در گزارش ELSC اشاره شده است، توجیه سرکوب آلمان در مورد هر چیزی که انتقادی از اسرائیل باشد، اغلب ادعای یهودستیزی است. علیرغم این واقعیت که این معادل سازی غلط توسط دانشمندان و گروه های یهودی بی شماری در سراسر جهان رد شده است، صهیونیسم را با یهودیت یکی می داند. این اتهام به طور فعال توسط نهادهای دولتی و خصوصی برای سرکوب نه تنها جنبش بایکوت، واگذاری، تحریم (BDS) بلکه هر کسی که برای تحت فشار گذاشتن رژیم اسرائیل برای رعایت قوانین بینالمللی و حقوق بشر و اعطای حقوق فلسطینیان صحبت میکند، مورد استفاده قرار گرفته است.
در بخش هایی از این گزارش بر روی آلمان و موارد نقض تمرکز شده است ؛ از اخراج کارمندان به اتهامات نادرست یهودی ستیزی تا عدم صدور مجوز برای استفاده از فضاهای عمومی برای برگزاری رویدادهای طرفدار فلسطین و کاهش بودجه سازمان ها در این رابطه. نویسنده که خود فلسطینی تبار است در ادامه این مطلب مینویسد: من به عنوان یک فلسطینی مقیم آلمان از هیچ کدام از جزئیات این گزارش تعجب نکردم. همه این موارد را هم به چشم دیدهام. من در سال 2015 در حالی به این کشور آمدم که تقریباً از سه دهه تجاوز مداوم رژیم اسرائیل به غزه جان سالم به در برده بودم. من آسیب جنگ، محاصره وحشیانه اسرائیل، پاکسازی قومی و سلب مالکیت مداوم مردمم به دست اشغالگران اسرائیلی را تحمل کردم. و هنگامی که سعی کردم در مورد آن، در مورد رنج مردم صحبت کنم، بلافاصله من را ساکت کردند. مدام به من هشدار میدادند که مراقب حرفهایم باشم، زیرا «ارزشهای آلمانی» را منعکس نمیکند. به من گفته شد که من یک ضد یهود و یک تروریست هستم. سعی کردم صدایم را در رسانه های جریان اصلی آلمان برسانم، اما فایده ای نداشت. اگر سعی میکردم برای یک روزنامه اسرائیلی بنویسم، نسبت به رسانههای آلمانی آزادی بیشتری برای ابراز عقیده و نظر داشتم. حتی به خاطر فعالیتهایم درباره فلسطین به دادگاه کشانده شدم. در سال 2017، من و دو فعال اسرائیلی علیه یک عضو کنست که در یک رویداد به نام «زندگی در اسرائیل (فلسطین اشغالی) – ترور، تعصب و فرصتهای صلح» در دانشگاهی در برلین سخنرانی میکرد، اعتراض کردیم. رسانههای آلمانی ما را به یهودستیزی متهم کردند، در حالی که دانشگاه به دلیل «تجاوز» از ما شکایت کرد. ما بلافاصله به دلیل اعتراض مسالمت آمیز خود مجرم شناخته شدیم. اما پس از سه سال دعوای حقوقی، ما تبرئه شدیم یعنی برنده شدیم!من به چندین کشور دیگر در اروپا رفته ام و هرگز مانند آلمان با چنین خصومتی از سوی دولت برای فعالیت های در حمایت از فلسطین مواجه نشده ام. من احساس می کنم که فلسطین ستیزی خشونت آمیز دولت آلمان هر سال اوج بیشتری گرفته و تند و تیز تر هم می شود. همانطور که در گزارش مرکز حمایت حقوقی اروپا هم اشاره شده ، توجیه سرکوب آلمان در مورد هر چیزی که انتقادی از اسرائیل در دل آن باشد، اغلب ادعای یهودستیزی است. علیرغم این واقعیت که این معادل سازی نادرست که صهیونیسم را با یهودیت یکی می داند توسط دانشمندان و گروه های یهودی بی شماری در سراسر جهان رد شده است.
این اتهام به طور فعال توسط نهادهای دولتی و خصوصی برای سرکوب هر کسی که برای تحت فشار گذاشتن رژیم اسرائیل برای رعایت قوانین بینالمللی و حقوق بشر و اعطای حقوق فلسطینیان صحبت میکند، مورد استفاده قرار گرفته است.
در سال 2019، پارلمان آلمان قطعنامه ای را تصویب کرد که در آن جنبش BDS را یهودی ستیز توصیف کرد. جنبش انزوا، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسرائیل ( BDS) جنبشی جهانی است که هدف آن تحت فشار قرار دادن دولت اسرائیل با اهرمهای اقتصادی جهت پایان اشغال سرزمین فلسطین، رفع تبعیض و به رسمیت شناختن حق بازگشت میلیونها آواره فلسطینی به کشور خودشان است. علیرغم این واقعیت که دادگاه های آلمان قبلاً چندین بار علیه اقدامات ضد این جنبش توسط مقامات دولتی رای داده و دریافته اند که این اقدامات آزادی بیان را نقض می کند اما از این طرح برای ساکت کردن و سانسور فعالیت های طرفدار فلسطین استفاده شده است. اتهامات نادرست یهودی ستیزی نیز برای هدف قرار دادن افراد خاص و به ویژه افرادی با پیشینه مهاجر که به طرز مضحکی متهم به "انتقال یهودی ستیزی به آلمان" هستند، مورد استفاده قرار گرفته است.
در فوریه 2022، شبکه دولتی آلمان دویچه وله هفت روزنامه نگار فلسطینی و عرب را به اتهام اظهارات ضد یهودی اخراج کرد. دو تن از روزنامهنگاران، مرام سالم و فرح مراقا، پرونده افترا و اخراج خود را به دادگاه کشانده و پیروز شدند.
اما فلسطین ستیزی مقامات آلمانی فراتر از تلاش برای سرکوب انتقادات ضد اسرائیلی است. پاسخ وحشیانه آنها به تلاشهای جامعه فلسطینی برای نمایش نکبه - کلمهای که فلسطینیها برای پاکسازی قومی خود از سرزمینشان استفاده میکنند - نشان میدهد که هدف آنها به معنای واقعی کلمه انکار وجود فلسطین در فضای عمومی است.
سال گذشته، من شخصا این اقدام های وحشیانه را تجربه کردم. پس از آنکه پلیس برلین هرگونه تجمع به مناسبت روز نکبه را اعلام و تایید دو دادگاه را هم گرفت، صدها فلسطینی تصمیم گرفتند در گروه های کوچک به خیابان ها بروند و برای نشان دادن همبستگی خود چفیه بوشند.
علیرغم تعداد کم ما، حضور پلیس بسیار زیاد بود. نیروهای پلیس با خودروهای زرهی که مرا به یاد خانه تحت اشغال می انداخت ما را محاصره کردند. من چفیه داشتم و همین ظاهر فلسطینی کافی بود تا افسران پلیس جلوی من را بگیرند. شناسنامه ام را خواستند و یکی پرسید چرا چفیه انداختهام؟ آنها ادعا کردند که اعتراض من خلاف ممنوعیت اعلام شده است. آنها ناگهان مرا گرفتند، وحشیانه مورد حمله قرار دادند و بازداشت کردند. شانهام در رفت و مجبور شدم به خاطر آن در بیمارستان بستری شوم.با این حال، درد روحی ناشی از این تجربه برای من بسیار بدتر از درد فیزیکی بود. امسال دوباره تلاش کردیم تا روز نکبه را برگزار کنیم و این بار تلاش کردیم گروه های چپ ، مدافع محیط زیست، فمینیست و مهاجر را تشویق کنیم که به ما بپیوندند . باز هم شاهد حضور پررنگ نیروهای پلیس بودیم و و باز هم ما را به یهودستیزی متهم کردند.
این نه تنها یک ادعای بیاساس است، بلکه این سوال را نیز مطرح میکند که چرا پلیس آلمان - که اینقدر نگران نمایش عمومی یهودیستیزی است - گروههای نژادپرست و نئونازی را که در واقع عقاید یهودیستیزانه دارند، از راهپیمایی منع نمیکند. در سراسر کشور به عنوان مثال، سال گذشته، تنها دو ماه پس از ممنوعیت ما از برگزاری مراسم نکبه، به نئونازی ها اجازه راهپیمایی در شهر ماینز داده شد. و این پلیس نبود که آنها را متفرق کرد، بلکه جمعیت زیادی از ضد فاشیست ها بودند.
جامعه فلسطینی در آلمان یکی از بزرگترین جامعه در اروپا است، اما آنها اندک اندک به نیروهای نامرئی تبدیل می شوند که مرتباً توسط پلیس و نهادهای آلمانی تهدید و ترسانده شده تحت نظارت قرار می گیرند، و در رسانه ها به عنوان یهودی ستیزان و تروریست های بالقوه غیرانسانی می شوند. این تاکتیکها با هدف سیاسیزدایی از فلسطینیها میتواند بر وضعیت اقامت، جستجوی شغل یا حتی محل اقامت آنها تأثیر بگذارد. باید دید که این "ارزش های آلمانی" چیست که به دولت آلمان امکان می دهد آپارتاید اسرائیل را علیه فلسطینیان در قلمرو خود گسترش دهد.
این امر به آلمانی های فلسطینی آسیب وارد کرده است. بسیاری از آنها از صحبت کردن می ترسند. دیگران از مبارزه مداوم برای برخورداری از حق آزادی بیان مانند سایرین ، خسته شده اند. روشنفکران فلسطینی مورد حمله علنی قرار گرفته اند و با تهمت هایی روبه رو شده اند که بر روی حرفه و شغل آنها تاثیر گذاشته است. با این حال، فلسطینیان در آلمان به مقاومت در برابر سرکوب دولتی و سکوت ادامه می دهند. نسل جوانی از فلسطینیها وجود دارند که فقط برای اینکه احساس کنند مناسب هستند، نمیخواهند از دستورات دولت آلمان پیروی کنند. آنها در مقابل تحقیر و فشار سکوت نمیکنند. سازمان هایی مانند Palästina Spricht (فلسطین صحبت می کند) اجازه نمی دهند هیچ اقدام سرکوبی بدون واکنش و چالش عمومی انجام شود.
جرم انگاری فلسطینی ها به خاطر صحبت از حقوق فلسطینیان، در حالی که نئونازی ها اجازه دارند شعارهای فاشیستی خود را در ملاء عام مطرح کنند، شکست اخلاقی آلمان است. زمان آن فرا رسیده است که آلمان از مبارزه فلسطینیان برای عدالت و آزادی استقبال کند.
نظر شما