شوتا روستاوِلی
شوتا روستاولی بزرگترین شاعر گرجستان سده ۱۲ میلادی است و منظومه «پلنگینه پوش» او شاهکار نظم کلاسیک گرجی می باشد. روستاولی شاعری است که عقاید نهضت رنسانس را در قرن ۱۲ میلادی اعلام داشته است و از این لحاظ به عنوان پیک عصر رسانی تلقی می شود. خلاقیت شاعر بزرگوار نتیجۀ منطقی تطور ادبیات، فلسفه، فرهنگ، افکار اجتماعی و رشد جامعه گرجستان بوده. آئینه تمام نمای روح گرجی و جامع کلیه خصائل گرجیت و سند ملیت گرجیان می باشد. قرن ۱۲ میلادی عصر رونق درخشان ادبیات غیر مذهبی گرجستان می باشد.
در باره این شاعر بزرگ فراوان سخن گفته اند اما معلومات و اطلاعات یقینی بسیار کم در دست محققین است. طبق اطلاعاتی که از خود منظومه و همچنین از منابع ادبی، تاریخی، هنری و غیره استخراج شده میتوان چنین نتیجه گرفت که روستاولی در نیمه دوم قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ میلادی میزیسته است. وی در دربار ملکه تامار (۱۲۱۳-۱۱۶۰م.) دارای مقام بلندی بوده و بنا به روایتی سمت وزیر دارائی را داشته است. در سال ۱۹۶۰م.، گروهی از محققان و باستان شناسان گرجی در بیت المقدس، تصویری از روستاولی را پیدا کردند. در تصویری که روی یکی از ستون های کلیسای دیر گرجیان بنام "صلیب مقدس" در اورشلیم موجود است، شوتا روستاولی بصورت پیر مرد سالخورده با لباس و کلاهی که مخصوص رجال برجسته قرون ۱۲و۱۳ میلادی بوده است ترسیم شده. اطلاعات موثقی در بارة اینکه روستاولی چقدر وقت برای سرودن منظومه «پلنگینه پوش» مصروف کرده و چه زمان آنرا به اتمام رسانیده در دست ما نیست.
منظومه "پلنگینهپوش" یا "پهلوانِ در پوست پلنگ" قصیدهای است که روستاولی در آن ، پیرامون آرمانهای انسانگرایانه در قرون وسطی: عشق، دوستی، رشادت و ... میگوید. قهرمانان داستان شجاع، نوعدوست و بخشنده هستند. مکان وقوع اتفاقات داستان پلنگینهپوش منحصر به گرجستان نبوده و سرزمینهای عربی، فلات ایران، شبه جزیره هندوستان و همچنین فلات تبت نیز در آن وجود دارند. "پلنگینهپوش" برای اولین بار در سال ۱۷۱۲ میلادی درتفلیس به چاپ رسید و تا کنون به ۵۰ زبان زنده دنیا، منجمله به زبان فارسی ترجمه شده است. پلنگینهپوش برای اولین بار توسط فرشید دلشاد به فارسی ترجمه شده و در سال ۱۳۷۷ از سوی انتشارات ایران جام در تهران منتشر شد که در همان سال در سفارت گرجستان در تهران رونمایی شد. ترجمه فرشید دلشاد بر پایه نسخه گرجی این اثر و با بهره گرفتن از زبان پارسی سره و نثر مسجع و موزون انجام گرفته است. این ترجمه عملاً اساس کار و ماخذ دومین ترجمه این اثر به زبان پارسی است که محمد کاظم یوسف پور(مترجم) که خود در مقدمه به آن اشاره کرده است ، عدم تسلط خود به زبان گرجی را اذعان و بهره گیری از ترجمه های انگلیسی و عربی را پایه و اساس کار خود شناخته است. این کتاب در سال ۱۳۸۱ از سوی انتشارات دانشگاه گیلان منتشر شد. ترجمه دکتر دلشاد ، تنها ترجمه عملی به شمار می رود که در منابع متفاوت ادبی و منتقدانه کشور گرجستان ، بارها از آن تمجید به عمل آمده است. فرشید دلشاد و محمد کاظم یوسف پور به سبب برگردان این اثر به فارسی ، هر یک در سال های متفاوت نشان ادبی گرجستان را از سوی رئیس جمهوری گرجستان دریافت نمودند. منظومه "پلنگینهپوش" حاوی ۱۵۸۷ بند چهارپاره گون قافیه شده بوده و به وزن کلاسیک گرجی یعنی ابیات شانزده هجایی با ضرباهنگ درون مصراعی سروده شده است.
خلاصه داستان
پلنگینهپوش ماجراجوئیهای "آوتاندیل" نجیب زادهای عرب و دوست او "تارییل" شاهزاده هند را نقل میکند. آوتاندیل فرستاده معشوقه اش "تیناتین" ، دختر فرمانروای عرب که پدرش به تازگی تاج و تخت را به او بخشیده ، به مأموریتی برای پیدا کردن شوالیهای فراری و اسرارآمیز است که پوست پلنگ بر تن دارد. آوتاندیل شوالیه را پیدا میکند و پی میبرد که او همان تاریل است. تاریل از گم شدن "نِستان دارِجان" دختر پادشاه اش غمگین است. آوتاندیل، تاریل برای پیدا کردن نستان دارجان همراهی میکند. نستان دارجان توسط عدهای شرور در قلعهای نفوذناپذیر زندانی شده است. سرانجام آوتاندیل و تاریل به کمک شاهزاده "پریدون"، نستان دارجان را آزاد میکنند.
ایلیا چاوچاوادزه
ایلیا چاوچاوازه شاعر، رمان نویس، ناشر، فیلسوف و مهمترین رجل سیاسی و اجنماعی گرجی سده نوزدهم و رهبر جنبش آزادی بخش ملی گرجستان بود. چاوچاوادزه از مهمترین چهرههای گرجستان است که از سوی کلیسای ارتدکس گرجی به درجه قدیسی رسید. ایلیا چاوچاوازه ۲۷ اکتبر سال ۱۸۳۷م. در قوارِلی (شرق گرجستان، منطقه کاختی) در خانواده گریگول چاوچاوادزه زاده شد. مریم ببوریشویلی مادر ایلیا از بچگی در او علاقه به فرهنگ گرجی را تلقین کرد. ایلیا تحصیلات ابتدایی را در روستای خویش گذراند و در هشت سالگی به تفلیس آمده و به پانسیون خصوصی سپرده شد. در سال ۱۸۵۷ ایلیا چاوچاوازه در دانشکده حقوق دانشگاه پترزبورگ ثبت نام کرد. دوره تحصیل در دانشگاه برای این شخصیت بزرگ آینده ثمر بخش داشت. او بسیار مطالعه میکرد ، مخصوصا به موضوعات سیاسی و اقتصادی علاقه داشت. برای بررسی و فراگرفتن آثار فرهنگی چند صد ساله گذشته گرجستان شدیداً فعالیت میکرد . به رهبری او انجمن هموطنان دانشجویان گرجی پترزبورگ کتابهای گرجی قدیمی و مجموعه غنی نسخ خطی را جمع آوری کردند.
در شکل گیری جهان بینی سیاسی ایلیا شخصیتهای انقلابی – دموکرات روسی ، چرنیشفسکی، دوبرولوبوف، بلینسکی و گرتسن تأثیر داشت. ایلیا در همان دوران دانشجویی با تاریخ تفکر اروپا ، با روشنگران بزرگ فرانسه ، فلسفه آلمانی، منجمله با هگل جامعه آرمانی سوسیالیستها آشنا شد.در سالهای دانشجویی ایلیا اشعار پوشکین، لرمانتوف، بایرون، گوته و دیگران را ترجمه کرد. او به شکسپیر علاقه مفرطی داشت. ایلیا چاوچاوازه به همراه ایوانه ماچابلی اولین مترجم شکسپیر به گرجی است. در سال ۱۸۶۱ ایلیا به گرجستان بازگشت. در همان زمان به فعالیتهای اجتماعی مشغول بود. زندگی و خلاقیت او دو هدف داشت - مبارزه برای آزادی ملت و مبارزه در مقابل ظلم اجتماعی. آثار ایلیا با این جوش و هیجان مملو از احساس است.
در "نامههای مسافر" ایلیا برنامه سیاسی آزادی بخش ملی را به طور روشن تدوین کرد. در منظومه "زاهد" ایلیا درباره مسائل دنیوی ماهیت زندگی و ایمان بحث کرد. خصیصه تمام خلاقیت ایلیا چاوچاوازه عشق نامحدود به وطن ، خدمت خالصانه به ملت، مبارزه فداکارانه برای استقرار عدالت و نیکی است. ایلیا موسس و احیا کننده تقریباً همه انجمن هایی بود که در سه دهه آخر قرن نوزدهم تشکیل شده بود . بانک گرجی، انجمن توسعه سواد آموزی میان گرجیان و بایگانی دست نوشتههای کهن گرجی موجود نزد این انجمن که بنیادی برای موزه ملی گرجستان شد، هیئت بازیگران دایمی، بازسازی تئاتر گرجی و بسیاری دیگر.
(آرامگاه ایلیا چاوچاوادزه در "مقبرا مشاهیر گرجی" نزد کوه ماماداویتی – تفلیس)
ایلیا در تمام طول زندگی مشغول تلاش فعالانه بود. در سال ۱۹۰۵ او تقاضای خود مختاری سیاسی گرجستان را مطرح کرد. در سال۱۹۰۶ او در کنگره امپراطوری روسیه نماینده گرجستان بود و به عنوان عضو شورای دولتی انتخاب شد. سال ۱۹۰۷م. ایلیا به گرجستان بازگشت. ۲۸ اوت همان سال ایلیا را نزدیک روستای تسیتساموری خیانتکارانه به قتل رساندند. در سال ۱۹۸۷م. از طرف کلیسای ارتدوکس گرجی ایلیا چاوچاوادزه تقدیس شد.
اکاکی تسِرِتِلی
آکاکی تسرتلی یکی از شاعران و نویسندگان محبوب گرجی و از افراد برجسته جنبش آزادی میهنی گرجستان بود. آکاکی تسرتلی ۲۱ ژوئن سال ۱۸۴۰م. در روستای سخویتوری (غرب گرجستان، منطقه ایمرتی) زاده شد. تحصیلات دوره متوسطه را در دبیرستان (گیمنازیوم) کوتایسی انجام داد. بعد از اتمام تحصیل در دانشکده خاورشناسی دانشگاه پترزبورگ، در سال ۱۸۶۲ به گرجستان بازگشت. اما هیچوقت در اداره دولتی خدمت نکرد. خلاق ، آزاده و ذاتاً با مردم مرتبط بود. در بلا و مصیبت با آنها شریک بود و همواره از دگراندیشان و روشن فکران پشتیبانی میکرد. اکاکی تسرتلی همراه ایلیا چاوچاوادزه رهبر جنبش آزادی بخش ملی سده نوزدهم بود. آکاکی تسرتلی مؤلف اشعار معروف ("سحرگاه" ، "چنگوری"، "سولیکو" و ... ) منظومهها ("مربی" ، "تورنیکه اریستاولی" و ...) ، داستانها ("سرگذشت من"، "باشی آچوکی" ...) فکاهی و طنزها ("کینتو"، " تامارِ حیله گر" و ...) مقالات اجتماعی و سیاسی و مقالات فکاهی بود. آکاکی تسرستلی با لطیفه گویی و حاضر جوابی از سال های جوانی توجه جامعه را به خود جلب کرد. وی سرچشمهای ناخشکیدنی از ادبیات عامه بود و تأثیر زیاد فرهنگ عامه بر نوشتههای او مشخص است و در گردآوری آثار ادبیات عامه سهم بسزایی داشت. خلاقیت او اثر غیر قابل توصیفی بر تاریخ فرهنگ معنوی گرجستان به جا گذاشته است.
(مجسمه ایلیا چاوچاوادزه و اکاکی تسرتلی جلو مدرسه شماره یک تفلیس؛ مجسمه ساز و.توپوریدزه، ۱۹۵۸م.)
واژا پشاولا
واژا پشاولا (لوکا رازیکاشویلی) یکی از نویسندگان و شاعران بزرگ گرجستان بود. او در تاریخ ۲۶ ژوئیه سال ۱۸۶۱ میلادی در روستای چارگالی (منطقه کوهستانی "پشاوی" در شمال شرق گرجستان)، در خانواده ای روحانی و مذهبی متولد شد. در سن هشت سالگی در مدرسه مذهبی (حوزه علمیه) شهر تِلاوی (منطقه کاختی، شرق گرجستان) و در سال های ۱۸۷۷-۱۸۷۹.م در آموزشگاه عمومی نزد انستیتوی تربیت مدرس تفلیس و در سال های۱۸۷۹- ۱۸۸۲ م. در آموزشگاه تربیت مدرس شهر گوری تحصیل نمود. در سال ۱۸۸۳ میلادی وارد دانشگاه سن پترزبورگ روسیه در رشته حقوق شد ولی بدلیل اینکه از پس مخارج سنگین این دانشگاه بر نمی آمد در سال ۱۸۸۴ میلادی به گرجستان بازگشت و مشغول به کار به عنوان یک معلم زبان گرجی شد. از سال ۱۸۸۸م. به روستای خود، چارگالی برگشت و مانند دیگر دهقانان کار می کرد. واژا پشاولا شخص بانفوذی بین مردم کوهستانی منطقه خود بود و به شهر به ندرت سفر می کرد. وی همچنین یکی از افراد سرشناس جنبش ملی آزاد گرجستان بود .خلاقیت غنی و متنوع واژا پشاوِلا در آثارادبی مانند نظم ، نثر ، مقاله های مردمی ، ادبیات اجتماعی و سیاسی می باشد. در داستان های وی زندگی مردم کوه نشین ، رسم و رسوم آنها بیان شده است و به مشکلات و مسائل اجتماعی خشن از زمان پرداخته شده است. در سال های زندگی واژا پشاولا ، نوشته های او به عنوان یک کتاب جداگانه ای به ندرت منتشر می شد. در سال های ۱۹۲۵-۱۹۵۶ با ابتکار و تحت راهنمایی های آلکساندره آباشِلی (نویسنده گرجی) جامع ترین مجموعه از آثار واژا پشاولا در هفت جلد منتشر شده است. آثار او به زبان های روسی ، انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی و دیگر زبان های دنیا ترجمه و منتشر شده است. شورای جهانی صلح در سال ۱۹۶۱ صدمین سالگرد واژا پشاولا را در سراسر جهان جشن گرفته شد.
واژا پشاولا در ۹ اوت سال ۱۹۱۵ میلادی در شهر تفلیس درگذشت. وی در مقبره مشاهیر گرجستان به خاک سپرده است.
(واژا پشاولا در کنار خانواده اش)
گالاکتیون تابیدزه
گالاکتیون تابیدزه ، که در بین مردم گرجی با نام کوچکش "گالاکتیونی" یاد می شود، یک شاعر برجسته گرجی قرن بیستم بود که نوشته های وی عمیقاً تحت تأثیر همه نسل های بعدی شاعران گرجی بود.
گالاکونون تابیدزه در تاریخ ۱۷ نوامبر سال ۱۹۸۱ میلادی در روستای چقویشی (منطقه ایمرتی، غرب گرجستان) در خانواده معلمان روستایی سنت های فرهنگی به دنیا آمد. در سال های ۱۹۰۸-۱۹۰۰م. در مدرسه مذهبی (حوزه علمیه) شهر کوتایسی تحصیل کرد و در سال ۱۹۰۸-۱۹۱۰م. در حوزه علمیه تفلیس ، جایی که او یک گروه ادبی دانش آموزان را رهبری کرد و مجله نسخه خطی با عنوان "شوکی" (نور) را تأسیس کرد. در سال های ۱۹۱۰-۱۹۱۱م. به عنوان معلم مدرسه کار می کرد و در سال ۱۹۱۲ در شهرکوتاویسی مستقر شد. آثار وی در مجلات و روزنامه های کوتاویسی و تفلیس منتشر می شد. وی در سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۸ در مسکو و پتروگراد روسیه سر می برد. نخستین اشعار وی "ماه می تابد" و "ابر سیاه" در سال ۱۹۰۸ در روزنامه "امیران" و مجله "چوِنی کوالی" منتشر شد. مجموعه های اشعاو تابیدزه "اشعار" (۱۹۱۴) و "گل های هنری" (۱۹۱۹) که در شهر تفلیس منتشر شد، او را به محبوب کردند. از سال ۱۹۱۸ سرانجام در تفلیس مستقر شد. قابل توجه است که گالاکتیون تابیدزه در سال ۱۹۳۵ در کنگره ضد فاشیستی پاریس شرکت کرد. تابیدزه از همان اوایل فعالیت، شهرت خود به عنوان "پادشاه شاعران" به دست آورد. شعرها مانند "من و شب" ، "ماه متاتسمیندا " ، "اسب های آبی" ، "لاجوردی"، "مری" و بسیاری از اشعار دیگر تابیدزه، خواننده گرجی با دنیای شاعرانه کاملاً جدید ، توانایی شگفت انگیز زبانی را آشنا کرد. این دنیای عاشقانه بود که در آن شاعر با روش های ظریف شاعرانه ارزشمندترین احساسات بشریت را با مستقیم و زیبایی نادر تابش می کرد.به لطف فراوانی استعداد شاعرانه ، گالاکیتون شعر گرجستان را به مرحله جدیدی رسانده است. در شعر معاصر گرجی، اقتدار "تابیدزه" هنوز هم حاکم است و همچنان یک کار حل نشده برای رساندن یک شعر کیفی جدید گرجی به سطح بالاتر از شعر او باقی مانده است. اشعار وی به بسیاری از زبان های جهان ترجمه شده است.گالاکتیون تابیدزه در ۱۷ مارس ۱۹۵۹ در تفلیس درگذشت. او زندگی خود را با خودکشی پایان داد.
گریگول روباکیدزه
گریگول روباکیدزه نویسنده ، روزنامه نگار ، چهره عمومی گرجی ، یکی از بنیانگذاران رمان های روانشناسی مدرن گرجستان است. او در تاریخ ۲۸ اکتبر سال ۱۸۸۲ میلادی در روستای سویری (منطقه ایمرتی، غرب گرجستان) به دنیا آمد. وی پس از فارغ التحصیلی از حوزه علمیه شهر کوتایسی، در دانشگاه تارتو ( استونی ) تحصیل کرد و سپس دکترای خود را در رشته فلسفه از دانشگاه لایپزیگ ( آلمان ) به اتمام رساند. وی در سال ۱۹۰۸ از آلمان به گرجستان بازگشت و خیلی زود یکی از رهبران برجسته گروه پیروان سبک سمبلیسم در ادبیات شد. در سال ۱۹۱۵ او یکی از بنیانگذاران جنبش ادبی "تسیسپِر قانتسِلِبی" (ظروف آبی رنگ) شد . این گروه ادبی که نویسندگان و شاعران پیشرو سمبولیست آن زمان را متحد می کرد ، نقش مهمی در توسعه بیشتر ادبیات گرجستان ایفا کردند. در سال ۱۹۱۷ با مشارکت فعال روباکیدزه، اتحادیه نویسندگان گرجستان تأسیس شد.در سال های ۱۹۱۸-۱۹۲۱ میلادی، زمان جمهوری دموکراتیک گرجستان، روباکیدزه به طور فعالانه در زندگی اجتماعی-سیاسی و ادبی گرجستانِ مستقل شرکت کرد. در سال ۱۹۱۹م. وی عضو نماینده پارلمان گرجستان بود که به کنفرانس صلح پاریس اعزام شد.به دنبال اشغال و الحاق واقعی جمهوری دموکراتیک گرجستان توسط روسیه بلشویک (فوریه-مارس سال ۱۹۲۱م. ) ، گریگول روباکیدزه به طور فعال در نهضت آزادیبخش ملی گرجستان درگیر شد، که برای آن او دائماً مورد تعقیب نمایندگان ایدئولوژی بلشویک-کمونیستی قرار گرفت. در سال ۱۹۲۶م.، رمان او "پیراهن مار" با بی اعتنائی از سوی مردم گرجستان روبرو شد و در آلمان مورد تحسین و تألیف بسیار قرار گرفت. روباکیدزه که فکر می کرد استعداد او در میهنش قدردانی نمی شود ، تصمیم به رفتن به آلمان گرفت. روباکیدزه از سال ۱۹۳۱ تا زمان مرگش یک مهاجر سیاسی بود. او تا سال ۱۹۴۶م. در آلمان و ازسال ۱۹۴۶م. در سوئیس زندگی می کرد و کار می کرد. گریگول روباکیدزه یکی از برجسته ترین چهره های مهاجرت سیاسی گرجستان در خارج بود. در سال ۱۹۴۱م. ، بلافاصله پس از وقوع جنگ جهانی دوم ، توطئه ضد شوروی در تفلیس ایجاد شد ، که توسط نویسندگان جوان گیورگی دزیگواشویلی و کوته خیمشیاشویلی سازماندهی شد. این توطئه لو داده شد ، و بازجویی شرکت کنندگان آن توطئه را به پیوند با گریگول روباکیدزه و دریافت دستورالعمل های فاشیستی از وی متهم کرد. در سال ۱۹۴۲ ، با شرکت فعالانه روباکیدزه در آلمان سنت گرایان گرجی تأسیس شد که یکی از رهبران این سازمان بود. روباکیدزه همچنین شخصیت برجسته ای در لیگ ملل ضد بلشویک بود.
اثر فردریش نیچه بیشترین تأثیر را در نثر روباکیدزید داشت. استفان زویگ ، رومین رولان ، نیکوس کازانتزاکیس و دیگر نمایندگان برجسته ادبیات جهان از کارهای او تمجید کردند. تالیف و آثار وی "پیراهن مار" ، "دیو و اسطوره" ، "روح گمشده" ، "نگهبان جام مقدس " ، "مِگی - دختر گرجی" و ... تحسین های بین المللی را به دست آورده است. مجموعه او با عنوان "داستان های قفقازی" که چندین بار به زبان آلمانی و سایر زبان ها منتشر شده است نیز محبوبیت فراوانی کسب کرده است. روباکیدزه به عنوان عضو چندین انجمن ادبی در اروپا انتخاب شده بود. نکته قابل توجه این است که در اواخر دهه ۶۰ قرن بیستم تصمیم به معرفی وی برای دریافت جایزه نوبل ادبیات گرفته شد که مانع آن مرگ نویسنده شد. گریگول روباکیدزه در ۱۹ نوامبر سال ۱۹۶۲ در ژنو درگذشت.
نظر شما