۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۵

در نگاهی کلی و البته گذرا می توان اذعان نمود که سوریه ، یک قلمرو اسلامی است که مردمانی نوعا مسلمان در آن زندگی می کنند .این نگاه اگر چه نادرست هم نیست،ولی نیازمند توضیحاتی است.

در نگاهی کلی و البته گذرا می توان اذعان نمود که سوریه ، یک قلمرو اسلامی است که مردمانی نوعا مسلمان در آن زندگی می کنند .این نگاه اگر چه نادرست هم نیست،ولی نیازمند توضیحاتی است.

از نظر تاریخی ونژادی، این کشور در طول زمان در مسیر یکی از مهم‌ترین راه‌های ارتباطی فرهنگی، تجاری، دینی و بشری یا همان هلال‌خصیب قرار داشته است در سوریه و در گذر تاریخ، اقوام سامی عرب و یهودی کنعانی ، ارمنی و اسوری، کُرد کوه نشین و فنیقی دریانورد و هیتی های آناتولی موطن گزیده اند . لذا سوریه ای که امروز راجع به آن صحبت می کنیم علاوه بر اکثریت مسلمان سنی، موطن اقلیت های قومی و مذهبی دیگری هم هست که به پیچیدگی کار می افزایند .

در بحران بوجود آمده در سوریه ، مساجد و اماکن مذهبی نقش بسزایی را در آغاز و استمرار بحران ایفا نمودند و در این بین بسیاری از روحانیون و شخصیت های مذهبی در مقابل نظام حاکم سوریه قرار گرفتند و صف آرایی کردند؛ برخی نیز بطور قاطع از نظام دفاع نموده و در کنار مردم و دولت ماندند و همچنین برخی از این شخصیت ها که تعدادشان اندک نیز نمی باشد همچنان در وضعیت خاکستری بسر می برند که هر لحظه بر حسب رویدادهای جاری ممکن است عکس العمل نشان داده و ماهیتی غیر از آنچه اکنون نشان می دهند از آن ها نشان داده شود، برای اینکه اندکی نیز با وضعیت چنین شخصیت هایی آشنا گردیم طی مطالعه ای نگاهی انداخته ایم به شخصیت ها و اماکن مذهبی سوریه که طی ضمیمه ای جداگانه ارائه می گردد(ضمیمه ۴).

در خصوص قومیت ها و اقلیت های دینی و مذهبی در سوریه و با توجه به تنوع موجود در آن ، بطور سریع و گذرا می توان  این موزائیک را بشرح زیر تقسیم بندی کرد:

 -  اهل سنت: اکثریت جمعیت سوریه سنی مذهب هستند.مسلمانان سنی ۷۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. از نظر تعداد به ترتیب علویان، مسیحیان،دروزی ها، اسماعیلی ها و شیعیان اثنی عشری اقلیت های مذهبی دیگر را تشکیل می دهند.

البته می‌توان گفت مسلمانان اهل سنت اکثریت جمعیت در تمامی استان‌های سوریه، به‌جز استان سویدا در جنوبی‌ترین بخش این کشور را تشکیل می‌دهند. در این استان موحدین دروز اکثریت سکنه و مسیحیان و اهل‌سنت اقلیت‌ها را تشکیل می‌دهند و همچنین در استان لاذقیه و طرطوس در شمال‌غرب کشور، حدود ۸۰ تا ۹۰درصد ساکنان آن منطقه را علوی‌ها تشکیل می‌دهند.

البته در زمان‌های گذشته، اهل‌سنت اکثریت جمعیت ۲ استان ساحلی لاذقیه، طرطوس، و همچنین شهرهای بانیاس و جبله را تشکیل می‌دادند اما سرعت رشد شهرها و افزایش کوچاندن از اطراف، به‌خصوص حاشیه علوی به‌داخل شهرها باعث کاهش اکثریت اهل سنت و افزایش تعداد علوی‌ها شد.از طرف دیگر آمارها نشان می‌دهد که در برابر مهاجرت از اطراف به شهرها که ظاهرا به مصلحت ثقل جمعیتی اهل‌سنت نبود، نسبت کم رشد جمعیت در میان علوی‌ها، دروز و مسیحیان و نیز افزایش مهاجرت نزد مسیحیان و دروز، از عوامل کمک‌کننده در استحکام و تحکیم وضعیت حفظ اکثریت اهل سنت بوده است.

 براساس آمار سال۲۰۰۴، مشخص شد که نسبت رشد جمعیتی در استان‌های سه‌گانه غیرسنی میان ۷/۱ تا ۹/۱ ، در مقابل نسبت بالای ۳ درصد در استان‌های دارای اکثریت اهل سنت مثل دیر الزور (در شرق)، ادلب (در شمال‌غربی) و درعا (در جنوب) بوده است.در مجموع، ثقل جمعیتی اهل‌سنت سوریه در شهرهای بزرگ این کشور ازجمله دمشق، حمص، حلب، حماء، قامشلی، درعا، ادلب، حسکه، لاذقیه، طرطوس، رقه و قنیطره است.

به‌طور سنتی و تاریخی مسلمانان اهل سنت، در سوریه از جایگاه سیاسی و اقتصادی بالایی بهره‌مند بوده‌اند به‌خصوص اینکه دمشق و حلب از قدیمی‌ترین شهرهای دنیا محسوب می‌شده و قدیمی‌ترین بازارها را در خود داشته‌اند، ضمن اینکه این دو شهر در طول تاریخ، در مسیر کاروان‌های تجاری قرار داشته و نقش بزرگی در تحول و پیشرفت تجارت و صنعت و فن و هنر بازی کرده‌اند و در این مسیر حمص و حماء به‌عنوان ۲ ایستگاه مهم و مرکز توزیع تولیدات کشاورزی نقش مهمی داشته‌اند و تمامی خانواده‌های زمین‌دار و اغلب اعیان و ثروتمندان در این شهرها و مناطق، تا جنگ دوم جهانی، از مسلمانان اهل سنت بوده‌اند. همچنین سنی‌های دمشقی دارای اراضی کشاورزی زیادی در منطقه جولان، اطراف حمص و حماه و حلب و منطقه ساحل بوده‌اند که البته حوادث اخیر سوریه مشکلات زیادی را برای آنان فراهم کرده و ترکیب جمعیتی را تغییر داده است.

-  علوی ها : این گروه در سوریه بزرگترین اقلیت مذهبی بشمار میروند . آنها از نظر اعتقادی شاخه ای از تشیع بشمار می روند . علویان برحسب منابع مختلف حدود ۱۰ تا ۱۵درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند.

رئیس جمهورکنونی بشار اسد و بطور کلی خاندان اسد از علویان هستند . به همین دلیل علویان فقط از نظر تعداد بزرگترین اقلیت نیستند، بلکه متنفذترین گروه در ساختار قدرت سوریه بشمار می روند. بسیاری از آنان بالاترین مقامات حزبی، دولتی، ارتشی و سرویس های امنیتی را کنترل می کنند، و بیش از دیگران به خانواده اسد وفادارند .اما به دلیل همین وابستگی به خاندان بشاراسد، در صورت تغییر قدرت احتمالی در سوریه بیش از دیگران لطمه خواهند خورد.

علوی‌ها یا نصیری‌ها بزرگ‌ترین طایفه غیرسنی در میان مسلمین سوریه هستند که بنابر آمار تعدادشان به ۲میلیون و ۶۰۰هزار تن می‌رسد. برخی از محققان، این طایفه را از نظر مذهبی جزئی از طایفه شیعی باطنی قلمداد می‌کنند اما با وجود باطنی بودن، این طایفه در اصل از حرکت اسماعیلی- بزرگ‌ترین حرکات باطنی- جدا نشده‌اند بلکه اصل آنها شیعه جعفری است و به محمدبن‌نصیر نمیری (از صوفیان مشهور) منتسب هستند.

مراجع و منابع تاریخی به انتشار تشیع در اماکن متعددی از سوریه اشاره می‌کنند، به‌خصوص در شمال کشور که ۲ دولت حمدانی و مرداسیه به پایتختی حلب تشکیل شده که البته میان این دولت‌ها به‌خصوص مرداسی‌ها با موحدین دروز درگیری‌هایی وجود داشته است.مناطق مسکونی علوی‌ها از شمال لبنان تا ارتفاعات ساحل یا جبل علوی‌ها (جبل النصیریه) امتداد می‌یابد و از آنجا می گذرد تا به لوای اسکندرون در استان هتای ترکیه می‌رسد. به‌گونه‌ای که بزرگ‌ترین ثقل عربی را در منطقه تشکیل می‌دهد. در همین راستا امتدادی هم به منطقه کیلیکیای ترکیه پیدا می‌کند. علوی‌ها در غرب حومه حماه و نیز در مناطق متعددی در حمص و اطراف آن زندگی می‌کنند. همچنین ۳ روستای علوی در جنوب سوریه به‌نام‌های عورا و عین‌نیت در جولان و غجر در منطقه حوله وجود داشته است که اسرائیل ۲ روستای عورا و عین نیت را منهدم کرده و روستای غجر همچنان باقی است که به‌دو نیمه سوری- لبنانی تقسیم شده است.علوی‌ها در اصل روستایی یا حاشیه‌نشین هستند، گرچه از نیمه‌دوم قرن ۲۰شاهد استقرار نسبتا زیادی از آنان در شهرهای بزرگ به‌خصوص در شهرهای منطقه ساحلی یعنی لاذقیه، طرطوس، بانیاس و جبله هستیم. همچنین وجود علوی‌ها در شهرهای بزرگ به‌خصوص دمشق که مؤسسات دولتی در آن جمع شده‌اند و نیز حلب به‌عنوان پایتخت اقتصادی و همچنین حمص دیده می‌شود و به‌مرور زمان حواشی این شهرها به حاشیه‌های علوی‌نشین تبدیل شده‌اند.

درگیری‌های اخیر در مناطق مختلف سوریه باعث مهاجرت‌های وسیعی از علوی‌ها از اطراف دمشق به منطقه ساحلی در لاذقیه و طرطوس شده است.

-  مسیحیان : طبق بعضی آمارها مسیحیان حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اگرچه خود آنها مدعی درصد بیشتری هستند. بخشی از مسیحیان سوریه پیرو کلیسای ارتدوکس یونانی هستند و درصدی نیز تابع کلیسای کاتولیک می باشند. مسیحیان بیشتر در حوالی دمشق، حمص و لاذقیه سکونت دارند.

از ابتدای ظهور مسیحیت، معتقدان به این دین در سوریه و بلاد شام زندگی می‌کرده‌اند. برخی منابع احتمال می‌دهند که در آغاز فتوحات اسلامی نسبت مسیحیان بیش از ۷۸درصد جمعیت منطقه بوده است. برخی منابع هم فقط تعداد سریانی‌ها در آن زمان را حدود ۴میلیون نفر تخمین می‌زنند، ضمن اینکه بسیاری از قبایل عرب در سوریه، قبل از اسلام به مسیحیت گرویده بودند که مهم‌ترین آنها عبارتند از: غسان، کلب‌بن وبره وطیء.

 امروزه مسیحیان از لحاظ جمعیت دومین دین در سوریه محسوب می‌شوندکه براساس مذاهب خود به شرح زیر تقسیم شده‌اند: از نظر جغرافیایی مسیحیان در تمام نقاط سوریه دیده می‌شوند و تقریبا هیچ استانی خالی از وجود مسیحیان نیست البته تجمعات بزرگ آنها در شهرهای بزرگ مثل حلب، دمشق، حمص، لاذقیه و قامشلی، حسکه و اطراف این شهرهاست. ضمن اینکه یک تجمع بزرگ مسیحی در لوای اسکندرون و به‌ویژه در انطاکیه ترکیه دیده می‌شود.

در این شهرها نقاط مختلفی به‌عنوان محل سکونت مسیحیان شناخته می‌شود که به‌عنوان مثال در دمشق مناطقی مثل باب‌توما، باب‌شرقی، قصاع و نیز عباسیین و برزه و دمر و جرمانا و در حلب مناطق جمیلیه، عزیزیه، نیال، تلل، سلیمانیه و حمیدیه و در حمص مناطقی همچون بستان الدیوان، الحفر، دمینه شرقی و غربی را می‌توان نام برد.

مسیحیان در طول تاریخ سوریه دارای‌شأن و جایگاه سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ویژه‌ای بوده‌اند و در نیمه قرن ۲۰ بیش از ۷۵ درصد از شرکت‌ها و نمایندگی‌های خارجی در اختیار مسیحیان بود و تا قبل از ملی شدن اراضی، زمین‌های وسیعی در اختیار د اشتند.

در شرایط فعلی، وضعیت سیاسی مسیحیان دچار تنگناهایی شده است. برخی شخصیت‌های بارز مسیحی مثل جورج صبرا و میشل کیلو و می‌سکاف در صف معارضه قرار گرفته‌اند و در مقابل برخی از رهبران دینی مسیحی در داخل سوریه و لبنان، نظام سوریه را تأیید کرده‌اند. اجبار به مهاجرت از شهرهای بزرگ و برخی حوادث مثل ربایش و قتل کشیشان مسیحی ازجمله مشکلات فعلی مسیحیان سوری است.

-  دروزی ها :حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار دروزی در جنوب سوریه زندگی می کنند. دروزی ها فرقه مذهبی اند که عقایدشان بر پایه علوم خفیه و یکتاپرستی است.آنها خود را "موحدون" مینامند.این فرقه باطنی از اسماعیلیه منشعب شده است.بنیان گذار اولیه واصلی این مذهب،بنا بر بعضی نوشته ها ،یک ایرانی بنام حمزه بن علی زوزنی معروف به لباد می‌باشد، که آنرا در اوائل قرن پنجم هجری در قاهره بنیان نهاد.تعالیم این مذهب معتقد به الوهیت "الحاکم بامر الله" است.

 - اسماعیلی ها : در سوریه حدود ۲۰۰ هزار نفر هستند. اسماعیلیه شاخه ای از اسلام شیعی است و در سراسر جهان حدود ۱۵ میلیون پیرو دارد. آنها آقا خان محلاتی را رهبر مذهبی خود میدانند.

طایفه اسماعیلیه دومین طایفه بزرگ شیعی بعد از شیعیان جعفری هستند. اسماعیلی‌ها یا ۷ امامی‌ها از فرقه‌های باطنی محسوب می‌شوند که به تاویل و فلسفه استناد می‌کنند لذا یک فرقه شیعی امامی علوی فاطمی محسوب می‌شوند. اسماعیلی‌ها در حیات سیاسی اجتماعی فرهنگی در کشورهای مختلف اسلامی نقش بارزی داشته‌اند که مهم‌ترین آنها دولت فاطمی در مصر و دولت صلیحیه در یمن و دولت حسن صباح در فارس و دولت قرامطه در بحرین بوده‌اند.در سوریه، شهر سلمیه و اطراف آن مهم‌ترین مراکز حضور اسماعیلی‌هاست. بعد از آن هم منطقه مصیاف در غرب استان حماء است که حدود ۵۰درصد جمعیت آن‌ را اسماعیلیان تشکیل می‌دهند. البته استان حماء خود دارای اکثریت علوی است، گرچه برخی اسماعیلیان نیز در این شهر زندگی می‌کنند. حضور اسماعیلیان در گذشته گستره وسیع‌تری داشته و مناطقی در جولان و کوه‌های ساحل را هم در بر می‌گرفته است.

- یهودیان: یهودیان نیز در طول زمان در سوریه زندگی می‌کرده‌اند؛گرچه امروزه یک اقلیت بسیار ناچیز و کوچکی به‌شمار می‌آیند. شهرهایی مثل حلب، قامشلی و دمشق از مراکز بزرگ یهودیان در سوریه بوده‌اند و کنیسه جوبر در منطقه جوبر دمشق، قدیمی‌ترین و زیباترین کنیسه در سوریه محسوب می‌شود. همچنین در منطقه دورا ابوس در حاشیه فرات در استان دیرالزور آثاری دیده می‌شود که گفته شده قدیمی‌ترین کنیسه در جهان بوده است. ضمنا براساس برخی تحقیقات تاریخی، یهودیان در لاذقیه، انطاکیه و رقه زندگی می‌کرده‌اند.

-  کردها : بزرگترین اقلیت قومی سوریه را اکراد تشکیل می دهند. یعنی حدود ۲ میلیون نفر از جمعیت ۲۳میلیون نفری سوریه کرد هستند. که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. بخشی از این کردها از تیره "کرمانج" هستند و بیش از آنکه با اکراد شمال عراق نسبت داشته باشند، با کردهای اطراف دریاچه وان ترکیه قرابت دارند. کردها بیشتر درنواحی نزدیک به مرز ترکیه زندگی میکنند و اکثر آنها در استان حسکه در شمال‌شرق سوریه زندگی می‌کنند و شهر قامشلی در این استان بزرگ‌ترین شهر کردنشین در سوریه محسوب می‌شود.

- مطالبات اکراد سوریه : مهمترین مطالبات و درخواست های اکراد سوریه به دو دسته عام و خاص تقسیم می گردد از نظر مطالبات عام ، پس از آغاز بحران ، عمده مطالبات آنان عبارت بود از : تحقق دمکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی ، لغو قوانین وضعیت فوق العاده که از سال ۲۰۰۴ میلادی و پس از سرکوب اعتراضات کردها در قامشلی وضع گردید، آزادی زندانیان سیاسی و فکری از زندان ها ، بازگشت شخصیت های کرد از تبعید به میهن، آزادی مطبوعات و ..... مطالبی از این دست بوده و هستند اما در خصوص مطالبات خاص ، اکراد مطالبات خود را در موضوعات زیر خلاصه نمودند :

۱- تعدیل قانون اساسی سوریه و درج حقوق تاریخی و واقعی اکراد سوریه در آن و اعطای حق حکومت خودگردان و یا فدرال به آنان.

۲- به رسمیت شناختن هویت اکراد سوریه.

۳- اعطای حق مشارکت در اداره امور کشور و موسسات و نهادهای دولتی به اکراد و تعامل با آنان همچون سایر سوری ها.

۴-  به رسمیت شناختن گویش کردی و اجازه تعلیم و انتشار آن در مناطق کردنشین و صدور مجوز جهت انتشار مجلات و کتاب ها به زبان کردی و اعطای مجوز پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی .

۵ لغو کلیه قوانین و دستورالعملهای گذشته همچون قانون سرشماری ، عربی نمودن مناطق کردی، سلب شناسنامه از اکراد و .... و اعطای حقوق کامل شهروندی به اکراد.

  • شیعیان: از نظر جغرافیایی شیعیان در نقاط مختلفی توزیع شده‌اند که مهم‌ترین آنها شهر دمشق است و خانواده‌های معروف شیعی مثل آل‌نظام، آل‌بیضون، آل‌مرتضی، آل‌نحاس و آل‌رومانی در مناطقی مثل حی‌الامین، حی زین‌العابدین، صالحیه و جوره و نیز در منطقه سیده‌زینب در حومه دمشق ساکن هستند. همچنین در شمال سوریه و در روستاهای فوعه، کفریا، زرزور (در استان ادلب) نبل و الزهرا در استان حلب و نیز به میزان محدودی در شهر حلب شیعیان زندگی می‌کنند.

در استان حمص نیز شیعیان بین ۲۰تا ۳۰روستا ساکن هستند که بزرگ‌ترین آنها حمیدیه، بویضه،‌ ام‌العمد و دلبوز هستند. همچنین شاهد حضور شیعیان در مناطقی همچون حی‌البیاضه و حی‌العباسیه در شهر حمص هستیم. در استان حماء نیز ۴روستای شیعه‌نشین وجود دارد و در استان دیرالزور هم تعداد محدودی از شیعیان در روستای حطله زندگی می‌کنند و در استان درعا (بصری‌الشام و شیخ مسکین و مزیریب و نوی و الملیحه) و شهر رقه و اطراف آن نیز شاهد حضور شیعیان هستیم.

  • نگاهی به وضعیت شیعیان سوریه:

در خصوص وضعیت شیعیان در سوریه و فراز و نشیب هایی که در زندگی روزمره آنان بر اثر رویدادهای پیش آمده بوجود آمد سخن بسیار است و نیازمند مطالعه ای دقیق و کاربردی از سوی جهات متخصص می باشد تا این اقلیت مظلوم در سوریه بیش از پیش تحت فشار و ظلم قرار نگیرد و بتواند به حداقل حقوق خود نائل گردد.

آنچه بوضوح می توان حتی در یک نگاه سریع و گذرا به آن دست یافت از هم پاشیدگی و حتی در برخی مسائل اختلاف در بین این اقلیت مذهبی در سوریه است اگر چه جمهوری اسلامی ایران در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق نهادها و موسسات مختلف دینی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی تلاش نموده تا بگونه ای به این اقلیت مذهبی توجه نموده و خدمات مختلفی را به آنان ارائه نماید اما با تاسف باید اذعان نمود که همچنان شیعیان در وضعیت مناسب و مطلوب بسر نمی برند.

بدون شک در این عجاله قرار نیست که بطور کلی به تمامی زوایای آشکار و پنهان موجود در بین شیعیان سوریه پرداخته شود اما تا جایی که می توان به برخی مسائل عمده آنهم در پرتو بحران موجود اشاره نموده و برخی از آن ها را بیان می کنیم تا شاید دست اندرکاران امر بگونه ای جدی تر و کاربردی تر به موضوع ورود نمایند و جهت بر طرف نمودن مشکلات آنان گام هایی موثرتر بردارند:

  • عدم اهتمام نظام حاکم بر سوریه به شیعیان: اگر چه نظام حاکم بر سوریه از ابتدای روی کار آمدن به بهانه حفظ وحدت ملی و پرهیز از هرگونه تفرقه مذهبی و قومی، خود را یک نظام «سکولار» معرفی کرده و می کند اما نمی تواند جایگاه دین و نقش مذاهب را در جامعه سوریه نادیده بیانگارد بالاخص پس از رویدادهای اخیر و بحران پیش آمده نگاه حاکمیت به دین و مذاهب نگاهی جدی تر شد و این نگاه جدی هم رویکرد مثبت و هم منفی بدنبال داشت ؛ نگاه مثبت این بود که برای فعالیت های دینی و مذهبی ، دولت وزارت اوقاف را مامور نمود تا بازگشتی داشته باشد به کتب و روش های آموزشی مراکز و پژوهشگاه های اسلامی از جمله پژوهشگاه فتح اسلامی به ریاست دکتر شیخ فرفور، پژوهشگاه اسلامی النور(کفتارو) به ریاست دکتر شیخ محمد الصواف و دانشکده علوم اسلامی حضرت رقیه(س) به ریاست حجه الاسلام سید عبدالله نظام که این سه پژوهشگاه در قالب پژوهشگاه عالی شام زیر نظر مستقیم وزارت اوقاف سوریه فعالیت می نمایند؛ نتیجه این بازنگری انتشار مجموعه ای چهار جلدی تحت عنوان «فقه الازمه»(فقه بحران) بود که در سال ۱۳۹۲ منتشر و پس از بازنگری مجدد در سال ۱۳۹۳ تجدید چاپ شد.

لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده نیز دارای اشکالات فقهی متعددی بود که رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در سوریه در قالب یک پژوهش جداگانه و مفصل آن کتاب را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار داد و در سال ۱۳۹۴ برای بهره برداری لازم به معاونت محترم پژوهشی سازمان متبوع ارسال نمود که البته متاسفانه هیچگونه استفاده ای از آن بعمل نیامد و بازخوردی از آن مشاهده نگردید.

از جنبه های منفی می توان به نکته اساسی «دین ستیزی» در قالب مبارزه با تروریسم اشاره نمود که دولت به بهانه اینکه تروریست های مسلح موجود در سوریه چون شعار برپایی حکومت اسلامی را سر داده اند (در راس آنها داعش و جبهه النصره) در نتیجه شاهد شکست «اسلام سیاسی» در سوریه و منطقه می باشیم!! که خلط این دو موضوع با یکدیگر اگر چه بارها و بارها در نشست ها و دیدارهای مختلف و در سطوح گوناگون به دولتمردان سوریه گوشزد شده است که آنچه گروه های مسلح تروریستی در سوریه مرتکب شده و می شوند هیچ صله ای و ربطی به اسلام حقیقی نداشته و ندارد و آنها دست نشانده هایی برای بد نام کردن اسلام واقعی در جهان می باشند، اگر چه بصورت ضمنی این مقوله از سوی دولتمردان تایید می گردد اما در عمل شاهد آن هستیم که بدنبال ترویج سکولار می باشند و ترجیح می دهند در کلیه مناسبات فی ما بین از مفهوم دین و بخصوص اسلام سیاسی فاصله گرفته و آن را به میان نیاورند.

برای آنکه از بحث اصلی که همانا عدم اهتمام به شیعیان می باشد فاصله نگیریم در خصوص موضوع گرایشات کلان دولت به موضوع دین و دینداری به همین اندازه اکتفا نموده و سعی می کنیم در بخش های نتیجه گیری موارد لازم دیگر را بر شماریم ؛ از جمله دلایل آشکار عدم اهتمام حکومت سوریه به وضعیت شیعیان همانا وضع نابسامان آنان و عدم رسیدگی به امور مناطقی که شیعیان در آن سکنی دارند می باشد که بر شمردن معضلات موجود در این مناطق تاکنون از سوی نهاد ها و ارگان های متعددی از کشورمان احصاء و منعکس گردیده است که ما نیز بعنوان نهاد متولی امور فرهنگی ج.ا.ایران در سوریه گزارشی را تهیه و ارسال نمودیم که جهت اطلاع مجدد خوانندگان در قالب ضمیمه شماره پنج آن را به این گزارش می افزاییم.

این عدم توجه و اهتمام در برخی مناطق به حدی آشکار است که گاه احساس می گردد نوعی کارشکنی و حتی تخریب در بین است تا نگذارند این دسته و طایفه از مردم اندکی روی آسایش و آرامش را ببینند که البته از سوریه ای که در آن فساد اداری و اقتصادی بیداد می کند این امر چندان دور از ذهن نمی باشد.

  • عدم وجود انسجام بین شیعیانیکی از عمده مشکلات شیعیان سوریه عدم وجود وفاق و همدلی بین این اقلیت مذهبی در سوریه است که دلایل متعددی را داراست اما از عمده دلایل موجود همانا عدم مقبولیت شخص و اشخاصی است که داعیه رهبری و هدایت این طیف از جامعه را بر عهده دارند؛ با توجه به اینکه در پرتو بحران جاری در سوریه میزان کمک ها و توجهات دستگاه های مختلف کشورمان به سوری ها بطور اعم و شیعیان بگونه خاص افزایش چشمگیری پیدا کرده است اما در واقع بدلیل وجود نوعی عدم هماهنگی بین این دستگاه ها ، چنین به نظر می رسد که آنچنان که باید کمک های یاد شده در کانال ها و مجراهای درست هزینه نمی گردند البته منظور این نیست که هر آنچه برای شیعیان تاکنون انجام گرفته نادرست بوده است اما می توان با اتخاذ هدفی مشترک و برنامه ریزی دقیق تر و بخصوص نظارت و ارزیابی دقیق از نحوه هزینه این کمک ها از ایجاد معضلاتی همچون بی اعتمادی و بدگمانی جلوگیری نمود.
  • نفوذ جریان های تندروی شیعی : چند سالی بود که با شروع بحران در سوریه بسیاری از جریان های تندروی شیعی همچون شیرازی ها تقریبا از عرصه فعالیت و تبلیغات شیعیان سوریه فاصله گرفته بودند و کمتر نشان و تحرکی از آن ها مشاهده می شد، اما در یکی دو سال اخیر که تقریبا آرامش نسبی در دمشق برقرار شده است و خطرات تروریست ها کم رنگ تر شده است شاهد بازگشت آرام آنان در بین شیعیان می باشیم بالاخص اینکه معضلات بوجود آمده از شرایط سخت اقتصادی باعث گردیده تا جریان های افراطی شیعه از باب کمک رسانی به شیعیان بودجه ها و مبالغ سنگینی را در مناسبت های مختلف هزینه نمایند، همین امر باعث گردیده که در بین دسته جات و هیات های مذهبی و دینی در مناطقی همچون کوی زین العابدین و جوره دمشق شاهد بازگشت ظواهر ناپسندی همچون قمه زنی و زنجیر زنی بودیم تا حدی که در شب عاشورای سال جاری اطلاعیه هایی در مناطق مختلف شیعه نشین توزیع گردید که دعوت به قمه زنی در صبح عاشورا در منطقه جوره و مسجد امام صادق(ع) بودیم که البته با هوشیاری نمایندگی دفتر مقام معظم رهبری و رایزنی فرهنگی و سفارت کشورمان و گفتگو با ریش سفیدان و صاحبان نفوذ در آن مناطق جلوی انجام چنین عملی حداقل بصورت علنی و آشکار گرفته شد؛ البته تحرکات این جریان ها در مناطق مختلف و گوشه و کنار شنیده می شود که باید پیش از آنکه مجددا تقویت شده و در میان بالاخص جوانان شیعه رخنه نموده و آنان را به انحراف فکری و عقایدی بکشانند در فکر راه و چاره مناسب بود.
  • وجود شیعه هراسی در بین نظام حکومتی سوریه:  علی رغم وجود روابط راهبردی و مستحکم بین دو کشور ج.ا.ایران و سوریه، متاسفانه همچنان در درون دستگاه حاکمه صداهای ضد شیعی بصورت آشکار و پنهان شنیده می شود، این صداها و عملکردها بخصوص در مقابله با گسترش مذهب شیعه در سوریه محکم تر و جدی تر دیده می شود از اینرو با کسانی که به هر دلیلی به مذهب شیعه روی آورده اند مقابله جدی می شود و حتی در برخی موارد دیده شده است که با چنین اشخاصی برخوردهای امنیتی نیز می شود حتی گاه متوسل به انگ زدن و متهم نمودن آنان می نمایند تا منجر به منزوی شدن آنان در جامعه گردند این مورد خصوصا در مقابله با اصحاب فکر و قلم بکار برده می شود ، حتی مورد داشته ایم که وزارت اوقاف سوریه بطور علنی از رایزنی فرهنگی و سفارت خواسته اند که کمتر با چنین اشخاصی تعامل داشته باشند !! ؛ شاید کمتر کسی باور کند که تاکنون و علی رغم روابط گسترده دو کشور و حمایت همه جانبه کشورمان از نظام و مردم سوریه ، متاسفانه هنوز هم در اداره مبارزه با تروریسم این کشور، شیعیان در لیست گروه ها و فرقه های تروریستی معرفی می شوند!!.

اضافه بر مواردی که یاد شد در چند ساله اخیر بخصوص دو سال اخیر صداهایی از میان برخی رهبران و صاحب نفوذان علوی نیز به گوش می رسد که نسبت به گسترش فرهنگ تشیع و گرویدن جوانان علوی به مذهب شیعه اثنی عشری ابراز نگرانی نموده اند که این نکته خود جای بررسی و بحث جداگانه ای را می طلبد تا ضمن ارزیابی عملکرد نهادها و سازمان های ذیربط در مناطق علوی نشین به نقاط ضعف و قوت آنان در تعامل با علویان آگاه شد.

  • سایر قومیت ها :   ترکمن‌ها اقلیت دیگری هستند که تاریخ استقرار آنها در سوریه به قرن ۸میلادی برمی‌گردد و در شهرها و روستاهای مختلف توزیع شده‌اند.

چچن‌ها و شرکس‌ها که اصالتا قفقازی هستند در طول حکومت عثمانی‌ها در سوریه استقرار یافته و در استان قنیطره و برخی شهرهای بزرگ توزیع شده‌اند. مهم‌ترین مرکز استقرار آنها قنیطره بود که در سال ۱۸۶۳به‌عنوان یک شهر شرکسی ایجاد شد. این اقلیت شرکسی‌ها و شیشانی‌ها در جریان جنگ ۱۹۶۷با ویرانی قنیطره مجبور به مهاجرت از جولان شده و اغلب روستاهایشان از نقشه جغرافیایی حذف شد و آنها در حومه دمشق و دیگر شهرهای بزرگ ساکن شدند.

کد خبر 4133

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 4 =