خونی که شسته نشد؛ سیاستِ زخم‌خورده پاکستان و میراث بوتوها

اعدام ذوالفقار علی بوتو در ۱۴ آوریل ۱۹۷۹، سیاست پاکستان را وارد چرخه‌ای از بی‌ثباتی و پشیمانی کرد که ترور بی‌نظیر بوتو آن را عمیق‌تر ساخت؛ چرخه‌ای که در آن، قانون و دموکراسی بارها از ریل خارج شدند و خونِ ناحق، همچون سایه‌ای سنگین، سرنوشت یک ملت را دنبال کرد.

«اگر جست‌وجو کنید، ما نایابیم.»

در تاریخ هر ملتی، کشاکشِ تاج و تخت، حق و باطل، و ستمگر و ستمدیده همواره حضور داشته است؛ اما گاه پشیمانی‌ای زاده می‌شود که درمان آن سال‌ها و دهه‌ها به درازا می‌کشد. هنگامی که لکه‌های خون وارد سیاست می‌شود، شسته نمی‌گردد؛ بلکه گاه همین خون، چون شبحی انتقام‌جو، به جان ملت‌ها می‌افتد. ملت‌ها آرامش خود را از دست می‌دهند، ثبات رخت برمی‌بندد و چرخه‌ای معیوب آغاز می‌شود.

۱۴ آوریل ۱۹۷۹، اعدام ذوالفقار علی بوتو، از همین دست فاجعه‌ها بود؛ فاجعه‌ای که اگر کوه‌های هیمالیا می‌گریستند نیز شاید کسی نمی‌دید. حقیقت اما این است که از آن روز تا امروز، پاکستان از منزلگاه قانون اساسی و دموکراتیک خویش بسیار دور افتاده است. گاه قطار دموکراسی بر ریل می‌نشیند، اندکی پیش می‌رود و ناگهان انفجاری دیگر آن را از مسیر خارج می‌کند. آیا این نفرینِ آن اعدام است، قهر الهی است، یا بدبختی و بی‌برکتیِ خودِ ما؟

در اسطوره‌های یونانی و جهانی، دخالت خدایان در امور انسان‌ها جنبه‌ای افسانه‌ای و تمثیلی دارد؛ اما حمله زنبورهای عسل به جنازه مولوی مشتاق حسین یکی از مهم‌ترین بازیگران اعدام بوتو در پارک مدل‌تاون لاهور، واقعه‌ای بود که مردم لاهور آن را با چشمان خود دیدند. تصاویرش در روزنامه‌ها منتشر شد؛ سه یا چهار نفر از شرکت‌کنندگان در مراسم جان باختند، مردم جنازه را رها کرده گریختند و حتی پیکر متوفی نیز از هجوم این زنبورهای خشمگین در امان نماند. مادی‌گرایان آن را صرفاً تصادفی دانستند؛ داستان‌نویسان آن را عبرت و مداخله الهی خواندند یا یکسره نادیده گرفتند. الهی‌دانان و اهل معنا هر تفسیری که داشته باشند، نمی‌توان انکار کرد که این رخداد شگفت‌انگیز با سرنوشت عاملان اعدام بوتو گره خورده است و تاریخ‌نگار آینده از کنار آن بی‌اعتنا نخواهد گذشت.

نه ذوالفقار علی بوتو فرشته بود و نه ولی؛ اما تاریخ او را بر حق و مخالفانش را بر خطا ثابت کرد. محترمه بی‌نظیر بوتو، تجسم دموکراسی، تجسم پاکستان و نماد مبارزه مسالمت‌آمیز بود. فرید زکریا، اندیشمند مسلمانِ آمریکاییِ هندی‌تبار، در مصاحبه‌ای به من گفت که او بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین رهبر جهان اسلام است؛ و توضیح داد که در میان کشورهای مسلمان، تنها پاکستان است که انتخابات آزاد برگزار شد و اکثریت مردم بی‌نظیر بوتو را برگزیدند، ازاین‌رو او محبوب‌ترین رهبر جهان اسلام است. بارِ شهادت بی‌نظیر بوتو، چالشی سنگین برای آینده دموکراتیک و رفاه پایدار و مسالمت‌آمیز ملت است. ترور آشکار او در روز روشن، در لیاقت‌باغ راولپندی، پشیمانی تازه‌ای برای دولت، سیاست و دموکراسی پدید آورد؛ پشیمانی‌ای که همچون اعدام بوتو، درمانش دهه‌ها به طول خواهد انجامید.

در سرانجامِ عاملان اعدام بوتو، مداخله‌ای قهری و فرادستی دیده و احساس شد. قاتلان بی‌نظیر بوتو نیز یکی‌یکی از میان رفتند؛ یکی در حمله پهپادی نابود شد و دیگری در انفجاری دیگر. اگر دادگاه‌ها نتوانستند حکم صادر کنند، دادگاه الهی حساب را تسویه کرد. اسامه بن‌لادن، ایمن الظواهری و بیت‌الله محسود در خانه‌هایشان و به دست آمریکایی‌ها به سرانجام رسیدند. برخی قدرتمندان و برخی پنهان‌کاران هنوز باقی‌اند؛ نه می‌توان به‌روشنی متهمشان کرد، نه محاکمه و نه مجازات؛ اما کیهان خود سازوکارِ بازستاندن خونِ ناحق را دارد.

در ۲۷ دسامبر، در هجدهمین سالگرد شهادت محترمه بی‌نظیر بوتو، توفیق حضور در دعا گَرهی خدابخشِ نصیبم شد. پیش‌تر نیز بارها آمده بودم، اما این بار پس از وقفه‌ای طولانی، دگرگونی‌های بسیاری دیدم. در مسیر سکهر تا گَرهی خدابخش، شور و شوق مردمی را دیدم که با اتوبوس‌ها و ون‌های پرشده راهی مراسم بودند. شگفت‌انگیزترین نکته آن بود که حدود ۹۰ درصدِ شرکت‌کنندگان جوانانی بودند که نه بی‌نظیر بوتو را دیده بودند و نه همراه او سیاست کرده بودند؛ حدود ۸ تا ۱۰ درصد، کهنسالانی بودند که از کارکنان و یاران او به شمار می‌رفتند؛ و شاید تنها نزدیک به ۲ درصد، کسانی چون قائم‌علی‌شاه بودند که با ذوالفقار علی بوتو سیاست کرده بودند. «جیالاهای»این عنوانی است به طرفداران بینظر در پاکستان گفته می شود، نسل جدید دیگر آن چهره‌های سنتی با کفش‌های پاره و لباس‌های کهنه نبودند؛ بیشترشان لباس‌های آراسته و کفش‌های مدرن به پا داشتند. به نظر می‌رسد اینان طبقه متوسطِ تازه‌پدیدِ ایالت سنده باشند که حاصلِ پانزده تا بیست سال رونق اقتصادی است. پیش‌تر سنده یا زمین‌دار داشت یا دهقان؛ اما امروز تنها در سکهر هشت دانشگاه فعال است. با بهبود راه‌ها، سلامت و آموزش، طبقه‌ای متوسط شکل گرفته است. اطراف گَرهی خدابخش انباشته از خودرو بود و شمار پیادگان اندک. صحنه مراسم جلوه‌ای از سنتِ جیالاییِ حزب مردم داشت؛ برای کسی صندلی نبود. نخست‌وزیر آزاد کشمیر، استانداران پنجاب، گلگت بلتستان و خیبرپختونخوا، وزیر اعلی سنده و تمام کابینه‌اش روی زمین نشسته بودند. سالخوردگان ناچار به تکیه بر دیوار بودند؛ یعنی کارگر، وزیر، بزرگ و کوچک، همه برابر دیده می‌شدند. رئیس‌جمهور زرداری اکنون در حزب به‌مثابه بزرگ‌تر و سرپرست تلقی می‌شود؛ سخنرانی‌اش نیز چنین بود: بی‌حاشیه، غیرجنجالی و پندآمیز. سخنرانی بلاول بوتو زرداری، رئیس حزب، مصالحه‌جویانه بود؛ به‌جای تغییر در NFC، آمادگیِ تحمل بارِ اضافیِ فدرال را اعلام کرد. در سنده، انتقال موفق میراث سیاسی به نسل بعدیِ رهبران نامدار حزب مردم به‌چشم می‌خورد: سید خورشید شاه داماد و برادرزاده‌اش اویس قادر شاه را پیش آورده؛ سید ناصر حسین شاه پسرش کمیل حیدر شاه را؛ و همچنین سید نوید قمر، شرجیل میمن و منظور وسان فرزندان خود را به میدان فرستاده‌اند.

درباره ایالت سنده روستایی این تصور رایج است که توسعه‌ای رخ نداده؛ این تصور نادرست است. سنده دارای نهادهای آموزشی ممتاز است؛ خدمات سلامت در بسیاری نقاط حتی از پنجاب نیز بهتر است؛ کیفیت راه‌ها بالاتر از میانگین ملی است. هر وزیر از فرسودگی راه‌های NHA شکایت دارد و از اینکه بزرگراه میان سکهر و کراچی ساخته نمی‌شود. در فرهنگ سنده، ویژگی برجسته، روابط بسیار مطلوب میان اکثریت و اقلیت‌هاست؛ هندوها حتی با شور بیشتری از مسلمانان شعار «زنده‌باد پاکستان» سر می‌دهند، زیرا احساس رفاه، رضایت و اعتبار دارند. البته در سنده روستایی نسبت به ایجاد استان جدید نگرانی‌های شدیدی وجود دارد.

در پایان، درباره شهادت محترمه بی‌نظیر بوتو نکته‌ای اختلافی این است که غالباً آن را «معما» می‌خوانند؛ حال آنکه این قتل کتابی گشوده و رازی آشکار است. درباره بزرگ‌ترین فاجعه پاکستان، تحقیقات مفصل اسکاتلندیارد، سازمان ملل متحد، ISI، IB  و شعبه ویژه موجود است. در کتاب پژوهشی من با عنوان «قاتل کیست؟»، نام، چهره، تصویر و نقش هر قاتل به‌تفصیل بررسی و مشخص شده است. معما جلوه‌دادنِ عمدی یا از سر ناآگاهیِ این قتل و متهم‌کردن بازماندگان، هرگز لکه خون را نخواهد زدود. تا زمانی که علیه افراد نام‌برده در گزارش کمیسیون سازمان ملل پرونده‌ای گشوده نشود، نمی‌توان سفر از پشیمانی به درمان را آغاز کرد. در راهِ حضور در هجدهمین سالگرد بی‌نظیر، این بیت یاد او را چنین تازه کرد:

«اگر مرا در سرزمین‌ها، کشور به کشور بجویید

نخواهید یافت؛ که ما نایابیم.

[1]نویسنده: سہیل وڑائچ

ترجمه: دکتر محمد عسکری

[2] منابع: روزنامه جنگ https://e.jang.com.pk/detail/1011166

 

[1] روزنامه نگار و تحلیل گر بحث سیاسی در پاکستان

[2] قدیمی‌ترین و پرتیراژترین روزنامه کشور پاکستان می باشد.

کد خبر 25868

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =