مسلمانان مسختی گرجی ، چالش های مربوط به ادغام و بازگرداندن مردم بدون وطن

مسلمانان مسختی که به اشتباه، مسختهای ترک از آنها یاد می شود قومی با تاریخ پیچیده و هویت فرهنگی متمایز، قربانیان تبعیدهای سرکوبگرانه توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند. لذا مردمی که از منطقه مسختی گرجستان سرچشمه می گیرند، هنوز با چالش های مربوط به ادغام مجدد و بازگشت به میهن روبرو هستند.

مسلمانان که به اشتباه، مسختهای ترک از آنها یاد می شود قومی با تاریخ پیچیده و هویت فرهنگی متمایز، قربانیان تبعیدهای سرکوبگرانه توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند. لذا مردمی که از منطقه مسختی گرجستان سرچشمه می گیرند، هنوز با چالش های مربوط به ادغام مجدد و بازگشت به میهن روبرو هستند.

علیرغم وجود قوانین مربوطه و تلاش برای اجرای عملی آن، همچنان موانع غیرقابل عبور مسلمانان مسختی تبعید شده از نظر همگرایی، شهروندی، حفظ فرهنگی و توسعه اجتماعی-اقتصادی وجود دارد. برای توسعه یک جامعه کثرت گرا، لازم است اقلیت های قومی فرصت مشارکت در آن را داشته باشند که با تقویت و همکاری متقابل بازیگران مختلف می توان این امر را تضمین کرد. موضوع مورد بحث در گرجستان مدرن فراموش شده است که باید اصلاح شود.

هدف این مقاله بحث چالش‌های مربوط به مسلمانان مسختی ، تعریف شکاف‌های موجود در سیاست‌های موجود و ارائه توصیه‌هایی است که به ادغام مجدد آنها، توسعه اجتماعی-اقتصادی و کاهش خطرات جذب کمک می‌کند.  این مقاله با بررسی عوامل تاریخی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین سیاست‌های موجود، مشخص کردن نیازها و آسیب‌پذیری‌های خاص مسلمانان مسختی است که با پیشنهاد سیاست‌ها و توصیه‌های عملی، به صورت کوچکی به گفتگو و تلاش‌های مستمر با هدف حل مشکل فعلی کمک می‌کند.

این مقاله پیشینه تاریخی را مورد بحث قرار می دهد که منجر به چالش های پیش روی مسلمانان مسختی شد. علاوه بر این، خلاهای موجود در قانون گذاری فعلی و مشکلات ناشی از اجرای آنها در عمل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و راه ها و توصیه های جایگزین برای حل مشکل در پایان ارائه شده است.

1.    تجزیه و تحلیل

1/1 :  پیشینه تاریخی

منطقه تاریخی مسختی که در جنوب غربی گرجستان قرار دارد و بین ترکیه و گرجستان تقسیم شده است، تا قرن هجدهم عمدتاً از جمعیت گرجی تشکیل می شد، اما از این دوره روند اسکان مردم از ملیت های مختلف آغاز شد. به عنوان مثال، در نتیجه جنگ روسیه و عثمانی در 1828-1829، ارمنی ها و ترک ها شروع به سکونت در منطقه مسختیا کردند، که در پایان قرن نوزدهم به بزرگترین تابع مسختیا تبدیل شد. چنین محیط متنوع، تغییرات مداوم اجتماعی و جمعیتی منجر به جداسازی یا جذب جمعیت بومی محلی شد.

تغییر در مذهب مسخیت مربوط به فتوحات عثمانی در قرون وسطی است که در نتیجه آن زمین داران در مواجهه با انتخاب برای حفظ سرزمین خود به اسلام گرویدند که متعاقباً در سراسر منطقه گسترش یافت. در فوریه 1921، پس از تأسیس اتحاد جماهیر شوروی در گرجستان، مسختیان مسلمان به عنوان «اقلیت ملی ترک زبان» اعلام شدند و روند همسان سازی اجباری آنها آغاز شد. می توان گفت که منافع ترکیه و اتحاد جماهیر شوروی در منطقه مسختی با هم برخورد کردند. ترکیه به این دلیل که جمعیت ساکن در آنجا را اقلیت ملی خود می‌دانست، می‌خواست منطقه را تصاحب کند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی با همین ایدئولوژی سعی در پاکسازی قلمرو از جمعیت محلی داشت. در سال های 1942-1944، تنش ها به اوج خود رسید، این امر با ایجاد تصوری مصنوعی از سخنرانی های ضد شوروی تجلی یافت و سرانجام در 15 نوامبر 1944 ده ها هزار نفر از جنوب گرجستان به جمهوری های آسیای مرکزی تبعید شدند در 24 ژوئیه 1944، لاورنتی بریا طی نامه شماره 7895 به استالین اطلاع داد که به منظور بهبود حفاظت از مرزهای دولتی، مصلحت می داند که 16700 خانواده ترک، کرد را از آخالتسیخه، آخالکلکی و مناطق بوگدانوفکی، آدیگنی و آسپیندزه و برخی شوراهای روستایی آجارا بیرون کند. درست است که در اواخر دهه 50، پس از مرگ استالین، روند بازسازی و بازگرداندن آوارگان در اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، اما مسلمانان مسختی به آن دست نزدند. علاوه بر این، در دهه 1980، آنها دوباره به دلیل خشونت قومی علیه آنها در آسیای مرکزی قربانی آزار و اذیت شدند.  می‌توان گفت که پس از آزار و اذیت‌های فراوان، مسخ‌های مسلمان که عمدتاً در آذربایجان و روسیه مستقر شده بودند، در ابتدا برای ادغام با مردم محلی مشکل پیدا کردند، اما به دلیل اینکه چندین بار تلاش آنها برای بازگشت ناموفق بود.آنها آنقدر راحت با موجودیت جدید خود سازگار شدند که این سؤال مطرح شد که چقدر می‌توانند ارتباط خود را با فرهنگ و ارزش‌های گرجستان حفظ کنند.

در پاسخ به این چالش، قانونی در 11 ژوئیه 2007 تصویب شد، که قرار بود بازگشت مسخ های مسلمان را تضمین کند، به آنها وضعیت بازگشت اعطا کند و روند ادغام مجدد آنها را تسهیل کند. 

  2/1 : قانون و رویه قابل اجرا


در 14 جولای 1996، گرجستان درخواستی برای عضویت در شورای اروپا ارائه کرد که بر اساس آن، در سال 1999، در ارتباط با قوانین ملی، متعهد شد که ظرف مدت 2 سال پس از عضویت در این سازمان، چارچوب قانونی را اتخاذ کند. به جمعیت تبعید شده مسخی فرصت بازگشت و ادغام می دهد و در عین حال فرصت اخذ تابعیت گرجستان را برای آنها در نظر می گیرد. روند مذکور باید ظرف 3 سال پس از عضویت آغاز شده و ظرف 12 سال تکمیل شود.

در پیشنهاد قطعنامه ای که توسط مجمع پارلمانی شورای اروپا در 8 ژوئیه 2002 صادر شد، اشاره شده است که روند اجرای تعهد گرجستان به تأخیر افتاده است، زیرا به مسلمانان مسختی فرصت بازگشت داده نشده است و از وضعیت قربانیان سرکوب برخوردار شوند.

در قطعنامه 1428 Nکه در سال 2005 توسط مجمع پارلمانی شورای اروپا صادر گردید اشاره شده است که اطلاعات دقیقی از وضعیت اجتماعی و جمعیتی مسختی ها وجود ندارد و در عین حال نگرانی هایی در مورد وضعیت آنها در این منطقه ابراز شده است. می توان گفت منطقه کراسنودار  بر اساس قطعنامه مذکور، چالش های پیش روی گرجستان و فدراسیون روسیه برجسته شد، به ویژه فقدان مقررات قانونی مناسب منجر به پیچیدگی ادغام مجدد و بازگرداندن مسخیان مسلمان به کشور گرجستان شد. لذا با توجه به افراد بدون تابعیت که بالفعل به فدراسیون روسیه اخراج شده اند، ناامنی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها را به دنبال دارد.

سرانجام، گرچه دیر بود، گرجستان همچنان به تعهدات خود پس از پیوستن به شورای اروپا عمل کرد و در 11 ژوئیه 2007، قانون «در مورد بازگرداندن افرادی که توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به اجبار از اتحاد جماهیر شوروی گرجستان جابجا شده بودند را تصویب کرد. قانون مذکور نوعی چارچوب قانونی ایجاد کرد که قرار بود بازگشت تدریجی را بر اساس اصل اعاده عدالت تاریخی و بازگشت داوطلبانه تضمین کند برای این منظور مراحل اخذ وضعیت عودت کننده، زمینه تعلیق و خاتمه آن و امکان اخذ تابعیت گرجستان برای عودت کننده در قانون در نظر گرفته شد. به عنوان یک قاعده، اجرای یک تغییر اساسی در دولت و پر کردن یک "فضای خاکستری" خاص با روند قانونگذاری آغاز می شود که نشان می دهد قانون تصویب شده توسط گرجستان در واقع گامی رو به جلو در تسهیل بازگشت و ادغام مجدد مسلمانان مستختی بوده است. علیرغم موارد فوق، تنها تصویب قانون برای اجرای تعهدات خود در سطح بین المللی و تنظیم برخی روابط کافی نیست، بلکه لازم است سیاست مربوطه تدوین شود و اقدامات مشخصی برای اجرای مؤثر آن در سطح بین المللی انجام شود. لذا تعیین تجزیه و تحلیل قطعنامه های تصویب شده توسط مجمع پارلمانی بر اساس نظارت انجام شده در چارچوب شورای اروپا ضروری است. از آن جمله می توان به مصوبه 24 ژوئن 2010 اشاره کرد که در آن ابتدا مهلت مقرر در قانون برای تسلیم درخواست برای افراد مایل به بازگشت تا اول ژانویه 2009 مورد انتقاد قرار گرفت. از آنجایی که مدت زمان لازم برای تکمیل فرم مربوطه و جمع آوری اسناد را محدود می کرد. در همین مصوبه اشاره شده است که مهلت مذکور دو بار به تعویق افتاده و نهایتاً تا اول ژانویه 2010 تعیین شده است که می توان آن را گامی رو به جلو دانست. علیرغم ایجاد تشریفات ساده و ارتقای متقاضیان که با ارائه مهلت 4 ماهه برای اصلاح آن در صورت بروز نقص تجلی می یافت،در مجموع 5806 درخواست ارائه شد که کمتر از آنچه سازمان های مسخی فرض کرده بودند.

درست است که گرجستان بازگرداندن مسخ های تبعید شده را تضمین کرد، اما جالب است که تا چه حد توانست آنها را دوباره ادغام کند و ارتباط با فرهنگ گذشته را بازگرداند. علیرغم وجود ضمانت‌های قانونی، اکثر افرادی که وضعیت بازگشت به کشور دارند تابعیت گرجستان را دریافت نکرده‌اند که دسترسی به خدمات حیاتی مانند مراقبت‌های بهداشتی را برای آنها دشوار می‌کند. این مشکل در طول همه‌گیری کووید-19 مشهود بود، زیرا اکثر مساجد مسلمانان منابع مالی لازم برای پوشش کامل هزینه‌های درمان را نداشتند.علاوه بر چالش‌های مربوط به درمان بیماری‌های عفونی، زنان باردار، کودکان و سایر گروه‌های آسیب‌پذیر ممکن است با موانع مرتبطی در دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی مواجه شوند که مشاوره و درمان آنها با هزینه‌های بالایی همراه است. در ایجاد چنین مشکلاتی ، واقعیت این است که وضعیت بازگشت به کشور صرفاً تصدیق این است که یک فرد به ناحق اخراج شده است. صاحبان آن نمی توانند از همان رژیم حقوقی حمایتی مانند شهروندان گرجستان برخوردار شوند. آموزش به زبان گرجی نیز مشکل دارد. علاوه بر این مسختیان بازگشته دارای فرزندانی بودند که به دلیل نداشتن تابعیت نمی توان شماره ملی شخصی برای آنها تعیین کرد. اکثر آنها می خواهند در واحدهای نظامی منطقه خدمت کنند، هرچند این موضوع نیز مشکل ساز است. جدا از مشکلات حقوقی و سیاسی، روحیه تبعیض آمیز در جامعه محلی که توسط مذهب عودت کنندگان برانگیخته می شود، مانع ادغام مجدد مسختی ها می شود. به عنوان مثال در 11 ژانویه 2021 اطلاعات نادرستی در شبکه اجتماعی «فیس بوک» منتشر شد که بر اساس آن مسیحیان مسلمان اعلام جهاد می کردند و ترک ها در صدد تصرف سامتسخه-جاواختی بودند.

 چالش های مذکور فهرست ناقصی از چالش های پیش روی مسخ های مسلمان می باشد و به این دلیل است که دولت از منشور امنیت به آنها می نگرد. می توان گفت گرجی های بازگشته، وطن دیگری ندارند، با این حال علیرغم انتظارات، درهای وطن خود را به درستی باز نمی کنند.

2. راه های جایگزین برای حل مشکل

1/2 :  اصلاح خلاءها در جهت قانونگذاری

لازم است با به روز رسانی پایه های قانونی، اصلاح خلأهای موجود و وضع مقررات جدید، نسبت به ادغام مسخی های تبعید شده بازگشته به جنوب گرجستان اقدام شود. برای این امر، اولاً باید از نظر قانونی به رسمیت شناخته شوند و از آنها حمایت شود که این امر با این واقعیت آشکار می شود که مسخ های مسلمان باید از نظر قانون به عنوان یک اقلیت قومی و مذهبی تلقی شوند. علاوه بر این، دولت باید به تعهد مثبت خود عمل کند و تضمین های حفاظتی لازم را برای بیان آزادانه دین و فرهنگ خود ایجاد کند. لازم به ذکر است در صورت بی‌توجهی به چنین تضمین‌هایی، مکانیسم واکنش مناسبی وجود داشته باشد که تبعیض مذهبی یا قومیتی را به عنوان یک اقدام پیشگیرانه منع کرده و برای تخلفات مجازات اشد در نظر گرفته شود.

یکی از موانع اصلی پیش روی مسختی های بازگشته، فقدان شهروندی گرجستان است که تضمین حمایت مناسب و برخورداری کامل از حقوق آنها را دشوار می کند. از این رو، باید رویه های ساده ای برای اخذ تابعیت برای مسلمانان مسخی ایجاد شود. این کار می تواند به گونه ای انجام شود که معیارهای اخذ تابعیت، مدارک ارائه شده و قوانین ارائه درخواست را به وضوح مشخص کند.

موضوع آموزش مسلمانان مسخی نیز چالش مهمی است. ضروری است که مردم محلی به آموزش با کیفیت به هر دو زبان مادری و ملی خود دسترسی داشته باشند. در ابتدا باید یک برنامه ساده برای آنها تهیه شود که به نیازهای خاص پاسخ دهد. تنها پس از گذراندن چنین برنامه ای و تسلط بر زبان دولتی، می توان برنامه درسی یکسانی را برای همه تدوین کرد و از نظر آموزشی با اکثریت اقلیت های ملی برابر شد.

علاوه بر این، لازم است سازوکارهای مؤثری در سطح قانونگذاری برای حمایت از حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مسلمانان مسخی ایجاد شود که عمدتاً به جهت سیاسی انتخاب شده توسط دولت مربوط می‌شود و بنابراین، در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت. فصل بعدی.

2/2: تغییر جهت گیری سیاسی

برای ادغام و تقویت کامل مسلمانان مسخی ، بازنگری در جهت گیری سیاسی انتخاب شده توسط دولت و مراقبت از آگاهی عمومی ضروری است که در نتیجه شکل گیری محیطی فراگیر و آگاه می توان به آن دست یافت.

پیشنهاد می شود یک استراتژی سیاسی در سطح دولتی تدوین شود که در آن اقدامات قابل اجرا با توجه به دوره های مربوطه به تفصیل مشخص شود. علاوه بر این، مطلوب است که یک برنامه عملیاتی تدوین شود که در آن مکانیسم های لازم برای اجرای اقدامات تعریف شده توسط استراتژی، ارگان ها و یا افراد مسئول، خطرات احتمالی و راه های جایگزین برای به حداقل رساندن آنها نوشته شود. استراتژی و برنامه عملیاتی مذکور باید به گونه ای تدوین شود که حقوق فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مسخ های مسلمان را در نظر بگیرد. برای رسیدن به این اهداف مناسب است که مکانیسم های لازم برای تضمین هر حق را به تفصیل مورد بحث قرار دهیم. حمایت از حقوق فرهنگی و مذهبی مستلزم آن است که دولت باید از امکانات عبادی مساجد مسلمانان حمایت کند. ساخت و ساز و نوسازی مساجد و ایجاد چنین مؤسسات فرهنگی که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. در مورد ارتقای توسعه اقتصادی، این امر شامل تشویق به اشتغال مسلمان و توسعه برنامه های حمایت اجتماعی برای آنها می شود. این امر ارتباط نزدیکی با موضوع شهروندی آنها دارد، زیرا برای بهره مندی از کمک های ارائه شده توسط دولت، لازم است از رژیم قانونی حمایت تعریف شده برای شهروندان گرجستان بهره مند شوند. از نقطه نظر توسعه اجتماعی، تقویت گفت‌وگو بین مسلمانان مسخی و سایر جوامع ،گفتگوی بین‌فرهنگی برای نزدیک‌شدن به آنها کمک می‌کند.  در صورت نبود آمادگی مناسب در جامعه، اجرای موثر اقدامات تعریف شده در استراتژی امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین لازم است از یک سو آگاهی مسلمانان مسخی و از سوی دیگر آگاهی سایر جوامع افزایش یابد. مسلمانان مسخی باید درک کنند که در سرزمین خود هستند، جایی که جامعه نسبت به آنها مدارا و مهربان است. سایر جوامع باید بدانند که مسلمانان مسخی که زندگی سختی داشته اند، هموطن آنها هستند و بنابراین هرگونه تبعیض علیه آنها جایز نیست.

3. توصیه ها

مسلمانان مسخی که دو بار تبعید شده و با واقعیت تلخ تاریخی مواجه شده اند، پس از ده ها سال به دنبال رستگاری در سرزمین خود هستند، هرچند به دلایلی هم از سوی دولت و هم از سوی جامعه، فرصت ادغام و تقویت کامل را ندارند.

در گرجستان مدرن، موضوع مسلمانان مسخی فراموش شده است، در حالی که چالش های پیش روی آنها باید آشکارا و با مشارکت طرف های ذینفع مورد بحث قرار گیرد. بنابراین مطلوب است که تبادل نظر و ابراز آمادگی بین دولت، بخش غیردولتی، خود مسلمانان مسخی و سایر اعضای جامعه در قالب گفت‌وگو صورت گیرد. با مشارکت بازیگران مختلف مرتبط با این روش، نه تنها تعیین تغییراتی که باید در سطح قانونگذاری اجرا شود، بلکه می‌توان یک استراتژی و یک برنامه اقدام مؤثر نیز تدوین کرد.

توصیه دوم که باید توسط دولت به اشتراک گذاشته شود، مربوط به توسعه فرهنگی و مذهبی مردم مسلمان مسختی است. ابتکاراتی که حفظ میراث فرهنگی، زبان، سنت ها و آداب و رسوم آنها را تضمین می کند، باید در سطح محلی تشویق شوند. برای این منظور، ایجاد مراکز فرهنگی یا فضاهای اجتماعی که در آن گفتگوی بین فرهنگی بین مسلمانان مسخی و سایر جوامع صورت می گیرد، مطلوب است. برای اینکه دولت به تعهدات مثبت خود عمل کند و به مسلمانان مسخی فرصت برخورداری مسالمت آمیز از اقرار دینی خود را بدهد، باید از توسعه زیرساختی اماکن مذهبی آنها و در صورت لزوم از تأسیس مؤسسات آموزشی اسلامی حمایت کند.

در کنار حفظ هویت فرهنگی و دینی، اهتمام به آموزش مسلمانان مسخی کم اهمیت نیست. توصیه می شود که به آنها فرصت داده شود تا به تدریج به زبان دولتی آموزش ببینند، به این معنی که در ابتدا باید یک برنامه درسی ساده دو زبانه به آنها ارائه شود، پس از تسلط موفقیت آمیز که به برنامه های استاندارد دسترسی خواهند داشت. برای اینکه مسلمانان مسخی دسترسی برابر به آموزش با کیفیت داشته باشند، باید تعداد معینی کمک هزینه تحصیلی، بورسیه تحصیلی و سایر مزایای بر اساس سهمیه به آنها ارائه شود.

با توجه به موضوع توانمندسازی اقتصادی-اجتماعی مسلمانان مسخی توصیه می شود منابع مالی به عنوان مثال اعتبارات خرد و وام ترجیحی به آنها داده شود تا بتوانند به توسعه کسب و کارهای محلی کمک کنند. علاوه بر موارد فوق، ارائه آموزش های مرتبط با کارآفرینی و کسب و کار به آنها حائز اهمیت است. علاوه بر این، برای منطقه مطلوب است که سرمایه گذاران خصوصی را به گرجستان جنوبی جذب کند که این امر فرصت های شغلی را برای مسلمانان مسخی افزایش می دهد. از نقطه نظر حمایت اجتماعی، دولت باید همان مزایای اجتماعی را به آنها ارائه دهد که شهروندان گرجستان از آن برخوردار هستند. 

برخی اقدامات فنی و رویه ای برای به اشتراک گذاشتن تمام توصیه های ذکر شده در بالا ضروری است. قبل از هر چیز باید مراقب آگاهی عمومی بود که با کمپین های اطلاع رسانی موثر امکان پذیر است. دوم، اشتراک گذاری همکاری متقابل بین بازیگران مختلف مهم است. این بدان معناست که چنین مباحثی باید سازماندهی شود، جایی که چالش‌های معاصر مسلمانان مسخی و راه‌های حل آن‌ها آشکارا مورد بحث قرار گیرد. همچنین باید اقدامات بین فرهنگی برای رفع ترس هموطنان که در نتیجه کلیشه‌ها و انگ‌ها در جامعه شکل گرفته است، اجرا شود. و ثالثاً، تقویت سیستم نظارتی ضروری است، به ویژه ارزیابی مداوم اقدامات انجام شده توسط دولت و شناسایی آن مناطق.

نتیجه:

با توجه به خلأهای قانونی و مشکلات عملی مورد بحث در این مقاله، می توان نتیجه گرفت که مسخ های مسلمان که تنها وطن آنها گرجستان است، در کشور خود با موانع مختلفی روبرو هستند که مانع از ادغام و تقویت آنها می شود. تعداد چالش‌های مالی، حقوقی، فرهنگی و سیاسی، رفتار تبعیض‌آمیز و بدنام‌آمیز با مسخ‌های مسلمان به دلیل عدم وجود ضمانت‌های قانونی برای حمایت از آنها در حال افزایش است. دولت با توسل به امنیت ملی از صحبت در مورد مشکلات پیرامون گروه آسیب پذیر و پیش بینی راه هایی برای به حداقل رساندن آنها خودداری می کند. زندگی مسختی هایی که به وطن بازگشته اند روز به روز بدتر می شود که پاسخ مناسب بازیگران مختلف را می طلبد.در نهایت، می توان گفت که برای ادغام مجدد کامل در سطح محلی، مسلمانان مسخی به تابعیت گرجستان نیاز دارند تا از حمایت قانونی مشابه هموطنان خود برخوردار شوند. اعطای شهروندی به آنها به روشی ساده، همکاری بین طرف های ذینفع و اجرای کمپین های اطلاع رسانی امکان به اشتراک گذاشتن سایر توصیه های مطرح شده را فراهم و از این طریق ادغام و تقویت مسلمانان مسخی را ترویج می کند.

تاریخ انتشار: 11/09/2023

منبع: http://regional-dialogue.com/meskhetians-23/

کد خبر 17283

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =