مصاحبه روزنامه اتریشی استاندارد همزمان با اکران فیلم "شیطان وجود ندارد" در جشنواره ویناله،  با محمد رسول اف از طریق اسکایپ

مصاحبه روزنامه اتریشی استاندارد همزمان با اکران فیلم "شیطان وجود ندارد" در جشنواره ویناله،  با محمد رسول اف مصاحبه ای از طریق اسکایپ انجام داده و منتشر کرده است که خلاصه ای از آن در ذیل آمده است.

فیلمساز ایرانی، محمد رسول اف درباره جایی فیلم می سازد که فرهنگ اش را می شناسد. او که بیشتر اوقات ساکن تهران است، باید روی زندان رفتنش حساب کند. او چگونه میتواند در تحت این شرایط کار کند؟

محمد رسول اف ۴۸ سال پیش در شیراز به دنیا آمد و در تهران و هامبورگ زندگی می کند. فیلم اخیر او در جشنواره ویناله اتریش توسط سایت فیلم www.film.at  در کنار فیلم های "فرانسوا ازن" و "فرانک مک دورماند" یکی از بهترین فیلم های جشنواره امسال شهر وین ارزیابی شده است.

بعد از موفقیت فیلم لِرد در جشنواره فیلم کن، مشکلاتی برای محمد رسول اف پیش آمد و او دیگر نتوانست از ایران خارج شود. به این شکل او در ایران ماندگار شد و نتوانست در مراسم اکران فیلم شیطان وجود ندارد در بخش مسابقه جشنواره برلیناله امسال حضور داشته باشد و جایزه خرس طلایی را شخصا دریافت کند. بر این اساس خبرنگار روزنامه استاندارد، آقای مانی تیلگنرMani Tilgner از طریق اسکایپ با آقای رسولف مصاحبه زیر را انجام داده است.

روزنامه استاندارد: آقای رسول اف، آیا بردن جایزه خرس طلایی برلین در داخل ایران واکنش هایی را موجب شده است؟

رسول اف: از نظر سیاسی: بله، واکنش هایی بوده ولی نه واکنش خوب . یکی از آنها این بود که یکسال حبس تعلیقی تابستان ۱۳۹۸ من که دوباره از سوی دادگاه عالی تایید شده بود، به صورت تعزیری درآمده است. از این رو من مدتی به جنوب کشور رفتم و مدتی در آنجا ماندم. بعد از دو ماه و نیم مقامات دوباره با من تماس گرفتند و تاکید کردند که خودم را معرفی کنم. وکیل من تماس گرفت تا به خاطر شرایط اخیر همه گیری کرونا این حکم را تعلیق کردند و از این رو من مجبور نشدم که به زندان بروم.

استاندارد: آیا در حبس خانگی هستید؟

رسول اف: نه، من به لحاظ نظری باید هر لحظه آماده باشم که به زندان بروم.

استاندارد: بخشی از فیلم توسط دستیاران شما صحنه گردانی شده است. منظورم صحنه هایی است که در خیابان های تهران اتفاق می افتد چون در غیر این صورت ممکن بود برای شما خطری در بر داشته باشد. آیا این اتفاق در مورد محتوای فیلمنامه به لحاظ سانسور هم صادق بود؟

رسول اف: در مرحله اول ما مجوزهای متعددی برای فیلم های کوتاه گرفتیم. این مجوزها برای داستان ها و افراد دیگری گرفته شده بود، بدون اینکه نام من علنی شود.

استاندارد: آیا از همان ابتدا ایده این چهار اپیزود و انسجام آنها در ذهن شما وجود داشت؟

رسول اف: ایده من از اول تعریف کردن داستان اصلی با استفاده از چند داستان کوچکتر بود. از ابتدا نگاه من به مسئله مسئولیت بود از نگاه کسی که حکم اعدام را اجرا میکند.

استاندارد: چگونه فیلمبرداری را کنترل می کردید؟

رسول اف: راهکارهای بسیار متفاوتی داشتیم بسته به شرایطی که صحنه فیلمبرداری برای ما پیش می آورد. سخت ترین اش صحنه فیلمبرداری فرودگاه بود. من نمی توانستم آنجا حضور داشته باشم و برای همین به دستیاران کارگردان در حد امکان طرح ریزی دقیقی داده بودم. در سکانس سوپرمارکت، من به عنوان یک مشتری عادی در محل حاضر بودم. برای همین فیلمبرداری را به عنوان کارگردان در سایه هدایت می کردم. برای صحنه های خیابان هم من با استفاده از وایفای تصویر دوربین را روی مونیتور بی سیم در ماشین دیگری می دیدم.

استاندارد: نظامی گری در فیلم نقش مهمی دارد. آیا شما اطلاعی دارید چه بر سر سربازی می آید که از دستور سرپیچی میکند؟

رسول اف: اتفاقی که اغلب می افتد این است که  سرباز متمرد اضافه خدمت می خورد و باید بیشتر از دوسال در خدمت اجباری بماند.

استاندارد: آیا برای شما سخت نبود که از دخترتان باران بخواهید در اپیزود آخر بازی کند؟ آیا این خطر وجود نداشت که به اون هم اجازه خروج ندهند؟

رسول اف: مسلما به همه خطرها فکر کردیم ولی جمعی تصمیم گرفتیم. صحنه های باران را همان اول گرفتیم که خطر کمتری متوجه او باشد. بازی کردن او در عین حال خیلی مهم بود چون داستان فیلم روابط خود ما را هم توضیح می دهد.

استاندارد: شما در جشنواره کن ۲۰۱۷ برای فیلم لِرد جایزه گرفتید و از همان لحظه مشخص بود که در برگشت به ایران با مشکل مواجه می شود. آیا این امکان برای شما وجود نداشت که نزد خانواده تان در هامبورگ بمانید؟

رسول اف: پرسش به حقی است ولی برای من همیشه روشن بوده که تنها در جایی میتوانم فیلم بسازم که فرهنگ اش را بشناسم و این جز جامعه ایرانی جای دیگری نیست.  مسلما در جوامع دیگر هم پرسش ها و گرفتاری های اجتماعی و داستان های مشابه وجود دارد ولی فرهنگ ایرانی یگانه فرهنگی است که من آن را میشناسم.  البته برای من مهم بود که خانواده ام بتوانند به هامبورگ بروند. این به من حس اطمینان میداد که خانواده ام در امنیت هستند. من در آنجا دوستان زیادی دارم و از این رو میتوانم با خاطری آسوده در ایران کار کنم.

استاندارد: در پاییز ۱۳۹۸ جنبش بزرگی بر سر گران شدن بنزین به راه افتاد. این اعتراض چه سرانجامی داشت؟ آیا سرکوب شد. حال و اوضاع در ایران الان چگونه است؟

رسول اف: من هیچ زمان دیگری را به یاد ندارم که ناامیدی و فشار بر مردم ایران این اندازه زیاد بوده باشد. سایه بزرگی بر روی مردم ایران افتاده که ترس و ناامیدی ایجاد کرده است.

کد خبر 3658

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 7 =