۹۱ عمدتا گروه های چریکی مستقر در منطقه، ارتش را از قدرت کنار گذاشتند و در منطقه مستقر شدند که جبهه دموکراتیک انقلابی مردمی اتیوپی به نوبه خود منجر به احیای سیاست خارجی و استراتژی خارجی غربی اتیوپی شد.
از طرفی سیاست و استراتژی خارجی اتیوپی پس از جنگ سرد تحت تأثیر پارادایم جهانی رایج قرار گرفت مساله روند دموکراتیزه کردن سیاست های داخلی و رفع محدودیت های اقتصادی با مشارکت فعال در مذاکرات تجاری استراتژیک، کمک مستقیم خارجی و سرمایه گذاری به عنوان زمینه های اولویت دار برجسته شده است.
ارتباط اتیوپی با قدرتهای در حال ظهور
دیوید شین، سفیر سابق ایالات متحده در اتیوپی، در تحلیل عواملی که مسئول ورود قدرت های غیر غربی به مناطق مختلف قاره آفریقا هستند، به پایان جنگ سرد و راهبرد استراتژیک اشاره میکند.
او میگوید؛ انحلال قدرتهای غربی به عنوان یک فرایند اصلی در این قاره نشان دهنده تغییر در روابط اقتصادی و سیاسی بین پنجاه و چهار کشور آفریقایی در از یک سو و قدرتهای سنتی غربی از سوی دیگر است.
اکنون بسیاری از کشورهای آفریقایی در حال توسعه سیاست "نگاه شرقی" در رویکردهای روابط خارجی خودشان هستند.
در تحلیل استراتژی و توسعه آفریقا، چالش های قرن بیست و یکم حاکی از ناامیدی ضعیف همکاری های توسعه ای غرب در پنجاه سال اخیر واستانداردهای دوگانه ای آنها در روابط خود با کشورهای آفریقایی حکایت داشته است.
شیوه های تجاری ناعادلانه و ساختارهای بدهی، بحث های زیادی را در بین آفریقایی ها داشته است که همین امر باعث شده پیگیریهای برنامه توسعه جایگزین و مستقل آفریقا در دستور کار دولتمردان این قاره قرار گیرد.
سیاست خارجی اتیوپی در دوران پس از جنگ سرد نیز چنین بوده است و اکنون این کشور تلاشهایی را برای تنوع بخشیدن به شرکای خارجی خود شروع نموده است. اگر چه ایالات متحده همچنان خود را به عنوان شریک اصلی روابط خارجی اتیوپی میداند، اما اکنون هرگز مانند سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ در بین شرکای اتیوپی؛ تنها نیست و این خود عمدتا به دلیل ظهور قدرت های جدید مانند چین، هند، ترکیه، برزیل، مالزی در منطقه است.
حتی اگر اتیوپی عضو جنبش عدم تعهد در این کشور بود در دوران جنگ سرد، این منطقه در تماس نزدیک با بلوک های شرقی باقی ماند. اما این کشور برخلاف پیشینیان خود از نظر سیاسی با برخی از "کشورهای در حال ظهور امروز" دوست شده است. ، سیاست خارجی اتیوپی پس از جنگ سرد و استراتژی قدرتهای غربی و غیرغربی را به عنوان اصلی ترین عامل خارجی معرفی کرده است وت وجه ویژه ای به اویژه قدرت های پیشرو در زمینه های اقتصادی-اجتماعی دارد. بدین منظور وزارتخانه های مهمی چون امور خارجه و سایر نهادهای مسئول اقداماتی را برای تقویت روابط خارجی با کشور های خصوصا شرقی شروع کرده اند.
تاریخ روابط اتیوپی و ترکیه
آغاز رابطه اتیوپی با ترکیه به دوران عثمانی باز می گردد. ترکان عثمانی پس از فتح مصر در ۱۵۱۷ شروع به گسترش به سمت ساحل دریای سرخ کرد. هدف این توسعه قلمرو حفظ امنیت تجارت شرق بود که از شرق دور تا اروپا گسترش میافت که ظرفیت اقتصادی عثمانی کمک زیادی به تقویت روابط این منطقه کرده است از سوی دیگر پرتغالی هایی که سعی کردند ساحل دریای سرخ را کنترل کنند برای مقابله با تهدیدات، عثمانی را تحت فشار قرار دادند و همین باعث ایجاد اختلاف بین پرتغالی ها و عثمانی ها و ایجاد وضعیت بغرنج داخلی منطقه اتیوپی که منجر به نزاع مسیحیان مسلمان در این منطقه گردید شد. در این مبارزه پرتغالی ها با پادشاهی مسیحی آن زمان اتیوپی برای مقابله با مسلمانان متحد شدند و از آن طرف مسیحیان اتیوپی تحت حمایت پرتقالی ها بودند. پادشاهی اتیوپی برای حمله و پایان دادن به قدرت مسلمانان در منطقه مصمم گشت. این اتحاد عثمانی ها را نگران کرد و شروع به مسلح کردن نیروهای مسلمان محلی کردند که در حال جنگ علیه پادشاهی مسیحی بودند.
حمایت عثمانی ها در زمان امام احمد بن ابراهیم غازی از اتیوپی به اوج خود رسید یعنی زمانی که که نبردهای سنگینی علیه پادشاهی مسیحی در ارتفاعات مرکزی در حال رخ دادن بود. احمد بن ابراهیم در سال ۱۵۲۷ در مورد تحریکات پرتغالی ها علیه مردم حبشه علیه پادشاهی حبشه اعلام جنگ کرد و سرانجام او پیروز شد که این خود موفقیت بزرگی با حمایت عثمانی ها در طول این مبارزه به حساب می آمد. رابطه بین عثمانی و اتیوپی بیشتر تقویت شد که با انتصاب اوزدمیر پاشا به عنوان فرماندار کل یمن در ۱۵۴۸.به اوج خود رسید. او سلطه خود را در منطقه دریای سرخ گسترش داد و در سال ۱۵۵۵ او استان ابیسینا را تاسیس کرد.
در زمان سلطان عبدالحمید دوم امپراتور منلیک دوم، آتو یوسف و کنت دی لئونتیف به عنوان سفیر اتیوپی به استانبول فرستاد. شاه اتیوپی با ارسال هدایای مختلف همراه سفیر خودو درخواست حمایت عثمانی برای حفاظت از املاک حبشی در اورشلیم، به ویژه صومعه دیرو سلطانه را مطرح کرد.
در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی و استقرار جمهوری ترکیه روابط اقتصادی و دیپلماتیک بین دو کشو ادامه یافت. تنها سه سال پس از سقوط عثمانی بود درسال ۱۹۲۶؛ ترکیه سفارت خود را در اتیوپی افتتاح کرد، که اولین سفارت ترکیه در منطقه آفریقای جنوبی بود. اتیوپی نیز سفارت خود را در سال ۱۹۳۳ در آنکارا فتتاح کرد که تا زمان فروپاشی رژیم کمونیستی فعال بود و در در آوریل ۲۰۰۶ ، اتیوپی سفارت خود را در آنکارا مجددا بازگشایی کرد. علاوه بر این، در سال ۲۰۰۵ آژانس هماهنگی بین المللی ترکیه نیز اولین دفتر خود را در آدیس آبابا افتتاح کرد. به طور کلی همه حقایق ذکر شده در مورد روابط گذشته اتیو-ترکی پیامدهای خاص خود را برای روابط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کنونی و آینده مردم دو کشور دارد.
ترکیه به عنوان شریک مهم اتیوپی
برخلاف دوره قبل و پس دوران پس از جنگ سرد، سیاست خارجی ترکیه مجموعه ای از اقدامات را که پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی اجتماعی کشورها را فی مابین تقویت میکند در برنامه خود داشته است و ترکیه را قادر ساخته است که به صورت استراتژیک با همسایگان خود در آسیا، اروپا و آفریقا تشریک مساعی های خوبی داشته باشد.
به طور مشابه، سیاست خارجی و استراتژی اتیوپی پس از جنگ سرد هدفش این بوده است که با هر کشوری که بر آن تأثیر مثبت بگذارد، ارتباطات خوبی داشته باشد.
بدون هیچ گونه محدودیت ایدئولوژیکی برای توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی، اتیوپی درهای سیاست خارجی خود را باز کرده است. این اقدام اتیوپی باعث شده است که برای تقویت بیشتر روابط خارجی خود با شرکای سابق از یک سو و همچنین با قدرتهای نوظهور مختلف از سوی دیگر مانند ترکیه، چین، هند، مالزی، اندونزی و کشورهای حوزه خلیج فارس به عنوان جایگزینی برای شرکای سنتی روابط خارجی خود تلاش کند.
در چند دهه گذشته شرکای خارجی اتیوپی حمایت هایی را از این کشور کرده اند که عمدتاً با هدف تقویت ظرفیت های نظامی آن انجام شده است. موافقت نامه های مختلف بین اتیوپی و متحدان سنتی آن در زمینه حوزه امنیت امضا شده است. چنین هدف سیاست خارجی اهداف خاص خود را برای توسعه اقتصادی و روند دموکراتیزه کردن
برای این کشور داشته است . تا همین اواخر دولت های غربی از استبداد رژیم های اتیوپی از نظر دیپلماتیک و نظامی حمایت می کردند. .
اما شریک خارجی اتیوپی یعنی ترکیه به طور خاص تمرکز ویژه ای بر همکاری های اقتصادی و تلاش های توسعه ای این کشور دارد. دولت ترکیه و سازمان های غیردولتی آن به طور فعال در پروژه های اتیوپی شرکت می کنند
فعالیتهای مختلف توسعه ای که به طور بالقوه به تلاشهای اتیوپی با هدف کاهش فقر و توسعه پایدار کمک می کند. بخشهای نساجی، ساختمان سازی، واردات و صادرات غلات و پنبه، و فرآوری کشاورزی و سایر بخش ها
در مجموع ۲۵۰ کارآفرین ترک در اتیوپی در سال ۲۰۰۹ سرمایه گذاری کرده اند. حجم تجارت بین اتیوپی و ترکیه در سال ۲۰۱۰ به ۴۰۰ میلیون دلار رسید. نساجی AYKA ، بزرگترین کارخانه نساجی در آفریقا با ایجاد فرصت های شغلی برای حدود ۸۰۰۰ اتیوپیایی مظهر بارز آن است. تعهد ترکیه برای حمایت بالقوه از تلاش اتیوپی برای حفظ توسعه پایدار با از بین بردن فقر ستودنی است. علاوه بر این، ترکیه نیز در تلاش است افتتاح یک منطقه بزرگ صنعتی اتیو-ترکیه که ظرفیت بالای ایجاد اشتغال را نیز دارد برای تعداد زیادی از مردم اتیوپی فراهم کند. به گفته تحلیلگران سیاست خارجی، این رویکردهای سیاست خارجی که به نفع توده ها بوده است ترکیه را به شریک ترجیحی سیاست خارجی اتیوپی معاصر تبدیل کرده است. علاوه بر تمرکز بر حفظ منافع متقابل از طریق اقتصادی همکاری بی وقفه ترکیه برای تحقق صلح پایدار و ثبات منطقه ای در شاخ آفریقا نیز ترکیه را به شریک منتخب اتیوپی تبدیل نموده است.
منطقه شاخ آفریقا که اتیوپی در آن واقع شده است از مشکلات زیادی رنج می برد. جنگ ها و درگیری های و نزاع داخلی در سومالی و مداخله بازیگران منطقه ای و غیر منطقه ای از جمله موارد آن است. اتیوپی به عنوان یک کشور همسایه سومالی به شدت تحت تأثیر اوضاع آن قرار گرفته است. وضعیت در سومالی اگرچه تلاش های قدرتهای سنتی غربی و بازیگران منطقه ای برای جلوگیری از بی ثباتی های طولانی مدت منطقه انجام شده است ، اما همچنان ادامه داشته است. با این حال، ترکیه با یک مورد جدید روبرو شده است و در عین حال یک مدل موفق برای رسیدگی به مشکلات ناپایداری ها در شاخ منطقه آفریقا به طور کلی و به طور خاص به سومالی دست یافته است.
آنکارا مشارکت خود را در ایجاد صلح در سومالی افزایش داده است و به ثبات، امنیت، دولت سازی و زیرساخت های اقتصادی در آن کشور شکسته خورده کمک می کند. سیاست گذاران خارجی ترکیه اقدامات عملی را در این زمینه انجام می دهند و در این رابطه دفاتر آنها در آدیس آبابا یا نایروبی مستقر شده اند. ترکیه تنها کشوری است که سفارت خود را در موگادیشو پس از سقوط رژیم زیاد بره افتتاح کرده است. علاوه بر این، خطوط هوایی ترکیه نیز اولین شرکت هواپیمایی بین المللی است که طی دو پرواز در هفته از موگادیشو به استانبول خدمات ارائه می دهد. اینها و موارد دیگر تلاشهای چشمگیر ترکیه برای حفظ صلح پایدار در سومالی از طریق همکاری های توسعه ای تأثیر مستقیمی بر ثبات منطقه داشته است.
با این حال، ترکیه نیاز به یک سیاست منسجم با اتیوپی و سومالی دارد تا به منافع هر دو کشور اسیب نرساند.
سیاست خارجی اتیوپی در قبال سومالی در میان یکی از پیچیده ترین اختلافات قرار گرفته است. اتیوپی نسبت به این تغییرات انتقاداتی دارد که در سومالی گاهی منجر به مداخله نظامی شده است. و میتوان گفت دخالت بیش از حد ترکیه با سومالی ممکن است اتیوپی را به سوء ظن قدیمی خود برساند.
اگرچه ترکیه از زمانهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در زمینه اقتصادی در کشور اتیوپی داشته است، اما بخشهای خاصی از جمعیت آن از تنش های اقتصادی، اجتماعی و محیطی فقر، بیکاری، رو به رشد، نابرابری درآمد شهری و روستایی و مشکلات زیرساختی هنوز ا رنج می برند.
روشها و رویکردهای مورد استفاده ترکیه درسهای ی خوبی به اتیوپی برای حل مشکلات خود ارائه می دهد. علاوه بر این زمینه های اصلی عملیات ترکیه در اتیوپی مانند ترویج تجارت و همکاری اقتصادی و بهبود خدمات زیرساختی و ظرفیت های فنی بسیار استراتژیک هستند تا ترکیه را به یک شریک ترجیحی برای اتیوپی تبدیل کند. اشتراکات اجتماعی-فرهنگی و میراث تاریخی بین اتیوپی و ترکیه نیز بر اهمیت آن می افزاید.
عثمانی ها حبشه را تاسیس کرده اند که خود شامل سومالی، اریتره ، جیبوتی ، منطقه حرار در اتیوپی کنونی و خط ساحلی دریای سرخ در سودان امروزی میباشد. به طور کلی عثمانی ها کنترل خوبی بر منطقه شاخ آفریقا داشتند.
به طور کلی مردم حبشه از زمان شکل گیری تا رو به زوال، وابستگی اجتماعی و اقتصادی قوی با سایر مردم داشتند. مردم دو کشور شباهت های تاریخی زیادی دارند. هم مردم اتیوپی و هم ترکیه توسط استعمارگران مورد تهدید قرار گرفتند. در حقیقت هم جنگ استقلال ترکیه و هم اتیوپی به عنوان فاکتوری عمل کرده است که الهام بخش جنبش های ضد استعماری بعدی در مناطق مختلف آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین قرار گرفته است.
نظر شما