۲۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۶
چرا از ایران باید حمایت کنم؟

شاید بسیاری از دوستان در دو روز گذشته مانند من درباره درگیری ایران و اسرائیل دچار پارادوکس همدلی و یا به عبارتی، دو دلی شده باشند.

شاید بسیاری از دوستان در دو روز گذشته مانند من درباره درگیری ایران و اسرائیل دچار پارادوکس همدلی و یا به عبارتی، دو دلی شده باشند.

این پارادوکس و تناقض بیشتر شامل حال افرادی است که در ایران زندگی می‌کنند و یا مدتی در ایران زندگی کرده‌اند. آنها در طول سالیان گذشته، از یک‌طرف مورد بی‌مهری و اجحاف قرار گرفته‌اند، محدودیت و محرومیت دیده‌اند، طعنه و کنایه شنیده‌اند و همواره در حاشیه قرار داشته‌اند؛ اما از طرف دیگر با ایران رابطه و تعلقات دینی، مذهبی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، زبانی و همسویی سیاسی در قسمت انسانی قتل‌عام غزه دارند.

این دسته از آدم‌ها که من هم جزء آنها هستم، از سیاست‌های دولت ایران به خصوص سیاست‌های مهاجرتی این کشور، دلخوری دارند و ناراضی هستند. لذا این امر باعث شده بود که در دو روز گذشته سکوت کنم. البته صدا و یا سکوت من در رویدادهای موجود، تاثیر مهمی ندارد اما از آنجا که اگر صدا، صداها شوند، تأثیرگذار است.

بلی، در دو روز گذشته با دو نیروی متضاد در وجودم مبارزه کردم. عامل اول که ناشی از ناراحتی از سیاست‌های مهاجرتی دولت ایران است، مرا وامی‌داشت که بگویم درگیری ایران و اسرائیل به من چه ربطی دارد و یا حداقل بهتر است سکوت کنم؛ اما نیروی دوم که قوی‌تر از نیروی اول است، همان ارتباطات و تعلقات با ایران است که به آنها اشاره شد. پس از ساعت‌ها «کلنجار» با خودم، سرانجام بُعد دوم، بر گزینه اول پیروز شد و از حالت بی‌تفاوتی درآمدم. بله، از سیاست‌های دولت ایران اعم از جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در قسمت مهاجرین دلخورم؛ اما این دلخوری در حدی نیست که درباره سرنوشت خودم تصمیم نگیرم. من به عنوان یک فرد که ممکن است نقش من در تحولات ناچیز باشد، به دلایل زیر از ایران در قبال اسرائیل با قلم، زبان و سر و مال حمایت می‌کنم:

۱- بیش از دو سال است که روح و روانم درگیر مسائل غزه است. این که در غزه چه کسانی با چه زبانی، با چه دینی، با چه مذهبی و با چه نژادی زندگی می‌کنند مهم نیست؛ بلکه مهم این است که اکنون در غزه، انسان و انسانیت قربانی شده و یا در حال قربانی شدن است. قاتل این قتل‌عام تاریخی، اسرائیل است و هر فرد و هر کشوری که در مقابل این قاتل قرار بگیرد، قابل تمجید و ستایش است. امروز ایران در مقابل این قاتل قرار گرفته است و ایران از این بابت مورد تمجید و قابل حمایت است. زمانی هم در تمجید از آفریقای جنوبی بابت تلاش برای کشاندن اسرائیل به دادگاه بین‌المللی، یادداشتی از این قلم تحریر یافت. فردا اگر کشور دیگری مثلاً عربستان در مقابل اسرائیل قرار بگیرد، در ستایش و تمجید عربستان خواهم نوشت.

۲- امروز اساس روابط بین‌الملل را تعلقاتی چون اشتراک جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی، دینی، مذهبی، زبانی، نژادی، ایدئولوژی، فکری و مواضع سیاسی تشکیل می‌دهد. قطب‌بندی‌های گذشته و تقسیم‌بندی فعلی جهان به دو بلوک و یا چند بلوک نیز به دلیل یک یا چند مورد از گزینه‌های بالا است. ببینیم که ما با ایران در چند مورد از این گزینه‌ها مشترک هستیم. به هر مقدار که با ایران اشتراک داشته باشیم، به همان اندازه باید از ایران حمایت کنیم.

۳- مشهور است که جهان اکنون به دهکده تبدیل شده است. اگر به این دهکده آسیبی می‌رسد، به معنای آسیب رسیدن به همه ساکنان آن است. به عبارت دیگر، اگر این دهکده را به حوض آبی تشبیه کنیم که کشورها مانند کشتی در آن متلاطم هستند، هر تلاطم در آب‌های این حوض، باعث تکان همه کشتی‌ها و سرنشینان آن می‌شود. با این تعریف، امکان ندارد که ایران آسیب ببیند و تکان بخورد؛ اما افغانستان تکان نخورد و آسیب نبیند.  لذا از این بُعد هم عقلانی است که از ایران باید حمایت شود تا پس لرزه های آن، به افغانستان منتقل نشود.

۴- از قدیم، جامعه را به کشتی و ساکنان آن را به مسافران کشتی تشبیه کرده‌اند. در بند سه، از کشتی‌هایی صحبت کردیم که ایران و افغانستان به عنوان دو کشتی در کنارهم، از اوضاع و آسیب‌های یکدیگر متأثر می‌شوند؛ اما در این گزینه باید یادآور شد که میلیون‌ها شهروند افغانستان در یک کشتی به اسم ایران همسفر هستند. امکان ندارد که این کشتی آسیب ببیند اما مسافران افغانستانی آن آسیب نبینند. لذا هر شهروند افغانستان که در ایران زندگی می‌کند، به خاطر منافع شخصی و فردی هم که شده، در حد توان خود حتی با گفتن یک حرف و یک کلمه، باید در جلوگیری از آسیب رسیدن به ایران، نقش داشته باشند. نمی‌شود که آب، برق، گاز و همه امکانات خانه من به دلیل جنگ قطع شود؛ اما من بگویم که به من چه! تاریخ گواه است که وقتی یک جامعه شکست خورده است و مردم آن آسیب دیده‌اند که ساکنان آن به بیماری بی‌تفاوتی دچار شده‌اند. می‌دانید که ساکنان اسرائیل را چه چیزی در کنار هم نگهداشته است؟ منافع فردی مبتنی بر منافع جمعی.

اکنون اقتضا می‌کند که هر فرد ساکن در ایران نیز منافع فردی را در منافع جمعی جستجو کند و با هر وسیله‌ای، در ثبات محل زندگی خود نقش داشته باشد.

۵- رابطه جامعه مهاجران و میزبان در ایران، با فراز و نشیب همراه بوده که گاهی در فضای مهربانی و گاهی نامهربانی سپری شده است. همان‌طور که انسان تابع احسان هم‌نوعان خود است؛ اما نامهربانی‌ها را هم فراموش نمی‌کند. منتها نکته این است که چه زمانی حق احسان را ادا کرد و در کجا نامهربانی را به رخ میزبان کشید. امروز، روز جبران احسان است. با میزبان نان ‌و نمک خورده‌ایم، روی یک سفره نشسته‌ایم، گاهی در غم و گاهی در شادی هم شریک بوده‌ایم. گاهی خندیده و گاهی گریسته‌ایم. پاس خوبی‌های میزبان را داریم و حداقل خودم در این شرایط، شریک روزهای سخت ایران هستم. 

ایران ای شکوه پابرجا

در دل التهاب دوران‌ها

کشور روزهای دشوار و

زخمی سربلند بحران‌ها

نویسنده: محمد مرادی

کد خبر 24222

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =