چرایی منازعات مذهبی و فرقه ای در بسیاری از کشورهای عربی پرسشی است که محققان باید امروز به دنبال آن باشند. در حقیقت طرح این پرسش از این منظر ضرورت می یابد که علل روابط متشنج مذاهب اسلامی که درموارد متعددی به تعاملات خشن و خونین منجر گردیده چیست؟

مقدمه :

انقلاب و یا بهار عربی سال ۲۰۱۱ در برخی کشورهای عربی ، ساختار حاکمیت این کشورها را تضعیف کرد و با تحلیل بردن آن چه از حاکمیت ملی  در این کشورها باقی مانده بود ، آن هارا به نهادهای قبیله ای خرد تری تبدیل کرد . این انقلاب ها ، وابستگی های نخ نما به دین ، قبیله و طایفه را مجدداً زنده کردند و با ایجاد درگیری های فرقه ای و مذهبی ، هویت ملی را نابود و  میدان را برای گروه های افراطی باز کردند. در این اغتشاشات و درگیری ها خون عده ای مسلمان غضبناک و یا مورد غضب توسط برخی مسلمانان متعصب این فرقه و آن گروه ریخته شد و بدین ترتیب جنگ بالا گرفت و تکفیر و افراطی گری مذهبی و فرقه ای انتشار یافت . این ها همان صحنه هایی است که ما امروز پژواک آن را در فضای کشورهای یمن ، عراق ، سوریه ، لبنان و بحرین می شنویم . کشورهایی که آن ها انفجار ، قتل و درگیری به صحنه های روزمره بدل شده و تر و خشک را با هم می سوزاند . و این همه در نتیجه سیاست های مذهبی و فرقه ای مردودی است که این شعار ها را در پیش گرفته اند "تفرقه بیانداز و حکومت کن" و "برادرت را خواه ظالم و یا مظلوم یاری کن" .

چرایی این منازعات مذهبی و فرقه ای در بسیاری از کشورهای عربی  پرسشی است که محققان باید امروز به دنبال آن باشند . در حقیقت طرح این پرسش از این منظر ضرورت می یابد که علل روابط متشنج مذاهب اسلامی که درموارد متعددی به تعاملات خشن و خونین منجر گردیده چیست؟ در این جا می خواهیم به این مسأله اشاره کنیم که راهکارهای دینی در مواجهه با دولت مدنی حرفی برای گفتن نداشته اند. در منازعات فرقه ای و مذهبی موجود در غرب ، روابط دینی و ملی در یک نهاد حاکمیتی از یکدیگر تفکیک و مجزا شده اند و این روابط ملی هستند که مبدأ و اساس قرار دارند .

در همین راستا ، ما موضوع تقریب میان مذاهب و تحول آن در اندیشه جهان معاصر و مدرن عرب را مورد بررسی قرار خواهیم داد .

به فراخور مطرح شدن دوباره موضوع هویت مذهبی و فرقه ای در جهان معاصر عرب ، این سؤال پیش می آید که آیا نظریه پردازان و مدافعان اندیشه تقریبِ میان مذاهب اسلامی تاکنون راهکار های واقعی برای جلوگیری از جنگ های داخلی ویران گر که کشورهای عربی را درنوریده ارائه کرده اند . با درنظر داشتن رخدادهای اجتماعی و سیاسی در کشورهای عربی به ویژه پس از وقوع انقلاب های سال  ۲۰۱۱ ، تحول ایده تقریب مذاهب به موضوعی برای واکاوی تبدیل شده است .

۱- تقریب میان مذاهب و طرح امت اسلامی پیش از بروز اختلافات

پیش از آن که به موضوع تقریب میان مذاهب بپردازیم باید تعریفی از مذهب داشته باشیم . در این میان تبیین و بازنمایی مفاهیم برای فهم چگونگی شکل گیری اصطلاحات و دگردیسی و هم پوشانی و تمایز آن ها از یکدیگر امری ضروری است . همچنین باید ارتباط مذهب با مفاهیم دیگری همچون فرقه گرایی ، وابستگی ، تعصب و اختلاف را مشخص کرده تا با تبیین و تشریح این مفاهیم ، رویکردی که در این بحث دنبال خواهیم کرد برای ما روشن گردد .

در معجم لغوی لسان العرب مذهب این گونه تعریف شده است « مسیر اعتقادی که در پیش گرفته می شود»[i].

مذهب در معنای مصطلح نیز به گرایش فکری در فنون علمی گفته می شود ، اما در زبان رایج و متداول امروز این واژه به معنای پیروی اعتقادی و یا فقهی و اصولی از یکی از مذاهب ائمه سلف می باشد . بنابراین ، مذاهب به مجموعه احکامی اطلاق می شود که شامل این مفاهیم بوده و از طریق اجتهاد به دست می آیند .

از آن چه تا اینجا گفته نتیجه گرفته می شود که مذهبی گری ، یعنی تبعیت و پیروی از یکی از گروه های مذهبی در چارچوب دین . در تعریف مذهبی گری آمده است "پیروی از یک عقیده دینی و یا گرایش به یک مکتب فقهی و یا عقیدتی در یک دین مشخص و یا دنبال کردن شیوه ای از شیوه های دینداری در همان دین که نوع اعمال عبادی و مناسک جمعی را مشخص می کند . تمامی ادیان با گذشت مدتی از پیدایش خود ، در قالب اشکال مذهبی گوناگونی در آمده اند[ii] .

مذاهب در ابتدای پیدایش خود بیانگر دو وجه ابداعی در حوزه عقل و علم بودند که تعدد آراء را رقم زده و در شکل گیری جریانات عقلی که احکام شرعی را به روش اجتهاد از متون دینی استنباط می کردند نقش داشتند . رویکردی که موجب غنای عقیدتی و شرعی اسلام گردید. همچنین این فرصت را برای مسلمانان فراهم آورد که با استفاده از گفتگوی مبتنی بر منطق و حجیت از یکدیگر بهره گیرند.

اما در این میان عوامل سیاسی و فرهنگی و تاریخی گوناگونی ، این تعدد مذهب که لااقل یکی از جلوه های آن شکوفایی تمدنی و نزدیکی فرهنگی بود را به عامل درگیری و نزاع و اختلاف میان مسلمانان بدل ساختند .

به اعتقاد بسیاری از مسلمانان ، فرقه گرایی های مذهبی ، یکی از مهم ترین عوامل ضعف و عقب ماندگی مسلمانان در عصر حاضر است. اندیشه تقریب میان مذاهب اسلامی ، از این بستر تاریخی نشأت گرفته و خود مدخلی است برای خوانش سیاسی اندیشه تقریب . پس از آن که غبار تفرقه و درگیری داخلی بر جهان اسلام سایه افکند، ایده تقریب میان مذاهب ظهور یافت . چنین ایده ای بیش از هر چیز به یک ماجراجویی شباهت داشت . این ایده در وهله اول به زمان کافی برای جلب نظرات و اعتماد مردم در برابر دژهای مستحکمی نیاز داشت که نفوذ و یا حداقل نزدیک شدن به آن بسیار دشوار می نمود . دژی که مکاتب اسلامی مختلف برای حفاظت از خود آن را بنا نهاده و برای استمرار مشروعیت خود به دفاع از کیان آن برخواسته اند .

تقریب ، با دژهای مستحکمی از وابستگی های مذهبی رو به رو بوده که این طرح را خطری برای کیان خود می بیند . بنابراین بدون ورود به بطن این مذاهب ، صحبت کردن درباره تقریب امری بس دشوار است و اصلاحات تنها زمانی معنا می یابد که از درون صورت گیرد .

شاید برخی از شنیدن این حقیقت متعجب شوند که گفتمان تقریبِ میان مذاهب اولین بار در فضای شیعی مطرح گردید . گفتمانی که منادی وحدت و تسامح با دیگران و گفتگو بر اساس زمینه های مشترک است تا چرخ تقریب با مذاکرات سازنده و ثمر بخش به جلو پیش برده شده و بیماری که امت اسلام را به مذاهب و طوائف و قبال مختلف تقسیم کرده را نابود سازد . شیخ محمد قمی از پیشگامان تقریب می گوید " اطلاع از بیماری اولین گام در علاج آن است و اندیشمندان از این نقطه با رهانیدن اسلام از رخوت،  اقدام به نجات امت اسلام نموده اند. آن ها تلاش کرده اند تا اسلام را به محور طبیعی خود باز گرداند . با بالاگرفتن تلاش ها ، آگاهی شکل گرفت و پس از آن ایده تقریب مطرح شد که با ماهیت تحول و اندیشه سلیم و مبانی برادری و توحید در دین سازگاری دارد[iii]" .

از اولین مصلحان تقریب در فضای اهل تسنن باید به سید جمال الدین اسد آبادی اشاره کرد . اسد آبادی به دنبال اصلاحات فراگیر در کشورهای شرق بود . او مشکل را سردمداران ملل اسلامی می دانست که در اختلاف با یکدیگر متحد و در اتحاد با یکدیگر اختلاف داشتند و سرسپرده استعمارگران و کمر در خدمت آنان بسته بودند . به همین دلیل سید جمال خواهان تشکیل دانشگاه اسلامی برای رشد و تعالی دولت های اسلامی و همگامی با ملت های پیشرفته بود [iv].

این رویکرد تقریبی با دیدارهایی که تعدادی از علمای شیعه از کشور مصر داشتند تقویت شد. عبدالحسین شرف الدین از جمله شخصیت هایی بود که در آن زمان با سلیم البشری شیخ الازهر دیدار کرد . آن ها در این ملاقات به بحث درباره برخی مسائل اختلافی میان اهل تسنن و تشیع پرداختند. پس از آن در سال ۱۹۱۱ ، محمد حسین کاشف الغطاء به مصر سفر کرد و با علمای الازهر دیدار نمود . شیخ عبد الکریم زنجانی نیز در سال ۱۹۳۶  به دیدار شیخ الازهر مصطفی المراغی رفت و درباره راهکارهای بهبود روابط میان مسلمین با او به گفتگو نشست. در این میان نباید دیدار شیخ محمد جواد مغنیه و آیت الله مرتضی عسکری و محمد واعظ زاده و هادی خسرو شاهی و دیگر علمای شیعه که در پیشبرد روند تقریب نقش داشته اند را از قلم انداخت[v].

با انجام این دیدارها ، اندیشه تقریب میان مذاهب در سال ۱۹۴۷ به مرحله جدیدی گام نهاد . در همین راستا مجمع "دار التقریب بین المذاهب الإسلامیّه" تأسیس گردید که با تدوین قوانینی خود را مبلغ رسالت اسلام معرفی کرد . این سازمان الگوی عملی خود را از اقدامات مبلغان اندیشه تقریب برگرفته و فعالیت هایی را که سال های متمادی به صورت فردی انجام می شد را در قالب یک کار گروهی  و سازمانی دنبال کرد .

با تشکیل این مجمع ، ایدئولوژی تقریب مذاهب نیز به یک برنامه  ترقی خواهانه و اصلاحاتی تبدیل شد که از مفهوم جماعت اهل تسنن که توسط جمال الدین اسد آبادی مطرح شده بود فراتر رفته و به مفهوم گسترده تر امت در ابعاد مختلف آن از منظر مذهب شیعه ی رسید . با مطرح شدن مسأله نهضت ، موضوع تقریب نیز به عنوان یک پرسش و یا فرم جدید از مفهوم نهضت پیش کشیده شد . شکیب ارسلان در دهه سی قرن بیستم این پرسش را مطرح کرد که " علل عقب ماندگی اعراب و پیشرفت دیگران چیست؟! او این سؤال را برای عنوان کتابی برگزید که به چرایی این موضوع می پرداخت . مبلغان تقریب این سؤال را در شکل جدید و در چارچوب طرح اصلاحات دینی باز تولید کرده اند که " علل تفرقه مسلمانان و اتحاد دیگران چیست ؟

جماعت تقریب به دنبال تحقق وحدت اسلامی هستند ، وحدتی  سیاسی ، تمدنی و اجتماعی که از یک خاستگاه مشترک میان مسلمانان نشأت گرفته و به واسطه آن می توان گستره مشترکات را توسعه داده و امور اختلافی را محدود تر ساخت .

وحدت اسلامی به معنای ذوب مطلق در این مذهب و آن مذهب نیست . کما این که به معنای شیعه شدن اهل سنت و سنی شدن شیعیان نیز نیست . چرا که این حرکت خود افراط گرایی به شمار می آید . وحدت مورد نظر ، اتحاد مسلمانان بر مبنای اصول مورد توافق دو طرف و پذیرش گفتگو با پیروان مذهب دیگر است که در نتیجه آن وحدت امت و وحدت در عقیده به منصه ظهور می رسد .

مصلحان مذاهب شیعه و سنی و سایر مذاهب ، در نیمه های اول قرن بیستم ، تقریب را در حفظ جان مسلمانان و وحدت امت اسلامی می دیدند که در پی تهاجمات سهمگین استعماری در حال فروپاشی بود . 

برخی از علماء معتقد بودند که وحدت مورد نظر بدون بازگشت به اسلام ناب که با آراء فقهاء و اجتهادات ناصواب علماء مخلوط شده امکان پذیر نیست . اسلام ناب محمدی که پیش از پیدایش مذاهب و فرق وجود داشته همان دین اصیلی است که مبلغان تقریب از جمله علی شریعتی خواهان آن بوده اند . شریعتی در نظرات خود آورده است " و اینک در یک کلمه می‌گویم: تکیّه ما به همین خویشتن فرهنگی اسلامی‌مان است و بازگشت به همین خویشتن را باید شعار خود کنیم، به خاطر اینکه این تنها خویشتنی است که از همه به ما نزدیکتر است و تنها فرهنگ و تمدّنی است که الان زنده است و تنها روح و حیات و ایمانی است که درمتن جامعه الان که روشنفکر در آن جامعه باید کار کند، زندگی دارد، و تپش دارد. اما اسلام را باید از صورت تکراری و سنت‌های ناآگاهانه‌ ای که بزرگترین عامل انحطاط است به صورت یک اسلام آگاهی‌بخش مترقی معترّض و به عنوان یک ایدئولوژی آگاهی‌دهنده و روشنگر مطرح کرد[vi]".

۲- تقریب و تفاوت شرایط کنونی در کشورهای عربی : بالا گرفتن منازعات مذهبی و فرقه ای و چند دستگی جوامع به جای وحدت امت اسلامی

مقصود مبلغان اندیشه تقریب برخلاف واقعیت امروز ، سیطره اسلام بر تمامی مذاهب بوده است. در حقیقت آن ها به دنبال ایجاد یک عقیده اسلامی پیش از ظهور مذهب بوده اند. اما صرف داشتن آرزو ، مقصود مورد نظر محقق نمی شود . بدین سان که مسلمانان موفق به رهایی از میراث تاریخی خود نشده اند .

یکی از عوامل خصومت و دشمنی میان مسلمانان این است که مسلمانان اهل تسنن کشورهای عربی حساسیت مفرطی را نسبت به رشد روز افزون جهان تشیع پیدا کرده اند .

واقعیت امروز جهان اسلام این است که مسلمانان ، مذهب را فراتر از اسلام و اهداف آن می دانند . حتی بی راه نرفته ایم اگر بگوییم که حب به مذهب فراتر از حب به میهن گردیده . تا این لحظه ، مسلمانان  از این که اسلام ناب را به مذاهب ترزیق کنند درمانده اند . دین اسلام چارچوبی کلی است و تمامی جریانات و مکاتب و مذاهب اسلامی در این چارچوب قرار می گیرند . تعجب بر انگیز این است که همزمان با تحول جوامع و کشورهای مدرن و پیدایش قوانین حقوق بشری و اصولی که رفتار میان انسان و نهادها را ترسیم می کند ، جماعت های فرقه ای نیز با شتاب جنون آمیزی در حال افزایش هستند .

ادریس هانی متفکر مراکشی معتقد است "مشکل این است که ما  همچنان گرفتار تقسیم بندی های تاریخی هستیم ، مشکل در این جاست که ما نمی توانیم فرهنگ تسامح و یا گفتگو را پیش ببریم . ما در حالتی از تفرقه و تشتت مانده ایم و آتش عصبیت در ضمیر اسلامی همه حتی در میان پیروان یک مذهب ، بلکه در عمق اندیشه افراد شعله ور گردیده . وضعیتی که در مکاتب چهار گانه فقهی اهل تسنن به وضوح دیده می شود. همچنین در مذهب شیعه که نزاع و اختلاف میان مذاهب جعفری ، اسماعیلی و زیدی امری عیان و آشکار است[vii] .

جان کلام این که ، گفتمان تقریب تا کنون موجب تعامل واقعی میان مسلمانان با یکدیگر نشده و بحران گفتگو و اعتماد همچنان به عنوان مانعی برای مبلغان تقریب خود نمایی کرده. تصور غالب مبلغان تقریب این است که حقیقت منحصر در یکی از فرق اسلامی است و این فرقه تنها می تواند نجات بخش مسلمانان باشد . آن ها معقتدند که یک عقیده وجود دارد و دیگران باید سرسپرده آن باشند . بدین ترتیب گفتمان تقریب در یک بحران جدی سیستماتیک گرفتار آمده است . این گفتمان از یک سو به گفتگو و پذیرش دیگری دعوت می کند و از طرف دیگر بذرهای تفرقه و اختلاف را در خود محفوظ می دارد . عجیب نیست که این گفتمان مبلغ و داعی کثرت و تعدد و اختلاف است اما خود به دنبال کانالیزه کردن و همسان سازی اعتقادات است و با نوگرایی در تمامی اشکال آن که به حریم سنت وارد می شود مخالفت می کند[viii] .

۳- تحول اندیشه تقریب و سازگاری مفهوم دولت - ملت در عصر حاضر

باید این ملاحظه را در نظر داشته باشیم که تقریب میان مذاهب اسلامی در اندیشه اسلامی دوران معاصر ، در راستای خدمت به تمامی گروه های اسلامی عرضه گردیده است. مبلغان این اندیشه به دیالکتیک موجود میان مذهب و دولت نپرداخته اند . به همین دلیل گرایش به مذهب بر گرایش به دولت غالب گردیده و این موضوع صاحبان اندیشه تقریب را در شرایط دشواری و ناهنجاری قرار داده است . چگونه ممکن است که تقریب میان کشورهای اسلامی صورت گیرد ، در حالی که شهروندان یک کشور گرفتار آتش تفرقه و اختلاف هستند ؟ به همین دلیل مبلغان تقریب میزان هم زیستی شهروندان در یک کشور را در نظر گرفته اند و با ترویج اندیشه تسامح و گفتگو ، جایگاه میهن پرستی را فراتر از تمامی دلبستگی ها در نظر گرفته اند. سیر تحول فرهنگ تقریب را می توان در آثار اعمال زکی میلاد و محمد محفوظ دید. همچنین از پیشگامان اصلاح طلبی در میان شیعیان می توان به شیخ حیدر حب الله و شیخ علی الامین اشاره کرد که روابط متقابل میان مذاهب بر اساس کشورها را امری اشتباه می پندارند . در موضوع وابستگی به میهن و قوم ، فرقی میان شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی وجود ندارد. رابطه دینی میان این ملت ها نباید بر حسب کشور ، ملت و دولت باشد . روابط شیعه عراق با شیعیان ایران موجب همکاری و دوستی بیشتر گردیده و این موضوع به معنای گرفتار آمدن در بازی های سیاسی ایران شیعی نیست ، بلکه برعکس است .

این موضوع برای شیعیان خلیج و لبنان و دیگر نقاط نیز صدق می کند، هر کدام از آن ها به دنبال طرح های مرتبط به ملت و سرزمین خود هستند . از این رو باید میان شیعه و تشیع تفاوت قائل شد . شیعه ، فرزندان منتسب به ملت و سرزمین خود هستند که مرزها و اقوام متعدد و نظام های سیاسی گوناگون موجب تفکیک آن ها از یکدیگر می شود . اما تشیع ، یک رویکرد فکری عقیدتی  و انتخاب سیره اهل بیت پیامبر اسلام صلوات الله در دین و زندگی به حساب می آید که با وابستگی انسان به سرزمین و وفاداری به آن در تعارض نیست[ix] . به میهن به عنوان سرزمینی با تنوعی از مذاهب و طوایف نگاه نمی شود ، بلکه پهنه ای واحد برای یک ملت است که از یک نظام سیاسی برخوردار بوده و تمامی افراد در حقوق و وظایف با یکدیگر برابر هستند. این نظام به دنبال عدالت اجتماعی برای تمامی اقشار مردم است . در این مهین حاکم نباید از میان مذهب غالب انتخاب شود بلکه باید از میان مردم برگزیده شود . او مشروعیت خود را از قوانین تدوین شده برای بشریت و جامعه اتخاذ می کند و نه از وابستگی های دینی و مذهبی . از این رو ، مبلغان اندیشه تقریب در عصر کنونی ، مخالف منطق اکثریت و اقلیت هستند ، چرا که این منطق به جدایی و تفکیک میان طبقات اجتماعی یک کشور می انجامد.

به همین دلیل تقریب مذاهب در اندیشه اسلامی معاصر ، به دنبال بازگشت به امت اسلامی واحد نیست ، بلکه عمده دغدغه این اندیشه جلوگیری از نزاع و اختلاف در یک کشور است تا به واسطه این اقدام موانع مذهبی که در طول دهه های متمادی در برابر مسلمانان بوده برداشته شود و با دعوت به تسامح و صلح اجتماعی ایجاد یک زیست بوم مشترک در یک سرزمین واحد محقق گردد .

اما مشکلی که پیوسته با طرح مسأله تقریب در اندیشه اسلامی همراه بوده ، گروه های سیاسی هستند که با رسیدن به قدرت روح مسئولیت سیاسی را به کناری نهاده و مذهب را به یک ایدئولوژی سیاسی در کشور بدل می سازند .

این شرایط زمانی خطرناک تر می شود که این سیستم ها از مهره مذهب برای سرکوب استفاده می کنند . در چنین حالتی اختلاف از حدود دین خارج و به اختلاف سیاسی کشیده شده و از اسلام فاصله می گیرد. بدین ترتیب تقریب نیز در گرو اراده سیاسی قرار گرفته و هم سو با منافع می شود .

امروز موضوع تقریب با سیاست گره خورده است . کشورهای اسلامی نظیر عراق ، لبنان ، سوریه و یمن که باید اندیشه تقریب در آن ها رواج یابد در شرایط تنش و تشنج سیاسی و فرقه ای به سر می برند . تمامی اقدامات اصلاح طلبی انحصاری شده و تابع فرمان غرب هستند . و این در حالی است که همگان به این موضوع واقف هستند که منافع غرب در تفرقه میان کشورهای اسلامی نهفته است تا پروژه خاور میانه بزرگ با تهدید رو به رو نشود . پروژه ای که اساس آن تجزیه منطقه و از هم گسستن پیوندهای دینی و ملی است  تا به واسطه آن کشورهای اسلامی از یکدیگر دور تر شوند. عراق امروز نمونه ای واقعی از این سیاست است. درگیری های مذهبی داخلی به اوج خود رسیده و عراق به طوایف و مذاهب و عشایر و احزاب مختلف تقسیم گردیده است. احزابی که از طرح نمایشی دمکراسی آمریکا که با زور تانک و توپخانه آن را پیاده کرده حمایت می کنند . جناح دیگر حاکم در این کشور نیز سرسپرده ایران است که خود را تنها حامی شیعیان مظلوم منطقه نشان می دهد . بدین سان ، عراق در چنگال فرقه گرایی گرفتار آمده که در به دنبال بی اعتبار کردن دولت و اصل شهروندی در این کشور است .

کلام آخر :

مشکل دولت های عربی این است که نمی توانند از هنجارها و ساختارهای سنتی موجود عبور کنند . دولت های عربی نتوانسته اند راهکاری برای معادله دشوار مدیریت روابط، پیش از سیاسی شدن آن بیابند و یک نهاد سیاسی یکپارچه را بنا کرده و بنیان دولت مدنی مدرن را استحکام بخشند . به همین جهت دولت های عربی میان دو معضل ایدئولوژی و کاربردی سازی آن گرفتار آمده اند . در چنین شرایطی شکاف میان مباحث نظری و عملی درباره چگونگی رفتار سیاسی و نحوه تعامل با روابط قدیمی و مدیریت اختلافات در محدوده قدرت و یا در برخورد با مخالفان افزایش یافته است.

مقوله دولت و ماهیت و مشکلات آن از جمله مسائل کلانی است که با توجه به اختلاف دیدگاه ها ما را به خود مشغول داشته است.  دولت نه به آن معنای تاریخی که در تاریخ اسلام آن را تجربه کرده ایم بنیان نهاده شده و نه به شکل مدرن آن که در اروپا سراغ داریم . مشکل این جاست که ما بدون درک مبانی مدرنیته و ارزش های آن به فرایند مدرنیته روی آورده ایم . ما اصلاحات و تجدد را فراموش کرده ایم و تنها الگویی تنزل یافته از غرب را اتخاذ کرده ایم . به تعبیر نزیه نصیف الایوبی و برترند بدیع دولت حاکم کنونی، دولتی وارداتی است که توسط امپریالیسم غرب به ما تحمیل شده . این دولت با حمایت امپریالیسم غرب تنومند شده تا منافع آن را تأمین کند و حامی سلطه آن باشد . پس از آن نیز قطبیدگی های ایدئولوژیک مطرح شدند که به پیچیدگی شرایط افزوده و شکاف را بیشتر کردند . سیلی از افکار و مباحث مطرح شده که از زوایای مختلف می شود به آن ها نگریست . برخی از آن ها سیاسی ، برخی معرفتی و برخی حقوقی و ... هستند[x] .

فرهنگ تسامح نیز، مطلوب مورد نظر که همان برابری کامل و تشکیل دولت – ملت است را برآورده نساخته . باید میان تمامی شهروندان مسلمان و مسیحی ، شیعه و سنی و دیندار و بی دین برابری مطلق وجود داشته باشد . ظلم به اقلیت های مسیحی در کشورهای عربی هیچ توجیه عقلانی ندارد ، آن ها صرفاً اقلیت نیستند بلکه بخشی غیر قابل انفکاک از شاکله یک ملت و ساکنین اصلی هستند . اقدامات تحریک آمیز بر علیه شیعیان و نفرت پراکنی بر ضد آنان نیز امری غیر قابل پذیرش است . خصومت با سکولارها و متهم کردن آن ها به جاسوسی برای غرب و دشمنی با اسلام گراها و متهم ساختن آن ها به افراطی گری و تروریسم همگی رویکردی اشتباه و نادرست است . مساوات و برابری همگان در برابر قانون در دولت انسانی هدفی است که شهروندی کشورهای عربی براساس آن تعریف شده است .

دولت ثمره جامعه ملی است و این جامعه را بدون پیاده سازی ارزش های مساوات و عدالت ، آزادی و اصول شهروندی و مردم سالاری نمی توان پرورش داد . این مبانی و ارزش ها هستند که می توانند زمینه ساز هم زیستی مسالمت آمیز میان ادیان و مذاهب و طوایف و نژادهای مختلف باشند . با این ارزش ها می توان یک کیان ملی یکپارچه و مؤثر را ایجاد کرد که در برابر تقسیم بندی ها و تجزیه قد علم کند . در چنین فضایی هویت ملی که اساس قانونی و طبیعی تشکیل دولت است بازتولید می شود . دولتی که از یک گروه سیاسی ملی و میهنی تشکیل شده و به واسطه آن گزاره دولت – ملت محقق می شود . در این صورت است که دین با دولت زاویه ای ندارد ، بلکه خود منادی تنوع هویتی برای پربار شدن عرصه سیاسی و تکمیل روند مردم سالاری و دمکراسی است.

نوشته ماهر القدرات

۶ مارس ۲۰۲۰

 

[i] - ابن منظور "لسان العرب" ج۶، مادة ذهب، انتشارات صادر بیروت، ۲۰۰۵، صفحه  ۴۸ـ۴۹

[ii] - مقاله ای از عزمی بشاره با عنوان " لفظ و نشانه های فرقه و فرقه گرایی و تحول آن در جامعه شناسی تحلیلی " مجله عمران ، شماره ۲۳ ، ۲۰ فوریه ۲۰۱۸ ، صفحه ۱

[iii] - محمد تقی قمی " سرگذشت تقریب ؛ یک فرهنگ، یک امت " گردآوری سید هادی خسرو شاهی ، چاپخانه نگار ، ایران ، ۲۰۰۷ ، صفحه ۱۵۱

[iv] - محمد الطهاری "مفهوم اصلاح بین جمال الدین الأفغانی ومحمد عبده"، سازمان ملی کتاب، د ط، الجزائر ۱۹۸۴، صفحه ۶۷

[v] - مقاله زکی میلاد " مسلمانان و شیعه و موضوع تقریب میان مذاهب اسلامی " مجله کله ، شماره ۸۷ ، سال ۲۰۱۰ ، صفحه ۱۳

[vi] - علی شریعتی "بازگشت به خویشتن "، ترجمه إبراهیم الدسوقی شتّا، مقدمه زکی میلاد، انتشارات دار الکتاب اللبنانی، د ط، بیروت، ۲۰۱۱، صفحه ۱۰۸

[vii] - مقاله ادریس هانی با عنوان "از حق اختلاف تا ضرور ت وحدت"، مجله هسبرس، مراکش، ۲۰۱۰

[viii] - مقاله علی بن مبارک با عنوان "آسیب شناسی گفتمان تقریب میان مذاهب اسلامی و افق های پیش رو"، سایت فرهنگی  الجسرة (www.al-jasra-cultural).

[ix] - علی الأمین "ولایت دولت و دولت فقیه "، انتشارات مدارک ، ط۲، ۲۰۱۲، لبنان، صفحه ۶۳ـ۶۴

[x]-   برهان غلیون ، کتاب "تنگناهای دولت در دو سوی اسلام گراها و سکولارها ": فصل "معضل مفهوم و کاربرد برای دولت " با مقدمه معتزّ الخطیب، انتشارات ترجمه و نشر جسور ، ط۱، بیروت، ۲۰۱۶، صفحه ۱۰

کد خبر 1129

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =