در آستانه بهار سال ۲۰۱۱ میلادی( زمستان ۱۳۸۹ ) سوریه شاهد مرحله نوینی بود بگونه ای که پس از نزدیک به چهل سال استقرار و ثبات، درگیر جنگی فراگیر و در ابعاد مختلف گردید، جنگی که همگان را درگیر خود نمود که در این بین سهم زنان و کودکان متاسفانه بیش از دیگران قابل توجه بوده و هست آنچه در این مطالعه بر آن هستیم تا گوشه ای از تاثیرات بحران سی ماهه سوریه (تا زمان تهیه این گزارش) بر این قشر از جامعه را آشکار نماییم که تلاش شده تا از زوایای مختلفی به آن پرداخته شود .
رنج های بی شمار بر پیکره زن سوری :
بحران در کشور سوریه بازتابها و تاثیرات گوناگونی بر زنان و کودکان این کشور که می توان گفت بزرگ ترین زیان دیدگان این رویداد بشمار می روند وارد نمود، درست است که بیشترین تلفات و همچنین بازداشت شدگان از میان مردان بوده است اما بار سنگین تاثیرات این تلفات بر دوش رنجور زنان و کودکان سوری سنگینی خود را آشکار نمود که در جای جای این کشور خودنمایی کرد، مسائلی که زن سوری خواسته و ناخواسته با آن درگیر شد در سطوح و لایههای مختف اجتماعی و روحی و روانی و حتی اقتصادی بر خانواده خودنمایی کرده و تاثیر گذار بوده است که اضافه بر تلفات و بازداشتها و مهاجرتهای ناخواسته ، تاثیرات منفی خود را بر خانواده بالاخص زنان و کودکان گذاشته است.
از سویی دیگر این بحران باعث گردید تا زنان در نقش سنتی خود در جا زده و دیگر نشانی از تجدد و پیشرفت در بین این بخش از جامعه مشاهده نگردد بگونه ای که اختلاف و تبعیض موجود در گذشته بیش از پیش امروزه خودنمایی می کند، در این چارچوب خانم «علیا احمد» فعال اجتماعی و متخصص در زمینه حقوق زنان و کودکان می گوید:«در جهان اینگونه شایع و معروف است که در درگیریها و جنگهای مسلحانه بیشترین ضرر و زیان از آن زنان و کودکان خواهد شد که این امر در مورد بحران سوریه نیز مستثنی نمی باشد بگونه ای که از آغاز بحران و بالاخص پس از آنکه رنگ مسلحانه و خونین به خود گرفت روزبروز شاهد مشکلات و زیانهایی در حق زنان بوده و هستیم ، از دست دادن همسر ،فرزند، برادر و ... گرفته تا ضربات روحی و روانی حاصل از این بحران، همه و همه باعث آن گردید که زن جای خالی مرد مفقود یا شهید خود را گرفته و بارسنگین مسئولیت را بر دوش بکشد و در زمانی واحد برای کودکان خود نقش پدر و مادر را ایفا نماید، اینها در یکسو و رنج آواره شدن از خانه و کاشانه و تحمل دردها و مشکلات خاص مهاجرت از سوی دیگر، مسائلی هستند که زن سوری با آن دست و پنجه نرم می کند».
همچنین این بحران باعث گردید تا بسیاری از زنان شاغل کار خود را ناخواسته از دست بدهند بگونه ای که مجبور گردند دست به کارهای نامناسب و غیرلایق بزنند از جمله کنکاش در میان زبالهها و جداسازی آنها و یا کار در منازل دیگران را می توان بعنوان نمونههایی از این کارها بیان نمود که این امر باعث شد تا نقش و روش کار معمول در جامعه تغییر یافته و بر زنان، چه آنانی که خانه دار بودند و چه کسانی که در بخشهای دولتی یا خصوصی مشغول به کار بوده اند تاثیرگذار باشد چرا که در غیاب مردان جامعه، جابجایی در ایفای نقشها بگونه ای آشکار در میان اقشار مختلف جامعه مشاهده می گردد.
این کارشناس امور خانواده در بخش دیگری از سخنان خود در مورد تاثیر بحران بر وضعیت اقتصادی و بازار کار خانواده میگوید: «پس از آغاز بحران شاهد آن بودیم که بسیاری از زنان کار خود را در بخشهای مختلف از دست دادند بالاخص در بخش خصوصی که رکود حاصل از درگیریها موجب تعطیلی فعالیت آنان شده است .
اما کسانی که کار خود را از دست ندادند نیز با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم می کنند از جمله تنگناهایی که بر اثر شرایط امنیتی موجود با آن سروکار دارند همچنین دشواری در جابجایی و رفت و آمد از جمله مشکلات روزمره زنان سوری بشمار می رود . واهمه داشتن از مورد سرقت قرار گرفتن چه در محل کار و چه در راه آمد و شد در کنار آدم رباییهایی که بر اثر بحران جاری تقریبا در همه جا متداول شده است ، همه و همه مشکلاتی هستند که بهای سنگین آن را اغلب زنان و کودکان در سوریه پرداخت کرده و می کنند».
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که:« بحران اقتصادی حاصل از وضعیت موجود باعث افزایش قیمتها و در نتیجه کاهش بسیاری از مواد ضروری خانوارها در بازار گردید که این امر باعث بروز مشکلات جدی در بین زنان سرپرست خانوارها شده است که در نتیجه بسیاری از آنها را به سمت انجام کارهای ناپسند و نامناسب اجتماعی سوق داده است که همین امر باعث بروز بسیاری از نابسامانیهای روحی و روانی و همچنین رفتاری و اجتماعی در میان زنان جامعه شده است که روز بروز افزایش یافته و در آینده بدون شک باعث بروز مشکلات خاصی خواهد شد و ظهور پیدا خواهد کرد که بازتاب این مشکلات را دیر یا زود در میان خانوادهها و بویژه در میان کودکان آنان شاهد خواهیم بود.
زنانی که مجبور به کارهای نامناسب شده اند دچار انواع بیماریهای روحی و روانی شده که از جمله می توان به مسئله کاهش اعتماد به نفس و کاهش اعتماد به جامعه اشاره نمود که باعث می گردد تا زنان نسبت به محیط پیرامون خویش بدبین شده و در هنگامه ای که قادر به تغییر وضعیت موجود نمی باشند بگونه ای ناخودآگاه به روشهای دفاعی روی آورند که در نتیجه ضربات متکرر آن در نهایت به خود آنها باز خواهد گشت».
در همین راستا ، بسیاری از صاحبنظران بر این باور هستند که :« جهت حل مشکلات پیش آمده برای زنان سوری ، باید آنان را بعنوان جزیی لاینفک از جامعه سوریه و مشکلات آن دانست و حل مشکل را در راستای حل بحران کلی پیش آمده مورد بررسی قرار داد که در این بین باید تلاش گردد تا تمامی راهها جهت بازگشت صلح و امنیت به کشور بکار گرفته شوند و آشتی ملی برقرار گردد همچنین باید به نقش زنان و ضرورت مشارکت آنان در تمامی زمینهها اعم از سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بگونه ای جدی و نه سمبلیک توجه ویژه گردد تا جامعه بصورتی شایسته و متکامل شکل پذیرد ، البته این امر باعث نمی گردد تا در حال حاضر و با توجه به بحران جاری ، اقدامی صورت نپذیرد بلکه باید جهت حمایت از زنان بویژه آوارگان گام های موثر برداشته شود از جمله تامین مسکن امن و امکان بازگشت آنان به خانههایشان و حداقل امکانات معیشتی برای زنان ، معلولان و کلیه کسانی که به نحوی در این بین متضرر گردیده اند فراهم گردد تا باری از شانههای زنان سرپرست خانوارها برداشته شود».
در این زمینه و در زبان آمار ، گزارشی از سوی جمعیت جهانی اقتصاد منتشر شده است که در آن سوریه در رتبههای آخر از حیث حمایت از زنان در جهان آنهم از خلال بحران پیش رو قرار گرفته است که بر اثر آن پدیده اختلاف جنسیتی یعنی اختلاف موجود بین زنان و مردان جامعه مورد ارزیابی قرار گرفته است ، در این گزارش و از این حیث سوریه از میان ۱۳۵ کشور مورد مطالعه ، رتبه ۱۳۲ را کسب کرده است و آن چیزی نیست جز آثاری که بحران کنونی بر وضعیت زنان در جامعه ایجاد کرده است بگونه ای که کلیه تلاشهای چند ساله اخیر زنان سوری در راستای تحقق عدالت اجتماعی ، که به حق تاثیرگذار نیز بوده است ، دچار آسیب جدی شده و شاخصهای آن عقب نشینی آشکاری را نشان می دهند ، لازم به یادآوری است که سوریه در این آمار و تا قبل از سال ۲۰۱۱ میلادی رتبه ۱۲۴ را دارا بود.
بر اساس این گزارش شکاف موجود بین زنان و مردان جامعه در اثر بحران افزایش چشمگیری را نشان می دهد بگونه ای که در شاخص قدرت خرید ، زنان ۱،۳۶۲ دلار و مردان ۹،۰۷۱ دلار را کسب کرده اند و همچنین درصد مدیران و مسئولان زن در این کشور تنها ۱۰ درصد می باشد.
اما در زمینه های مختلف دیگری ، گزارش یاد شده به شاخصهای زیر اشاره داشته است که برخی از آنها عبارتند از :
- در زمینه آموزش و تحصیلات علمی سوریه موفق شده است ۹۳ درصد از اختلاف جنسیتی را از بین ببرد.
- در زمینه بهداشت نیز ۹۷،۶ درصد از اختلاف جنسیتی از بین رفته است به همین لحاظ شاخص امید به زندگی نزد زنان سوری ۶۵ سال در برابر ۶۲ سال نزد مردان اعلام شده است.
- اما از حیث مشارکت سیاسی زنان در جامعه رتبه سوریه از ۱۱۱ به ۱۳۵ سقوط نشان میدهد بگونه ای که در دوره کنونی پارلمان از میان ۲۵۰ نماینده مجلس تنها ۳۰ عضو آن را زنان تشکیل داده اند که درصد مشارکت زنان ۱۳،۶ درصد می باشد.
زنان در پرتو مفهوم نوین (جهاد نکاح) :
فتوای تکان دهنده "یاسر العجلونی"
معارضان سوری با پشتیبانی "مفتیهای مرتجع عرب" از "تجاوز" به عنوان یک "سلاح جنگی" استفاده میکنند. چندی پیش یک "شیخ سلفی اردنی" به نام "یاسر العجلونی" فتوا داده که به اسارت در آوردن زنان سوری درجریان نبردهای جاری در این کشور و بهرهبرداری جنسی از این زنان اسیر، جایز است.
مفتیهای وهابی با صدور فتوایی بهترین راه برای شرکت زنان در درگیریهای سوریه را "جهاد نکاح" عنوان کردند. براساس این فتوا که آن را به مفتی تندرو "محمد العریفی" نسبت میدهند، دختران ۱۴ تا ۱۶ ساله و یا "زنان مطلقه"، اگر برای رفع نیازهای جنسی شورشیان سوری به این کشور سفرکنند، ثواب آنها بهشت است.
یک شرکت مصری در امور نقل و انقال زنان سوری فعال شده و آگهی با این مضمون که "دختران متعهد و محجبه و نقابدار سوری به تعداد مورد نیاز موجود است!" منتشر کرده است.
به گفته فعالان "حقوق بشر"، این قبیل شرکتها که تحت پوشش بنگاههای ازدواج فعالیت میکنند، در واقع مروّج فحشا هستند و از راه "قاچاق انسان" به کسب درآمدهای هنگفت میاندیشند.
اخیرا رسانههای عربی و منطقهای خبری را درباره اقدام طرفداران گروه النصره در ربودن یک دختر ۱۶ ساله تونسی و فرستادن وی به سوریه برای عمل به فتوای "جهاد نکاح" منتشر کرده بودند.
یکی از زنانی که در سوریه مجبور گردیده تا زیر بار آنچه نام «جهاد نکاح» بر آن نامیده اند برود داستان خود را برای یک مجله آمریکایی بیان کرده است ، ماهنامه آمریکایی CounterPunch در مورد زنان و دخترانی که بدلیل چنین فتاوی مورد رنج و آزار قرار گرفته اند ،طی مقاله ای با عنوان «سکس و انقلاب سوریه» و از زبان یکی از قربانیان این فتوا که نام مستعار لینا را برای خود برگزیده است چنین نوشته است: « لینا که از حیث ظاهر همچون بسیاری از دختران و زنان سوری با مانتویی بلند تمام بدن خود را پوشانده است و بر سر خود حجاب نهاده است ،دهه سوم از عمر خود را می گذراند ، وی مطلقه و دارای سه فرزند می باشد.
در کشور الجزایر بسیاری از مردانی که به سمت ازدواج با پناهجویان سوری گرایش پیدا کرده اند این مسئله را نوعی شوخی قلمداد کرده و اظهار می دارند برای اجرای ضرب المثل مشهور «کسی که با دختر شامی ازدواج نکند اعزب خواهد مرد» اقدام به ازدواج کرده اند، این امر هنگامی رواج بیشتر یافت که شیوخ با صدور فتاوی متعدد جوانان را از باب یک «تکلیف ملی» به این کار تشویق کردند و در توجیه فتوای خود اظهار داشته اند که ازدواج با دختران پناهجوی سوری سرپرستی و پناه دادن به آنان می باشد و در تداوم گامی است که دولت با پذیرش و اسکان آنها آغاز نمود.
پدیده تجاوز به پناهجویان زن در اردوگاه ها :
بسیاری از گزارشات حکایت از شدت رنج و اندوهی دارند که زنان پناهجوی سوری در اردوگاه های اردن با آن مواجه شدند ، رنج های بر آمده از ربوده شدن، تجاوز به عنف، مورد تعرض جنسی قرار گرفتن از سوی سعودی ها، قطری ها و گاهی هم اردنی ها.
در همین راستا پایگاه خبری syonepress.netگزارشی را منتشر نمود که در آن به مسئله مورد تعرض قرار گرفتن پناهجویان زن در اردوگاه های اردن پرداخته است و در آن به این نکته اشاره داشته که چگونه حتی دختران زیر ۱۴ سال از سوی سعودی ها با نام ازدواج شرعی مورد آزار و سوءاستفاده قرار گرفته اند حتی کار را به جایی رسانده اند که یک کهنسال سعودی با ۱۰ دختر ازدواج می کند و پس از یک الی دو ماه سوء استفاده جنسی از آنان طلاق داده شده و رها می گردند.
کانال ماهواره ای «الدنیا» متعلق به کشور سوریه در شهریور سال ۱۳۹۰ (سپتامبر ۲۰۱۱) طی گزارشی بر مسئله تجاوز به پناهجویان در اردوگاه های کشور ترکیه پرداخت و طی آن بیان داشت که بیش از ۴۰۰ پناهجوی زن سوری از سوی گروه های اسلامی مسلح و برخی از نیروهای ترک مورد تجاوز قرار گرفته اند به همین دلیل و پس از پخش گزارش یاد شده یکی از روزنامه های ترک بگونه ای شتاب زده خبری مبنی بر وجود ۲۵۰ زن حامله در میان پناهجویان اردوگاه «بوینویوگون» را منتشر نمود و ادعا کرد که این زنان از شوهران خود در اردوگاه حامله شده اند!!!
همچنین گزارشات خبری در ماه های بهمن و اسفند سال ۱۳۹۰ (فوریه و مارس ۲۰۱۲) از اردن حکایت از این دارند که صدها زن آواره سوری از سوی اردنی ها و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مورد آزار و سوء استفاده قرار گرفته اند و به آنان فشار وارد کرده اند تا بدون هیچ شرطی دختران خود را به ازدواج آن ها در آورند.
در کنار این اخبار و گزارشات ، برخی از پایگاه های خبری الکترونیکی و همچنین پاره ای از کانال های ماهواره ای اردنی، لبنانی، سوری و کشورهای حاشیه خلیج فارس با انتشار گزارشات مغرضانه ای اظهار داشته اند که نمونه های متعددی از انتشار پدیده ازدواج با زنان مهاجر و آواره سوری در اردن و لبنان بوجود آمده اند که این امر موجبات بروز برخی مشکلات اجتماعی و خانوادگی را در این کشورها سبب شده اند و حتی برخی از این منابع خبری پا را فراتر گذاشته و مدعی شده اند که پدیده روسپیگری در میان زنان پناهجو بالاخص زنان اردوگاه الزعتری در شمال اردن رواج یافته است بگونه ای که وزارت کشور اردن مبادرت به صدور بخشنامه ای مبنی بر سختگیری در مورد مسئله ازدواج با پناهجویان سوری جهت جلوگیری از بروز هرکونه مشکل احتمالی در آینده نمود.
در کشور الجزایر نیز برخی از روزنامه ها به این موضوع پرداختند و با تکیه بر گزارش یاد شده در قبل (منتشره از سوی رادیو هلند) بیان داشته اند که برخی از جوانان عرب که کشورهایشان میزبان مهاجرین و پناهجویان سوری می باشد بدلیل ارزان بودن هزینه های ازدواج با دختران سوری ، به ازدواج با آنان روی آورده اند بگونه ای که یک جوان الجزایری تنها با مهری معادل فقط پنجهزار دینار(حدود ۶۰ دلار) می تواند با دختران سوری ازدواج کند!! حتی در این کشور کار به جایی رسیده است که برخی از خطبای مساجد خطاب به جوانان اظهار داشته اند که ازدواج کردن با دختران و زنان سوری یک تکلیف ملی و میهنی است چرا که دولت بطور رسمی به آنان پناه داده است و در این راستا باید دولت را کمک کنیم لذا کسانی که از توانایی مالی بهتری برخوردار هستند حتی اگر ازدواج کرده باشند برای پناه دادن به دختران سوری بهتر است که با آن ها ازدواج کنند و آن ها را از آوارگی و دربدری نجات دهند ، این موضوع تا به آنجایی پیش رفت که برخی از شیوخ سرشناس الجزایری همچون عبدالقادر حمویه در برابر این پدیده لب به اعتراض گشودند و بگونه ای قاطع اظهار داشت که سوری ها شریف و دارای کرامت بالایی هستند و نخواهند گذاشت بخاطر کسب روزی یا اقامت چنین سرنوشتی برای دختران و زنانشان ورق بخورد و آنچه که در برخی موارد ملاحظه شده است چیزی جز رفتارهای فردی نمی باشد و نباید همه زنان سوری را شامل آن دانست.
اما در کشور مصر برخی از کانال های تلویزیونی و تعدادی از صفحات شبکه اجتماعی facebook خبری را منتشر کرده اند که در آن به سوء استفاده گسترده ای که از زنان و دختران سوری در این کشور می شود اشاره نموده اند بگونه ای که مدعی شده اند که فقط در سال ۲۰۱۲ بیش از ۱۲ هزار مورد ازدواج با زنان سوری بطور رسمی ثبت شده است حتی یکی از این روزنامه ها از وزیر کشور مصر خواسته است بطور جدی از چنین پدیده ای جلوگیری نماید و نگذارد دختران سوری که میهمان کشور می باشند مورد سوء استفاده قرار گیرند و تنها با مهری معادل پانصد جنیه(حدود ۷۳ دلار) با جوانان مصری ازدواج کنند ، در این گزارشات اظهار شده است که چنین امری در مناطق ۶ اکتبر ، قاهره جدید ، دهم رمضان و همچنین استان های اسکندریه، الدقهلیه و قنا بیشتر به چشم می خورد البته در برابر انتشار چنین خبرهایی ، وزارت دادگستری مصر با انتشار بیانیه ای تمامی اخبار اینجنینی را دروغ و شایعه دانسته و اظهار داشته است در طول پانزده ماه یعنی از ابتدای سال ۲۰۱۲ تا پایان ماه مارس ۲۰۱۳ فقط ۱۷۰ مورد ازدواج رسمی با زنان سوری ثبت شده است.
در کشور لبنان نیز از همان ابتدای بحران خبرهایی مبنی بر بالا گرفتن زایمان های زود هنگام و سزارین بین زنان پناهجوی سوری و همچنین واهمه از تولد کودکان بی سرپرست شنیده شده و می شود حتی برخی از سازمان های مردم نهاد در این کشور گزارشاتی مبنی بر هتک حرمت زنان پناهجوی سوری و عدم توجه مناسب به آنان در زمینه های مختلف بهداشتی ، آموزشی و تامین اجتماعی منتشر کرده اند همچنین گزارشاتی در خصوص تعرض ، خشونت ، تجاوز به عنف ، ازدواج اجباری و روسپیگری در بین زنان و دختران پناهجوی سوری منتشر شده است .
در همین راستا سخن از جهاد نکاح در رسانه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است و در برخی از آنها زنان سوری و برخی دیگر از کشورهای عربی را به مثابه سوگلی مردان مسلح در سوریه بیان کرده اند ، یکی از شاهدان در گفتگو با کانال ماهواره ای المیادین اظهار داشته که از جمله محتویات وسایل شخصی کشته شدگان قرص های ویاگرا می باشد!! .
در برخی از روزنامه های صادره در کشور عراق نیز به این نکته اشاره شده است که زنان آواره سوری با همتایان عراقی خود از حیث زیبایی رقابت می کنند بگونه ای که در استان های موصل و کردستان با به تن کردن لباس های تنگ و جلب توجه کننده ، توجه مردان را به خود جلب می کنند بگونه ای که موفق شدند بسیاری از رقبای عراقی خود را از صحنه خارج کنند البته باید به این نکته نیز اشاره نمود که در بسیاری دیگر از نشریات عراقی چنین توصیفی در حق زنان سوری مورد تکوهش قرار گرفته است و در مورد رنج هایی که آوارگان متحمل می شوند هشدار داده شده است.
عدم اجرای میثاق های بین المللی در خصوص زنان :
بسیاری از سازمان ها و جمعیت های مردم نهاد فعال در زمینه حقوق زنان به بررسی و بیان قوانین و مقررات موجود بین المللی در خصوص حقوق زنان پرداخته اند و جای خالی آن را در بحران سوریه گوشزد کرده اند ، که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
صدور قطعنامه و موافقتنامه ضدیت با هرگونه تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۷۹ ، که در راستای آن دهها همایش و سمینار برگزار و قطعنامه های مختلف صادر گردیدند همچون تحرکات جهانی که از سال ۱۹۹۱ بعنوان سال مبارزه با پدیده خشونت علیه زنان آغاز گردید که منجر به انتشار میثاق جهانی از بین بردن خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ شد که در پی آن شش سال بعد پروتکلی الحاقی در همین راستا منتشر گردید.
سوریه همچون بسیاری دیگر از کشورها از جمله امضا کنندگان این پروتکل و مواردی از این دست بود اما در خصوص وضعیت زنان پس از بروز بحران و اینکه چنین میثاق ها و قطعنامه هایی چه کمکی می توانند به آن ها ارائه نمایند آقای «وسام جلاجح» وکیل و فعال در زمینه حقوق کودکان و زنان معتقد است که : در چنین وضعیت هایی اصولا نوعی نگاه مردسالارانه در جهان وجود دارد و در اغلب کشورهایی که در آن ها درگیری و جنگ و بحران بوجود آمده است ادعا از سوی دو طرف درگیر این است که در این بین زنان مورد توجه و انصاف قرار گرفته اند که البته این امر در حد یک ادعا باقی مانده است ، اما در خصوص وضعیت زنان در بحران سوریه باید اذعان داشت که در این بین تعداد اندکی مورد عنایت و توجه قرار می گیرند و مابقی در معرض فشار و ظلم قرار گرفته اند از اینرو باید به قراردادها و میثاق های موجود روی آورد و آن را با قرارداد «سیداو» و قطعنامه ۱۳۲۵ سازمان ملل متحد که ارتباط مستقیم با حقوق زنان در جنگ ها و درگیری ها دارد مرتبط ساخت.
این فعال حقوقی در ادامه و در خصوص نقش قراردادهای بین المللی می گوید: «چنانچه بخواهیم قراردادها و قطعنامه های بین المللی را محترم شمرده و به آن ها عمل کنیم باید در تمامی طرح ها و قانونگذاری ها آن ها را در نظر داشته باشیم چرا که مثلا قطعنامه ۱۳۲۵ صادره از سوی سازمان ملل متحد کلیه موارد مورد توجه و متعلق به زنان را بالاخص در زمان جنگ و درگیری را لحاظ نموده است و موافقتنامه سیداو بر موضوع برابری و حذف کلیه موارد تبعیض تاکید دارد که با ربط دادن این دو سند بین المللی و عمل به آنها می توان بسیاری از مشکلات را پشت سر گذاشت».
آقای وسام جلاجح در مورد دلایل عدم اجرای چنین موافقتنامه هایی می گوید : «ما چون میثاق ژنو را امضاء کرده ایم ملزم به اجرای آن می باشیم و نمی توانیم بدلایلی همچون عدم همخوانی بند های آن با قوانین داخلی کشورمان از اجرای آن روی گردانیم ، نص موافقتنامه سیداو واضح و آشکار است اما مشکل اصلی در سوریه موضوع برخی کارشکنی ها و همچنین محافظه کاری ها بوده است که موجب عدم اجرای موافقتنامه یاد شده در سوریه گردیده است که بطور کلی بند دوم از این میثاق چون مرتبط می شد با تغییر برخی قوانین در این کشور به همین دلیل عملا اجرای آن متوقف شد».
حقوقدانان در سوریه معتقدند برای اجرایی کردن چنین قراردادها و موافقتنامه هایی در سوریه و کشورهای مشابه باید از نظر قانونی موانع رفع گردیده و اصلاحاتی در قوانین صورت پذیرد چرا که بندی در قانون وجود ندارد که نسبت به اجرای موافقتنامه های خارجی الزامی را برای حکومت ها قائل شده باشد از اینرو تلاش اخیر حقوقدانان بر این است که این تغییرات صورت پذیرد تا موافقتنامه هایی با موضوعیت حقوق زنان ، حقوق کودکان و میثاق مبارزه با هرگونه خشونت و شکنجه اجرایی گردند ، حتی در قوانین جدید و پس از اعمال تغییرات نیز ماده ای بطور شفاف به این موضوع نپرداخته است و جای خالی آن همچنان احساس می شود.
آقای جلاجح معتقد است که نباید تنها به تصویب قوانین اکتفا کرد بلکه باید جهت اجرایی نمودن آن قوانین نیز راهکارهای قانونی در نظر گرفته شوند تا ضمانت اجرایی داشته باشند از اینرو باید اذعان داشت که اجرای مسئله ای همچون حقوق زنان نیازمند یک کار همه جانبه سیاسی می باشد چرا که امور سیاسی به یکدیگر مرتبط هستند و با هم تداخل دارند که از مسئله قانونگذاری آغاز می گردند و تا مرحله اجرا و ضمانت اجرایی آن پیش می رود که باید اذعان داشت در چند دهه گذشته هیچ تلاشی برای تغییر روش ها و قوانین صورت نپذیرفت اما امروزه با تغییراتی که ایجاد شده است امید آن می رود که موانع موجود کاسته شده و به سمت رفع آن ها پیش رود.
در همین راستا آقای «وسام علی» بر ضرورت ایجاد تغییر قانون اساسی تاکید نموده و اینکه ماده یکم از این قانون که زنان و همچنین اقلیت ها از آن در رنج می باشند باید تغییر و اصلاح گردد تا مسئله مساوات که همانا موضوع اصلی موافقتنامه سیداو است آنگونه که هست اجرا گردد و نه آنچنان که قانونگذاران مایل هستند که باشد لذا باید مقدمه قانون اساسی متضمن رعایت مساوات بین اقشار مختلف مردم یعنی زنان و مردان و کودکان باشد و بر اساس موافقتنامه سیداو تنظیم گردد و باید پیش نویسی که در این خصوص تنظیم می گردد متضمن این نکات باشد و بنود و موادی که با این کلیت یاد شده تعارض دارد نیز از آن حذف گردد.
در نهایت باید اظهار نمود که زنان در سوریه راه طولانی و پر تنشی را پیش رو دارند تا بتوانند حقوق از دست رفته خود را بازیابند و آن را اجرا نمایند بویژه که امروزه بسیاری هستند که با طرح موضوع حقوق زنان تنها شکل ظاهری خود را در افکار عمومی زیبا جلوه می دهند و بطور کلی چنین مسئله ای مشکلات سنتی نیز دارا می باشد و بسیاری بر این باور هستند که مضرات آزادی زنان بیشتر از منافع آن می باشد.
آنچه که امروزه از تحولات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در کشور شاهد هستیم چیزی نیست جز بازتاب سیاست های نئولیبرالیستی که باعث ایجاد و توسعه شکاف طبقاتی شده بود و تاثیرات منفی در میان اقشار مختلف مردم سوریه گذاشته بود که بسیاری از زنان را در شهرها و روستاها بالاخص فعالان اجتماعی شامل گردید، گسترش فقر و افزایش بیکاری و توسعه مسئله مهاجرت از روستاها به شهرها همه و همه باعث گردید تا فشار بر شانه های زنان چه در داخل و چه در خارج از خانه افزایش یابد از اینرو باید تلاش ها جهت جلوگیری و تغییر سیاست های سرکوب گرانه علیه زنان افزایش یابد و به سمتی پیش رفت تا کلیه موانع و مشکلاتی که باعث تشدید سوءاستفاده از زنان ، خشونت علیه آنان و عدم برابری در کسب فرصت های اجتماعی می گردند رفع شوند تا باعث جلوگیری از پیشرفت زنان و مانع از حضور آنان در عرضه های مختلف نگردد.
نقش زنان در مراکز نگهداری از آوارگان :
بحرانی که باعث آوارگی هزاران نفر از اهالی شهرهای مختلف سوریه شد باعث گرید تا بسیاری از اینان حتی مجبور به سکونت در اماکن عمومی همچون بوستان های شهرها شوند این امر باعث شد تا دولت بطور جدی وارد شده و نسبت به اسکان چنین آوارگانی بطور جدی راه چاره ای بیاندیشد به همین دلیل مبادرت به ایجاد مراکز اسکان موقت نمود که در این مراکز میتوان نقش موثر و سازنده زنان و دختران را مشاهده نمود ، اینها و از طریق وزارت میط زیست سوریه به مراکز جذب آوارگان می روند و ضمن مراقبت ، برای آنان دوره های توجیهی و زیست محیطی برگزار می کنند همچنین برای کودکان برنامه های متنوع آموزشی و تفریحی برپا می کنند تا به نوعی بتوانند کودکان و زنان متضرر از بحران های اخیر را دلداری داده و از فضای جنگ و خونریزی به فضای مهربانی و محبت منتقل کنند برپایی کارگاه های نقاشی برای کودکان ، انجام امور زیست محیطی همچون درختکاری و مواردی از این دست از جمله فعالیت های جانبی مراکز پناهجویان می باشد ، همچنین نظارت و مراقبت روحی و روانی از دیگر فعالیت های زنان و دختران کارآزموده و متخصص است که در چنین مراکزی بویژه به مادران بحران زده به ارائه خدمات روان درمانی می پردازند.
نگاهی به نقش اتحادیه زنان در مقابله با بحران :
اتحادیه کل زنان سوری یکی از اعضای فعال و مهم در کمیته عالی کمک رسانی به خانواده های متضرر به حساب می آید که علاوه بر ارائه طرح ها و برنامه های مختلف ، گام های عملی مختلفی را از آنان شاهد بوده ایم.
عمده فعالیت های اعضای این اتحادیه را در مراکز پناهندگان آوارگان در گوشه و کنار سوریه می توان ملاحظه نمود از جمله این فعالیت ها همانا حمایت و پشتیبانی از خانواده های زیان دیده بالاخص در زمینه های بهداشت روانی می باشد که از خلال برگزاری دوره های توجیه و هدایت خانواده ها در مورد بحران پیش آمده می باشد همچنین برپایی دوره های تقویت و بالا بردن روحیه خانواده های زیان دیده و رنج کشیده بطور مستمر در این مراکز از جمله نشانه های بارز حضور اتحادیه زنان سوری در این بحران می باشد.
در این راستا خانم دکتر ماجده قطیط رئیس اتحادیه کل زنان سوری از بازدیدها و سرکشی های مستمر به مراکز پناهجویان خبر می دهد و می گوید :« در یکی از این دیدارها شاهد بودیم که کودکان در حال بازی هستند وقتی دقت کردیم ملاحظه کردیم که بازی آنان نیز در مورد جنگ و خونریزی و درگیری های اخیر است همچنین ضمن دیدار و مذاکره با زنان مقیم در آن مراکز مشاهده کردیم که حرف و حدیث زنان همه و همه از ترس و ترور و کشتار و مسائلی از این دست است که خود نشان از تاثیر مخرب بحران بر روحیه خانواده ها دارد ، آنچه که از ترور و خشونت بر آنان گذشته است باعث گردید تا بسیاری از خانواده ها بویژه زنان دچار نوعی افسردگی شوند که وظیفه ما را جهت ورود و یافتن راه حل مناسب به چنین مسائلی را بیش از پیش لازم و ضروری می نمود از اینرو بر اساس مطالعات میدانی به بازی های کودکان پرداختیم و سعی کردیم تا آنان را به سمتی سوق دهیم که از هرگونه خشونت و خشمی فاصله گرفته و به دنیای کودکانه خود بازگردند لذا برای آنان فضاهای بازی و تفریح ایجاد کردیم و در میان آنان مسابقات فکری و تفریحی همچون مسابقات نقاشی ، آواز و حرکات موزون برگزار کردیم و جوایزی را جهت تشویق دیگران میان برگزیدگان توزیع کردیم.
اما در مورد زنان و دختران نیز اتحادیه برنامه هایی را به مورد اجرا گذاشت که از جمله برگزاری دوره ها و کلاس های توجیهی و آموزشی در مناطق مختلف سوریه است که با استقبال قابل توجهی نیز روبرو شد از جمله این دوره ها می توان به دوره های آموزش خیاطی ، آرایشگری ، کمک های اولیه ، پرستاری ، کامپیوتر ، آشپزی ، کارهای دستی و خانگی همچنین برگزاری دوره های سوادآموزی اشاره نمود.
همه این برنامه ها و دوره ها با هدف اعتلای سطح دانایی خانواده ها بویژه زنان و دختران برگزار می شود تا ضمن دور شدن از فضای فکری و روحی جنگ ها و درگیری ها به معلومات شخصی آن ها نیز افزوده گردد و بتوانند ضمن فراگیری کارهای جدید به نوعی خودکفایی نیز دست یابند البته قابل یادآوری است که این فعالیت ها با همکاری و هماهنگی سایر موسسات و نهادهای دولتی و غیر دولتی انجام می پذیرند تا از کیفیت و کمیت بالاتری برخوردار گردند .
ترور شخصیت های فرهنگی و علمی زن سوری :
از جمله دیگر مسائلی که زنان در سوریه با آن مواجه بوده و هستند مورد تعرض و ترور قرار گرفتن از سوی گروه های تروریست بوده که بیشتر در میان شخصیت های فرهنگی و علمی این کشور بوقوع پیوسته است که در این مختصر به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم :
· پاییز سال ۱۳۹۰ (۱۲ / ۲۰۱۱ ) افراد ناشناس مسلح به سوی خودرو حامل خانم دکتر میاده انیس استاد دانشگاه البعث (حمص) تیراندازی کردند و نامبرده را به شهادت رساندند و همراهان وی را مجروح ساختند.
· تیرماه سال ۱۳۹۱ (۶ / ۲۰۱۲ ) مجموعه ای از تروریست های مسلح وارد منزل خانم دکتر احلام عماد استاد دانشگاه البعث(حمص) در منطقه الحصن شدند و تمامی اعضای خانواده متشکل از پدر ، مادر ، و سه نفر از فرزندان خواهر نامبرده به اضافه این استاد دانشگاه را به شهادت رساندند وی دارای مدرک مهندسی شیمی از دانشگاه البعث بود .
· مرداد ماه سال ۱۳۹۲ (۸ / ۲۰۱۳) یک گروه از تروریست های مسلح در منطقه رکن الدین شهر دمشق وارد منزل خانم ولاء غسان یوسف یکی از فعالان پیشاهنگان جوان دمشق شدند و نامبرده به اضافه پدر و مادر و خواهرش را به شهادت رساندند .
· در همین راستا و در طول این مدت از بحران ، بسیاری از زنان و دختران سوری مورد تعرض ، ربوده شده ، تجاوز و شهادت قرار گرفتند که بسیاری از آن ها بدلیل وابسته بودن به طایفه علوی و شیعیان سوری مورد تعارض و فشار قرار گرفته اند.
زنان و مشارکت در درگیری های مسلحانه :
شبکه حقوق بشر سوریه طی آماری اعلام نمود که از ابتدای بحران تاکنون (تا زمان انتشار این آمار تلفات درگیری ها بیش از هشتاد هزار نفر بوده است که در حال حاضر این عدد از یکصد هزار نفر نیز گذشته است) ۷۵۴۳ زن و کودک در مناطق مختلف سوریه قربانی جنگ و خشونت در این کشور شده اند و جان خود را از دست داده اند که در میان این تعداد ۲۴۵۴ کودک و ۲۵۷ نوزاد دیده می شوند ، البته این آمار از سوی موسسات و مراکز رسمی و دولتی مورد تایید قرار نگرفته اند و تنها آمار غیر رسمی بشمار می روند.
زنان و مشارکت در ارتش آزاد سوریه :
آمار و اخبار رسمی از میزان مشارکت زنان و دختران در صفوف مخالفین بالاخص ارتش آزاد وجود ندارد بر اساس گفته ها و شنیده ها تعدادی از زنان در زمینه های مختلف به این گروه ها پیوسته و هم در زمینه خدمات از جمله مراقبت و پرستاری از مجروحان و هم از نظر حضور میدانی مشارکت دارند یکی از فزماندهان گردان حمزه با نام مستعار ابوحمزه اظهار داشته است که در میان جنگجویان مسلح گردان وی زنان تک تیرانداز نیز حضور دارند.
با توجه به اینکه اعضای ارتش آزاد از میان ارتشیان سابق و جدا شده می باشند به همین دلیل بسیاری از زنان و اعضای خانواده آنان نیز به نوعی با آنان همکاری می نمایند که نوع همکاری بطور متفاوتی می باشد که از حمایت های معنوی و روحی و روانی گرفته تا همراهی آنان در میادین نبرد ، اما همانگونه که در آغاز این بخش بیان شد تاکنون بصورت رسمی و حتی غیر رسمی از تعداد زنان جنگجو در میان صفوف مخالفین بویژه ارتش آزاد خبری منتشر نشده است .
حضورزنان درجبهه شورشیان سوری با وعده "نیل به رستگاری" :
یکی از جنبههای جالب توجه و سوال برانگیز در مورد درگیریهای خونین سوریه، حضور زنان در جبهه شورشیان است.
در ابتدای درگیریها، زنهای سوری نقشی در بحران نداشته و تنها نظارهگر جنگ بودهاند. اما به تدریج و با فریب و اغوای مفتیهای وهابی و تبلیغات دروغین رسانههای غربی مبنی بر مشروع نبودن نظام "بشار اسد" و تحمیل این عقیده که حکومت "اسد" حکومتی دیکتاتوری و غیراسلامی است، برخی زنان به مبارزه در جبهه نظامیان شورشی ترغیب شدند. وعده مفتیها به زنان رسیدن به رستگاری است.
همچنین با برملا شدن سیاستهای خصمانه و تروریستی شورشیان، مردها از این نیروهای به ظاهر اسلام طلب دلسرد شده و رو به دولت "بشاراسد" آوردند. در نتیجه، سران شورشیان و در راس آنها دول غربی به نقشهای کثیف روی آورده و از زنان بدکاره برای حضور در درگیریها دعوت کردند.
حضورزنان در جبهه شورشیها تا حدی بوده که مجله "تایم" در یکی از شمارههای خود مقالهای را به این موضوع اختصاص داد و نوشت که "حضور زنان در گروه مخالفان اسد بسیار پررنگ است. کمترمنطقهای را میتوان یافت که اثری ازحضورزنان نباشد".
در درگیریهای داخلی سوریه میتوان به وضوح نقش پررنگ زنان مسلح را مشاهده کرد. این زنان در حالیکه فرزندان خود را به همراه دارند، با در دست داشتن اسلحه خود را مخالف دولت "بشار اسد" نشان داده و خواستاربراندازی حکومت وی هستند. در پارهای از موارد، زنان رهبری گروهی از شورشیان را برعهده گرفته و با شقاوت تمام دستور قتل مردم بیگناه را صادر میکنند.
در یک مورد، یکی از فرماندهان سابق ارتش سوریه به نام "زبیده المیقی" با خیانت به کشورخود، به گروه تروریستی "ارتش آزاد سوریه" پیوسته است. وی اولین زنی بود که رسما خروج خود از ارتش کشور سوریه را اعلام کرد و به صف تروریستها پیوست.
زنانی که رهبری همنوعان خود را برعهده میگیرند معمولا زنانی عادی بوده و هیج آموزش نظامیای ندیدهاند. این افراد تنها برای نشان دادن تصویری موجه از "ارتش به اصطلاح آزاد بسوریه" به کار گرفته میشوند. در بعضی از نقاط زنان نقش "تک تیرانداز" را برعهده گرفته و خون سربازان دولت اسد را بیدلیل بر روی زمین میریزند.
اما فرآیند جذب زنان تنها از طریق روشهای معمول نبوده و رهبران فاسد این شورشیها به طرقی شیطانی در پی استفاده ابزاری از زنان هستند.
بهکارگیری "زنان بدکاره و فاحشه" در "ارتش به اصطلاح آزادی بخش سوریه"
به دلیل برملا شدن ماهیت وجودی نظامیان شورشی و ریزش افرادشان، سرکردگان این تروریستها به جذب زنان بدکاره و رقاصه روی آوردهاند. در چند مدت اخیر، دخترانی در گروههای مخالف نظام اسد بهکار گرفته شدهاند که به بدکاره بودن مشهور بوده و در کلوبها و کابارهها به رقاصی و ارضای نیازهای حیوانی مردهای طماع عرب مشغولند.
سرکردگان شورشیها با اغوای مالی این دختران و قول داشتن یک زندگی مفرح پس از پایان درگیریها، آنها را به سوریه آورده و برای ارضای نیازهای جنسی شورشیان جوان و پیر استفاده میکنند. این حرکت مشمئزکننده به حدی سروصدا کرده که داد مدافعان حقوق زنان را نیز در آورده است. این کارشناسان اعتقاد دارند استفاده ابزاری و جنسی از دختران جوان برای حفظ نیروی نظامی، یک کار غیرانسانی بوده و هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد.
چندی پیش پایگاه خبری" النخیل" اعلام کرد یکی از زنان فاسد معروف به نام "جیسکا" بر اثر فشار "جبهه النصره" و تهدید او به قتل، وارد این گروه شد. مسؤولیت این زن یافتن دختران و زنان سوری برای اعضای گروه تروریستی جبهه النصرة برای مقاصد غیراخلاقی بوده است.
"ام جعفر" یا همان "جیسکا" معروف
"جیسکا" نام یکی از رقاصههای شناختهشده شبکههای غیراخلاقی عربی (شبکه غنوه) است که پس از آغاز جنگ علیه دولت سوریه، توسط جبهه تروریستی "النصره" استخدام شد. وی در جامه یک تکتیرانداز به مبارزه و تخاصم با دولت سوریه مشغول است.
جیسکا که تا پیشاز این به فعالیتهای غیراخلاقی مشغول بوده اکنون با تغییرنام خود به "ام جعفر" در صف تروریستهای سوری قرارگرفته است.
نمونه ای از تغییر موضع .... :
برخی از شخصیت های فکری ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی زن سوری از آغاز بحران تاکنون از مواضع گذشته خود عدول نموده ، برخی به صفوف مخالفین پیوسته اند و برخی نیز سکوت اختیار کرده و نوعی موضع بیطرفانه به خود گرفته اند که می توان در این میان به خانم حنان لحام اشاره نمود که بدلیل سال ها تلاش در راه اعتلای فرهنگی و علمی و همکاری مستمر با جمهوری اسلامی و همچنین ارائه مطالعات مختلف در زمینه های تبلیغی و تفسیر قرآن ، سالهای گذشته از سوی رایزنی فرهنگی کشورمان در سوریه مورد تکریم نیز قرار گرفت اما با شروع بحران در این کشور از مواضع خود عدول نمود و در کنار مخالفان صف آرایی کرد و حتی کار را بجایی رساند که بطور رسمی نامه ای علیه جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد و در پایگاه های انترنتی و صفحات خود در اینترنت مواضع خود را اعلام نمود.
همچنین ، میتوان به نمونه ای دیگر نیز اشاره نمود که همانا خانم دکتر لینا الحمصی می باشد که نامبرده نیز تا قبل از آغاز بحران با جمهوری اسلامی همکاری علمی و فرهنگی خوبی داشته است و در بسیاری از سمینارها و کنفرانس های بین المللی برگزار شده در کشورمان همچون کنفرانس وحدت اسلامی مشارکت جسته است اما پس از آغاز بحران به نوعی خانه نشینی و سکوت را اختیار کرده است و اگر چه بطور رسمی همچون حنان لحام به مخالفین نپیوسته است اما سکوت وی معنی دار می باشد و ارتباطی دیگر با کشورمان برقرار ننموده است.
کلام آخر .....
آنچه که آشکار است در همه نزاع های داخلی و خارجی در هر کشوری بیشترین زیان دیدگان از میان زنان و کودکان آن کشور می باشند که مردم سوریه نیز در این امر مستثنی نمی باشند ، به قلم کشیدن و ثبت فجایع و رنج های مردم این کشور بدون شک در این مقال مختصر جای نمی گیرد و تنها تلاش شد تا بصورت گذرا به کلیاتی اشاره گردد وگرنه زیان ها و رنج های حاصل از بحران سی ماهه این کشور در عرصه های مختلف اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم آن بر زنان این جامعه بر کسی پوشیده نیست و دارای انشعابات گوناگونی است که هر کدام نیاز به مطالعه ای جداگانه و دقیق دارند.
در این بین جمهوری اسلامی ایران می تواند و باید پس از کاهش بحران ، مبادرت به ارائه برنامه های فرهنگی ، علمی و هنری بنماید تا منجر به تخفیف رنج های گذشته بر روح و جسم مردم بویژه زنان و کودکان این مرز و بوم گردد.
منابع :
- پایگاه خبری روزنامه النور .. شماره: ۵۹۲ ، مورخ : ۲۸/ ۸/ ۲۰۱۳ ، مقالة با عنوان .. المرأة السوریة ومزید من المعاناة فی ظل الأزمة..
- پایگاه خبری بلقیس ، أخبار المرأة العربیة ، مقالة با عنوان : المرأة السوریة تدفع جزءاً کبیراً من فاتورة الأزمة...ارتباک سیاسات تمکینها بعد نجاحات سابقة
- پایگاه خبری روزنامه صدی الوطن .. جریدة العرب فی أمریکا الشمالیة
- ar.wikipedia.org/wiki و - http://www.dampress.net/
- پایگاه خبری رادیو مونت کارلو .. مقالة بعنوان : معاناة مزدوجة للاجئات سوریا.. حرب تمزق الوطن وعروض زواج شبیهة بالإکراه
- پایگاه خبری سیءون برس ، مورخ ۱۳ / ۴ / ۲۰۱۳
- پایگاه خبری المرصاد مورخ ۱۲ / ۴ / ۲۰۱۳
- پایگاه خبری یاهوو العربیة - صحیفة الأهرام المصریة - .. مورخ ۱۴ / ۵ / ۲۰۱۳
- پایگاه خبری Wordpress مقالة با عنوان المرأة السوریة حضور وغیاب متساوٍ فی الصراع المسلح
- روزنامه الثورة : مورخ ۲۸-۳-۲۰۱۳
نظر شما