نشست اصحاب رسانه های مطرح یونان با دکتر مرندی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل ایران و منطقه غرب آسیا عصر روز سه شنبه ۲۵ خرداد ماه برگزار شد. در این نشست رسانه ای دکتر مرندی به سوالات خبرنگاران خبرگزاری اسپوتنیک یونان، خبرگزاری و روزنامه in.gr، روزنامه ریزوسپاستی، روزنامه سینداکتون، هفته نامه داکیومنتو، سایت خبری نئا، سایت خبری اینسایدر، سایت خبری پرس پروجکت و سایت خبری کوزمودرومیو در خصوص مسائل ایران و منطقه غرب آسیا براساس دیدگاه شخصی خود، پاسخ گفت. این برنامه با تلاش و مدیریت خام لابرینی ثوما خبرنگار یونانی و کارشناس مسائل خاورمیانه برگزار شد.
در ابتدای این نشست آقای دکتر مرندی در پاسخ به سوال خبرنگار یونانی ابهاماتی که در رسانه های غربی در خصوص انتخابات ایران و احتمال پیروزی اصولگرایان مطرح می شود، گفت: تلویزیونهای متعددی هستند که از خارج ایران حمایت میشوند و در فضای رسانهای ایران حضور دارند مانند بیبیسی فارسی، دویچهوله فارسی، ویاواِی فارسی و ایران اینترنشنال که در واقع رسانهای سعودی است. شمار این رسانهها از رسانههای داخلی ایران که رویکرد سیاسی دارند بیشتر است. شدیدتر از این فشار رسانهای در دنیا وجود ندارد.
حال با اتفاقی دیگر مقایسه کنید. در ایالات متحده اتهام بی اساسی را که هرگز اثبات نشد و مدرک و سندی هم برای اثباتش وجود ندارد مطرح کردهاند که طبق آن ادعا میشود دونالد ترامپ را ولادیمیر پوتین به قدرت رسانده است. بر اساس این اتهام بیاساس رسانهای شاهد چهار سال بحران در آمریکا بودیم. این را مقایسه کنید با فشار بیش از اندازهای که رسانههای حامی آمریکا، اروپا، عربستان و متحدان آنها با وارد آوردن اتهامهای بیاساس به ایران وارد میکنند. آنها تلاش میکنند تا دستاوردهای دموکراتیک و اقتصادی و حاکمیتی ما را زیر سؤال ببرند و از هیچ کوششی هم در این باره مضایقه نمیکنند. در چنین شرایطی است که برگزاری انتخابات در ایران را باید دستاوردی بزرگ دانست. لازم به ذکر است که ما ادعا نداریم که ایران مدینۀ فاضله است و هیچ ایرادی ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص رویکرد و سیاست های احتمالی ایران در صورت پیروزی دولت اصولگرا در ایران گفت: در این صورت، از نظر من مهمترین اتفاقهایی که روی خواهند داد عبارتند از:
۱- دولت رویکرد چپ (سوسیالیستی) بیشتری خواهد داشت. بنابراین بودجۀ کشور بیشتر متمرکز بر حمایت از اقشار متوسط و ضعیف و کمدرآمد کشور خواهد شد و فشار اقتصادی بیشتری (با دریافت مالیات و مانند آن) در انتظار ثروتمندان و دهکهای بالای جامعه و شرکتهای خصوصی خواهد بود. مالیات بر تولید کاهش خواهد یافت تا تولید رونق بگیرد. این کاهش مالیات شامل شرکتهای تولیدی دولتی و خصوصی خواهد شد.
۲- دولت بیشتر به سمت دولتهای شرقی و کشورهای همسایه و آسیای میانه متمایل خواهد شد و کمتر به اروپا و آمریکا اقبال خواهد داشت. ضمناً دولت تلاشی برای احیای برجام و انتظار و امیدی برای بازگشت دولتهای غربی به آن نخواهد کرد و تمرکزش را بر فعالسازی ظرفیتهای تولید داخلی و استفاده از روابط با کشورهای غیر اروپایی و آمریکایی قرار خواهد داد.
خبرنگار: نظر شما دربارۀ مذاکرات ایران و عربستان که همزمان در جریان است، چیست؟
دکتر مرندی: این مذاکرات ارتباطی به برجام و انتخابات ندارد. ایران مدتها است که مایل به مذاکره با عربستان است، اما آنها از این کار سرباز میزنند. در ماههای اخیر سعودیها تغییر رویه دادهاند. شاید شنیده باشید که اخباری وجود داشت که یکی از دلایلی که ژنرال سلیمانی در روز شهادتش به عراق سفر کرده بود، ملاقات با نخستوزیر عراق و دریافت پیام سعودیها از وی بود. آمریکاییها او را به شهادت رساندند تا از این اقدام مهم ممانعت کنند و مانع مذاکرات ایران و عربستان شوند.
بعد از شهادت او، پس از دورهای سکوت، سعودیها دوباره مبادرت به ارسال پیام و ابراز تمایل به مذاکره کردند و گفتند که مایل هستند تا گامهای مهمی در این رابطه بردارند. ایران و عربستان قبلاً هم مذاکراتی داشتهاند. اما به نتیجهای نرسیدهاند. این نظر وجود دارد که این تغییر رویه ناشی از اوضاع نامناسب عربستان است. هم اکنون این کشور درگیر جنگ با یمن است و بخشهایی از این کشور در کنترل انصارالله یمن است و این امر باعث بیثباتی آیندۀ عربستان خواهد شد.
باید تأکید کنم که ایران از طرف یمن با عربستان مذاکره نخواهد کرد. ایران همواره تأکید کرده است که هرگز از طرف متحدانش در یمن، عراق، لبنان یا سوریه با عربستان مذاکره نخواهد کرد. اما اگر عربستان گامهای مؤثری برای بهبود روابطش با ایران بردارد، ایران کاملاً آماده است تا در مقابل اقداماتی اساسی در راستای ارتقای سطح روابط دیپلماتیکش با این کشور انجام دهد.
خبرنگار: تابستان گذشته احمدینژاد خودش را واسط صلح میان عربستان و یمن معرفی کرد. او دیشب نیز مصاحبهای با العربیه داشته است و اظهاراتی از این دست مطرح کرده. آیا این واقعیت دارد؟
دکتر مرندی: احمدینژاد برای جلب توجه این اقدام را انجام داده است. اظهارات او در ایران چندان جدی گرفته نمیشود. یمنیها و انصارالله یقیناً او را نمیشناسند و نیازی هم به او برای مذاکره با عربستان ندارند. یمنیها کانالهای خاص خود را برای ارتباط با عربستان دارند و نیازی به او ندارند. این اقدامات و اظهارات احمدینژاد بیشتر جنبۀ عوامفریبانه دارد. هدف شبکۀ سعودی العربیه از مصاحبه با احمدینژاد، مداخله در امور داخلی ایران است. درواقع این یک بازی دو سر برد برای هر دوی آنها است. العربیه با این مصاحبه به اهداف رسانهای خود میرسد و احمدینژاد هم نظرها را متوجه خود میکند. اما اظهارات او هیچ تأثیری نخواهند داشت.
خبرنگار: من دربارۀ نامزدی بانوان برای انتخابات ریاستجمهوری در ایران سؤال دارم. مدتی است که فضای سیاسی ایران باز شده است و بانوان در عرصههای سیاسی حضور یافتهاند. مثلاً یکی از بانوان به مقام وزارت رسیده بود. اما در عین حال بانوان برای ریاستجمهوری نامزد نمیشوند و این اجازه به آنها داده نمیشود. جریان چیست؟
دکتر مرندی: شورای نگهبان معیارهایی برای تأیید یا ردّ صلاحیت نامزدها دارد. این معیارها بر اساس قانون اساسی و مدنی ایران وضع شدهاند. شایعهای وجود دارد مبنی بر این که شورای نگهبان تا الان کاندیداهای زن را ردّ صلاحیت کرده و به آنها اجازۀ حضور در میان نامزدهای ریاستجمهوری را نمیدهد. اما این درست نیست. نظر شورای نگهبان این است که نامزدهای ریاستجمهوری باید شرایطی داشته باشند. اگر این شرایط احراز نشوند، داوطلب نامزدی ریاستجمهوری رد صلاحیت خواهد شد. برای مثال در این دوره در میان رد صلاحیتشدگان سیاستمداران نامداری هستند که برخی از آنها سابق بر این وزیر بودهاند. یا یکی از آنها رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس سازمان صدا و سیما بوده است. تأیید یا ردّ صلاحیتها تماماً بر اساس قانون اساسی و مدنی انجام میشود.
در قانون اساسی ایران حضور بانوان در میان نامزدهای ریاستجمهوری منع و محدود نشده است. ما رئیسجمهور زن نداشتهایم، اما وزیر زن داشتهایم. ایشان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را به عهده داشتند که یکی از وزارتخانههای بزرگ و مهم ایران به شمار میآید. بسیاری از اعضای هیئت علمی در دانشگاههای ایران خانم هستند. ما در ایران خلبان زن داریم، رانندۀ تاکسی و اتوبوس زن داریم و مانند اینها.
خبرنگار: من از این جهت این سؤال را پرسیدم که پیش از مسافرت به ایران، شنیده بودم زنان ایرانی در خانه حبس هستند. اما در سفرم دیدم که زنان در جامعه حضوری فعال دارند و آرای سیاسی خود را آزادانه در برابر ما ابراز میکردند و محدودیتی نداشتند.
دکتر مرندی: این یکی از تناقضاتی است که دربارۀ ایران در رسانههای غربی مخابره میشود. مانند این که این رسانهها از یک سو میگویند که حکومت ایران خودکامه است و پلیس ایران هر بلایی بخواهد سر شهروندان ایرانی میآورد و مردم به شدت از حکومت ایران میترسند. از سوی دیگر میگویند که نرخ مشارکت در انتخابات ایران پایین خواهد بود! چگونه میشود مردمی از حکومت خود بترسند، اما در انتخابات مشارکت نکنند؟ اگر میترسیدند و حکومت خودکامه بودند، مردم چارهای جز شرکت در انتخابات نداشتند!
از سوی دیگر، همانطور که شما نیز اشاره کردید، مردم ایران آزادانه هر آنچه بخواهند و هر انتقادی داشته باشند میگویند. حال این انتقاد نسبت به رهبری باشد، نسبت به دولت باشد یا هر بخش دیگری از حکومت. کافی است در تاکسی بنشینید تا متوجه این حرف من شوید. بنابراین، هر آنچه در رسانههای غربی میشنوید حقیقت ندارد.
باز هم تأکید میکنم که این به معنای ایدئال بودن شرایط در ایران نیست. ایران مدینۀ فاضله نیست. اما شرایط به گونه ای که در رسانههای غربی عنوان میشود هم نیست. اما ایران از تمام کشورهایی که تحت تحریمهای شدید هستند پیشرفتهتر است و آزادیهای مدنی بیشتری دارد. باز هم تأکید میکنم که تحریمها شرایط خاصی ایجاد میکنند که باعث میشود نتوانیم کشورهای تحت تحریم را با دیگر کشورها مقایسه کنیم و ایراد بگیریم که چرا آزادیهای مدنی و اجتماعی در این کشورها در سطح کشورهای دیگر که از تحریم رنج نمیبرند نیست. همانطور که پیش از این هم گفتم، بعد از انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا، یک، و فقط یک شایعۀ بیپایه علیه این انتخابات مطرح شد و آمریکا چهار سال درگیر حل بحران ناشی از آن بود. مقایسه کنید با ایران که هر روز تحت هجمههای رسانهای آمریکا و متحدانش است. در این شرایط ایران اگرچه در وضعیت ایدئالی نیست، اما عملکرد مناسبی در مدیریت این تهدیدها و هجمهها داشته است.
خبرنگار: شما دربارۀ رسانههای غربی صحبت کردید. در این رسانهها گفته میشود که جوانان ایرانی در انتخابات پیش رو شرکت نخواهند کرد. نظر شما در این مورد چیست؟
دکتر مرندی: رسانههای غربی هیچ وقت دربارۀ انتخابات ایران نظر مثبتی نداشتهاند. برای مثال همیشه این گونه عنوان میشود که رئیس جمهور در ایران هیچ قدرت و نفوذی ندارد. در مقابل زمانی که احمدینژاد رئیسجمهور بود، گفته میشد که احمدینژاد دنیا را نابود خواهد کرد! این دو عبارت متناقض هستند. چرا که اگر احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور ایران قدرتی نداشت، پس چگونه میتوانست دنیا را نابود کند؟
از دیگر اظهارات خلاف واقعیت و متناقض رسانههای غربی دربارۀ همۀ انتخاباتهای ریاستجمهوری ایران این است که این انتخابات مهندسی میشوند و رئیسجمهور به رأی مردم انتخاب نمیشود. این در حالی است که رئیسجمهور روحانی از منتقدین رژیم است. آیا این منطقی است که نتیجۀ انتخابات مهندسی شده برگزیده شدن کسی باشد که منتقد سیستم است؟
روایت متناقض دیگر دربارۀ عدم مشارکت جوانان در انتخابات است. همواره نیز از واژۀ رژیم در این روایات استفاده میشود تا وجه قانونی حکومت ایران زیر سؤال برود. خاطرم میآید که از دهۀ هشتاد میلادی که من جوان بودم این روایت در رسانههای غربی وجود دارد که "جوانان ایرانی به این رژیم علاقهای ندارند و نسلهای قبلی هستند که به آن علاقهمند هستند." از زمانی که من جوانی بیست ساله بودم تا الان این روایت وجود دارد و گفته میشود.
لازم به ذکر است که مشارکت در انتخابات این دوره نسبت به دوره و دورههای قبل کمتر خواهد بود. شاید کمی بیشتر از پنجاه درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کنند. که این امر دلایل مختلفی دارد. بسیاری از مردم به دلیل ترس از ابتلا به کرونا در حوزههای انتخابات حضور نخواهند یافت. یکی دیگر از دلایل این است که بسیاری از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا گردهماییهای انتخاباتی برگزار نکردند، اگر چه در مناظرههای انتخاباتی با تمام توان خود حاضر بودند. دلیل دیگری که وجود دارد، عملکرد ضعیف دولت کنونی که بیشتر ناشی از شرایط غیرعادی است که در اثر تحریمها، کارشکنیهای دولتهای غربی و ترامپ، و در نهایت شیوع ویروس کرونا بروز کرد.
این که جوانان در این انتخابات شرکت نخواهند کرد و از حکومت جمهوری اسلامی ناراضی هستند غیرقابل قبول است. همچنین این روایت که جمهوری اسلامی در حال اضمحلال است، مردم از آن نفرت دارند و این حکومت به زودی از هم خواهد پاشید اصلاً روایت درستی نیست؛ چرا که خود رسانههای غربی در عین حال جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی در حال گسترش توصیف میکنند! این تناقضی آشکار است که بی پایه و اساس بودن ادعاهای رسانههای غربی را در مورد ایران ثابت میکند! این اظهارات متناقض به این دلیل است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی نمیخواهند واقعیت را در مورد ایران بپذیرند و بر اساس واقعیتهای موجود، به اتحاد نظر در مورد ایران برسند. این که جمهوری اسلامی ایران در نظر مردم مشروع و محبوب است، حکومتی پویا است، حکومتی است که میتواند کشورش را به خوبی مدیریت نماید و با همسایگانش در منطقه و کشورهای خارج از منطقه روابط خوبی دارد.
آمریکا و متحدانش دوست دارند این روایت را بپذیرند و به مردم جهان القا کنند که ایرانیها هواداران پر و پا قرص آمریکا هستند. اما منطقاً مردم ایران طرفدار دولتی که بر علیه آنها تحریمهای ناجوانمردانه وضع کرده است نخواهند بود. البته لازم به ذکر است که برخی ثروتمندان و تجار ایرانی که با کشورهای غربی داد و ستد میکنند و به این کشورها رفت و آمد دارند طرفدار این کشورها هستند، اما اغلب مردم ایران این گونه نیستند.
خبرنگار: نظر شما دربارۀ آیندۀ روابط ایران و آمریکا چیست؟
دکتر مرندی: من در حال حاضر خیلی خوشبین نیستم، با این که بایدن گفته است که به دنبال احیای برجام است، اما موانع و مشکلاتی در این رابطه وجود دارد. در زمان ریاست جمهوری اوباما که دو کشور دربارۀ برجام به توافق رسیدند، آمریکا به تعهدات خود پایبند نماند و هیچ اقدامی نکرد، در حالی که ایران به تمام تعهدات خود عمل کرد. دولت ایران از این بابت متحمل زیان سنگینی شد. بعد از آن هم که ترامپ از برجام خارج شد. در ادامه و در شش ماه پس از ترامپ نیز، رئیسجمهور بایدن تغییر رویۀ خاصی نداده است. او همچنان فشار حداکثری را بر روی ایران حفظ کرده است تا در مقابل از ایران امتیاز بگیرد. ایران در زمان ترامپ، و هم اکنون در زمان بایدن، همواره اعلام کرده است که هرگز اقدامی برای احیای برجام نخواهد کرد مگر آن که آمریکا و متحدانش تمام تحریمها را لغو کنند و به تمام تعهدات برجامی خود عمل نمایند.
از سوی دیگر ایران و آمریکا در نقاط متعددی با یکدیگر تعارضات جدی دارند. آمریکا از نسلکشی سعودیها در یمن حمایت میکند، در حالی که ایران حامی مردم مظلوم یمن است. آمریکا از تروریستها در سوریه و عراق حمایت میکند، در حالی که ایران حامی مردم عراق و سوریه در مقابله با تروریسم است. آمریکا حامی اسرائیل در کشتار فلسطینیان در غزه است، و ایران مخالف اسرائیل و حامی فلسطینیان است. بنابراین به نظر من در حال حاضر این روابط اصلاً خوب نیست.
خبرنگار: هم اکنون شاهد انتقال قدرت و تغییر دولت در اسرائیل هستیم. نظرتان را در این باره بیان کنید.
دکتر مرندی: اسرائیل به خودی خود اصلاً مهم نیست، و هیچ قدرت خاصی ندارد. قدرت این کشور به خاطر جمعیت شش میلیونی صهیونیستهای ساکن در اراضی اشغالی نیست. قدرت این کشور ناشی از حمایتهای ایالات متحده و مسیحیان صهیونیست در آمریکا، از آنها است. بنابراین اسرائیل به خودی خود هیچ اهمیتی برای ایران ندارد. اگر اسرائیل به ایران تعرض کند، ایران بسیار شدیدتر و سنگینتر به اسرائیل پاسخ خواهد داد. اسرائیل به این دلیل خطرناک است که ابزاری برای اعمال قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه است و به استعمار فلسطینیان و اعمال سیاستهای نژادپرستانه توسط آمریکا و متحدانش کمک میکند. که این با سیاستها و ارزشهای جمهوری اسلامی ایران در تضاد آشکار است. جمهوری اسلامی ایران همواره مخالف نژادپرستی و آپارتاید بوده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران روابط خود را با رژیمهای نژادپرست و آپارتاید آفریقای جنوبی و اسرائیل هم زمان قطع کرد و از جنبشهای مقاومتی در هر دو کشور حمایت کرد. اتحاد میان این دو رژیم بر همگان واضح است. رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی اسلحهها و مهمات خود را از اسرائیل تأمین میکرد. زمانی که رژیم آپارتاید آفریقا در نتیجۀ فشارهای جنبشهای مقاومت از هم فروپاشید، ایران بلافاصله روابط دیپلماتیک خود را با این کشور برقرار کرد. ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که ماندلا از آن بازدید کرد. من در آن زمان در دانشگاه تهران دانشجو بودم و در جشن اهدای مدرک دکتری افتخاری این دانشگاه به ماندلا شرکت کردم.
ایران همین مسأله را با اسرائیل نیز دارد و رویکردش به تبعیض و جنایت تغییری نکرده است. همانطور که ایران با رژیم آدمکش و نژادپرست آفریقای جنوبی مشکل داشت، با رژیم نژادپرست و آدمکش اسرائیل نیز مشکل دارد. اگر اسرائیل نژادپرستی و تبعیض نژادی در اراضی اشغالی را خاتمه دهد، و به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ بازگردد، عدالت اجتماعی را بین شهروندان فلسطینی و اسرائیلی برقرار کند و این حق را برای همۀ آوارگان فلسطینی قائل شود که به خانه و کاشانۀ خود بازگردند، مسألۀ ایران با اسرائیل حل خواهد شد. همانطور که مشکل جمهوری اسلامی با آفریقای جنوبی بعد از سرنگونی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی حل شد. اسرائیل باید از استعمار فلسطینیان در کرانۀ باختری و نوار غزه دست بردارد. ادامۀ این روند به ضرر اسرائیل خواهد بود و برون رفت از مشکل را دشوارتر خواهد کرد.
خبرنگار: اخیراً مطلع شدیم که آمریکا تحریمهای بیشتری علیه ایران وضع کرده است. لطفاً برای ما توضیح دهید که راه برون رفت از فشار تحریمها و نجات اقتصادی ایران در چنین شرایطی چیست؟
دکتر مرندی: سیاست فشار حداکثری بر ایران از زمان اوباما آغاز شد و در زمان ترامپ با شدت بیشتری ادامه یافت. اوباما هرگز نسبت به ایران عطوفتی به خرج نداد، بالعکس، او بسیار ظالم و بیرحم بود. این که او تلاش کرد به توافق با ایران دست یابد به این دلیل بود که باور داشت تحریمها کارایی خود را از دست خواهند داد و این امکان وجود ندارد که این تحریمها پایدار باشند. بنابراین به دنبال راه دیگری بود. فشار تحریمها در زمان ترامپ بیشتر شد و تجارت خارجی ایران با کشورهای خارجی در تمام حوزههای نفت، گاز، پتروشیمی و دیگر صادرات ایران بسیار محدود شد.
اما ایران تا اندازهای بر این فشارها غلبه کرده است، چرا که ایران توانسته است با اتکا به تولید داخلی و پیادهسازی و اجرای اقتصاد مقاومتی، نیازهای خود را در داخل برآورده سازد و نیازش به واردات را کاهش دهد. البته این به معنای حل کامل مشکلات ناشی از تحریم نیست.
از سوی دیگر، ایران برای غلبه بر تحریمها، تلاش کرده است تا روابط خود را با کشورهای دیگر به ویژه روسیه و چین توسعه دهد. این کشورها هم مانند ایران تحت تحریمهای دولتهای غربی هستند. به بیان دیگر، این تحریمها موجب شده تا این سه کشور بیش از قبل به هم نزدیک شوند. به نظر من هر اندازه مشکلات اقتصادی آمریکا به دلیل بحرانهای داخلی و حضور پرهزینۀ آمریکاییها در منطقه خاور میانه بیشتر شود، در حالی که چین در حال پیشرفت اقتصادی است، و ایران با وجود تحریمها برنامههای هستهای خود را به عنوان اهرم قدرت به پیش ببرد و هزینههای حضور آمریکا در منطقه را افزایش دهد، احتمال این که نظر آمریکا دربارۀ روابطش با ایران و حضورش در منطقۀ خاور میانه تغییر کند بیشتر خواهد شد. البته مشروط بر این که آمریکاییها عاقل باشند، چیزی که این روزها کمتر از آمریکاییها سراغ داریم.
خبرنگار: اخیراً یونان و ایران روابط خود را گسترش دادهاند، به ویژه در حوزۀ انرژی شاهد تعمیق روابط این دو کشور بودهایم. نظر شما در خصوص سطح روابط ایران و یونان به ویژه بعد از انتخابات و با فرض روی کار آمدن دولتی اصولگرا چیست؟
دکتر مرندی: مشکل روابط میان ایران و یونان ناشی از مداخله و فشار آمریکا بر یونان است. دولت و فعالان اقتصادی یونان تحت این فشارها تمایلی به توسعۀ روابط با ایران نخواهند داشت. به غیر از این مانعی سر راه ارتباط بین این دو دولت وجود ندارد. مشکل از ناحیۀ تهران نیست، مشکل از ناحیۀ آمریکا است.
خبرنگار: اگر دولت بعدی ایران اصولگرا باشد، روابط ایران و چین چه تغییراتی خواهد کرد؟
دکتر مرندی: همانطور که قبل از این هم اشاره کردم، در آن صورت، روابط جمهوری اسلامی ایران با چین گرمتر خواهد شد. چرا که هر دو کشور منافع مشترکی در منطقه دارند. هر دو کشور به دنبال ثبات و امنیت بیشتر در آسیای مرکزی و جنوبی هستند و با هم برای مبارزه با افراطگرایی اسلامی همکاری میکنند. این در حالی است که آمریکا و متحدانش خلاف این را میخواهند و از وهابیت و افراطگرایی اسلامی حمایت میکنند. بخش مهمی از کمربند حمل و نقل جدید چین از ایران عبور میکند و به دریای مدیترانه میرسد. هر اندازه تحریمها و فشارهای اقتصادی و مالی آمریکا بر این دو کشور بیشتر باشد، روابط آنها عمیقتر خواهد شد. نه تنها استفادۀ بیش از اندازۀ آمریکا از تحریمهای اقتصادی و مالی باعث بیشتر شدن روابط ایران و چین خواهد شد، بلکه دیگر کشورها را نیز به سمت یافتن راههایی برای خروج از سیطرۀ اقتصادی و مالی بانکهای آمریکا سوق خواهد داد.
خبرنگار: موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه و مناقشات داخلی این کشور بعد از انتخابات چه مسیری در پیش خواهد داشت؟
دکتر مرندی: دولت آتی احتمالاً تمرکز بیشتری بر توسعۀ روابط اقتصادی با عراق و سوریه خواهد داشت و مناسبات اقتصادی خود با این دولتها، از جمله سوریه را، افزایش خواهد داد. امروز به واسطۀ افشاگریهای جولین آسانژ در ویکیلیکس متوجه شدهایم که همانطور که ایران همواره تأکید کرده است، نبرد کثیف و خونباری که در سوریه و عراق به راه افتاد با حمایت مستقیم آمریکا بود. ایمیلی از سالیوان به هیلاری کلینتون که در زمان اوباما وزیر خارجه بود ارسال شده است مبنی بر این که تروریستهای القاعده در سوریه نیروهای ما هستند. همچنین مدارکی دیگر کشورها منتشر شده است مبنی بر این که ایالات متحده قصد دارد دولتی افراطگرا و سلفی در مرز عراق و سوریه ایجاد کند، که امروز آن را به نام داعش میشناسیم. همینطور یک صدای ضبط شده از جان کری وزیر خارجۀ بعدی دولت اوباما در اینترنت در دسترس است که کری در آن تأکید میکند که ما از داعش حمایت کردیم تا به دمشق برسد و بشار اسد را سرنگون سازد. سند دیگری وجود دارد که بایدن کشورهای ترکیه، امارات، اردن و عربستان را متحدان آمریکا در سرنگونی دولت سوریه نام میبرد. بسیاری از تروریستهای داعش شهروندان کشورهای اروپایی هستند که از ترکیه و اردن وارد عراق و سوریه شدهاند. سرویسهای اطلاعاتی تمام کشورهای غربی در اطلاع ماوقع بودند اما هیچ اقدامی صورت ندادند و حتی به شکلگیری داعش کمک کردند. نیروهای حمایتی ایران و حزبالله یک سال بعد از نامۀ سالیوان وارد سوریه شدند تا از سقوط دولت قانونی اسد جلوگیری کنند.
موضع ایران در سوریه، حمایت از دولت قانونی این کشور در مبارزه علیه تروریستهایی است که از سوی آمریکا و متحدان منطقهای و فرامنطقهایاش حمایت میشدند. قهرمان این مبارزه نیز ژنرال سلیمانی بود که سوریه را از سیطرۀ پرچمهای سیاه نجات داد و به همین خاطر بود که آمریکاییها او را به شهادت رساندند. روایت رسانههای غربی این است که دولت بشار اسد مردم خود را میکشت و میکشد، اما این در واقع دولت آمریکا و متحدانش بودند که جنگ را در سوریه راه انداختند و از ادامۀ آن تا سقوط دمشق حمایت کردند. به عنوان مثال، زمانی که دولت سوریه در آستانۀ پیروزی در دوما بود، مانند دیگر دفعاتی که پیروزی در چنگ نیروهای دولت سوریه بود، نیروهای آمریکا تحت نام عملیات اشتباه از این پیروزی ممانعت کردند.
به عنوان مثال دیگر، یکی از خبرنگاران آمریکایی لبنانیتبار پرس تی وی، به نام سرینا شیم، زمانی که داشت از مرز ترکیه گزارش میداد، گفت که دیده است که ماشینهای سازمان جهانی غذا و دارو برای انتقال تسلیحات و تروریستهای داعشی از ترکیه به سوریه استفاده میشود. دولت ترکیه او را متهم به جاسوسی کرد و ساعاتی بعد او در یک تصادف عجیب کشته شد و هیچ یک از دولتمردان آمریکایی به خونخواهی او برنخواستند و خبرنگاران رسانههای غربی با این که دقیقاً میدانستند در سوریه چه میگذرد، حقایق را ارائه ندادند و به این دلیل از نظر من این رسانهها با آمریکا و داعش در قتل و کشتار مردم سوریه همدست هستند.
نظر شما