نویسنده: الکساندروس ساکلاریو
ترجمه: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در یونان
چکیده: تحول چشمگیری طی بیست سال اخیر در جامعهی یونان رخ داده است. از یک سو، بستر مذهبی یونان به دلیل ورود مهاجران و پناهندگان با پیشینههای مذهبی مختلف تغییر کرده است. از سوی دیگر، ظاهرا جوانان به طرق مختلفی از دین و کلیسای ارتدکس فاصله میگیرند. با در نظر گرفتن موارد بالا، درصدد هستیم در این مقاله به سوالات ذیل پاسخ دهیم: آیا جوانان در جامعهی یونان معاصر مذهبی هستند؟ جوانان چه نظری در مورد نقش کلیسای ارتدکس دارند؟ جوانان چقدر به گفتمان عمومی کلیسا در مورد موضوعاتی مانند مهاجرت، برابری جنسیتی، و همجنسگرایی ارزش میدهند؟ جوانان چه نظری در مورد رابطهی بین دولت و کلیسا دارند؟ و جوانان چقدر به کلیسای ارتدکس نزدیک هستند؟ این مقاله بر اساس گفتگوهای نظری در مورد سکولارسازی، سکولاریسم و پساسکولار و با تکیه بر تحقیقات کمّی و کیفی بر روی جوانان ۱۷ تا ۳۵ ساله انجام شده است. استدلال اصلی این است که ظاهرا جوانان بهتدریج از دین و کلیسای ارتدکس فاصله میگیرند، درحالیکه در برخی موارد، مذهب به موضوعی خصوصی تبدیل شده است. این امر حاکی از آن است که روند سکولارسازی در جریان است، هرچند تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
کلمات کلیدی: جامعهی یونانی؛ سکولارسازی؛ جوانان؛ تغییر اجتماعی؛ کلیسای ارتدکس
۱. مقدمه
گریس دیوی (۱۹۹۴)، در مطالعهی تاثیرگذارش درمورد جامعۀ انگلستان، اینطور عنوان کرد که درحالیکه جوانان اغلب به خدا ایمان دارند و در مراسمهای مذهبی مختلف شرکت میکنند، دیگر عضو گروههای مذهبی سازمانیافته نیستند. دیوی این وضعیت را «باور بدون تعلق» توصیف کرد. مطالعات دیگر به این استدلال دیوی پاسخ داده و استدلال کردهاند که افراد نه دیگر به یک گروه مذهبی تعلق دارند و نه به خدا اعتقاد دارند (وواس و کروکت، ۲۰۰۵)، یا با اینکه افراد به گروههای مذهبی تعلق دارند، اما خدا را باور ندارند (هیز و مک کینون ۲۰۱۸). این همان چیزی است که مسیحیت فرهنگی یا اسمی نامیده میشود. در این چارچوب، طی دو دهه گذشته، محققان شروع به مطالعهی رابطهی جوانان با مذهب و معنویت کردهاند (پوسامای ۲۰۰۹؛ جوردان ۲۰۱۰؛ لیپمن و مکاینتاش ۲۰۱۰؛ کالینز-مایو ۲۰۱۰؛ کیوساک ۲۰۱۱؛ وینست و همکاران ۲۰). طبق یافتههای برخی از نظرسنجیها، جوانان، خصوصا در غرب، کمتر از نسل قبلی مذهبی هستند (زیبرت وکی ۲۰۰۶؛ زیبرت و همکاران، ۲۰۰۹؛ بنگتسون، ۲۰۱۳؛ مرکز تحقیقاتی پو، ۲۰۱۸).
از چندوقت پیش بحثهایی در مورد جوانان، دینداری، و موضع آنها علیه کلیسای ارتدکس در حوزهی عمومی و دانشگاهی یونان آغاز شده است. به مدت چند دهه، جامعهی یونان از نظر مذهبی همگن تلقی میشد، و مذهب ارتدکس نقش مهمی در زندگی مردم ایفا میکرد و کلیسای ارتدکس روابطی نزدیک با سیاست و دولت داشت. گذشتهازاین، کلیسای ارتدکس جزء برترین مؤسسات محترم و قابل اعتماد، بهویژه در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، بود. بااینحال، در بیست سال اخیر، ظاهرا تغییر چشمگیری شروع شده است. از یک سو، بافت مذهبی یونان به دلیل ورود مهاجران و پناهندگان از آفریقا، آسیا و خاورمیانه با مذاهب مختلف، یعنی اسلام، تغییر کرده است. از سوی دیگر، ظاهرا جوانان به طرق مختلفی مثلا بیخدایی، تردید در وجود خدا، اعتقاد بدون تعلق یا تعلق بدون اعتقاد، از دین و کلیسای ارتدکس فاصله گرفتهاند.
این مقاله درصدد است برمبنای یافتههای تحقیقات کمّی و کیفی در مورد جوانان و مذهب در جامعهی معاصر یونان به تعدادی از سوالات مرتبط با جوانان و مذهب پاسخ دهد: آیا جوانان مذهبی هستند؟ اگر هستند چگونه به وظایف دینی خود عمل میکنند؟ جوانان چه نظری در مورد کلیسای ارتدکس دارند؟ آنها چقدر برای گفتمان عمومی کلیسا در مورد موضوعاتی نظیر روابط بین زنان و مردان، همجنسگرایی و مهاجرت ارزش قائلند؟ آنها چگونه روابط دولت و کلیسا را درک میکنند؟ آنها چقدر به کلیسای ارتدکس نزدیک یا دور هستند؟ این تحلیل با بحثهای نظری در مورد سکولارسازی، سکولاریسم، و پساسکولار به منظور درک موضع جوانان در مورد دین و کلیسای ارتدکس تنظیم شده است. بنا بر این تحقیقات، جامعهی یونان با تغییرات اجتماعی چشمگیری در مورد سکولارسازی مواجه است و جوانان نقش مهمی در این تحولات ایفا میکنند.۲.
۲. سکولارسازی: مفاهیم و رویکردهای نظری
سکولارسازی، سکولاریسم، و سکولاریته مفاهیمی هستند که بحثهای زیادی را در آکادمی، بهویژه در رشتهی جامعهشناسی، از دوران کلاسیک (مارکس، وبر، و دورکیم) و همچنین در رشتههای فلسفه، حقوق، سیاست و انسانشناسی ایجاد کردهاند (کازانووا ۲۰۰۹، صص۱۰۴۹-۵۱). در طول قرن بیستم، چندین محقق در مورد سکولارسازی توضیح بیشتری دادهاند (ویلسون ۱۹۶۶؛ مارتین ۱۹۷۸؛ دوبلاری ۱۹۸۱) و سعی کردهاند پیشرفت و جایگاه آن را در جوامع غربی توضیح دهند. آنچه بازگشت دین در اواخر دههی ۱۹۷۰ توصیف میشد به گفتمانهای داغی میان جامعهشناسان دین علیه (استارک ۱۹۹۹؛ برگر ۱۹۹۹) یا در حمایت (ویلسون ۱۹۹۸؛ بروس ۲۰۰۲، ۲۰۱۱) از نظریهی سکولارسازی دامن زد. نتیجهی این گفتمانها مفهوم پساسکولار بود؛ یعنی جوامعی که در آن اشکال دیگر معنویت ظهور میکند یا دین پس از یک مرحلهی سکولار بازمیگردد (هابرماس ۲۰۰۸؛ گورسکی و همکاران ۲۰۱۲؛ ماپریل و همکاران ۲۰۱۷؛ هاشمی ۲۰۱۷). بااینحال، از این استدلال شدیدا انتقاد شده است (بروس ۲۰۱۱)، و میشود گفت که در بسیاری از نقاط جهان، جوامع اخیراً یک مرحله سکولار را تجربه کردهاند که مسلماً یونان یکی از آن جوامع است.
فرض اول فرضیهی سکولارسازی این بود که ادیان بهتدریج قدرت و تأثیر خود را از دست میدهند، و در رویارویی با تحولات مدرن در حوزههای پزشکی، علم و فناوری وارد بخش خصوصی میشوند یا حتی ناپدید میشوند. بااینحال، سکولارسازی فرآیندی یکطرفه نیست، و همانطور که گفته شد، اشتباهی بود که در ابتدا فیلسوفان و جامعهشناسانی مرتکب شدند که به طور قطعی مدرنیزاسیون را به سکولاریزاسیون ربط میدادند (دیوی، ۲۰۰۸، ص ۶۵). از این منظر، میشود استدلال کرد که ادعای سکولاریزاسیون نادرست نیست، مگر اینکه برگشتناپذیر تعریف شود. سایر محققان (بروس ۲۰۱۱، صفحات ۵۴-۵۶) استدلال کردهاند که حتی با اینکه دانشمندان علوم اجتماعی نمیتوانند آینده را پیش بینی کنند، ظاهرا سکولاریزاسیون بر اساس یافتههای موجود در جوامع غربی برگشتناپذیر است، و اروپا در مرکز گفتمانها قرار دارد (دیوی ۲۰۰۶ ؛ روی ۲۰۲۰).
علیرغم وجود رویکردهای مختلفی برای تعریف سکولاریزاسیون، سکولاریزاسیون فرآیندی تعریف میشود که منجر به از دست دادن قدرت و نفوذ دین در جامعه میشود؛ یعنی، فرآیندی در جهت ایجاد شرایط سکولاریته (دمیرات، ۲۰۰۷، صص ۶۵-۶۶). به اینترتیب، نظامهای دینی فراگیر و متعالی در جوامع مدرن کارآمد به خردهنظامی در کنار سایر خردهنظامها محدود میشوند و ادعاهای فراگیر خود را در مورد این خردهنظامهای دیگر از دست میدهند (دوبلاره ۲۰۱۱، ص ۶۰۰)؛ یعنی، مقامات مذهبی از کنترل حوزههایی مانند سیاست، اقتصاد، خانواده، آموزش و پرورش، حقوق و غیره دست میکشند. سکولاریزاسیون در سه سطح نهادی، اجتماعی، و فردی وجود دارد (دوبلاره ۱۹۸۱؛ ۲۰۰۲، صص ۱۶۵ تا ۱۹۵)، و در جوامع مختلف بهطور متفاوتی رخ میدهد و عوامل متعددی با تاثیرات مختلی دارد (دیوی ۲۰۲۱، ص ۲۶۹).
بروس (۲۰۱۱، صفحات ۲-۳)، بر اساس مطالعهی ویلسون (۱۹۸۲، ص ۱۴۹)، تعریف تحلیلیتری ارائه میدهد، که براساس آن سکولاریزاسیون شامل شش عنصر است: (۱) زوال نهادهای مذهبی؛ (۲) جابجایی قواعد و اصول دینی در زمینهی مسائل رفتاری بر اساس خواستههایی که با معیارهای کاملاً فنی مطابقت دارند؛ (۳) توقیف اموال و تأسیسات نهادهای مذهبی توسط قدرتهای سیاسی؛ (۴) جایگزینی یک آگاهی مذهبی خاص با گرایش تجربی، عقلانی و ابزاری؛ (۵) گذر از کنترل مذهبی به کنترل سکولار بر انواع فعالیتها و کارکردهای اجتماعی؛ و (۶) کاهش زمان، انرژی و منابعی که افراد به دغدغههای ماوراءطبیعی اختصاص میدهند. بروس همچنین معتقد است که کاهش قدرت مذهب تعداد افراد مذهبی و به تبع آن میزان مذهبی بودن افراد راکاهش میدهد. به دلیل کاهش قدرت اجتماعی مذهب، هر نسل سختتر میتواند فرزندان خود را با ایمان کند. همچنین، آنهایی که مذهبی میمانند حفظ این انسجام را به تدریج دشوارتر میدانند (بروس ۲۰۱۱، صفحات ۲-۳). این استدلال رویکرد هرویو-لژر در مورد دین بهعنوان زنجیرهای از خاطرات (۲۰۰۶) و تحلیل موریس هالبواچ (۱۹۴۱، ۱۹۸۰، ۱۹۹۲) از حافظهی دینی که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود را به ذهن متبادر میکند. این شش عنصر بروس مبنای تحلیلی بوده است که در ادامه ارائه میکنیم.
۳. روش تحقیق
این مقاله بر اساس مطالعهای در مورد جوانان و مذهب است، و اولین مقالهایست که به این موضوع خاص در دانشگاههای یونان پرداخته است. این تحقیقات شامل دو بخش است. بخش اول یک پژوهش کمّی بر روی جوانان ۱۷ تا ۳۴ ساله است. شرکتکنندگان در این تحقیقات به یک پرسشنامهی ساختاریافتهی آنلاین (CAWI) در مورد مسائل مربوط به دینداری، اَعمال مذهبی، جدایی کلیسا از دولت و گفتمان عمومی کلیسای ارتدکس پاسخ دادند. این نظرسنجی را پروراتا، یک شرکت نظرسنجی خصوصی، در اکتبر سال ۲۰۲۱، با همکاری نویسندهی این مقاله، که نویسندهی گزارش نهایی یافتهها نیز بود، انجام داد. در مجموع، ۴۵۱ جوان در این نظرسنجی شرکت کردند: ۵۶ درصد آنها مرد و ۴۳ درصد زن بودند؛ ۴۳ درصد در ردهی سنی ۱۷ تا ۲۴ سال و ۵۷ درصد در ردهی سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار داشتند؛ ۵۳% مدرک دانشگاهی داشتند و ۴۶% فاقد مدرک بودند (اگرچه بسیاری از آنها دانشجو بودند)؛ ۶۹٪ در شهرها و حومهی آنها زندگی میکردند، درحالیکه ۳۰٪ ساکن شهرها و روستاهای کوچکتر بودند. ازآنجاییکه هدف این نظرسنجی جوانان بود، ملاک انتخاب شرکتکنندگان سن بود، و درعینحال، تنها معیار حذف از نظرسنجی بود. این پرسشنامه از ۲۲ تا ۲۷ اکتبر به صورت آنلاین باز بود و توسط پروراتا میان جوانانی که در نظرسنجیهای قبلی شرکت کرده بودند، توزیع شد. محدودیت اصلی قسمت کمّی این بود که بر اساس نمونهگیری تصادفی نبود و انتخاب نمونه بر اساس قضاوت شرکت و تجربهی قبلی بود. بااینحال، نمونهی انتخابی از نظر جنسیت، سوابق تحصیلی و محل سکونت (منطقه و شهر/حومه) معرف جمعیت عمومی بود و بر اساس دادههای موجود از سرشماری سراسری و وزندهی بر اساس آخرین انتخابات سراسری سال ۲۰۱۹ انجام شد. با توجه به فضای محدود و تصمیم به گنجاندن یافتههای بخش کیفی در بحث، نتایج نظرسنجی در سطح توصیفی باقی میماند، بدون اینکه تحلیل عمیق بیشتری انجام شود؛ مثلا، رگرسیون دینداری و ارزشهای سنی.
بخش دوم این تحقیقات یک مطالعهی کیفی بود. پژوهش کیفی از ۱۹ ژانویه تا ۲ مارس سال ۲۰۲۲ از طریق بستر ارتباط الکترونیکی انجام شد، و در مجموع از ۹ مصاحبهی نیمهساختاریافته و دو گروه کانونی، با ۲۱ شرکتکننده در کل، تشکیل شده بود. این نمونه متشکل از افرادی بود که قبلاً در پژوهش کمّی شرکت کرده بودند و تمایل خود را به شرکت در مرحلهی بعدی نظرسنجی ابراز کردند. پروراتا شناسایی اطلاعات شرکتکنندگان را بر عهده گرفت، و نویسندهی این مقاله مصاحبهها را انجام داد و گروههای کانونی را که گزارش نهایی را نوشته بودند، تحلیل کرد. میانگین مدت مصاحبهها ۳۰ دقیقه بود، درحالیکه مصاحبه با دو گروه کانونی در مجموع بیش از ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه طول کشید. تمامی مصاحبهها و مصاحبه با گروههای کانونی پس از رضایت کتبی یا شفاهی شرکتکنندگان ضبط شد، و تمامی نامهای نوشتهشده در کنار نقلقولهای انتخابی نام مستعار هستند. از روش تحلیل محتوا به منظور تحلیل مطالب حاصل از مصاحبه و گروههای کانونی استفاده شد.
در رابطه با مشخصات نمونه: ردهی سنی شرکتکنندگان ۱۸ تا ۳۵ سال بود؛ ۱۰ نفر از شرکتکنندگان مرد و ۱۱ نفر زن بودند؛ ۱۶ نفر در آتن و ۵ نفر در استان زندگی میکردند. اما بسیاری از آنهایی که در حین اقدامات میدانی در آتن بودند طی دو- سه سال اخیر به منظور مطالعه از استان آمده بودند. از نظر تحصیلات، شرکتکنندهها یا در حال انجام تحصیلات تکمیلی بودند یا تحصیلاتشان را به پایان رسانده بودند، و برخی از آنها دارای مدرک فوق لیسانس (سه نفر) یا دکترا (یک) بودند. تقریبا نیمی (هشت) از شرکتکنندگان، عمدتاً افراد مسن غیردانشجو بودند، در بخش خصوصی یا دولتی مشغول بودند، و دو نفر از آنها بیکار بودند. هدف اصلی از تحقیقات کیفی بررسی برخی از نکات/یافتههای مهم مطالعهی کمّی قبلی، به منظور درک و تبیین بهتر اَعمال، نگرشها و برداشتهای جوانان از دین و کلیسای ارتدکس بوده است.
[۱]- الکساندروس ساکلاریو به تدریس جامعهشناسی در دانشگاه آزاد یونان مشغول بوده و در دانشگاه پانتئون آتن بهعنوان محقق پسا دکتری فعالیت میکند. او مدرک دکتری خود را از گروه جامعهشناسی دانشگاه پانتئون دریافت کرد. وی تجربهی تحقیقاتی گستردهای در انجام پروژههای اروپایی در مقیاس کلان دارد. نامبرده از سال ۲۰۱۱ تاکنون به تحقیق در رابطه با میزان مشارکت جوانان در حوزههای اجتماعی-سیاسی و رفاه، ارزیابی سیاستهای نوآورانهی اجتماعی و افراطی سازی مشغول بوده است. علایق علمی او مواردی همچون جامعهشناسی مذهبی، جامعهشناسی جوانان، سیاست و مذهب، جوامع مذهبی در جامعه یونان، کنشگری جوانان و مشارکت مدنی، افراطیگرایی دست راستی، افراطی سازی و شیوههای تحقیق کمی را شامل میشود.
[۲] . ehovah’s Witnesses
[۳] . The Atheist Union of Greece
[۴] . Patriarchate of Constantinople
نظر شما