یک حدیث و یک نوحه سنت مجلس عزای اباعبدالله الحسین(ع)
شیعیان محلی پیشاور به تأسی از روش مهاجران ایرانی در یک خانه گرد هم میآمدند و مجالس عزاداری برگزار میکردند. آنان مشاهده کردند که دستههای ایرانی در مجلس عزاداری روی زمین نشسته، نوحهخوانی میکردند و سپس در پایان، یک ذاکر بر منبر نشسته، وقایع کربلا را بیان مینمود و به این خوانش، ”یک حدیث و یک نوحه“ گفته میشد. یعنی ابتدا آیهای از قرآن کریم یا حدیثی شریف بیان میشد که مرتبط با محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله بود، و پس از آن واقعه، شهیدی که قرار بود بیان شود، در پایان با نوحهای از سوی ذاکر همراه شده و مجلس با دعای ذاکر برای حاضران خاتمه مییافت.
از آنجا که دستههای نظامی ایرانی نیز چنین میکردند، کسی جرأت اعتراض یا منع این کار را نداشت و مجالس ”یک حدیث و یک نوحه“ شروع به گسترش یافت. زبان فارسی از دوران مغول در اینجا رواج داشت، بنابراین سنت عزاداری فارسی ”یک حدیث و یک نوحه“ را شهروندان بهطور کامل پذیرفتند. اکثر مردم این مجالس فارسی را نیز درک میکردند، و آن اندکی که نمیفهمیدند نیز با احترام نشسته، گوش میدادند. البته اهالی کشمیر مجالس عزاداری خود را به شیوه خاص خودشان برگزار میکردند و ذاکران برجستهای از کشمیر دعوت مینمودند. تعداد آنان نیز در اینجا بیشتر بود و خانههای مخصوص عزاداریشان نیز بیشتر.
هنگامی که حکومت نادر شاه در ایران فروپاشید، افراد دو دسته نظامی که در آرامگاه پریچهره همسر نادرشاه در پیشاور مستقر بودند، اوضاع ایران را برای بازگشت مناسب ندانستند، بنابراین ارتباطشان با ایران قطع شد، و چون از همراهان نادر شاه بودند، بازگشتشان به ایران عملاً غیرممکن شد. آنان
در همان محل اقامت گزیدند. نواب ناصر خان، حاکم پیشاور، این زمین را به آنان واگذار کرده بود، پس ایرانیها در آنجا خانههایی ساختند و محلاتی تأسیس کردند که اردوگاه دو دسته نظامی بود. جایگاه آخور اسبان و اصطبلها بود که بعدها به خانه تبدیل شد.
معمولاً این منطقه شامل چوک ناصر خان، محله مرویها، بازار جستهدوزان، محله رسیوتان، محله جتان، کوچه نادر علی، کوچه شیخ بهاءالدین، کوچه فتحالله، کوچه نور خان، مندی بیری و تا حدی منطقه یکهتوت میشد. بنابراین همانند اهالی شهر که از کشمیر بودند، ایرانیها نیز در خانههای خاص خود در ایام محرم مجالس عزاداری برپا میکردند.
در پیشاور، خانههای خاصی وجود داشت که در آنها مجالس عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام، بهصورت «یک حدیث و یک نوحه» برگزار میشدند. چند نمونه از این خانهها به شرح زیر است:
برگزاری عزاداری در خانه ها
خانه اول:
خانه قاجاریه که در محله مردیباز واقع بود و متعلق به جناب صفدر حسین قاجار بود. این خانه اکنون بهعنوان بزرگترین حسینیه آن محله شناخته میشود، جایی که مجالس عزاداری به زبان فارسی برگزار میشد، ولی اکنون به زبان اردو برگزار میشود.
خانه دوم:
در نیا محله، کوچه جانصاحب قرار داشت و امروزه بهنام حسینیه جانصاحب معروف است. در آغاز، مجالس عزاداری در این خانه به زبان کشمیری برگزار میشد، اما اکنون این مجالس به زبان اردو برگزار میگردد.
خانه سوم:
در محله سهپوری واقع در بازار مسلم مینا بود. این خانه بعدها تبدیل به حسینیه نشد، ولی تا پایان عمر خود، مجالس عزاداری به زبان فارسی در آن برگزار میشد. نویسنده این سطور در سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲م)، پس از انقراض این خانه، مجلسی در آن برگزار کرد تا یاد و خاطره ذاکران فارسیزبان گذشته را زنده کرده و برای آنان طلب مغفرت نماید.
خانه چهارم:
در محله خداداد واقع بود و بهنام حسینیه حاجی اکبر علی مرحوم، معروف به دونگه معرکه شهرت داشت. تا چند سال پیش، در این خانه مجالس عزاداری به زبان کشمیری برگزار میشد، اما پس از درگذشت ذاکران کشمیری، اکنون مجالس به زبان اردو برگزار میشوند.
خانه پنجم:
نیز در محله خداداد قرار داشت و امروزه بهنام حسینیه آغا سید عباس شاه معروف است. در این خانه نیز مجالس به زبان کشمیری برگزار میشد، اما اکنون به زبان اردو اجرا میشود.
خانه ششم:
خانه آغا سید مسجدی شاه خادم بود که امروزه بهنام حسینیه ”آخوندآباد“ شهرت دارد. از ابتدا در این خانه، مجالس زنانه و مردانه به زبان فارسی، و مجالس مردانه نیز به زبان پشتو برگزار میشدند، ولی متأسفانه اکنون رسم پیشینیان از بین رفته و مجالس فارسی در آنجا برگزار نمیشود، و علمای اردو زبان در آنجا سخنرانی میکنند.
خانه هفتم:
در منطقه آسیه قرار داشت و اکنون بهنام حسینیه آغا سید میر جعفر معروف است. مجالس عزاداری در آنجا به زبان کشمیری برگزار میشدند. این مکان همچنین بهخاطر وجود ”سبیل شیر“به معنی ایستگاه صلواتی شیر بهنام حضرت علیاصغر علیهالسلام شهرت داشت و بههمین جهت، آن را بهنام ” حسینیه شیر“ نیز میشناختند. اما با نهایت تأسف، حدود دو سال پیش، وارثان آغا میر جعفر این مکان را فروختند و اکنون این حسینیه بسته است.
خانه هشتم:
در منطقه آسیه قرار داشت و اکنون بهنام حسینیه اسدالله حاجی معروف است. تا چند سال پیش، در این خانه مجالس عزاداری به زبان کشمیری برگزار میشد، ولی اکنون مجالس به زبان فارسی و اردو برگزار میشوند.
خانه نهم:
در چوک ناصر خان، بهنام حسینیه آغا سید عالم شاه جعفری معروف است. از همان ابتدا، مجالس عزاداری در این خانه به زبان فارسی برگزار میشدند و تا امروز نیز این سنت حفظ شده است.
خانه دهم:
در محله جنگی، متعلق به میرزا قاسم اصفهانی بود. در ابتدا مجالس به زبان فارسی برگزار میشدند، اما بعدها برای کسانیکه در اثر تبلیغ حسینی شیعه شده بودند ولی زبان فارسی یا کشمیری را نمیدانستند، مجالس به زبان هندکو برگزار شد. از آنرو، این خانه اکنون بهنام حسینیه میرزا قاسم اصفهانی معروف است.
خانه یازدهم:
در کوچه گل بادشاهجی، متعلق به استاد علیکرم شیرازی بود، جایی که مجالس «یک حدیث و یک نوحه» به زبان فارسی برگزار میشدند. آغا سید میر جعفر الحسینی در سال ۱۸۵۸م آن را خریداری کرده و به حسینیه تبدیل کرد. این نخستین حسینیه در پیشاور بود. استاد علیکرم شیرازی افتخار دارد که نخستین روزنامهنگار ایالت سرحد (خیبرپختونخوا فعلی) نیز بوده و اولین نشریه این ایالت بهنام ”مرتضایی“ توسط وی منتشر شد. البته، متولی کنونی حسینیه آغا سید میر علی جان الحسینی(امام بارگاه زیرزمین)، جناب سید امجد علی شاه الحسینی، بر این باورند که این حسینیه همان خانه استاد علیکرم نیست، بلکه مکانی بایر بود که توسط جد ایشان خریداری شده و به حسینیه و لنگرخانه تبدیل شد.
خانه دوازدهم:
خانه آغا سید اکبر شاه رضوی در محله محمدآباد آسیه قرار داشت، جاییکه مجالس ذکر امام حسین علیهالسلام به زبان کشمیری برگزار میشد. زمانی که رسم بنای حسینیهها در پیشاور آغاز شد، در سال ۱۸۷۸م این خانه نیز تبدیل به حسینیه گردید و از آن پس بهنام فرزند ایشان، آغا سید شیر شاه ملقب به «سیفی» یا «سیفی شاه» شناخته شد. وقتی سنت مجالس کشمیری در پیشاور از میان رفت، مجالس کشمیری نیز در این حسینیه متوقف شد و این مکان فقط برای برگزاری مجالس زنانه اختصاص یافت. اکنون مجالس عزای زنانه به زبان اردو و سرائیکی در این مکان بهصورت منظم برگزار میشوند.
خانه سیزدهم:
حسینیه پورا ولی سرکار یا پورن ولی سرکار نیز یکی از این خانههای قدیمی است. در این مکان، پیش از آنکه عزاداری رسمی و گسترده در پیشاور آغاز شود، مجالس عزای سیدالشهدا برگزار میشد و ذاکرانی از پنجاب برای ذکر حسین علیهالسلام به اینجا میآمدند. این محل بهمعنای عرفی، منطقهای مسکونی نبود بلکه شامل مقبره و صحن حضرت پورا ولی سرکار بود. در آنجا مجالس زنانه در روز و مجالس مردانه در شب برگزار میشدند. در سال ۱۸۷۰م، این مکان رسماً بهصورت حسینیه درآمد و امروزه بهعنوان حسینیه مرکزی منطقه شناخته میشود.
خانه چهاردهم:
روایت بزرگان چنین میگوید که این خانه در بیرون شهر و در گوشه بیرونی مکری گودام، یعنی جایی که امروزه بهعنوان چوک گلبهار چونگی شناخته میشود، قرار داشت. این خانه برای عزاداری توسط شیعیان کوچنشین مورد استفاده قرار میگرفت. این مکان معمولاً محل اقامت اهل دل، درویشان و ملنگها بود و نقلها حاکیست که این خانه از سال ۱۸۵۰م به مجالس ذکر حسین علیهالسلام اختصاص داشت. اما در سال ۱۸۷۲م، هنگامی که برخی کوچنشینان بهطور دائم در مکری گودام ساکن شدند، این خانه به شکل رسمی به حسینیه درآمد. امروزه این خانه بهنام حسینیه سائین سهراب شناخته میشود.
خانه پانزدهم:
در محله هندو گذر، واقع در دهکی نعلبندی، خانه سید ضامن شاه یکی از خانههای عزاداری قدیم است. این خانه افتخار دارد که در سال ۱۸۹۰م، نخستین دسته عزاداری تاریخ پیشاور از حسینیه آغا سید عالم شاه جعفری به خیابانهای شهر راهی شد و به این خانه ختم گردید. در این خانه نیز شبیه ذوالجناح در روز عاشورا برآمد میشد، اما مانند سایر حسینیهها، فقط در داخل چهاردیواری حرکت داده میشد. پس از ورود دسته عزاداری به این خانه، آن را نیز به حسینیه تبدیل کردند و تا امروز این خانه قدیمی بهنام حسینیه آغا سید ضامن شاه باقی است.
ممکن است خانههای دیگری نیز وجود داشته باشند، اما آنهایی که روایات معتبر دربارهشان موجود بود، در اینجا ذکر شدهاند. موارد فوق، خانههای قدیمی اولیهای هستند که از آنها عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام در پیشاور آغاز شد و میتوان این دوران را آغاز عزاداری در پیشاور دانست. گرچه حضور شیعیان در پیشاور از این نیز قدیمیتر است، اما از این روایتها دو نکته بهخوبی روشن میشود:
نخست، اینکه مراکز مجالس کشمیری بسیار بیشتر بودند؛ این نشان میدهد که اکثریت شیعیان پیشاور را مردم کشمیر تشکیل میدادند.
دوم، اینکه فارسیزبانان تنها همانهایی بودند که از لشکر نادرشاه آمده بودند، بنابراین در آن زمان، مراکز عزاداری فارسیزبان کمتر به چشم میخورد. با اینکه آغاز برگزاری مجالس عزاداری در خانههای دیگر نیز از مجالس فارسیزبان سرچشمه گرفت.
همانطور که پیشتر عرض کردم، در این خانهها شیوه برگزاری عزاداری همان ”یک حدیث و یک نوحه“ بود. اهل کشمیرِ پیشاور نیز همین سبک فارسی را اتخاذ کرده بودند. اگر نوحه سوزناک بود، مردم نشسته گوش میدادند و اگر نوحه مناسب سینهزنی بود، حضار در حال نشسته با یک دست سینهزنی میکردند و با شنیدن مصائب سیدالشهدا علیهالسلام اشک میریختند. اما در روز عاشورا، مردم هنگام نوحهخوانی از جا برمیخاستند و با دو دست سینهزنی میکردند. گاه در حالتی از شور و وجد فرو میرفتند و در پایان نوحه، سینهزنان با ذکر ”یا حسین، شاه حسین“ به صورت موزون حلقه تشکیل میدادند.
در آن حال، هر سینهزن با دست چپ، لبه شلوار نفر کناری را میگرفت و با دست راست سینه میزد و در حال چرخش، ذکر حسین حسین میگفت. گاهی این چرخش آنقدر سریع میشد که چشم توان دنبال کردن نداشت. وقتی این حلقه به سرعت بالا میرسید، بزرگی فریاد ”یا حسین“ میکشید و حلقه پایان مییافت، حضار لبه شلوارها را رها میکردند، ذکر ”یا علی“ سر داده میشد، سلام داده میشد و نذر و نیاز پخش میگردید. امروزه این شیوه سینهزنی در پیشاور ناپدید شده، اما به نظر میرسد این روش، برگرفته از سینهزنی ایرانی بود؛ چرا که هنوز هم در ایران این نوع سینهزنی به چشم میخورد.
طبق گفته آغا سید امجد علی شاه الحسینی، متولی فعلی حسینیه زیرزمینی وقتی تسلط انگلیسیها بر ایالت سرحد(خیبرپختونخوا) کامل شد، یکی از رجال خانواده ساداتِ لکهنو بهنام آقا سید میر جعفر الحسینی رحمهالله با عنوان مقام کُمیدان سلطنت یا میرمنشی به ایالت سرحد(خیبرپختونخوا) آمد. ایشان نقش بسزایی در ترویج و تاسیس حسینیه ها در شهر پیشاور داشت.
وقتی ماه محرم فرا رسید، از مقامات خواستند که در ایام محرم ایشان را به مجالس عزاداری ببرند. در آن زمان تنها در چند خانه خاص در پیشاور مجالس عزاداری برگزار میشد. بنابراین آقا سید میر جعفر در ایام محرم در این خانهها شرکت کرد، جایی که مجالس عزاداری به شیوه یک حدیث و یک نوحه برگزار میشدند.
ایشان مشاهده کرد که در ایالت سرحد(خیبرپختونخوا) هنوز مفهومی بهنام حسینیه وجود ندارد، بنابراین در تمام مدتی که در آنجا در خدمت بود، مردم را با مفهوم حسینیه آشنا میکرد. او معتقد بود که باید در پیشاور نیز حسینیه تأسیس شود، ولی مردم همچنان به روش خود ادامه دادند و به برگزاری مجالس عزاداری در خانهها بسنده کردند.
او در همین مجالس پیوسته توصیه میکرد که برای عزاداری نوه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، باید مکانهایی ویژه، مانند حسینیهها و تکیهها ایجاد شود. میگفت: خانههایی که شما برای عزاداری اختصاص دادهاید مناسب نیستند، بلکه باید مراکزی تأسیس شود با ویژگیهایی چون:
• خیمهای بزرگ برای یادآوری خیمهگاه اهل کربلا
• منبری خاص در کنار خیمه
• سبیل(ایستگاه صلواتی) در گوشهای از فضا
• علم مخصوص حضرت عباس علیهالسلام در وسط یا کنار فضا
• قرآن شریف روی منبر، برای نشان دادن حضور روح پیامبر اکرم بر منبر
• خانهای یا حیاطی متصل به این مکان، بهعنوان لنگرخانه برای آمادهسازی نذری در نام محمد و آل محمد صلوات الله علیه و آله وسلم
ایشان توضیح میداد که مردم پیش از شروع مجلس با احترام در این مکان مینشینند، و پس از اتمام مجلس در صحن آن نوحهخوانی و سینهزنی میکنند و به حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در عزای فرزندش تسلیت میگویند. سپس سلام یا زیارتنامه برای بدرقه ارواح پاکی که در مجلس حضور داشتند خوانده میشود و نذری پخش میگردد.
به چنین مکانی عزاداریخانه، حسینیه یا تکیهخانه گفته میشود. بدیهیست که چنین مکانی به امام حسین علیهالسلام منسوب است و باید همواره پاکیزه باقی بماند، در حالیکه یک خانه معمولی همیشه پاک نمیماند.
در این عزاخانهها، هر شب و روز ماه محرم به نام یکی از شهدا منسوب میشود و واقعه شهادت آن شهید با جزئیات بازگو میگردد، تا جنبه تبلیغی عزاداری نیز محفوظ بماند و نسلبهنسل تاریخ کربلا نقل گردد و مردم همه جنبههای آن را به یاد داشته باشند.
پس از هر مجلس، نشانهای مربوط به آن شهید آورده میشود و سپس سینهزنی آغاز میشود. مثلاً:
• اگر ذکر شهزاده علیاصغر باشد، گهواره میآورند
• اگر واقعه شهزاده قاسم باشد، سینی حنا میآورند
• اگر وقایع حضرت عباس علیهالسلام خوانده شود، علم عباس آورده میشود
آقا سید میر جعفر الحسینی رحمهالله وقتی این سخنان را میگفت، مردم با دقت به حرفهای او گوش میدادند، ولی هنوز کسی جرأت عملی کردن آنها را نداشت. وقتی محرم فرا میرسید، همان خانههای قدیمی و همان مجالس یک حدیث و یک نوحه برگزار میشد.
در نهایت، ایشان تصمیم گرفت که پس از بازنشستگی به وطن بازنگردد، بلکه باقی عمر را در پیشاور بماند و خود به ترویج فرهنگ عزاداری بپردازد و مردم را با آداب عزاداری آشنا کند. همین کار را هم کرد. پس از بازنشستگی در پیشاور ماند و به وطن خود، لکهنو، بازنگشت.
او عالم و فاضل بود و در دوران خدمت مشکلات زیادی از مسلمانان منطقه را حل کرده بود. بهویژه برای مردم شیعه کرم، پاراچنار و مناطق اطراف، امتیازات بسیاری از انگلیسیها گرفت.
گرچه در آن دوران، در کرم و پاراچنار اکثراً پیروان طریقت و صوفیان شیعه (مریدها) ساکن بودند و مقلدینی که بهعنوان شیعه دوازدهامامی شناخته میشوند در اقلیت بودند، ولی ایشان با اقدامات خود، این دو گروه را متحد ساخت و در زمان او در کرم و پاراچنار هیچ اختلاف مذهبی پیش نیامد.
بنیانگذاری نخستین حسینیه در شهر پیشاور
ایشان در کوچه گل بادشاه جی خانهای را که متعلق به استاد علی کرم شیرازی بود و بهعنوان خانه مخصوص مجالس عزاداری شناخته میشد خرید و خانههای اطراف را نیز خریداری کرد و اولین حسینیه رسمی را در پیشاور ساخت.
حدود سال ۱۸۵۸م، نخستین حسینیه پیشاور با نام حسینآباد تأسیس شد. روایت میگوید: دو خانه تبدیل به حسینیه شدند و یک خانه هم بهعنوان لنگرخانه اختصاص یافت. این حسینیه قدیمی هنوز با نام حسینیه آقا سید میر علی جان الحسینی پابرجاست. آقا سید میر علی جان، فرزند آقا سید میر مومن شاه الحسینی و برادرزاده آقا سید میر جعفر الحسینی بود.
در زمان گذشته که این محل بهصورت خانه مخصوص مجالس بود، مجالس فارسی در آن برگزار میشد. در آن دوران، دو ذاکر برجسته زبان فارسی مجالس را در خانهها میخواندند. آقا سید میر جعفر الحسینی رحمهالله از همین دو ذاکر دعوت کرد تا در این حسینیه نیز همانند گذشته بخوانند.
ولی از آنها خواست تا سبک یک حدیث و یک نوحه را کنار گذاشته و سبک تازهای در عزاداری، شامل روضهخوانی و مرثیهخوانی ارائه دهند، چرا که فضای حسینیه متفاوت از خانه است.
آن دو ذاکر، بهاتفاق، به خواست ایشان عمل کردند. و اقدامات اساسیای که برای برگزاری مجالس فارسی انجام دادند، تا به امروز از ویژگیهای بارز مجالس فارسی در پیشاور محسوب میشود.
این دو ذاکر بودند:
• سید غلام حسین بلد الموسوی از همراهان نادرشاه ایران
• زین العابدین پیشاوری، اهل خود پیشاور، با تسلط کامل بر زبان و ادبیات فارسی
هر دو از شاعران برجسته زبان فارسی نیز بودند و تمام اشعارشان را وقف ترویج فرهنگ حسینی کرده بودند. اشعار آنها همچنان جانِ مجالس فارسیاند و مورد علاقه ذاکرین و شنوندگاناند.
برای ادامه این مسیر، هر دو استاد، شاگرد مشترک خود آخونزاده محمد اکبر خان را که عالمی فاضل و اهل منبر بود، انتخاب کردند تا سبک جدید مجالس فارسی را از طریق او گسترش دهند.
زیرا اکنون در حسینیهها، شبیههای شهدا نیز برآمد میشدند و وقایع هر شهید با رعایت ادب فارسی و آداب مرثیهخوانی تنظیم شده بود، که با سبک قدیم یعنی مجالس کوتاه یک حدیث و یک نوحه تفاوت داشت.
مرثیههای فارسی، که گاه نیمساعته تا یکونیمساعته بودند، دیگر از توان آن دو استاد کهنسال خارج بود. اما آخونزاده محمد اکبر، که فرزند یک بزرگ روحانی و خود عالمی فقیه، فاضل، و آشنا با قرآن، حدیث و فقه بود، در سال ۱۸۵۸م رسماً بر منبر رسول نشانده شد. از آن پس، عزاداری در نخستین حسینیه پیشاور طبق اصولی که آن دو استاد تعیین کرده بودند برگزار میشد.
در آن زمان، بیشتر مجالس عزای پیشاور به زبان فارسی و کشمیری برگزار میشد. و نکتهای جالب اینکه، جز یک خانه، تمام خانههای قدیمی عزاداری در مدت کوتاهی تبدیل به حسینیه شدند و الگوی آنها همان حسینیه حسینآباد بود که توسط آقا سید میر جعفر الحسینی رحمهالله تأسیس شده بود.
منبع: تاریخ عزاداری پیشاور، مختار علی نیّر
نظر شما