نویسنده: لوان ماته شویلی
کلیسای مسیح از همان ابتدا بر گفتگو با مردم متمرکز بود. اصل "بروید و شاگردان بسازید..." نه تنها الگویی از ارتباط کلامی را به ما ارائه می دهد، بلکه نگرشی را نسبت به دنیای خارج به ما ارائه می دهد که کلیسا نسبت به آن شفاف است و برای نجات آن فراخوانده شده است. گشاده رویی کلیسا برای همه ("بیا پیش من ای همه گمشده ها...")، برای همه گناهکاران، امروز مربوط است و تا زمانی که جهان مادی به این شکل وجود داشته باشد، همینطور خواهد بود. با این حال، تقسیم جهان مسیحی مانع تحقق این رسالت می شود. در نتیجه نقض فرمان وحدت که منجر به فاجعه تاریخی تفرقه شد، مسیحیان متفرق به جای اینکه مصداق وحدت و محبت در قالب تثلیث مقدس باشند، مایه وسوسه شدند. تقسیم مسیحیان به یک زخم خونی باز بر بدن مسیح تبدیل شد. تراژدی تقسیم یک تحریف جدی قابل مشاهده در جهان گرایی مسیحی است که مانعی برای شهادت مسیح به جهان است. اعتبار این شهادت کلیسای مسیح تا حد زیادی در حقیقتی است که توسط آن موعظه شده است.
وحدت کلیسا و عامل تفرقه انسانی
کلیسای ارتدکس کلیسای مسیح است که توسط خود عیسی مسیح ایجاد شده است. کلیسا توسط روح القدس تقویت و پر خواهد شد. خداوند در مورد کلیسا دستور داد: "من کلیسای خود را خواهم ساخت و دروازه های جهنم بر آن غلبه نخواهند کرد" (متی، 16، 18). این کلیسای واحد، مقدس، کاتولیک و رسولی است که اسرار مقدس را حفظ می کند و آنها را به تمام جهان ابلاغ می کند، "ستون و پایه حقیقت" است (1 تیم، 3، 15). کلیسا مسئولیت کامل انتشار حقیقت انجیل مسیح را بر عهده دارد و دارای اختیار کامل برای شهادت به "ایمانی که یک بار به مقدسین داده شد" (یهودا، 3).
کلیسای مسیح یک و تنها است (قدیس سیپریان کارتاژی، «درباره وحدت کلیسا»). اساس وحدت کلیسا - بدن مسیح - این است که یک سر دارد - خداوند عیسی مسیح (افس.، 5، 23) و یک روح القدس در آن عمل می کند که بدن کلیسا را جان می بخشد و به هم متصل می کند. تمام اعضای آن به مسیح به عنوان سر.
کلیسا وحدت "انسان جدید در مسیح" است. پسر خدا با تجسم خود "زنجیره طولانی مردم را تجدید کرد" (قدیس ایرنائوس لیون) و ملتی جدید و بخشنده - وارثان روحانی آدم دوم - ایجاد کرد. وحدت کلیسا بالاتر از روابط زمینی و انسانی است. این وحدت به عنوان یک موهبت کامل و الهی از بهشت داده شده است. اعضای کلیسا توسط خود مسیح به عنوان درخت انگور که در او ریشه دارد متحد می شوند. اعضای کلیسا در وحدت زندگی روحانی ابدی دور هم جمع شده اند.
- وحدت کلیسا بر موانع و مرزها غلبه می کند، از جمله موانع نژادی، زبانی و اجتماعی. مژده باید به همه ملتها منتشر شود تا بتوانند با فیض روح القدس گرد هم آیند و با قدرت ایمان متحد شوند (متی، 28، 19-20؛ مرقس، 16، 15؛ اعمال رسولان، 1، 8)
دشمنی و بیگانگی در کلیسا غلبه خواهد کرد و وحدت در عشق به انسانیت که توسط گناه تقسیم شده است در قالب تثلیث تقویت خواهد شد.
کلیسا وحدت روح است که با پیوند صلح حفظ می شود (افس. 4، 3)، .هرجا کلیسا است، روح خدا آنجاست، و آنجا که روح خدا است، کلیسا و فیض است» (قدیس ایرنائوس لیون، «علیه بدعتها»، فصل 3، فصل بیست و چهارم). وحدت زندگی پرفیض، اساس تغییر ناپذیری و وحدت ایمان کلیسا است. همیشه و بدون تغییر "روح القدس سنت. از طریق پدران و معلمان کلیسای کاتولیک اشتباه نمی کند و نمی تواند به جای حقیقت دروغ بگوید: زیرا روح القدس، از طریق پدران و معلمان وفادار کلیسا، آن را از همه خطاها محافظت می کند.» (نامه پدرسالاران شرقی).
کلیسا یک شخصیت جهانی دارد - این کلیسا در قالب کلیساهای محلی مختلف در سراسر جهان وجود دارد، اما وحدت کلیسا به این دلیل تضعیف نمی شود. «کلیسا که با تعمید خداوند روشن شده است، پرتوهای خود را در سراسر جهان میگستراند، اما نوری که در همه جا پخش میشود یکی است و وحدت بدن غیرقابل تقسیم است. او شاخه های آویزان با میوه را در سرتاسر زمین برمی دارد. نهرهای فراوان آن به دور می ریزد و سر یک، یک مبدأ، یک مادر است، سرشار از باروری» (قدیس سیپریان کارتاژی، «درباره وحدت کلیسا»).
وحدت کلیسا در ارتباط مستمر با راز عشای ربانی است. هنگامی که وفاداران از بدن یگانه مسیح شریک می شوند، واقعاً با قدرت دگرگون کننده روح، در راز عشق مسیح به بدن واحد کاتولیک می پیوندند. اگر «همه از یک نان شریک شویم»، همه یک بدن میسازیم (اول قرنتیان، 10، 17)، زیرا مسیح را نمیتوان جدا کرد. به همین دلیل است که به گفته پولس رسول، کلیسا بدن مسیح نامیده می شود و ما اجزای جداگانه آن هستیم (اول قرنتیان، 12، 27)
یک کلیسای کاتولیک مقدس، رسولی است. هدایای روح القدس توسط روحانیون منصوب شده به مؤمنان داده می شود. وراثت سلسله مراتبی از رسولان مقدس اساس وحدت حیات فیض است. ارتداد از کشیش قانونی، ارتداد از روح القدس، از خود مسیح است. «همه از اسقف مانند عیسی مسیح نزد پدرش اطاعت میکنند و به پیامبران مانند رسولان ایمان میآورند. شماها را به عنوان فرمان خدا داشته باشید. هیچ کس نباید کاری را که به کلیسا مربوط می شود بدون اسقف انجام دهد. آنجا که اسقف است، مردم باید باشند، همانطور که در جایی که عیسی مسیح است، کلیسای کاتولیک نیز وجود دارد.
با برقراری ارتباط با یک جامعه خاص، هر یک از اعضای کلیسا با کل کلیسای محلی ارتباط برقرار می کند. هنگامی که ما ارتباط متعارف را با کلیسای محلی خود قطع می کنیم، ارتباط مهربانانه با بدنه کلیسا را از دست می دهیم و آن را قطع می کنیم. هر گناهی ما را از کلیسا جدا می کند، اما ما را به طور کامل از آن جدا نمی کند. در درک کلیسای باستانی، تکفیر به معنای طرد از جماعت عشای ربانی بود. یک فرد تکفیر شده با غسل تعمید مجدد به کلیسا پذیرفته نشد. اعتقاد به عصمت غسل تعمید در اعتقادنامه نیقیه قسطنطنیه به رسمیت شناخته شده است: "من به غسل تعمید خود برای آمرزش گناهان اعتراف می کنم." قاعده 47 حواری می گوید: "اسقف یا رئیسی که تعمید یافته را دوباره تعمید می دهد باید تکفیر شود."
به این ترتیب، کلیسا شهادت داد که «مهر» تعلق به امت خدا را حفظ کرده است. وقتی کلیسا افراد تکفیر شده را بازیابی می کند، زندگی را به کسی باز می گرداند که قبلا توسط روح در یک بدن تعمید یافته است. هنگامی که کلیسا عضو خود را که در روز غسل تعمید مهر و موم کرده بود تکفیر می کند، به بازگشت آن امیدوار است. کلیسا تکفیر را وسیله ای برای احیای معنوی تکفیر شدگان می داند.
- فرمان وحدت مسیح در طول قرن ها بارها نقض شده است. بر خلاف اتفاق نظری که به عنوان فرمان خداوند داده شده است، در مسیحیت اختلاف نظر و دودستگی به وجود آمد. کلیسا همیشه نسبت به کسانی که تفرقه و اضطراب را در کلیسا آورده اند سختگیر و اصولی بوده است: «چرا نزاع، اختلاف، تفرقه و نزاع دارید؟ آیا ما یک خدا و یک مسیح نداریم، یک روح برای ما جاری شده است، یکی که در مسیح دعوت می کند؟ چرا ما اعضای مسیح را جدا می کنیم، علیه بدن خود قیام می کنیم؟ ما به چنین حماقتی می رویم، فراموش می کنیم که جزئی از یکدیگر هستیم» (قدیس کلمنت رومی، رساله به قرنتیان، 1، 46).
خطا و بدعت نتیجه خودپسندی و جانبداری است. هر گونه تفرقه، یا انشقاق، جدایی از وحدت کلیسا را به همراه دارد. حتی اگر این اختلاف بر سر مسائل غیر مذهبی باشد، باز هم تعالیم کلیسا را نقض می کند و در نهایت باعث تحریف ایمان می شود.
کلیسای ارتدکس از طریق دهان پدران مقدس ادعا می کند که نجات تنها در کلیسای مسیح امکان پذیر است. در عین حال، جوامعی که از ارتدکس مرتد شده اند، به طور کامل از فیض خداوند بی بهره تلقی نمی شوند. برهم زدن وحدت کلیسایی باعث اختلال در زندگی فیض می شود، اما فیض اجتماعات مرتد را به طور کامل رها نمی کند. بنابراین، افراد از فرقه های دیگر در کلیسای ارتدکس تنها با غسل تعمید پذیرفته نمی شوند. با وجود فروپاشی وحدت، هنوز یک ارتباط ناقص مشخص وجود دارد که مقدمه ای برای بازگشت کلیسا به وحدت است.
وضعیت کلیسایی مرتدان مشروط به تعریف روشنی نیست. در جهان تقسیم شده مسیحی، نشانه هایی از وحدت آن وجود دارد: کلام خدا، ایمان به مسیح به عنوان خدا و نجات دهنده تجسم و خدمت خوب صادقانه. (اول یوحنا، 1، 1-2؛ 4، 2، 9)
- قواعد مختلفی برای بازگشت وجود دارد (تعمید، غسل تعمید، توبه)، که نشان می دهد کلیسای ارتدکس با فرقه های مختلف متفاوت رفتار می کند. ملاک میزان حفظ ایمان و هنجارهای زندگی معنوی مسیحی است. کلیسای ارتدکس با ایجاد قواعد مختلف پذیرش، در مورد حفظ یا نابودی زندگی پرفیض در این یا آن فرقه قضاوت نمی کند، زیرا این را راز قضاوت و داوری خداوند می داند.
ارتدکس «تعلق ملی-فرهنگی» کلیسای شرق نیست. ارتدکس ویژگی درونی کلیسا، حفظ تعالیم دینی، خدمت الهی و نظم سلسله مراتبی از عصر رسولی است. ما نمی توانیم تسلیم وسوسه ایده آل سازی گذشته شویم، یا چشم خود را بر نقص ها و شکست های غم انگیز در تاریخ کلیسا ببندیم. پدران بزرگ کلیسا نمونه ای از خودانتقادی معنوی را به ما می دهند. موارد زیادی در تاریخ کلیسا وجود داشته است که بخش بزرگی از ملت کلیسا به بدعت رفته اند، اما تاریخ نیز می داند که کلیسا اصولاً با بدعت مبارزه کرده است - تجربه شفا از بدعت، توبه و بازگشت به دین را دارد. آغوش کلیسا تجربه پیدایش تفکر غلط در دل خود کلیسا و مبارزه با آن به فرزندان کلیسای ارتدکس آموخت که هوشیار باشند.
برای احیاء وحدت تلاش کنید:
هدف اصلی رابطه کلیسای ارتدکس با دیگر فرقه ها، بازگرداندن وحدت مسیحیان است (یوحنا، 17، 21)، که بخشی از نجات خداوند است و به جوهر مسیحیت مربوط می شود. این وظیفه اصلی کلیسای ارتدکس در تمام سطوح وجودی آن است.
بی اعتنایی به این تکلیف یا رد آن نقض فرمان خدادادی وحدت است. به قول ریحان کبیر، "بندگان صادق و راستین خداوند باید تلاش کنند تا کلیساهای تقسیم شده را متحد کنند"، کلیسای ارتدکس احیای وحدت شکسته مسیحی را ضروری میداند، اما در عین حال تأکید میکند که وحدت واقعی فقط در قلب یک کلیسای مقدس، کاتولیک و حواری ممکن است. هر «الگوی» دیگری از وحدت غیرقابل قبول است.
- کلیسای ارتدکس نمی تواند این تز را بپذیرد که علیرغم شکاف های تاریخی، به نظر می رسد وحدت اصولی و عمیق مسیحیان شکسته نشده است، و اینکه کلیسا کل "جهان مسیحی" است، به نظر می رسد مسیحیت فراتر از موانع فرقه ای وجود دارد، و که جدایی کلیساها فقط به سطح روابط انسانی ناقص تعلق دارد. بر اساس این مفهوم، کلیسا متحد است، اما وحدت به اندازه کافی در اشکال قابل مشاهده آشکار نمی شود. بر اساس چنین مدلی از وحدت، وظیفه مسیحیان بازگرداندن وحدت از دست رفته نیست، بلکه آشکار ساختن وحدت موجود است. در این مدل، آموزش درباره «کلیسای نامرئی» که در دوران اصلاحات به وجود آمد، تکرار میشود.
- برای ارتدکس غیر قابل قبول است که ادعا کند تقسیمات مسیحی بخشی اجتناب ناپذیر از نقص تاریخ مسیحیت است، که این تقسیم فقط در سطح تاریخی وجود دارد و می توان با توافقات سازش بین فرقه ها درمان یا بر آن غلبه کرد.
کلیسای ارتدکس نمی تواند "برابری فرقه ها" را به رسمیت بشناسد. کسانی که کلیسا را ترک کرده اند نمی توانند در وضعیتی که اکنون در آن هستند به آن بپیوندند - لازم است بر اختلافات جزمی موجود غلبه کرد و به سادگی از آنها اجتناب نکرد. این بدان معناست که راه وحدت، مسیر توبه، تبدیل و تجدید است.
- این غیر قابل قبول است که فکر کنیم تفرقه ها فقط سوء تفاهم های غم انگیز است، اختلاف نظرها فقط به دلیل کمبود عشق غیرقابل قبول است، گویی نمی خواهیم بفهمیم که با وجود اختلافات، وحدت کافی "در اصل" وجود دارد. ما نمی توانیم تفرقه را به احساسات انسانی، خودخواهی و حتی بیشتر از آن به شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تقلیل دهیم. همچنین این ادعا که مسائل ثانویه کلیسای مسیحی و جوامع مسیحی را از هم جدا می کند، غیر قابل قبول است. تقلیل اختلافات و اختلافات به عوامل مختلف غیر کلامی جایز نیست.
کلیسای ارتدکس این تز را رد می کند که وحدت جهان مسیحیت تنها از طریق خدمات مشترک مسیحی به جهان می تواند احیا شود. وحدت مسیحی را نمی توان با اتفاق نظر در مسائل سکولار احیا کرد، زیرا در این صورت مسیحیان در درجه دوم اتفاق نظر و در درجه اول اختلاف خواهند داشت.
نمی توان وحدت در ایمان را با دایره تنگ حقایق ضروری محدود کرد و «آزادی در شک» را خارج از این دایره جایز دانست. اصل تسامح در برابر اختلاف عقاید جایز نیست. در عین حال نمی توان وحدت ایمان و اشکال بیان آن را در هم آمیخت.
تقسیم جهان مسیحیت یک تقسیم در تجربه خود ایمان است، نه فقط در فرمول های اعتقادی. توافق کامل باید در تجربه ایمان حاصل شود و نه فقط در بیان رسمی آن. وحدت رسمی اعتراف، وحدت کلیسا را تمام نمی کند، اگرچه یکی از شرایط ضروری آن است.
وحدت کلیسا،اول از همه، وحدت در اسرار است. اسرار ربطی به وحدت واقعی ندارند. سال با ارتباطات میانی وحدت تنها در هویت تجربه و زندگی پرفیض، در ایمان کلیسا، در کمال زندگی مخفی در روح القدس تحقق خواهد یافت.
احیای وحدت مسیحی در عشق و ایمان فقط از بالا به عنوان هدیه ای از جانب خداوند متعال به ما داده شده است. منشأ وحدت در خداست، بنابراین تلاش انسان برای بازگرداندن آن بیهوده است، زیرا «تا خداوند خانه را بنا نکند، سازندگان آن بیهوده زحمت می کشند» فقط خداوند ما عیسی مسیح است که به ما فرمان وحدت داده است که می تواند به ما قدرت انجام این فرمان را بدهد، زیرا او «حقیقت، راه و زندگی» است (یوحنا، 14، 6). وظیفه مسیحیان ارتدکس همکاری با خدا در کار نجات در مسیح است.
گواهی ارتدکس برای غیر ارتدوکس:
کلیسای ارتدکس مدافع سنت ها و فیض های کلیسای قدیمی است، بنابراین وظیفه اصلی خود را در روابط با سایر فرقه ها شاهد دائمی می داند که حقیقت را در سنت اعلام می کند و پذیرش آن را ترویج می کند. در قطعنامه سومین جلسه قبل از شورای ارتدکس می خوانیم: «کلیسای ارتدکس عمیقاً معتقد است که حامل و شاهد ایمان و انتقال کلیسای یگانه، مقدس، کاتولیک و حواری است و قاطعانه معتقد است که در حرکت به سوی وحدت مسیحیان در دنیای مدرن، جایگاهی مرکزی را اشغال می کند... مأموریت کلیسای ارتدکس و این وظیفه است که حقیقت کتاب مقدس و سنت مقدس را به طور کامل منتقل کند، که به کلیسا می دهد. خصلت جهانی... مسئولیت فوق الذکر کلیسای ارتدکس و نیز مأموریت کلیسای آن در رابطه با وحدت کلیسا، مجامع جهانی بیان کرد. جماعات بر ارتباط بین ایمان واقعی و مشارکت در اسرار تأکید کردند. کلیسای ارتدکس همواره به دنبال جذب مسیحیان کلیساها و فرقه های مختلف مسیحی به جستجوی وحدت گمشده بوده است تا همه ما به وحدت ایمان برسیم.
وظیفه شهادت ارتدکس بر عهده همه اعضای کلیسا است. مسیحیان ارتدکس باید به روشنی درک کنند که اعتراف آنها یک ویژگی جهانی و جهانی دارد. کلیسا فراخوانده شده است تا نه تنها به فرزندان خود بیاموزد، بلکه به کسانی که او را ترک کرده اند نیز شهادت دهد. «اما کسی را که ایمان نیاورده چگونه بخوانند؟» آنهایی که نشنیده اند چگونه باور کنند؟ یا چگونه می توانند بدون موعظه بشنوند؟» (روم، 10، 14). این وظیفه مسیحیان ارتدکس است که برای همیشه به حقیقتی که متعلق به کلیسا است شهادت دهند، زیرا به گفته پولس رسول، "ما همکاران خدا هستیم" (اول قرنتی، 3.9).
گفتگو با غیر ارتدوکس ها:
دیالوگ با ترکیبی از اصول جزمی و عشق برادرانه مشخص می شود. این اصل در «پاسخ نامه شورای مقدس پدرسالار جهانی» (1903) آمده است که به روش گفتگوی الهیاتی با انگلیکان ها و کاتولیک های قدیمی اشاره دارد: با غیر ارتدوکس ها «ما باید آمادگی برادرانه برای کمک داشته باشیم. آنها با توضیحات، توجه خود را به بهترین آرزوها نشان می دهند، سخاوت - به سوء تفاهم هایی که در شرایط تقسیمات چند صد ساله به وجود می آیند، به طور طبیعی وجود دارد، اما در عین حال، ما باید قاطعانه به ایمان کلیسای جهانی خود اعتراف کنیم، به عنوان کلیسا که تنها مدافع میراث مسیح و تنها کشتی نجات بخش فیض الهی است... وظیفه ما در رابطه با آنها این است که موانع غیرضروری در راه وحدت قرار ندهیم...
گفتگوی کلیسای ارتدکس با غیر ارتدوکس ماهیتی الهیاتی دارد. هدف از گفتگوی الهیاتی، توضیح خودآگاهی کلیسایی کلیسای ارتدکس، مبانی تعالیم، ساختار متعارف و سنت معنوی آن، و از بین بردن سوء تفاهم ها یا کلیشه های موجود برای غیر ارتدوکس ها است.
نمایندگان کلیسای ارتدکس با غیر ارتدوکس ها در مورد اصل وفاداری به آموزه های پدران مقدس و سنت های رسولی کلیسای ارتدکس، جماعات جهانی و محلی گفتگو می کنند. علاوه بر این، انواع سازش های جزمی و مذهبی منتفی است. هیچ سند و ماده ای از گفتگوها و مذاکرات الهیات برای کلیساهای ارتدکس الزام آور نیست تا زمانی که به طور کامل توسط ارتدکس تایید نشده باشد.
از دیدگاه ارتدوکس ها، مسیر وحدت برای غیر ارتدوکس ها از شفا و دگرگونی آگاهی جزمی می گذرد. در این مسیر، آنها باید دوباره مسائلی را که در جلسات جهانی مطرح شد، درک کنند. در گفتگو با غیر ارتدکس ها، مطالعه میراث معنوی و الهیات پدران مقدس بیانگر ایمان کلیسا مهم است.
شهادت نمی تواند یک مونولوگ باشد - دلالت بر رابطه با شنونده دارد. گفتگو مستلزم آمادگی دو طرفه برای ارتباط، درک متقابل، و نه تنها «شنوای باز» و «دلهای باز» است (2 قرنتی، 6.11). بنابراین، یکی از مهمترین مشکلات گفتگوی کلامی ارتدوکس با غیر ارتدوکس، زبان، فهم و تبیین کلامی است.
بسیار خوشحال کننده است که اندیشه الهیات غیر ارتدوکس در قالب بهترین نمایندگان خود، علاقه خالصانه و عمیقی به میراث، اعتقاد و دستور پدران مقدس کلیسای باستانی نشان می دهد. در عین حال، باید بپذیریم که بسیاری از مشکلات حل نشده و اختلاف نظرها در رابطه بین متکلمان ارتدوکس و غیرارتدوکس باقی مانده است. تشابه صوری در بسیاری از جنبه های ایمان به معنای وحدت واقعی نیست، زیرا عناصر آموزه در سنت های ارتدکس و غیر ارتدوکس به طور متفاوت تفسیر می شوند.
گفت و گو با غیر ارتدوکس ها این درک را دوباره بیدار کرده است که حقیقت یکپارچه کاتولیک را می توان در زمینه های فرهنگی-زبانی مختلف بیان و اجرا کرد. در جریان گفتگو، ما باید بتوانیم بین ضرورت زمینه و انحراف از کامل بودن کاتولیک تمایز قائل شویم. ما باید موضوع محدودیت های تنوع را در یک روایت یکپارچه کاتولیک بررسی کنیم.
ایجاد مراکز، گروه ها و برنامه های مشترک پژوهشی در چارچوب گفت وگوی حوزوی توصیه می شود. برگزاری همایشهای علمیه مشترک، سمینارها و نشستهای علمی، تبادل هیئتها و نشریات، توسعه برنامههای مشترک نشر باید مهم تلقی شود. تبادل متخصصان، معلمان و متکلمان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
گفت و گو علاوه بر موضوعات الهیاتی، باید طیفی از مشکلات روابط بین کلیسا و جهان را نیز در بر گیرد. یک جهت مهم در توسعه روابط با غیر ارتدوکس، زمینه خدمات عمومی است. در جایی که این امر با آموزه و عمل معنوی منافات ندارد، باید برنامه های مشترکی برای تعلیم و تربیت دینی تدوین کنیم.
ویژگی گفتوگوهای الهیاتی دوجانبه، بر خلاف ارتباطات چندجانبه و مشارکت در سازمانهای بین مسیحی، در این است که کلیسای ارتدکس این گفتوگوها را به شکل و گسترهای انجام میدهد که در آن لحظه قابل قبول میداند. معیار موفقیت خود گفتگوها، تمایل شرکا به در نظر گرفتن موقعیت کلیسای ارتدکس در گسترده ترین طیف مشکلات کلیسا-اجتماعی است.
وظایف داخلی مربوط به گفتگو با غیر ارتدوکس:
ارتدوکس ها دیدگاه های نادرست را از نقطه نظر ایمان خود رد می کنند، اما از آنها خواسته می شود با عشق مسیحی با افرادی که این دیدگاه ها را می پذیرند رفتار کنند. در برخورد با غیر ارتدوکس ها، ارتدوکس ها به پاکی ایمان خود و وحدت کلیسا شهادت می دهند. هنگام شهادت به حقیقت، ارتدکس باید شایسته این شهادت باشد. توهین به غیر ارتدکس ممنوع است.
اطلاع رسانی بی تردید و شایسته جامعه کلیسا در مورد گفتگو، دیدگاه ها و ارتباطات کلیسای ارتدکس با غیر ارتدوکس ها ضروری است.
کلیسا کسانی را که از طریق اطلاعات نادرست، وظایف کلیسای ارتدکس را برای شهادت به غیر ارتدوکس تحریف می کنند، عمداً سلسله مراتب عالی کلیسا را مسخره می کنند و آنها را به "خیانت به ارتدکس" متهم می کنند، محکوم می کند. در برابر این گونه افرادی که در بین مؤمنان وسوسه می کارند باید تدابیر شرعی اتخاذ شود. در این راستا، ما باید با تصمیمات جلسه تمام ارتدکس ها که در تسالونیکی برگزار شد (1998) هدایت شویم: "نمایندگان به اتفاق آرا گروه های تفرقه افکن در کلیساهای ارتدکس محلی را محکوم کردند که از موضوع جهانی برای انتقاد از رهبری کلیسا استفاده می کنند. و اقتدار آن را تضعیف می کند و از این طریق تلاش می کند تا اختلافات و اختلافات را در کلیسا از بین ببرد." آنها از مطالب نادرست و اطلاعات نادرست برای حمایت از انتقاد ناعادلانه خود استفاده می کنند. نمایندگان نیز تاکید کردند که مشارکت ارتدوکس ها در جنبش های جهانی همیشه بر اساس سنت ارتدکس، تصمیمات کلیساهای مقدس کلیساهای ارتدکس محلی و جلسات کاملاً ارتدوکس است... شرکت کنندگان به اتفاق آرا نیاز به شرکت در فعالیت های بین مسیحی را درک می کنند. ما حق نداریم مأموریتی را که خداوند ما عیسی مسیح به ما سپرده است رد کنیم: مأموریت شهادت حقیقت به جهان غیر ارتدوکس... ما نباید روابط خود را با مسیحیان فرقه های دیگر قطع کنیم، زمانی که آنها آماده همکاری هستند. ما... در طول سالیان متمادی مشارکت ارتدوکس ها در جنبش جهانی، نه یک نماینده (رسمی) از یک کلیسای ارتدکس محلی، ارتدکس را انکار نکرد. برعکس، این نمایندگان همیشه به رهبران کلیسای خود وفادار و مطیع بودند. آنها مطابق با قوانین متعارف، تعلیم شوراهای جهانی و پدران مقدس و انتقال مقدس کلیسای ارتدکس عمل می کردند. کسانی که از طرف کلیسای ارتدکس در تماس بین مسیحیان بدون برکت مقامات کلیسا شرکت می کنند و کسانی که وسوسه را در محیط ارتدکس با وارد شدن به یک اتحاد مقدس غیر مجاز با غیر ارتدکس ها گسترش می دهند، خطری برای کلیسا هستند.
نتیجه:
هزاره گذشته با تقسیمات غم انگیز، نزاع و قطع ارتباط مشخص شده است. در قرن بیستم، مسیحیان تقسیم شده تمایل خود را برای به دست آوردن اتحاد با کلیسای مسیح ابراز کردند. کلیسای ارتدکس آمادگی خود را برای شرکت در گفتگوی حقیقت و عشق با مسیحیان غیر ارتدوکس ابراز کرد، گفت وگویی که الهام گرفته از دعوت مسیح و فرمان الهی وحدت مسیحیت است. حتی امروز، در آستانه هزاره سوم پس از مرگ خداوند و نجات دهنده ما، عیسی مسیح، کلیسای ارتدکس با محبت کسانی را که نام مبارک عیسی مسیح برای آنها بالاتر از همه نام های دیگر در بهشت است، می خواند (اعمال رسولان 4 و 12). به وحدت مبارک در کلیسا: "لبهای ما به جای شما صحبت می کنند ... و ما برای شما دل باز داریم" (2 قرنتی، 6.11).
تاریخ ترجمه:1402/02/21
لینک منبع:
نظر شما