از لحاظ تاریخی، بسیاری از نهادهای رسانه ای در خدمت "امپراتوری استعمار" بودند ، هم در نحوه مدل سازی و استفاده از آنها. منظور آنها پیشبرد ایدئولوژی استعمارگران در مستعمرات بود.

   

به چالش کشیدن ساختار استعماری اینترنت با سابقه رسانه آغاز می شود

نویسنده: Siyasanga M Tyali

از لحاظ تاریخی، بسیاری از نهادهای رسانه ای در خدمت "امپراتوری استعمار" بودند ، هم در نحوه مدل سازی و استفاده از آنها. منظور آنها پیشبرد ایدئولوژی استعمارگران در مستعمرات بود.

امروزه برخی از رسانه های مکتوب و الکترونیکی در خدمت استعمار و امپریالیسم هستند. آنها میراث، استعمار را نشان می دهند - الگوهای قدرت که مدت ها پس از پایان استعمار رسمی باقی می مانند. این فرایند اثر واپس گرایی دارد. این نقش پیشرونده ای را نشان می دهد که عموماً با نهادهای رسانه ای به عنوان فضاهای اشتراک ایده ها و دانش در مورد جوامع مدرن مرتبط است.

این باعث می شود من بپرسم: آیا می توان بزرگترین بستر ارتباطی جهانی امروز، اینترنت را استعمارزدایی کرد؟ هیچ رویکرد خطی برای فرآیند وجود ندارد. اما هر تلاشی باید با نگاهی به نحوه انتشار اطلاعات و ایده های اینترنت در مورد آفریقا و آفریقایی ها آغاز شود.

به نظر من استعمارزدایی از دیدن جهان امروز به عنوان یک جهان فاصله می گیرد و در عوض آن را به عنوان یک "جهان کثیری" در نظر می گیرد: جهان های متعددی در کنار هم وجود دارند، اشغال شده توسط افرادی که به طور فعال برای رهایی خود از عدم تعادل های قدرت استعماری که مشخصه آنهاست کار می کنند. جهان مدرن این چیزی است که اینترنت باید داشته باشد: یک ابزار ارتباطی که منصفانه این "همه جانبه" را نشان می دهد.

اجداد رسانه ها

همچنین مهم است که بحث استعمارزدایی را در ارتباط با اینترنت با نگاهی به اجداد آن - دیگر نهادهای ارتباطی - متصل کنید. به عنوان یک محقق در زمینه مطالعات رسانه، من علاقه خاصی به تاریخ رسانه ها و نحوه ارتباط نهادهای رسانه ای با مفهوم استعمار یا استعمار دارم. من همچنین نحوه استعمارزدایی را بررسی می کنم.

هنگام فکر کردن درباره هرگونه استعمارزدایی، درک تاریخ استعمار مهم است. چگونه در لحظه حال خود را نشان می دهد؟ بعد از مهاجرت یا استخراج مستقیم توسط جامعه استعماری ، زندگی پس از آن چگونه شکل می گیرد؟

در مرحله بعد ، اینترنت باید به عنوان فضایی درک شود که نشان دهنده تداوم و ناپیوستگی میراث استعمار است. این پتانسیل تولید مثل و همچنین تغییر درک مردم از جهان را دارد.

سازه های قدرت

فیلسوف فرانتس فانون از جمله کسانی بود که ماهیت استعماری نیاکان اینترنتی، رادیو را منعکس کرد. او در مورد نقش رادیو در پروژه بزرگتر استعماری در الجزایر و فضایی که رادیو الجزایر اشغال کرد صحبت کرد. رادیو الجزایر، ایستگاه پخش آن زمان فرانسه که برای چند دهه در الجزایر فعالیت می کرد ، ویرایش مجدد سیستم پخش ملی فرانسه مستقر در پاریس بود. در سال ۱۹۵۹ ، فانون نوشت: "... در بین کشاورزان اروپایی، رادیو به طور گسترده ای به عنوان پیوندی با جهان متمدن، به عنوان یک ابزارموثر برای مقاومت در برابر تأثیرات خورنده یک جامعه بومی بی اثر، جامعه بدون آینده، عقب مانده و عاری از ارزش بود."

این تاریخ به جوامع می آموزد که بسترهای ارتباطی عاری از تأثیر ایدئولوژیکی نیستند. بر این اساس است که ما باید مراقب نقش معاصر باشیم که توسط بسترهای ارتباطی ایفا می شود.

امروزه اینترنت برای بسیاری از جوامع ، توزیع کننده پیش فرض ایده ها ، "حقایق" ، نظرات و سیستم های مختلف دانش است. این همچنین دروازه بان پیش فرض دانش در جامعه مدرن است.

اینترنت به معنای واقعی کلمه ایده هایی را در مورد خود یا یکدیگر - به ویژه در مورد یکدیگر ، مطابق با ساختارهای قدرت نظم جهانی منتشر می کند: جنوب جهانی در مقابل شمال جهانی ، موضوع استعمار در مقابل موضوع استعمار.

ایده هایی که از طریق اینترنت منتشر می شود می تواند به این معنا باشد که به نظر می رسد شخص برای مثال فاقد اخلاق، شرور، وحشی و غیر متمدن است. این قدرت واقعی اینترنت به عنوان یک رسانه ارتباطی است: دانش جهان را تقویت یا مختل می کند.

سیستم های دانش

اینترنت همچنین یک بستر انتقال دانش است. این ایده ها را تولید و منتشر می کند که با دقت در ذهن فرد کار می کند ، در نتیجه خواسته یا ناخواسته دیدگاه فرد نسبت به جهان شکل می گیرد. جنوب و به ویژه قاره آفریقا از نظر تکنولوژی به طور کامل جهشی نداشته است. دسترسی به اینترنت در داخل قاره ناهموار است و مناطق شرقی و مرکزی قاره بیشترین عقب ماندگی را دارند.

بنابراین، آفریقا نقش محدودی در اینترنت به عنوان حامل دانش ایفا کرده است. بنابراین منطقی است که استدلال کنیم که اطلاعات ارائه شده توسط اینترنت در آفریقا و آفریقایی ها باید به طور مداوم مورد بازرسی قرار گیرد. آنچه باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد این است که آیا اینترنت روایت آفریقا را که توسط غرب و جوامع استعمار توضیح داده است ، مختل می کند یا نه. یا این روایت ها و فهم ها را تقویت می کند؟

"استعمار دانش" در بستر اینترنت به این معنی است که موضوع آفریقایی - با نمایندگی محدود در اینترنت - همچنان از طریق چشم انداز دانش امپریالیستی توضیح داده می شود. در نتیجه نمایندگی آنلاین محدود آن ، قاره و مردم آن تا حد زیادی دیده نشده و شنیده نشده باقی می مانند. درباره آنها صحبت و نوشته می شود. اشکال دانش آنها توسط دیگران در اینترنت بسته بندی می شود. همه اینها توسط موضوعاتی است که عمدتاً در جغرافیای نو استعماری و امپریالیستی زندگی می کنند.

اینها همه روایاتی را که ادوارد سعید نظریه پرداز توصیف می کند ، ریشه دار می کند: "فقر ، وابستگی، توسعه نیافتگی، آسیب های مختلف قدرت و فساد، به علاوه دستاوردهای قابل توجه در جنگ، سواد، توسعه اقتصادی: این ترکیب ویژگی ها مردم مستعمره را مشخص کرد. که خود را در یک سطح آزاد کرده بودند اما در سطح دیگر قربانیان گذشته خود بودند. "

یک درک بیشتر

شروع استعمارزدایی اینترنت برای من به معنای به رسمیت شناختن تاریخ استعمار و همه جانبه بودن آن حتی در سیستم ها و پلتفرم هایی است که بیشترین پیشرفت را دارند.

درک "استعمار دانش" و کنار آمدن با جنبه هایی از ماتریس قدرت "پنهان" یا نامرئی در جهان امروز است. این بدان معناست که توزیع ناهموار دسترسی به اینترنت را به رسمیت می شناسیم و این بدان معناست که کسانی که بیشتر به اینترنت به عنوان منبع دانش کمک می کنند. درک این که چگونه این امر باعث تضعیف کسانی می شود که جهان به طور سنتی آنها را به عنوان غیب و نشنیده معرفی کرده است.

منبع روزنامه شهروند (سیتیزن) تانزانیا

کد خبر 8226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =