بحران خاموش افراطیت در حال رشد؛ به‌زودی منطقه با چالش‌های بزرگ مواجه خواهد شد

یک منبع معتبر در یکی از دانشگاه‌های دولتی کابل می‌گوید که طالبان حدود ۵۰ درصد در مضامین علوم اسلامی تغییرات داده اند.

یک منبع معتبر در یکی از دانشگاه‌های دولتی کابل می‌گوید که طالبان حدود ۵۰ درصد در مضامین علوم اسلامی تغییرات داده اند. به گفته او، پیش‌تر تنها یک واحد برای تدریس معارف اسلامی اختصاص داده می‌شد، اما اکنون چهار واحد به تدریس این موضوع اختصاص یافته است. او می‌افزاید: "مضامین جدیدی مانند نظام سیاسی اسلام، نظام اعتقادی اسلام و نظام اداری اسلام جایگزین برخی از مضامین قبلی شده‌اند."

در همین حال، محمد محق، پژوهشگر امور دینی، می‌گوید که یکی از پیامدهای خطرناک حاکمیت طالبان، گسترش بی‌رویه و غیرضروری مدارس دینی است که بدون توجه به ظرفیت جامعه افغانستان، باعث ترویج برنامه‌های تندروانه دینی می‌شود. به گفته او، برنامه‌های آموزشی این مدارس از نظر علمی و معیارهای برنامه آموزشی تعلیم و تربیت با استاندردهای تخصصی همخوانی ندارد و بیشتر ایدئولوژیک، متعصبانه، هدفمند و مغزشویی است. او تصریح می‌کند که هدف این برنامه‌ها، مهندسی ذهن کودکان و نوجوانانی است که در این نهادها درس می‌خوانند. به گفته او، کسانی که در چنین نهادهایی تحصیل می‌کنند، مانند ربات‌های برنامه‌ریزی‌شده‌اند که توانایی فکر کردن ندارند و تنها از یک جنبه خاص و ایدئولوژیک به جهان و ارزش‌ها نگاه می‌کنند.

این پژوهشگر امور دینی می‌افزاید که تعداد دانش‌آموزان مدارس دینی زیاد است و آنان در آینده به نیروی مجهز با ایدئولوژی تبدیل خواهند شد که فاقد مهارت‌های لازم برای بهبود زندگی، رشد جامعه و تأمین نیازهای معیشتی هستند. به گفته او، این نیروی بیکار، اما پرانرژی و متعصب، در آینده به راحتی می‌تواند به ابزارهایی برای اهداف ایدئولوژیک، نظامی و جهادی خشونت‌گرا تبدیل شود. او تأکید می‌کند که میلیون‌ها نفری که به این شکل تربیت می‌شوند، تنها قابلیتی که دارند، استفاده از آنها برای اهداف ایدئولوژیک و سربازگیری در جنگ‌ها و خشونت‌هاست.

آقای محق می‌گوید که افزایش مضامین دینی در مدارس‌ و دانشگاه‌ها، پیامدهای ناگوار برای آینده افغانستان خواهد داشت. او می‌افزاید که آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های مستقل که به‌خاطر اهداف اقتصادی خود حاضرند به‌طور برنامه‌های افراطی طالبان را در نهادهای خود به اجرا بگذارند، باعث گسترش دامنه ترویج این تفکر در سرتاسر افغانستان می‌شوند. به گفته او، بخشی از این افراطیت توسط دانشجویان و استادان به خانواده‌ها منتقل می‌شود؛ به‌ویژه زنانی که در مدارس دینی تحصیل می‌کنند، این تفکر را به خانه‌های خود می‌برند و می‌خواهند سایر اعضای خانواده‌شان را تحت تأثیر قرار دهند. او تأکید می‌کند که در فضایی که دسترسی به اطلاعات آزاد محدود است و افراد از آشنایی با اندیشه‌های مختلف ناتوان هستند، افراطیّت خانه‌ها را تسخیر می‌کند. به گفته او، نتایج بلندمدت این روند منجر به آشوب فکری در کانون خانواده‌ها و تبدیل خانه‌ها به محیط‌های ایدئولوژیک خطرناک خواهد شد.

این پژوهشگر امور دینی می‌گوید که اگر این نیروها در نهادهای دولتی، شرکت‌ها و محیط‌های تجاری جذب شوند، تفکّر تندروانه دینی آنان که معطوف به خشونت است، در تاروپود جامعه ریشه خواهد دواند و از این طریق کل جامعه را در معرض مهندسی ایدئولوژیک قرار خواهند داد. به گفته او، از این منظر افغانستان به بزرگ‌ترین کارخانه تولید نیروهای خشونت‌گرا تبدیل خواهد شد که میلیون‌ها انسان متعصب و قربانی مغزشویی افراطی پرورش می‌دهد. او تصریح می‌کند که اگر زمینه مساعد شود، این نیروها علاوه بر افغانستان، می‌توانند منطقه را نیز به بحران بکشند. به گفته محق، این نیروی جنگی مفت، سربازان رایگان برای جنگ‌های آینده نه‌تنها در افغانستان بلکه در کشورهای پیرامون نیز خواهد بود.

شهلا فرید، استاد سابق دانشگاه کابل، می‌گوید که محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی مانع آزادی بیان و تفکّر شده است. به گفته او، در حال حاضر دیدگاه‌های مخالف ایدئولوژی طالبان مجال و اجازه بحث با تفکّر افراطی این گروه را در دانشگاه‌ها ندارند و تنها بحث‌ها حول ایدئولوژی‌های افراطی متمرکز است. او تصریح می‌کند که بحث‌ها در داخل دانشگاه‌ها کاملاً ایدئولوژیک و یک‌طرفه است و این وضعیت، زمینه را برای رشد افراطیّت در دانشگاه‌ها مساعد ساخته است.

این استاد سابق دانشگاه می‌افزاید که آموزش‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی لازم برای دانشجویان وجود ندارد و آنان به آموزش‌های نادرست اتکا دارند که منجر به افراطیّت شده است. به گفته او، حتی دانشجویان آشنایی درستی با تاریخ، فرهنگ و مذهب خود ندارند. او می‌گوید که یکی دیگر از عوامل رشد افراطیّت، تأثیر جنگ و بی‌ثباتی است که بسیاری از جوانان به دنبال هویت‌یابی و پیدا کردن معنا در زندگیشان هستند. به گفته او، در فضای تندروانه، جوانان بیشتر جذب این افکار می‌شوند.

بانو فرید می‌افزاید که عوامل مختلفی باعث رشد افراطیّت در دانشگاه‌ها شده است که حتی پیش از تسلط طالبان نیز وجود داشت، و برخی استادان نیز در این روند نقش دارند. او نقش سیاست‌های دولتی و احزاب سیاسی را پس از جنگ‌های داخلی در ترویج افراطیّت در دانشگاه‌ها برجسته می‌داند و می‌گوید که بسیاری از گروه‌های افراطی از دانشگاه‌ها به‌عنوان بستر مناسبی برای جذب اعضا و گسترش افکار خود استفاده کرده‌اند. به گفته او، برخی احزاب تلاش کرده‌اند جوانان را به سمت تفسیر سخت‌گیرانه از دین سوق دهند. او می‌گوید که فضای بحث آزاد و تبادل نظر درکلاس‌ها محدود است و این محدودیت توسط مدیران علمی و اداری در دانشگاه‌ها در گذشته تحمیل می‌شد. به گفته او، استادان نیز اجازه نداشتند که بحث‌های سیاسی و فرهنگی را در کلاس‌ها به‌طور آزادانه مطرح کنند.

محمد شفق خواتی، استاد سابق دانشگاه ابن سینا، می‌گوید که وضعیت کنونی در عرصه‌های آموزشی و فرهنگی کشور را قرن‌ها به عقب می‌برد. او می‌افزاید که سلطه طالبان به لحاظ ثبات سیاسی و توسعه، نقطه پایانی بر تمام روندهای گذاشته است. به گفته او، در طول سالیان گذشته، به‌رغم تمام ناملایمات، مراکز فرهنگی در حال بهبود و روند رو به ‌رشد بودند، اما اکنون همه چشم‌اندازها از بین رفته‌اند.

آقای خواتی می‌گوید که با رشد افراطیّت و گسترش مدارس مذهبی، تعالیم واقعی مذهب حنفی که جنبه عقلانی دارد، مشاهده نمی‌شود. بلکه تنها منطق انتحار، تخریب، خودکشی و ویرانگری در این نهادها حاکم است. او تأکید می‌کند که این منطق در تقابل با منطق توسعه قرار دارد و هدف طالبان توسعه نیست. به گفته او، آنان معتقدند که توسعه مختص کشورهای غیرمسلمان است و کشوری که خدا را عبادت کند، همین برایش کافی است. او می‌افزاید که دزدی، فقر و جنایت در کشور محصول چنین تفکّری است و یک بخشی از جلب و جذب طالبان هم در گذشته به دلیل فقر جوانان صورت گرفته است.

این استاد دانشگاه می‌گوید که وقتی فقر و فلاکت حاکم باشد، بحران‌های زیادی در دل جامعه جوانه می‌زند. او تصریح می‌کند که با وضعیت فعلی، چشم‌انداز رشد فرهنگی کاملاً از دست می‌رود و در نتیجه، از دست دادن چشم‌انداز رشد و توسعه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، همه جنبه‌های مثبت جامعه از بین می‌رود و هیچ تدبیر یا نهادی برای جبران آن وجود ندارد. به گفته او، تنها امیدی که باقی می‌ماند، شهروندان افغانستان هستند که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و باید چراغ دانایی را روشن نگه دارند. او می‌افزاید که در حال حاضر، دانشگاه‌ها به تدریج به سمت مدارس دینی و افراط‌گرایی پیش می‌روند و بنابراین، باید تلاش‌هایی برای آموزش‌های آنلاین صورت گیرد تا نسل جدید کاملاً از آموزش محروم نشود. او تأکید می‌کند که فضای آنلاین تنها بدیل مناسب است که می‌تواند عرصه‌های مختلف آموزشی را پوشش دهد.

آقای خواتی وضعیت کنونی را نتیجه دوره‌ای می‌داند که حزب تحریر، جمعیت اصلاح و سایر نهادهای هم‌فکر طالبان زمینه‌ساز تسلط این گروه شدند. به گفته او، حکومت سابق در جلوگیری از گسترش افراطیت غافل بود، و حزب تحریر و جمعیت اصلاح در کابل، کاپیسا، پروان و سایر نقاط رشد کردند و از نظر فرهنگی و فکری زمینه تسلط طالبان را فراهم کردند. او تصریح می‌کند که این وضعیت محصول نهادهای آموزشی افراطی در درون مدارس و مدارس بود. به گفته او، حزب تحریر به‌عنوان بازوی فکری و فرهنگی طالبان عمل کرده و زمینه‌سازی کرد تا این وضعیت پیش آید، هرچند که اکنون طالبان با این گروه مخالف هستند. او هشدار می‌دهد که این فاجعه می‌تواند در آینده چندین بار تکرار شود و وضعیت خطرناکی برای افغانستان و منطقه به بار خواهد آورد.

در همین حال، یک منبع از هرات می‌گوید که طالبان استادان دانشگاه‌ها را که در تضاد با سیاست‌های این گروه رفتار کنند، بازداشت و شکنجه می‌کنند. به گفته منبع، طالبان استادانی را که بازداشت می‌کنند، به سر افراد پلاستیک می‌بندند و خفه می‌کنند تا آثار شکنجه مشاهده نشود. او می‌گوید: "چند وقت پیش یک استاد را همین گونه شکنجه کردند."

همچنان طالبان در سه‌ونیم سال گذشته فشارهای گسترده‌ای علیه اقلیت‌های مذهبی در افغانستان اعمال کرده‌اند. این گروه به‌طور اجباری اقدام به تغییر مذهب شماری از پیروان مذهب اسماعیلیه و شیعه دوازده امام در بدخشان کرده است. پیش از این، در گزارشی دریافته بود که طالبان دست‌کم ۸۰ تن از ساکنان بدخشان را مجبور به تغییر مذهب کرده‌اند.

منبع: روزنامه هشت صبح

لینک:

 https://8am.media/fa/the-silent-crisis-of-extremism-is-growing-the-region-will-soon-face-major-challenges/

کد خبر 23113

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 10 =