مشارکت بالا در انتخابات یکی از عناصر فرهنگ سیاسی توسعه¬یافته

آخرین نتایج  انتخابات (۲۰۱۸ پارلمان) سوئد ممکن است در نگاه اول تکان دهنده به نظر برسد، اما واقعیت امر این بود که نظرسنجی­ها موجی از حضور انتخاباتی حزب دموکرات سوئد را نشان می­داد، که حزبی راستگرا است: ضد اتحادیه اروپا، ضد مهاجرت و عضو ECR) (European Conservatives and Reformists). اما در واقع، آراء آنها به حدی که همه فکر می­کردیم، صعود نداشت (۵/۱۷ درصد آراء را کسب کردند).

      احزاب مرکز- چپ و مرکز- راست سوئد در برابر یورش ناسیونالیستی مقاومت کردند، کاری برخلاف بسیاری از مناطق دیگر اروپا و به رغم رشد و افزایش احزاب ضد نهادینه شدن اتحادیه اروپا (مانند حزب چپ با گرایش، Eurosceptic).

      دولت قبل به رهبری استیفن لافون سوسیال دمکرات، یک دولت اقلیت بود که میان حزب سوسیال دموکرات و سبزها معلق بود و در ۴ سال گذشته با مشکلات زیادی روبرو بوده است (برای مثال تصویب بودجه). در سایر کشورها نیز، دولت­های اقلیت واقعاً با وضعیت ناپایداری روبرو بودند و در نهایت با فروپاشی مواجه شدند، مانند آخرین دولت اسپانیا که حزب دست راستی ماریانو راخوی به این سرنوشت دچار شد.

      دولت اقلیت یک سیاست مهاجرتی و پناهندگی آزاد انجام داده است و سوئد را به عنوان دومین کشور درمورد تعداد پناهندگان، به نسبت تعداد ساکنین، تبدیل کرده است و همانطور که در آلمان با AFD اتفاق افتاد، پدیده مهاجرت متضمن این شد که فقط ۱۷ درصد از مردم سوئد به دموکرات­ها رأی داده­اند.

      بیان نمونه­های فوق صرفا برای نشان دادن جریان مشارکت در انتخابات و اهمیت و جدی بودن آن در کشورهایی مانند سوئد است.

به عبارت دیگر، دموکراسی در سوئد کار می­کند و کارآمدی آن به این علت است که یک فرهنگ {سیاسی} دموکراتیک را تثبیت کرده است­. کشوری که در دهه ۱۹۳۰ دیکتاتوری را تجربه نکرده بود و به عنوان کشوری که رجوع به آراء عمومی را زود پذیرفت. به طوری که هنوز بحث بر سر این است که آیا دموکراسی پارلمانی در سوئد متولد شده است یا انگلستان.

      در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ حدود ۸۷.۱ در صد افراد واجد شرایط در انتخابات شرکت کردند. لازم به ذکر است که میزان مشارکت مردم سوئد در انتخابات از دهه ۱۹۵۰ تا کنون هیچگاه از ۸۰ درصد پایین ­تر نبوده است.  و همین پدیده نشان دهنده این است که در فرهنگ سیاسی نظام دولت رفاه سوئد مشارکت در انتخابات امری درونی­ سازی شده و نگرشی پایدار در فرهنگ سیاسی آنان است؛ عنصری فرهنگی که بر اثر هر گونه تحولی اعم از حضور قوی راست­ها یا چپ­ ها و یا مرکز و میانه باز مردم مشارکت در انتخابات را در فرهنگ خود به غلظت حفظ کرده ­اند (بر اساس تقسیم ­بندی فرهنگ غلیظ و رقیق؛ فرهنگ رقیق گذرا و ناپایدار است).

      لازم به تذکر است که بسیاری فکر می­کنند که سوئد یک کشور سوسیالیست است. الگوی فرهنگ دموکراتیک سوئد سوسیالیت نیست؛ بلکه نئوکورپوراتیو است. بنابراین تصمیمات در مطابقت با مشاغل، اتحادیه­ ها و دولت اتخاذ می شود. این تصمیمات متوازن و متعادل هم پاسخگوی نیازهای صاحبان مشاغل است، و هم کارگران (به این معنا که نظام دولت رفاه سوئد در میان طبقات کارفرما و صاحبان مشاغل، طبقه متوسط و گارگران نوعی موازنه برقرار می­کند). نقطه قوت اقتصاد سوئد همانا نظام دولت­ رفاه سوئد است، چیزی که همچنان سنگ بنای استحکام این کشور است و موجب پدید آمدن عنصر فرهنگ سیاسی رضایت میان خود و دولت یا نظام است.

سوئد تنها در سال ۱۹۹۵ به اتحادیه اروپا پیوست. این کشور یورو را به عنوان پول رایج خود انتخاب نکرده است، اما نشان داده است که به رغم همه چیز، ستون محکمی است برای ثبات اروپا.

توضیح:

برخی، دموکراسی ­ها را با نگاهی خاص تقسیم ­بندی می­ کنند. مثل دموکراسی انتخاباتی و دموکراسی سنجیده (به عنوان مثال در دموکراسی انتخاباتی مردم در انتخابات شرکت می ­کنند و بعد می­روند دنبال کارشان و در امور سیاسی مشارکت یا دخالتی ندارند، به عکس دموکراسی­ های سنجیده).

      یک نوع جالب تقسیم­ بندی سیستمی (سیستم شامل: درونداد، فرایند و برونداد؛ که فرایند نظام تبدیل درونداد به برونداد است) وجود دارد که دموکراسی­ ها را به دروندادگرا و بروندادگرا تقسیم می­کنند. آنها میزان هر چه بهتر دموکراسی­ ها را بر اساس میزان کارکرد درونداد محاسبه می­ کنند(یعنی مشارکت بالا در داده­ ها به سیستم). هر چه قدر میزان داده­ها یا مشارکت در درونداد از طریق مردم، نهادها، احزاب، انجمن­ ها، شوراها، دولت و... به بخش فرایند نظام بیشتر باشد دموکراسی قوی­ تر است و هر چه بخش مشارکت در برونداد نسبت به درونداد قوی ­تر باشد دموکراسی (و) ضعیف است، چرا که مردم نگاه می­ کنند که نتایج یا قوانین چه در آمده ­اند همان ها را انجام می­ دهند و رعایت می­ کنند و کاری به چند و چون و چگونگی و منشاء این نتایج و قوانین ندارند.

      حال در جوامعی که مشارکت در هر نوع آن، و در اینجا مساله انتخابات، هرچه قوی­ تر و درونی­ سازی شده ­تر باشد و در فرهنگ مردم پایداری کند و در حالت طبیعی از فراز و نشیب­ های کمتری برخوردار باشد، دموکراسی یا مردم­ سالاری در آن جوامع قوی­تر است و این امر مشمول فرهنگ سیاسی می­ شود.

      در جامعه سوئد با توجه به اینکه در عرض ۷۰ سال اخیر فراز و نشیبی در یکی از عناصر درونداد مانند انتخابات رخ نداده است و همواره مشارکت از ۸۰ در صد به بالا بوده است، نشان دهنده این است که مشارکت جامعه در امر انتخابات یکی از عناصر پایدار فرهنگ سیاسی آنهاست. 

گردآوری، ترجمه و ملاحظه: محمد قالیباف خراسانی

کد خبر 853

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =