مقابله کلیساهای چندفرهنگی در آفریقای‌جنوبی با نژادپرستی

نژاد موضوعی است که همواره در کالبد آفریقای جنوبی جریان دارد. یکی از زشت ترین جنبه های موج اخیر غارت و خشونت، کشتن افراد به خاطر نژاد آنها در محله ای در شهر بندری دوربان بود. این مسئله حاکی از آن است که کلیشه ها و باورهای ریشیه دار آپارتاید هنوز پابرجا هستند. هویت تثبیت شده به یکی از نگران کننده ترین واقعیت های آفریقای جنوبی تبدیل شده است و باید فوراً مورد توجه قرار گیرد.

کلیساها هنوز این تقسیم بندی های اجتماعی را منعکس می کنند و موعظه هایی که صبح‌های یکشنبه برگزار می شود، آشکارا نشان دهنده فاصله ای هستند که بین اقوام با نژادهای مختلف وجود دارد. کلیساها هنوز بر اساس خطوط فرهنگی و نژادی به عنوان کلیساهای "همه سیاه" یا "همه سفید" تقسیم بندی می شوند که می توان آنها را انحصاری یا غیرقابل دسترسی در نظر گرفت. نژاد، قومیت و هویت ملی به عنوان مسائلی حل نشده برای کلیسا باقی مانده اند.

در مقاله ای که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، به نقشی پرداختم که کلیساها- به ویژه کلیساهای چند فرهنگی- می توانند در حل این مشکل ایفا کنند.

کلیساهای آفریقای جنوبی تا حد زیادی تک فرهنگی هستند. آنها هنوز هم تا حد زیادی منعکس کننده شکاف های اجتماعی یک جامعه هستند. با این حال، کلیساهای اندکی وجود دارند که با موفقیت بر شکاف های نژادی و فرهنگی برای جذب اعضای جدید غلبه کرده اند.

در آفریقای جنوبی، مسیحیان در اکثریت قرار دارند. در سال ۲۰۱۵، آنها ۶۲ درصد از جمعیت آفریقای جنوبی را تشکیل می دادند.

در مقاله خود، به بحث درباره توانایی برقراری آشتی توسط کلیساهای چند فرهنگی پرداخته ام، زیرا آنها می توانند گروه های نژادی گوناگونی را در جامعه ای که زندگی دینی به طور گسترده ای تفکیک شده، در خود جای دهند.

این مسئله در آفریقای جنوبی تازه نیست. جوامع مذهبی نقشی اساسی در گذار به دموکراسی ایفا کردند. کلیساهای مسیحی آپارتاید را محکوم کرده و از طریق آموزش مدنی و برای مثال، شرکت در کمیسیون حقیقت و آشتی که برای آشکارسازی حقایق مربوط به نقض حقوق بشر در دوران آپارتاید تأسیس شده بود، به فرایند ملت سازی کمک کرده اند. اما این مسئله نیز صادق است که برخی از سنت های کلیسایی در کشور مبتنی بر نژادپرستی بودند و به طور کامل با رویکرد آپارتایدی خود برخورد نکرده اند.

من در مقاله خود نتیجه می گیرم که آن چه اکنون نیاز است این است که کلیساها این توانایی خود برای برقراری سازش و آشتی را تقویت کنند. سازمانهای مذهبی این پتانسیل را دارند که افراد را از زندگی خصوصی و جدا از لحاظ نژادی جدا کرده و به یک فضای امن اجتماعی برسانند که در آن، تعاملات انسانی می تواند باعث ایجاد صمیمیت در بین اقوام مختلف شود.

شکستن خطوط جداکننده

تحقیقات من شامل نمونه هایی از کلیساها از طیف های مختلف بود. آنگلیکن هایی که در مرحله ای پیشگامان مبارزه با آپارتاید بودند، بیشتر از نظر نژادی با کلیساهای پنطیکاستی تلفیق شدند که در جستجوی آن تجربه "تولد دوباره" بودند و می خواستند اعضایی از طیف وسیعی با زمینه های نژادی و اجتماعی مختلف را در خود جای دهند. این کلیساها برای جذب اعضای جدید تفاوت های نژادی و فرهنگی را نادیده می گیرند. آنها سرمایه اجتماعی ایجاد می کنند- ارزشهای مشترک، که به صورت عاملی پیونددهنده عمل می کنند، تا در جهت یک هدف مشترک در جامعه تلاش کنند. این کلیساهای چندفرهنگی پدیده ای جدید و رو به رشد در مناطق شهری هستند. آنها با موفقیت مسیحیان را از گروه های مختلف نژادی گرد هم می آورند، در جامعه ای که زندگی مذهبی به طور چشمگیری از هم تفکیک شده است.

تحقیقات من نشان می دهد که این نوع اجتماعات می توانند پیامهای قدرتمندی در مورد سازش و آشتی اجتماعی بیان کنند. این مسئله آنها را به آزمایشگاه های عالی برای سازش و آشتی تبدیل می کند.

به طور عمده، این روابط بین نژادی جدید که ایجاد می شود، می تواند به الگویی برای انسجام اجتماعی تبدیل شده و باعث ایجاد جامعه ای انسانی شود.

هدف این کلیساهای چند فرهنگی این است که عمداً فراگیر شوند و این معنایی فراتر از رواداری یا همگونی در فرهنگ غالب است. همچنین گرد هم آمدن ظاهری نیست که به جمعیت شناسی خلاصه شود. فضا و فرصت برای شنیدن داستانهای یکدیگر ایجاد شده است تا به از بین بردن کلیشه ها و باورهای نژادی که به عنوان دیواری جداکننده عمل کرده اند، کمک کند.

گفتگوهای همدلانه و شجاعانه به اعضا اجازه می دهد تا اختلافات را کنار بگذارند. این نوعی انسجام غیرانتقادی نیست. این گفتگوها آموزه ها و شیوه های غالب را که نابرابری یا بی عدالتی را تداوم می بخشد، تجزیه و تحلیل کرده و ساخت‌گشایی می کند. این رویکرد چندفرهنگی گرایی انتقادی تعاملی بین فرهنگی است که بر ایجاد رابطه (نه بقا)، ارتباطات عمیق، تعاملات، احترام و یادگیری از یکدیگر متمرکز است.

بدون شک، پیچیدگی فوق العاده ای در برخورد با مسائل مربوط به ادغام نژادی وجود دارد، به ویژه هنگامی که کلیساها در مورد مساله نژاد و مسائل مربوط به قدرت سکوت اختیار می کنند. اما کلیساها، به عنوان جوامعی دینی، باید نحوه تعمیق تعاملات اجتماعی را در نظر بگیرند. منابعی مورد نیاز است تا به اعضای کلیسا کمک کند تا نقش منفعلانه و فعال خود را در ایجاد تفرقه ارزیابی کنند. علاوه بر این، آنها می توانند عوامل فردی، اجتماعی و ساختاری که مانع سازش و آشتی واقعی در جامعه هستند را ارزیابی کرده و اقدامات استراتژیکی را برای از بین بردن این عوامل و ایجاد وحدت انجام دهند.

تا به امروز، کلیساها نقش مهمی در گذار به دموکراسی در آفریقای جنوبی ایفا کرده اند. نتایج این تحقیق حاکی از این است که کلیساهایی وجود دارند که در حال تقویت سازش و آشتی در بین جوامع مختلف هستند و کلیساهای بیشتری نیز باید این کار را انجام دهند تا نقشی کلیدی در پیشبرد تحولات نژادی در کشور ایفا کنند.

کلیساها باید با دگرگونی های واقع بینانه وضع موجود، متحول شوند. همانطور که پیتر استوری، اسقف متدیست، پیشنهاد می کند، آنها باید فوراً بین اسارت فرهنگی و ناسیونالیسم تمایز قائل شوند.

منبع:

https://theconversation.com/how-multicultural-churches-in-south-africa-are-breaking-down-race-barriers-۱۶۷۰۱۴

کد خبر 9079

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =