مروری بر خاطرات قتل عام" جبیده":
ریشه یابی اختلافات و کشمکش های مسلمانان و دولت فیلیپین در پنج دهه اخیر
منبع خبر: دفتر اطلاعات ناحیه خود مختار مسلمانان جنوب 17 مارس 2021 میلادی
: https://bangsamoro.gov.ph/news/latest-news/remembering-jabidah-and-the-seeds-of-the-struggle/
چشم انداز هوایی بخشی از جزیره " کورگیدور" مکانی که یاد آور مدافعان و قهرمانان جنگ جهانی دوم در فیلیپین است اما در تضاد کامل با کشتار رعب آور جوانان مسلمان در حال آموزش " مورو" نیز هست که بعد ها به قتل عام جبیده معروف شد.( عکس از آرشیو نیروی دریایی آمریکا)
زندگی مردم مسلمان بانگسامورو فراز و نشیب های بسیاری را طی کرده است، زندگی آن ها همواره با مبارزات و فداکاری های مجاهدین همراه بوده است . سابقه طولانی درد و رنج مسلمانان را می توان از اوایل سقوط سلطان نشین های مسلمان فیلیپین در تاریخ جستجو کرد. اما یک اتفاق مهم ، این مبارزات را برای همیشه تغییر شکل داد و آن رخداد بزرگ ، قتل عام جوانان جبیده ("Jabidah") بود.
جرقه رخداد:
همه چیز در جزیره ای به نام Corregidor رخ داد که حتی از سواحل دریاهای احاطه کننده مردم " بانگسامورو" نیز بسیار دور است، جایی که امروزه به عنوان زیارتگاه ملی و به یادبود مبارزات در جنگ جهانی دوم بین نیروهای مشترک آمریکایی و فیلیپینی علیه ارتش ژاپن از آن یاد می شود. کورگیدور که با نام عمومی "جزیره راک" شناخته می شود ، شاهد یکی از وحشیانه ترین قتل عامها در حافظه تاریخ معاصر فیلیپین است.
قریب به 200 نفر از جوانان مسلمان اقوام " تاوسوک" و " ساما" در هیجدهم مارس 1968 میلادی در اوج قدرت دیکتاتوری مارکوس با بی رحمی تمام کشته شدند. مرگ این مردان جوان " مورو" باعث ایجاد بیداری یکپارچه ای شد که " بانگسامورو" امروزه بر آن اساس استوار است.
عملیات مِردِه کا:
دولت مارکوس در حال پیاده کردن طرح بزرگی با نام عملیات " مِردِه کا بود. این ایده به ساد گی بر اساس باز پس گرفتن ایالت مورد مناقشه صباح میان فیلیپین و مالزی با توسل به عملیات چریکی بنا شده بود. "Merdeka" اصطلاحی است که در زبان مالائی به معنای "آزادی" است. اما متأسفانه ، قربانیان جوان قتل عام جبیده چیز دیگری را تجربه کردند، زیرا به آن ها قول داده شده بود روزانه پنجاه پزو دستمزد پرداخت شود که در آن زمان مبلغ بسیار قابل توجهی بود و به آنان تاکید شده بود که بخشی از ارتش فیلیپین محسوب شده و به آن ها اسلحه های گرم مدرن داده می شود.
جوانان " مورو" از مجمع الجزیره سولو استخدام شدند تا به عنوان بخشی از این عملیات فوق سری عمل نمایند. نام گروه "Jabidah" بود که نام بانویی فرهیخته در داستانهای اسطوره ای مردم "مورو" است.
و سپس یکی بود یکی نبود .... :
برای بعضی ها ، جمله بالا نقل قولی از زندگی برای گفتن داستان است اما برای تنها بازمانده قتل عام جبیده یعنی " جی بین آرولا" این یک داستان نبود بلکه واقعیت داشت. آرولای جوان به خاطر نقل حکایت تاریک کشتار جبیده به شهرت زیادی رسید. بر اساس بیانات او ، افراد استخدام شده در اردوگاه صوفیه واقع در سیمونول از توابع مجمع الجزایر تاوی- تاوی در جنوب فیلیپین حدود ماههای آگوست تا دسامبر 1967 میلادی آموزش های لازم را دیده و در 30 دسامبر همان سال با کشتی نیروی دریایی فیلیپین عازم جزیره کورگیدور شدند. محل اقامت و آموزش تخصصی این گروه در یک بیمارستان متروک جنگ جهانی دوم واقع در قلب Corregidor تعیین شد. تنها شاهد بازمانده می گوید: ما نه تنها یک سنتاوس ( کوچکترین واحد پول فیلیپین) را تا آن زمان دریافت نکردیم بلکه تغذیه ما نیز با ماهی خشک انجام می شد و برای قهوه از پس مانده های برنج سوخته استفاده می کردیم در حالی که فرماندهان ما زندگی بسیار مرفه ای داشتند، و در عمل ما تقریباً با هیچ چیز زندگی می کردیم. بنا بر اظهارات او، افراد آموزش دیده به زودی متوجه شدند که رفتار با آنان بسیار ناعادلانه است نه از کمک هزینه های وعده داده شده خبری است و نه غذای خوبی به ان ها داده می شود.
روزهای آخر
تنها فرد نجات یافته تاکید نمود، هرچه روزها می گذشت ، افراد آموزش دیده با سئوالات بیشتری روبرو می شدند که علت انتقال آن ها به این جزیره چه بوده است؟ مگر نه این که آنها برای حمله به ایالت صباح سازمان داده شده بودند که نیاز به جنگ داشت، عملیاتی که سرانجام موجب کشته شدن برادران مسلمان آن ها در آن طرف آب می شد. آنها پس از سوء ظن به اهداف تاریک پشت این تحولات، بدون درنگ دادخواستی را خطاب به مارکوس رئیس جمهور وقت نوشتند و بد رفتاری و وعده های دروغین افسران و فرماندهان خود را بیان کردند. دادخواستی که هرگز ظاهرا بدست رئیس جمهور اسبق نرسید و در روز سرنوشت ساز یعنی 18 مارس 1968 میلادی، این جوانان مسلمان در دسته های دوازده نفره از مقری که در آن جا اقامت داشتند خارج شده و در کمال ناباوری و بطرز وحشیانه ای دست جمعی کشته شدند.
تولد انقلاب:
" آرولا " تنها بازمانده جوانان آموزش دیده روایت کرد که پس از شنیدن صدای تیراندازی و دیدن به خاک افتادن همرزمانش یکی بعد از دیگری ، با سرعت به کوهستان گریخت و از روی صخره به میان امواج خروشان دریا پرید و با شنا از میان آبهای پر از کوسه خود را به سواحل استان " کَ ویته" رساند و آن جا توسط گروهی از ماهی گیران نجات یافت و تحت قیمومیت " دلفین مونتانو" فرماندار وقت منطقه قرار گرفت. سناتور فقید "بنیگنو "نینوی" آکینو" از آن باخبر شد و طی یک سخنرانی مهیج این واقعه تاریک را در معرض دید ملت قرار داد.
سناتور آکینو از مخالفان سرسخت مارکوس که در بازگشت از تبعید در فرودگاه مانیل ترور شد و این واقعه مقدمه سقوط مارکوس را فراهم کرد.
این سناتور که خود روزنامه نگار نیز بود ، تحقیقات خود را آغاز و برای تائید ادعاهای مطرح شده توسط تنها بازمانده قتل عام جبیده به تاوی تاوی پرواز کرد. پس از افشای این واقعه توسط سناتور آکینو ، دانشجویان مورو شاغل به تحصیل در دانشگاه های مختلف وارد عمل شده و خواستار اجرای عدالت شدند و به این ترتیب تاریخ شاهد تولد تدریجی یک انقلاب برای مسلمانان فیلیپین شد.
درخواست اجرای عدالت هنوز پا برجاست:
پنجاه و سه (53) سال پیش ، قتل عام جبیده کشور را به طوفان کشاند و راه را برای درک مشترک معنای " بانگسامورو" و مبارزه برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت هموار کرد. داستان کشتار جبیده همیشه در قلب مسلمانان زنده خواهد ماند.
تا زمانی که جوامعی از ظلم و ستم رنج می برند ، تا زمانی که جوامعی به دلیل هویت خود به قتل رسیده و می رسند و تا زمانی که صلح برای جوامع " بانگسامورو" دست یافتنی نباشد، واقعه جبیده همیشه به یاد می ماند. (نقل از دفتر اطلاعات بانگسامورو).
توضیح:
اگر چه دفتر اطلاعات ناحیه خود مختار مسلمانان جنوب که در حال حاضر در اختیار و اقتدار جبهه اسلامی آزادی بخش مورو (MILF) است و خود پیکر جدا شده از جبهه ملی آزادی بخش مورو ( MILF ) به ریاست نور میسواری سالخورده می باشد مطالب مهمی را در این مقاله بر ملا کرده است اما به دلیل این که ناحیه فعلی خود مختار مسلمانان جنوب به ابتکار(MILF) و پس از امضاء قرار داد صلح با دولت مرکزی فیلیپین تاسیس شد، سخنی از یکی از چهره های اصلی و تاثیر گذار آغاز مبارزات مردم " مورو" یعنی نورمیسواری به میان نیامده است و تنها به بیان جنبش های دانشجویان مسلمان دانشگاههای فیلیپین در دادخواهی واقعه بسنده شده است.
مارکوس تلاش وافری را برای باز پس گرفتن ایالت صباح که زمانی در اجاره یک کمپانی انگلیسی بود و بعدها بطور غیر قانونی و با ترفند های انگلیس به فدراسیون مالزی پیوست آغاز نمود اما راه به جایی نبرد، لذا نقشه بی ثبات کردن ایالت صباح مالزی را از طریق آغاز جنگ های چریکی ترسیم کرد. در آن ایام و پس از افشای قتل عام جوانان مسلمان، نور میسواری استاد علوم سیاسی دانشگاه یو – پی فیلیپین قلم را زمین گذاشت، اسلحه را برداشت و ظاهرا به سبک یاسر عرفات جبهه ملی آزادی بخش " مورو" را پایه گذاری نمود و به مبارزات مسلحانه بر علیه حکومت مارکوس دیکتاتور وقت فیلیپین به امید جدا سازی میندانائو از سرزمین اصلی پرداخت البته این خواسته به دلایلی متوقف و تنها به قرارداد صلح تریپولی با واسطه سرهنگ قذافی آن هم روی کاغذ خلاصه شد و نخستین دولت خود مختار مسلمانان به دلایل بسیاری با شکست روبرو شد و در نهایت، این جبهه اسلامی آزادی بخش مورو بود که در چند سال گذشته گوی سبقت را از پیشینیان ربود و منطقه فعلی خود مختار مسلمانان جنوب فیلیپین را پایه گذاری کرد که در مقایسه با نخستین منطقه خود مختار از آرایش و مقررات بهتری برخوردار است و مسلمانان امید دارند این بار به اهداف تعیین شده در یک دولت خودمختار جدید برسند.
در گزارش بالا همچنین علت اصلی مبادرت به قتل عام جوانان آموزش دیده مسلمان ذکر نشده است. مراجعه به اسناد موجود در آرشیو نشریات آن زمان نشان می دهد که این طرح بکلی سری به دلایل مختلف از جمله نارضایتی گسترده آموزش دیدگان جنگ های چریکی و آگاهی ضمنی سیستم های اطلاعاتی غرب و دولت مالزی افشاء شد و حکومت وقت فیلیپین برای جلوگیری از بر ملا شدن جزئیات بیشتر مبادرت به محو آثار جرم کرد و جوانان مسلمان را به خاک و خون کشید. اقدام به تیر باران کلیه جوانان آموزش دیده مسلمان یک عمل شتاب زده بود که بنیان مبارزات مسلحانه تاریخ معاصر مسلمانان بر علیه حکومت مرکزی را در این کشور بنا نهاد. گفته می شود تنها فرد باقی مانده از واقعه قتل عام جبیده نیز بعدها در تصادف مرموز اتومبیل در استان " کَویته" کشته شد.
********************************************************
نظر شما