۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۴

تحلیلگر اوگاندائی به توصیف بحرانهای پیش روی دیپلماسی غرب که در بی عملی کشورهای غربی در قبال نسل کشی غزه متجلی شده است، پرداخته است.


فرسایش دیپلماسی غرب

کشورهای غربی با بحران سیاست خارجی روبرو هستند. این امر به ویژه در مورد ایالات متحده و سگ همراه او، بریتانیا،نیزصادق است. از سال 1991، آنها به طور فزاینده ای دیپلماسی را به عنوان ابزار سیاست خارجی کنار گذاشته اند. درعوض، آنها به طور پیوسته رشد کرده اند تا به ابزارهای صریح مانند تحریم ها و جنگ به عنوان ابزارهای اصلی در تلاش برای تأثیرگذاری بر رفتار سایر کشورها تکیه کنند. از اوایل دهه 1990، ایالات متحده نزدیک به 70 درصد از تمام تحریم ها را در جهان اعمال کرده است که کشورها، نهادها و افراد را هدف قرار داده است.با این حال، در حالی که ایالات متحده بسیاری از کشورها، افراد و نهادها را برای تخلفات بسیار جزئی هدف قرار می دهد، هرگز اسرائیل را تحریم نکرده است. این علیرغم رژیم آپارتاید وحشیانه او در غزه و کرانه باختری است که به وضوح با ارزش های خودخوانده آمریکا در تضاد است.

 در واقع، نسل کشی مداوم اسرائیل در غزه یک نمونه کلاسیک از ریاکاری آمریکاست. ایالات متحده امروز بزرگترین تامین کننده اسلحه و مهمات اسراییل برای قتل عام نوزادان فلسطینی است. این رژیم همچنین به عنوان زرادخانه اسرائیل عمل کرده و از او در برابر انتقاد در شورای امنیت سازمان ملل محافظت می کند و در نتیجه به تل آویو حق معافیت از مجازات می دهد.

ایالات متحده تحریم های جامع (محاصره اقتصادی کامل) علیه کوبا، ایران، روسیه، کره شمالی، سوریه و اوکراین استان های دونتسک، لوهانسک و کریمه دارد. این کشور تحریم های هدفمندی را علیه جمهوری آفریقای مرکزی، لیبی، اتیوپی، جمهوری دموکراتیک کنگو، بلاروس، هنگ کنگ، عراق، لبنان، میانمار، مالی، نیکاراگوئه، سودان جنوبی، سومالی، سودان جنوبی، یمن، زیمباوه، کرانه باختری، سودان و کشورهای غربی اعمال کرده است.

 همچنین تحریم هایی را علیه افراد در چین، افغانستان، کامبوج و اریتره و تحریم هایی را علیه افراد و نهادها در ایتالیا، ژاپن، هائیتی، قبرس، بوروندی و مکزیک اعمال می کند. اگر افراد و نهادها را اضافه کنیم، فهرست اکنون به ده ها هزار می رسد. چرا؟

با این حال، با کنار گذاشتن ریاکاری آشکار در مورد اسرائیل، جالب است که لیبرال دموکراسی ایالات متحده; که نظام سیاسی آن به مذاکره و سازش در داخل وابسته است، به دنبال تکیه بر زور و ارعاب در امور بین‌المللی است. تقریباً برای همیشه، هیچ کشوری به اندازه اسرائیل از حق وتوی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل برخوردار نبوده است. جای تعجب نیست که تل آویو برای ارتکاب جنایات وحشتناک علیه بشریت از جمله نسل کشی با حمایت تضمین شده از سوی  ایالات متحده تشویق نیز می شود. این سوء استفاده از قدرت 101 است و با این حال واشنگتن نسبت به افکار بین المللی ناشنوا است.

بسیار دشوار است که ببینیم این تحریم ها چقدر تغییرات مثبتی را در کشورهای آسیب دیده ایجاد کرده است. در عوض، شواهد نشان می‌دهد که هزینه‌های تحریم‌ها و جنگ توسط همان افرادی که آمریکا ادعا می‌کند برای آنها می‌جنگد، متقبل شده است. از کوبا گرفته تا کره شمالی، عراق، افغانستان، لیبی و زیمبابوه، به سختی می توان دید که فقرا و آسیب پذیران این کشورها چگونه از تحریم های اقتصادی و جنگ آمریکا سود برده اند. در عوض، اهداف اصلی تحریم‌ها، «رژیم‌هایی» که آمریکا به دنبال تنبیه یا سرنگونی است، در همه جا به دلیل رویکردی که آمریکا به کار گرفته است، در همه جا تثبیت شده‌اند.

در واقع اگر آمریکا محاصره اقتصادی بر کوبا را تحمیل نمی کرد، به احتمال زیاد برادران "کاسترو" قدرت را مانند آنها تثبیت نمی کردند. روابط اقتصادی مستمر با آمریکا می توانست برای آن جزیره رونق بیاورد. با قرار گرفتن در معرض فرهنگ و ایده های ایالات متحده، این امکان وجود دارد که بسیاری از کوبایی های مرفه همان کاری را انجام دهند که همتایان خود در کره جنوبی انجام دادند  که با یک شانس برنده در مبارزه برای آزادی و دموکراسی مبارزه کنند. این اشتباهی است که آمریکایی ها، انگلیسی ها و متحدان اروپایی آنها در زیمبابوه مرتکب شدند.

شما فقط می توانید در کشوری که روابط اقتصادی عمیقی دارید اعمال نفوذ کنید. مصر را مثال بزنید. در سال 2011، ایالات متحده به دلیل روابط اقتصادی قوی با ارتش مصر توانست حسنی مبارک، رئیس جمهور این کشور را از قدرت کنار بزند. ارتش مصر در دریافت کمک های مالی آمریکا پس از اسرائیل در رتبه دوم قرار دارد. این چیزی است که واشنگتن را در قاهره نفوذ زیادی می بخشد. مقامات آمریکایی با ژنرال های ارشد ارتش مصر تماس گرفتند و با آنها تبانی کردند تا مبارک را از سر راه بردارند. کره جنوبی دموکراتیک شد زیرا صنعتی شدن آن که بر پایه صادرات به آمریکا بنا شده بود، منجر به واردات آرمان های آمریکایی به آن کشور آسیای شرقی شد. برای تایوان هم همینطور.

ایالات متحده، بریتانیا و متحدان اروپایی آنها باید در واکنش خود به قانون وحشیانه ضد همجنسگرایی اوگاندا (AHA) از این تجربه گذر کنند. تا زمانی که بیشتر اوگاندا فقیر، روستایی و در نتیجه سنتی و محافظه‌کار مذهبی باقی بماند، همجنس‌گرا هراسی رایج خواهد بود. دموکراسی تمایل به افزایش آن دارد، نه کاهش آن.

اما رونق اقتصادی و تبادل فکری بین اوگاندا و غرب منجر به افزایش تعامل فرهنگی خواهد شد. فقط این باعث می شود نخبگان اوگاندا با ذهن بازتر رشد کنند.

تهدید به تحریم ها و محدودیت های سفر بر نخبگان اوگاندا فقط آنها را عصبانی می کند و احساس می کنند که غرب تلاشی برای تحمیل فرهنگ خود بر مردم دارد. و هنگامی که مردم عصبانی می شوند، ذهنیت تنبیهی در آنها ایجاد می شود. آنها هزینه ها و عواقب اقدامات خود را محاسبه نمی کنند. بنابراین، آنها در رفتار بسیار مخاطره آمیز افراط می کنند. این را در برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ در سال 2016 میتوان مشاهده کرد .

همین بازی در اوگاندا انجام می شود. تقریباً تمام نخبگان ضد همجنس‌گرای اوگاندا که با آنها صحبت شد احساس می‌کنند که اگر فقط از «ارزش‌های سنتی‌مان» دفاع کنند، اقتصاد باید آسیب ببیند. پس هدف از محدودیت و تحریم ویزا چیست؟ آنها هیچ کس را برای تغییر دیدگاه خود تشویق نمی کنند. در عوض، مردم فقط تعصبات خود را عمیق تر می کنند. سپس همجنس‌گرا هراسی به یک هویت و نشان افتخار تبدیل می‌شود که سیاستمداران برای اثبات اعتبار خود به‌عنوان مدافع ارزش‌های سنتی و مذهبی دارند. مهم نیست که بیشتر آنها از مردم دزدی می کنند، به همسر خود خیانت می کنند، به دوستان خود دروغ می گویند، به همکاران خود حسادت می کنند، که همه اینها برخلاف قوانین الهی  است .

درس ساده اما اساسی است. قدرت فاسد می کند و قدرت مطلق فاسد مطلق می کند. غرب قدرتمند است. قدرت کاملاً آن را خراب کرده است.

https://www.independent.co.ug/the-erosion-of-western-diplomacy/

کد خبر 19846

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =