البته بررسی چنین عنوانی گسترده، خود یک مطالعه و پایش جدی و جداگانه ای را می طلبد تا بتوان حق مطلب را بدرستی ادا نمود اما در این گزارش تنها به وضعیت کلی فعالیت های فرهنگی و هنری در سوریه و تاثیر بحران بر آن ها نگاهی خواهیم افکند تا خواننده شناختی نسبی از آن بدست آورد:
فعالیت های فرهنگی و هنری در سال های اخیر و قبل از آغاز بحران در سال ۲۰۱۱ میلادی، بویژه در سال های پس از روی کار آمدن دکتر بشار اسد شاهد تحول قابل توجه چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی بود؛ بطور کلی نگاه جوان گرا و تاکید بر همگامی با پیشرفت و توسعه جهان معاصر از سوی این رئیس جمهور ۳۴ ساله ، جوان، تحصیلکرده غرب و تقریبا بدور از سیاست ؛ باعث گردید تا دولت و موسسات تابع وی پس از سال ۲۰۰۰ میلادی به گسترش فعالیت های فرهنگی و هنری و خارج شدن از نگاه های صرف حکومتی و کلیشه ای گذشته گرویده و به نوعی آزادانه تر ، حداقل در ظاهر، عمل نمایند.
بطور کلی فعالیت های فکری و فرهنگی در سوریه تحت اشراف و کنترل کامل دولت قرار دارد و همگان مجبور هستند در چارچوب سیاست های کلی نظام و آنچه از سوی آنان ترسیم شده است گام بردارند از اینرو همواره وزارت فرهنگ سوریه سعی نموده است با بهره جویی از فرهنگسراهای تابعه (مراکز فرهنگی که در تمامی شهرهای سوریه مبادرت به برپایی فعالیت های فرهنگی و هنری می نمایند) و همچنین کلیه تالارها و مجموعه های فرهنگی و هنری موجود در راستای خطوط کلی نظام به فعالیت ادامه دهد و حفظ نظام و سیاست های کلان ترسیم شده را نصب العین فعالیت های خود قرار دهد؛ البته در سال های اخیر و با توجه به گشایش نسبی که در جامعه شاهد آن بوده و هستیم مجال و فرصت نقد عملکرد دولتمردان به هنرمندان و صاحبنظران داده شده است به شرطی که به خطوط قرمز نظام که همانا رهبری و راس نظام حاکم است نزدیک نشوند چرا که در باور و یا بهتر است بگوییم در ناخودآگاه مردم سوریه چنین القاء شده است که سوریه در دهه های اخیر از یک «رهبری حکیمانه» برخوردار بوده و هست و لذا چنانچه خطا و اشتباهی هم در کارها مشاهده گردد مربوط می شود به سایر دولتمردان که از راس فاصله دارند.
- نگاهی به مراکز و موسسات فرهنگی و فعالیت آن ها:
میراث فرهنگی سوریه و مراکز و موسسات فرهنگی و هنری در بحران بوجود آمده در این کشور نیز خسارات و زیان های مادی و معنوی را متحمل شده اند که مراکز فرهنگی تابع وزارت فرهنگ نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند ، در سوریه نزدیک به ۵۰۰ مرکز فرهنگی کوچک و بزرگ در گوشه و کنار این سرزمین و تا قبل از بحران فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری ارائه می کردند که بسیاری از آن ها بر اثر جنگ و خونریزی و در خلال بیش از شش سال بحران موجود ، با ویرانی و تعطیلی و کم کاری مواجه گردیدند.
البته در برخی مناطق که از امنیت نسبی بهتری برخوردار هستند این مراکز همچنان به فعالیت های خود مشغول هستند از جمله مرکز فرهنگی شهر سویداء، مراکز فرهنگی شهر دمشق، مراکز فرهنگی شهرهای ساحلی سوریه همچون لاذقیه و طرطوس( به استثناء مرکز فرهنگی منطقه الحفه که بطور کامل تخریب و توسط گروه های مسلح تروریستی به آتش کشیده شد) و برخی از مراکز فرهنگی دو استان حمص و درعا نیز کم و بیش به فعالیت خود باز گشتند که البته آمار دقیقی از تعداد آن ها در دست نمی باشد.
بطور کلی به سبب رویدادهای چند ساله اخیر ، فعالیت های فرهنگی و هنری جزو اولویت های زندگی روزمره مردم بشمار نمی روند و فشارهای اقتصادی در کنار ناامنی های گسترده باعث ایجاد رکود در فعالیت های فرهنگی شده است، همچنین ویرانی بسیاری از این مراکز فرهنگی بر اثر یورش گروه های مسلح تروریستی باعث گردید تا حتی صاحبان فکر و اندیشه و هنرمندان و هنردوستان مشغول روزمرگی خود شوند و تهیه لقمه نانی برای زیستن و بدور بودن از مناطق بحرانی را در اولویت کار و زندگی خود قرار دهند.
این امور و این نگاه که فرهنگ و فعالیت های فرهنگی را از اولویت های نخستین زندگی سوری ها دور نموده است گریبان مراکز فرهنگی سوریه در خارج از کشور را نیز گرفت و دولت در سال ۲۰۱۴ میلادی با بیان عدم توانایی تامین هزینه های آن مراکز، دستور به تعطیلی کلیه مراکز فرهنگی خارج از کشور نمود که مرکز فرهنگی سوریه در تهران نیز از جمله آن ها بشمار می رود ؛ البته این حرکت دولت از سوی بسیاری از اصحاب فکر و اندیشه در سوریه مورد انتقاد قرار گرفت.
با توجه به خلاء بوجود آمده در عرصه فرهنگ و هنر، برخی از سازمان های مردم نهاد و موسسات تابع حزب بعث همچون اتحادیه های دانشجویان، جوانان، زنان، کارگران و کشاورزان هر از چند گاهی و در مناسبت های حزبی و ملی مبادرت به پاره ای از فعالیت های فرهنگی و هنری می نمایند تا مردم اندکی از فضای خشم و خشونت و خونریزی دور شده و فضایی متفاوت از آنچه در جریان است را مجددا تجربه کنند.
شایان یادآوری است که سوریه خصوصا پس از روی کار آمدن دکتر بشار اسد در سال ۲۰۰۰ میلادی، تلاش و توجه خوبی به فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری نشان داد که این فعالیت ها در سال ۲۰۰۶ میلادی به هنگامی که دو شهر حلب و اصفهان از سوی سازمان کنفرانس اسلامی(سازمان همکاری اسلامی) بعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شدند و همچنین سال ۲۰۰۸ میلادی وقتی که دمشق از سوی اتحادیه کشورهای عربی بعنوان پایتخت فرهنگی جهان عرب شناخته شد به اوج خود رسیدند.
در این دوسال (۲۰۰۶ و ۲۰۰۸) کشور سوریه بطور مستمر شاهد برپایی فعالیت های مختلف فرهنگی از جمله جشنواره های فرهنگی و هنری، چاپ و انتشار کتب مختلف فرهنگی، برگزاری نمایشگاه های هنری و کتاب در سطح محلی و بین المللی بود که البته جمهوری اسلامی ایران نیز سهم مهم و بسزایی در برپایی فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری را در آن سال ها بر عهده داشت که بارزترین این فعالیت ها برپایی هفته های فرهنگی در استان های متعدد بود.
ناگفته نماند که همزمان با آغاز بحران کلیه مراکز فرهنگی خارجی در سوریه (روسیه، آمریکا، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و ... ) نیز کار و فعالیت خود را تعطیل کردند و تنها مرکز فرهنگی خارجی که حتی یک روز از کار و فعالیت باز نایستاد رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق و مرکز فرهنگی کشورمان در لاذقیه بود؛ حتی مرکز فرهنگی روسیه که قدمتی نزدیک به پنجاه سال فعالیت را در دمشق دارا بود و دارای روابط راهبردی با کشور سوریه می باشد نیز تعطیل گردید.
- وضعیت اهل فکر و فرهنگ در پرتو بحران:
آنچه که به اصطلاح «بهار عربی» برای کشورهای درگیر این پدیده به ارمغان آورد ویژگی های یک بحران تمام عیار بود؛ در این بین ، بحران سوریه بدلیل پیچیدگی عناصر تشکیل دهنده آن و وجود دست های داخلی متعدد و بازیگران خارجی بسیار، کار تفسیر و بررسی و نتیجه گیری را بر مردم سخت نمود.
این بحران تحولات و تغییرات سریع و گاه اجتناب ناپذیری را به همراه داشت اما در نتیجه و در بنیان های اساسی بویژه در عرصه های سیاسی و حکومتی تغییرات و تحولات چشمگیری را ایجاد ننمود، شاید حتی بتوانیم بگوییم که در بسیاری از مواضع و اوقات بازخورد معکوس از این به اصطلاح حرکت و جنبش نام گذاری شده به اسم بهار عربی شاهد بودیم و هستیم.
از اینرو این حرکت و جنبش که بیشتر رسانه ای و تبلیغاتی بود باعث گردید در ابتدای امر نخبگان جامعه با نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی مواجه شوند تا حدی که تنها نقش «شاهد» و «نظاره گر» را برای خود برگزیدند.
اما دیر زمانی نگذشت که گرایش ها و موضع گیری ها شکل گرفتند، برخی تحت تاثیر جو شعارهای دمکراتیک و سیاه نمایی های رسانه های غربی و بدتر از آن ها عربی، قرار گرفتند و در برابر نظام سوریه موضع مخالف گرفتند البته از این دست افراد بودند و هستند که به مواضع خود ایمان قلبی دارند و بر عقاید خود اصرار و پافشاری می نمایند که ما در این مجال قرار را بر درست یا نادرست دانستن موضعگیری ها قرار نداده و به این کفایت می کنیم که دو طرف قضیه یعنی نظام سوریه و نخبگان فرهنگی در این بین تقصیراتی به گردن داشتند.
ناگفته نماند که بسیاری از نخبگان فرهنگی و هنری سوریه که در ابتدا مواضع ضد نظام را اتخاذ کرده بودند پس از گذشت مدتی از بحران ، و شفاف شدن وقایع ، از مواضع خود عدول نموده و تغییر موضع دادند.
در این مبحث چنانچه بخواهیم به کلیه مواضع متخذه از سوی روشنفکران و نخبگان بپردازیم حکایت مفصلی را پیش رو خواهیم داشت که ممکن است برای خواننده ملال آور نیز گردد از اینرو سعی می کنیم با نگاهی گذرا به بارزترین آن ها اشاره کنیم که البته همین امر باید به گروه های مختلف تقسیم گردد چرا که اصطلاح «نخبه فرهنگی» هم می تواند شامل نویسندگان و نظریه پردازان و هم علمای بارز، هنرمندان در رشته های مختلف و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و ..... گردد:
- بارزترین شخصیت ها، نویسندگان و اندیشمندان مخالف و معارض نظام:
در لیست بلند و بالای مخالفین نظام سوریه چنانچه بنگریم در می یابیم که روشنفکران سوری از همان آغاز جزو سردمداران و رهبران گروه های مختلف مخالف و معارض بوده اند از جمله بارزترین آنها عبارتند از:
· دکتر ریاض نعسان آغا: وزیر اسبق فرهنگ بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ ، دارای دکترای فلسفه از دانشگاه دمشق، سفیر اسبق سوریه در عمان و امارات ، نویسنده و ادیب و دارای تالیفات متعدد؛ وی پس از آغاز بحران از کشور خارج و به معارضین دوحه نشین پیوست.
· دکتر ریاض حجاب: نخست وزیر اسبق(وی کمتر از دو ماه در این پست قرار داشت که به نیروهای مخالف نظام پیوست)، از رهبران حزب بعث بود، مدتی استاندار قنیطره شد، دارای دکترای مهندسی کشاورزی از دانشگاه لاذقیه، از جمله معارضین ریاض عربستان بشمار می رود و برخی منابع حکایت از آن دارند که وی باجناق ماهر اسد برادر رئیس جمهور سوریه است.
· دکتر جهاد مقدسی: سخنگوی سابق وزارت امور خارجه (تا اوایل سال ۲۰۱۲ میلادی)، کارمند سفارت سوریه در کشورهای آمریکا، بلژیک و انگلستان؛ بدون هیچ جنجالی از سمت خود استعفا داد و به لبنان رفت، برخی بر این باور هستند که جدا شدن وی با توافق نظام انجام پذیرفته است تا بدین گونه بتوانند شخصی از خود را در درون معارضین داشته باشند!! در حال حاضر روابط وی با شیخ معاذ الخطیب خوب است و چندین بار در دبی با یکدیگر ملاقات داشته اند.
· شیخ معاذ الخطیب: امام جمعه و جماعت مسجد جامع اموی در دمشق ، در سال ۲۰۱۲ از سوریه خارج و به مخالفین پیوست ، از خانواده ای مذهبی و اجداد وی از روحانیون سرشناس حسنی در سوریه بشمار می روند، در سال ۲۰۱۳ ریاست شورای ائتلاف ملی معارض را برای چند ماه بر عهده گرفت، از جمله کسانی است که معتقد به مذاکره با نظام سوریه است از وی تالیفات متعددی برجای مانده است.
· دکتر شیخ محمد راتب النابلسی: مبلغ اسلامی و از روحانیون سرشناس که تا قبل از خروج از سوریه و پیوستن به معارضین در اردن، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با وزارت اوقاف سوریه داشت و در دانشکده الهیات دمشق تدریس می کرد، وی به جهت داشتن برنامه دینی – تبلیغی روزانه در رادیو از پایگاه مردمی خوبی برخوردار بود و از خطیبان و سخنرانان نامدار در زمینه های صرف دینی بالاخص تفسیر موضوعی قرآن و شرح معجزات علمی موجود در قرآن کریم بشمار می رفت، دارای تالیفات و مقالات متعدد دینی و تبلیغی است و جزو روحانیون معتدل اهل سنت شناخته می شد، در اکتبر سال ۲۰۱۶ شایع گردید که وی در اردن بدلیل بیماری و کهولت سن درگذشته است که برخی منابع دیگر آن را تکذیب نمودند حتی شنیده شده است که وی در یکساله اخیر نقش میانجی میان دولت سوریه و برخی مخالفین را ایفا نموده است.
· دکتر شیخ محمد ابوالخیر شکری: دارای دکترای فقه و حقوق از لبنان، مدیر سابق جمعیت دینی بدرالدین الحسنی دمشق، استاد دانشکده اسلامی ام درمان شعبه دمشق، استاد پژوهشگاه عالی شام، عضو ائتلاف ملی مخالفین سوریه، امام جماعت مسجد جامع الشافعی در دمشق، عضو اسبق مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، عضو اتحادیه جهانی علمای مسلمان(به ریاست شیخ قرضاوی)، عضو موسس و دبیر شورای اسلامی سوریه (مقر آن در ترکیه می باشد)، رئیس کمیته حج در ائتلاف ملی و .... .
· دکتر شیخ احسان بعدرانی: دارای دکترای فقه اسلامی از دانشگاه دمشق، خطیب و امام جماعت مسجد جامع المرابط در دمشق، رئیس اسبق کارگروه دینی مرکز مطالعات استراتژیک سوریه(وابسته به ریاست جمهوری)، مدرس فقه اسلامی در پژوهشگاه عالی شام (وابسته به وزارت اوقاف) ، عضو اسبق مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و ..... وی از ابتدای بحران از نظام جدا و به همراه دو فرزند خود که آن ها نیز از روحانیون اهل سنت هستند به مخالفین پیوستند.
· دکتر شیخ محمد حبش: دارای دکترای فقه اسلامی از دانشگاه دمشق، عضو هیات علمی پژوهشگاه عالی شام (شعبه مجمع کفتارو)، نماینده پارلمان سوریه، صاحب تالیفات متعدد در فقه اسلامی و تجددگرایی در اسلام و .... وی در آغاز بحران نامه ای خطاب به رئیس جمهور ارسال نمود و در آن خواستار توقف قلع و قمع تظاهر کنندگان در سوریه شد که همین امر باعث طرد وی از امامت مسجد جامع الزهراء در دشق شد سپس حبش به همراه خانواده به امارات سفر کرد و بعنوان معارض به فعالیت خود ادامه داد از جمله نکات قابل توجه در وی، محکوم ساختن گروه های تروریستی مسلح در سوریه و دعوت به گفتگو با نظام می باشد.
· دکتر «برهان غلیون» که از اندیشمندان و نویسندگان سوریه بشمار می رود وی که استاد جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه سوربون فرانسه نیز می باشد بعنوان اولین رئیس «ائتلاف ملی سوریه» (المجلس الوطنی السوری) انتخاب شد.
· دکتر «هیثم المناع»: نویسنده و اندیشمند کهنه کار و معتدل سوری که اخیرا ریاست گروه «شورای دمکراتیک سوریه» را عهده دار شد، وی از جمله معارضینی بشمار می رود که از ابتدا تنها راه حل بحران سوریه را مذاکرات اعلام کرد.
· دکتر صادق جلال العظم : استاد بازنشسته فلسفه مدرن اروپا در دانشگاه دمشق سوریه و نیز استاد مدعو در دانشکده مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه پرینستون تا سال ۲۰۰۷ بود وی بعنوان یک اندیشمند سکولار و از معتقدان سرسخت جدایی دین از سیاست بود و از بارزترین مواضعی که وی در سال های اخیر اتخاذ کرد همانا دفاع از نویسنده مرتد انگلیسی سلمان رشدی و دفاع از کتاب آیات شیطانی بود؛ دکتر العظم در اواخر سال ۲۰۱۶ میلادی در آلمان فوت کرد.
· دکتر میشل کیلو: نویسنده و سیاستمدار مسیحی که زمانی در وزارت فرهنگ سوریه کار می کرد و بعدها به حزب کمونیست سوریه پیوست و از آغاز بحران سوریه به گروه های معارض پیوست. وی مرکزی تاسیس کرد که هدف از آن را دفاع از آزادی بیان اعلام نمود و چندین بار تا پیش از آغاز بحران بازداشت و زندانی شده است.
· خانم دکترفرح الاتاسی: دارای دکترای مطالعات عربی و اسلامی از دانشگاه جورج تاون آمریکا، نویسنده، دارای فعالیت های مختلف رسانه ای، عضو اتحادیه نویسندگان عرب، رئیس سازمان ملی زنان سوریه در آمریکا، رئیس مرکز ترجمه،تحقیق و رسانه عربی آمریکایی ، عضو مرکز اطلاعات و منابع عربی در آمریکا، عضو ائتلاف ملی معارض سوریه، در برخی از مجالس معارضین در خارج از کشور وی را بعنوان رئیس جمهور توافقی بین گروه های معارض نیز معرفی کرده اند چرا که از حمایت مالی و سیاسی درخور توجهی از سوی دولت های عرب حوزه خلیج فارس برخوردار است.
· خانم سهیر الاتاسی: وکیل دادگستری و فعال اجتماعی، فرزند جمال الاتاسی از بنیانگذاران حزب بعث، در سال ۲۰۰۱ جمعیتی با نام «منتدی الاتاسی للحوار» تاسیس نمود که در آن نشست های فکری متعددی با حضور برخی از مخالفین تشکیل داد پس از آغاز بحران به ائتلاف ملی سوریه در خارج پیوست و از جمله اساسی ترین افراد و تاثیر گذار بشمار می رود.
· جورج صبرا: فارغ التحصیل رشته ارتباطات از دانشگاه ایندیانا آمریکا، مسیحی و عضو حزب کمونیست سوریه از دهه ۷۰ میلادی، بارها از سوی نظام سوریه به زندان افتاد که طولانی ترین آن ها بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ بمدت هشت سال بود وی در آغاز بحران نیز دو ماه بازداشت شد که پس از آن از سوریه خارج و به فرانسه مهاجرت نمود به ائتلاف ملی مخالفین سوریه پیوست و مدتی نیز ریاست این ائتلاف را بر عهده گرفت.
- بارزترین هنرمندان موافق و مخالف نظام:
بطور کلی هنرمندان سوریه همچون سایر روشنفکران و اهل فرهنگ در این کشور در اتخاذ موضع، به چند دسته تقسیم شدند بسیار از این ها ماندند و تمام قد از نظام و سرزمین سوریه حمایت کردند که می توان در راس آن ها از هنرمند و بازیگر توانا و بزرگ سوریه که شهرتی وسیع در جهان عرب را نیز داراست نام برد:
· آقای درید اللحام (مشهور به غوار الطوشی) که از خانواده ای شیعی و نامدار در دمشق می باشد بارها و بارها از مواضع دولت و نظام و سرزمین خود دفاع نموده و ارادت خاصی به رهبر معظم انقلاب و همچنین سید حسن نصرالله دارد.
برخی دیگر در موضع خاکستری خود ماندند و ترجیح دادند نه رای موافق و نه مخالفی نسبت به نظام سوریه اتخاذ ننمایند اما برخی نیز بطور علنی در مقابل نظام و دولت سوریه ایستادند و حتی برخی نیز به گروه های معارض خارج نشین نیز پیوستند ( اواخر سال ۲۰۱۶ رئیس اتحادیه هنرمندان سوریه آقای زهیر رمضان لیستی متشکل از ۷۶ هنرمند زن و مرد را منتشر نمود که بدلیل مخالفت با نظام سوریه از اتحادیه یاد شده اخراج شدند!!) که در اینجا به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:
· جمال سلیمان: یکی از مشهورترین هنرپیشگان تاتر، سینما و تلویزیون سوریه می باشد، دارای فوق لیسانس ادبیات نمایشی است، وی داماد وزیر اسبق اطلاع رسانی سوریه محمد سلمان نیز می باشد، در ایران وی را از بازی در فیلم بازمانده اثر مرحوم سیف الله داد و روز رستاخیز اثر احمد رضا درویش می شناسند، وی از آغاز بحران در سوریه مواضع ضد نظام اتخاذ کرد و به معارضین قاهره نشین پیوست و در مذاکرات بین المللی که تاکنون در خصوص سوریه برپا شده است نیز حضوری فعال داشته است.
چنانچه بخواهیم در خصوص این قشر فرهنگی از جامعه سوریه سخن بگوییم و مواضع و صف آرایی آن ها مشخص کنیم لیست بلند بالایی می گردد که به همین دو هنرمند بارز اکتفا نموده و به وضعیت هنرهای نمایشی در این کشور می پردازیم که در پرتو بحران رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
- هنرهای نمایشی در پرتو بحران:
با توجه به اینکه چند سالی است مجموعه های تلویزیونی سوری بشکل جدی به رقابت با مجموعه سازان کشورهای دیگر عربی بالاخص کشور مصر خودنمایی کرده اند و در بسیاری از نظرسنجی ها حتی از همتایان مصری گوی سبقت را ربوده اند شاید بتوان با نگاهی به محصولات نمایشی سوری در کانال های مختلف کشورهای عربی به این نتیجه رسید که در سال های اخیر،کمترین ضرر و زیان را این بخش فرهنگی و رسانه ای متحمل گردید.
دست اندرکاران و هنرمندان این رشته از فعالیت های هنری بالاخص در زمینه تولید محصولات تلویزیونی چه در داخل سوریه و چه در خارج از آن به فعالیت خود ادامه دادند و محصولات متنوعی بالاخص برای پخش در ماه مبارک رمضان تولید و ارائه نمودند، نکته قابل توجه این است که حتی در برخی از این مجموعه ها، هنرمندان موافق و مخالف را در کنار یکدیگر و در یک اثر و مجموعه می توان مشاهده نمود.
موفقیت و پیشرفت سوری ها تنها به پیشرفت آنان در تولیدات مجموعه های تلویزیونی کشور خود خلاصه نمی شود بلکه بوضوح می توان مشارکت هنرمندان و بازیگران سوری در سایر مجموعه های تلویزیونی کشورهای دیگر عربی را مشاهده کرد.
شایان یادآوری است که تولید مجموعه های تلویزیونی در کشور سوریه دارای قدمتی چند ده ساله است که می توان اواخر دهه هشتاد میلادی را نقطه عطف و تغییر در نوع تولیدات نمایشی این کشور قلمداد نمود که برای هنرمند سوری فضایی نسبتا باز گشوده شد تا بتواند از خلال مجموعه های نمایشی خود، به معضلات موجود اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز بپردازد که البته برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که اعطای چنین فرصتی از سوی دولت به هنرمندان به مثابه سوپاپ اطمینان جامعه بوده تا مردم درد دل های خود را از طریق چنین محصولاتی ببینند و بشنوند البته ناگفته نماند که در همان زمان و بعد از آن نیز رعایت خطوط قرمز نظام (راس هرم قدرت) در دستور کار باقی ماند؛ از جمله نخستین مجموعه های نقدگرا در آن سال ها مجموعه تلویزیونی «مرایا» بود که با اقبال کم نظیری از سوی مخاطب داخلی و سایر مخاطبین عرب قرار گرفت.
نظر شما