۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۹

رسانه ابزاری بنیادی در فرآیند آموزش است. این ابزار، چگونگی تولید، انتقال و درونی‌سازی دانش را در جوامع شکل می‌دهد. در زمینه استعمارزدایی، رسانه صرفاً اطلاع‌رسانی نمی‌کند، بلکه آموزش می‌دهد—آموزشی که از طریق انتقال حافظه فرهنگی، فلسفه‌های بومی، تاریخ‌های سرکوب‌شده و ارزش‌های مدنی صورت می‌گیرد که ساختارهای باقی‌مانده از استعمار را به چالش می‌کشد. رسانه بستر پداگوژی عمومی (Public Pedagogy) را فراهم می‌کند؛ آموزشی که فراتر از کلاس درس رسمی، از طریق رادیوی محلی، فیلم، تلویزیون، ادبیات، فضاهای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی به مخاطبان گسترده منتقل می‌شود.

رسانه به‌مثابه ابزاری برای تحول استعمارزدایانه

نقش رسانه در فرآیند استعمارزدایی، عمیق و چندلایه است. رسانه نه‌تنها ابزار رهایی سیاسی است، بلکه بستری برای بازپس‌گیری فرهنگی، تولید معرفت، و دگرگونی اجتماعی به‌شمار می‌آید. در بسترهای تاریخی و معاصر، رسانه مکانیزمی نیرومند برای به چالش کشیدن میراث استعماری و تقویت هویت‌های پسااستعماری بوده و همچنان هست.

عملکردهای آموزشی و سیاسی رسانه در روند استعمارزدایی:

  1. به چالش کشیدن روایت‌های استعماری
    رسانه به‌مثابه سایت آموزش انتقادی عمل کرده و امکان بازسازی روایت‌های تاریخی را فراهم می‌آورد؛ روایت‌هایی که بر پایه نظام‌های دانشی بومی و نه چارچوب‌های یورو-مرکزبین بنا شده‌اند.
    نمونه: در آفریقای جنوبی، پس از آپارتاید، ایستگاه‌های رادیویی محلی برای آموزش عمومی درباره حقوق بشر، دموکراسی و حقیقت تاریخی راه‌اندازی شدند که روایت‌های آلترناتیو در برابر رسانه‌های آپارتاید ارائه می‌دادند.
  2. ترویج زبان‌ها و فرهنگ‌های بومی
    استعمار، زبان‌ها و معرفت‌های محلی را سرکوب کرد. رسانه‌های استعمارزدایانه به احیا، نهادینه‌سازی و آموزش عمومی زبان‌ها و سنت‌های فرهنگی بومی کمک کرده و جایگاه آن‌ها را در جامعه تثبیت می‌کنند.
    نمونه: روزنامه‌ها، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی کودکان به زبان‌های آفریقایی، ابزارهای آموزشی هستند که سنت‌های شفاهی را حفظ کرده و غرور فرهنگی را در نسل‌های جدید تقویت می‌کنند.
  3. توانمندسازی مشارکت مدنی
    رسانه به شهروندان درباره حقوق، مسئولیت‌ها و مسائل اجتماعی آموزش می‌دهد. این آموزش، تفکر انتقادی و مشارکت آگاهانه—دو ستون دموکراسی مشارکتی—را تقویت می‌کند.
    نمونه: ژورنالیسم تحقیقی در آفریقای جنوبی پس از ۱۹۹۴، با افشاگری درباره فساد و تسخیر دولت، نقش آموزشی در تقویت کنشگری مدنی و استقامت دموکراتیک ایفا کرده است.
  4. بستری برای اندیشه و کنش استعمارزدایانه
    رسانه فضایی برای اندیشمندان، دانشجویان و فعالان اجتماعی فراهم می‌سازد تا نظام‌های نواستعماری را نقد کرده و به آموزش عمومی برای افزایش آگاهی سیاسی بپردازند.
    نمونه: جنبش‌های #RhodesMustFall و #FeesMustFall از رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دانشجویی برای نقد میراث استعماری نظام آموزشی و بسیج جوانان در آموزش سیاسی عمومی بهره گرفتند.
  5. برهم‌زدن عدم‌توازن قدرت جهانی
    با راه‌اندازی رسانه‌های بین‌المللی جایگزین، جهان جنوب می‌تواند هژمونی رسانه‌ای غرب را به چالش کشیده و محتوای آموزشی مبتنی بر جهان‌بینی خود ارائه دهد.
    نمونه: شبکه‌هایی مانند Press TV، الجزیره و Africa News روایت‌های متفاوتی از مسائل جهانی عرضه کرده و سواد رسانه‌ای و آموزش سیاسی را در برابر دیدگاه‌های یورو-آمریکایی تقویت می‌کنند.
  6. تقویت دیپلماسی فرهنگی و پان-آفریقانیسم
    رسانه، گفتگوهای بین‌آفریقایی و همکاری‌های جنوب-جنوب را از طریق روایت‌های مشترک، مستندهای تاریخی و تبادلات هنری آموزش‌محور ترویج می‌دهد.
    نمونه: جشنواره‌های رسانه‌ای پان‌آفریقایی و برنامه‌های رادیویی فرامرزی، بستری برای آموزش و همبستگی میان ملت‌های پیش‌تر استعمارشده فراهم می‌سازند.

رسانه آفریقای جنوبی: در گذار میان رهایی و امپریالیسم

با وجود استقرار دموکراسی پس از آپارتاید، چشم‌انداز رسانه‌ای آفریقای جنوبی همچنان تحت تأثیر نیروهای نوا-امپریالیستی قرار دارد—امری که عملکرد آموزشی رسانه را به‌شدت تحت‌الشعاع قرار داده است.

  1. مالکیت شرکتی و خارجی
    آموزش از طریق رسانه، تابع مالکیت آن است. تسلط شرکت‌های چندملیتی بر رسانه، منافع تجاری را بر روشن‌گری عمومی ترجیح می‌دهد.
    پیامد: محتوای آموزشی اغلب بازتاب‌دهنده ایدئولوژی‌های نولیبرال است و دانش‌های محلی و مسائل جوامع روستایی به حاشیه رانده می‌شوند.
  2. سلطه فرهنگی غرب
    محتوای وارداتی غربی در رسانه‌های آفریقای جنوبی رایج است و در شکل‌گیری هویت، استانداردهای زیبایی‌شناختی و سلسله‌مراتب دانشی تأثیرگذار است.
    پیامد: محتوای آموزشی بومی کنار زده می‌شود و روایت‌های غربی، ذهنیت عمومی را شکل می‌دهند.
  3. قالب‌بندی روایت‌ها در اخبار بین‌المللی
    رسانه‌های آفریقای جنوبی غالباً به سرویس‌های خبری غربی تکیه دارند و چارچوب‌های امپریالیستی از وقایع جهانی را بازتولید می‌کنند.
    پیامد: اخباری درباره کشورهایی چون ایران یا فلسطین اغلب با نگاه یورو-مرکزبین منتشر شده و درک عمومی از عدالت بین‌المللی را تحریف می‌کنند.
  4. غیرسیاسی‌سازی و تجاری‌سازی
    رسانه‌های سودمحور، محتوای آموزشی انتقادی را به نفع سرگرمی و اخبار سلبریتی‌ها حذف می‌کنند.
    پیامد: رسانه از نقد نظام‌مند پرهیز کرده و توانایی عمومی برای درگیر شدن با گفتمان‌های استعمارزدایانه را تضعیف می‌کند.
  5. استعمار دیجیتال
    شرکت‌های بزرگ فناوری، پلتفرم‌های آنلاین را در آفریقای جنوبی کنترل می‌کنند و در نتیجه، دید، به‌اشتراک‌گذاری و درآمدزایی از محتوای رسانه‌ای را تحت سلطه دارند.
    پیامد: محتوای آموزشی از طریق الگوریتم‌های خارجی فیلتر شده و دسترسی به تولیدکنندگان محتوای بومی کاهش می‌یابد.
  6. قدرت نرم و شرطی‌سازی ایدئولوژیک
    ابتکارات رسانه‌ای تأمین‌شده توسط غرب، اغلب ارزش‌های لیبرالیسم فردگرا و دموکراسی لیبرال را ترویج می‌دهند—بی‌ارتباط با سنت‌های ضدامپریالیستی یا اخلاق جمع‌گرایانه آفریقایی.
    پیامد: این پلتفرم‌ها با ادعای بی‌طرفی، به بازآموزی عمومی مطابق با هنجارهای غربی می‌پردازند.

نتیجه‌گیری

رسانه، فراتر از ابزار ارتباطی است—این ابزار، یک نیروی آموزشی و میدان نبردی برای حاکمیت، هویت و حافظه جمعی به‌شمار می‌آید. در پروژه استعمارزدایی، باید رسانه را بازپس گرفت تا آموزش عمومی‌ای را ترویج کند که ریشه در نظام‌های دانشی بومی، توانمندسازی مدنی، و کرامت فرهنگی دارد. آفریقای جنوبی باید به توسعه فضاهای رسانه‌ای مستقل، جامعه‌محور و استعمارزدایانه ادامه دهد؛ فضاهایی که نه‌تنها بازتاب‌دهنده رهایی‌اند، بلکه فعالانه به سمت آن آموزش می‌دهند.

کد خبر 23906

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =