پیشتر، دادگاه عالی استان کیپ غربی (Western Cape High Court) دادخواست چهار نفر از اولیای دانشآموزان را برای جلوگیری از این تغییر نام رد کرده بود. شورای مدیریت مدرسه (School Governing Body - SGB) سالها پیش فرآیند بازنگری در نام مدرسه را آغاز کرده بود. اما در سال ۲۰۲۱، چهار نفر شامل بارند هرمانوس راتنباخ، یوهان اسمیت، فرانسوا مالان، و بارند د کلرک، نسبت به تصمیم و نام پیشنهادی جدید اعتراض کرده و درخواست تجدیدنظر ثبت کردند.
پس از رد شدن این درخواست در دادگاه عالی، آنها به دادگاه عالی تجدیدنظر (Supreme Court of Appeal – SCA) رجوع کردند. این دادگاه نیز در رأیی متفقالقول به نفع شورای مدیریت مدرسه، رأی به قانونی بودن تغییر نام داد و تأکید کرد:
«نام یک نهاد عمومی اغلب بازتابی عمیقتر از هویت، منش و فرهنگ آن نهاد است نسبت به بیانیه مکتوب مأموریت آن؛ خصوصاً زمانی که نهاد به نام شخصیتی تاریخی و بحثبرانگیز نامگذاری شده باشد.»
قاضی جان اسمیت (John Smith) در رأی خود افزود: تأسفبار است که بیش از سه دهه پس از استقرار مردمسالاری مبتنی بر قانون اساسی، هنوز نهادهایی عمومی به نام افرادی نامگذاری شدهاند که نقش اساسی در طراحی یا اجرای ایدئولوژی آپارتاید داشتهاند.
فرآیند مشاوره عمومی، که در مه ۲۰۲۱ به پایان رسید، منجر به تصمیم شورای مدیریت برای بررسی تغییر نام مدرسه شد. این تصمیم مشروط به ارزیابی تأثیرات مالی تغییر نام و اصلاحات مورد نیاز در اساسنامهی مدرسه بود.
در نهایت، پس از مشورت بیشتر با ذینفعان، شورای مدرسه تصمیم به تغییر نام به "دی.اف. آکادمی" گرفت و این پیشنهاد را برای تأیید نهایی به اداره آموزش و پرورش استان ارائه کرد تا اطمینان حاصل شود که مؤسسه آموزشی دیگری با این نام وجود ندارد.
در دسامبر ۲۰۲۱، معترضان دادخواست جدیدی در دادگاه عالی ثبت کردند که باز هم با شکست مواجه شد. آنها استدلال کردند که فرآیند مشاوره غیرمنصفانه بوده و تصمیم اتخاذشده غیرمنطقی است. همچنین، مدعی شدند که بهعنوان اولیای پرداختکننده شهریه و ذینفعان مستقیم، حق قانونی برای مخالفت با تغییر نام دارند چرا که این موضوع، دارای اهمیت عمومی است.
اما دادگاه تجدیدنظر تصریح کرد که با توجه به شخصیت بحثبرانگیز دکتر دی.اف. مالان، منطقی بود که شورای مدیریت مدرسه تحت فشار افکار عمومی ناچار به بازنگری در نام مدرسه شود.
نخستین درخواست برای تغییر نام در سال ۲۰۱۸ توسط یکی از فارغالتحصیلان مدرسه مطرح شد که این نام را «توهینآمیز و نامناسب» توصیف کرد. در سپتامبر ۲۰۱۹ نیز والدین دو دانشآموز در نامههایی مشابه خواستار تغییر نام شدند. همچنین گروهی از فارغالتحصیلان تحت عنوان "DF Malan Must Fall" وارد این عرصه شدند.
معترضان ادعا داشتند که جلسات مشورتی برگزارشده در مارس ۲۰۲۱ که توسط کمیته راهبردی هدایت میشدند، موضوع اصلی یعنی تغییر نام را مورد بحث قرار ندادند و بیشتر به مباحثی چون "مدرسه رؤیایی ما" و هویت مدرسه پرداختند. آنان مدعی بودند که این فرآیند با هدف مهار گفتوگو دربارهی تغییر نام طراحی شده است.
اما دادگاه عالی تجدیدنظر این ادعا را رد کرد و اعلام نمود تصمیم به تغییر نام، پس از یک فرآیند مشورتی جامع و عادلانه اتخاذ شد و به تمامی افراد ذینفع فرصت ارائه دیدگاه داده شده بود.
در بیانیه دادگاه آمده است:
«نام دکتر مالان با دوره آپارتاید پیوند دارد و این پیوند، بهطور اساسی با منش فراگیرانه و چشمانداز تحولگرای مدرسه در تضاد است.»
اهمیت فرهنگی-ملی تغییر نام مدرسه Hoërskool DF Malan در آفریقای جنوبی
آموزش دوباره نسل جوان معاصر درباره فرهنگ حقیقی آفریقای جنوبی—اعم از تنوع فرهنگی و میراث مشترک—از اهمیت بنیادین برخوردار است. این امر برای بازسازی هویت ملی و پرورش ملتی آگاه، دارای غرور فرهنگی و متعهد به توسعهای انسانی و پایدار ضروری است؛ ملتی که بتواند در عرصه جهانی بهعنوان نمونهای از زیستجهانی چندقطبی فرهنگی ایفای نقش کند.
پیش از ساختن و آراستن، باید آنچه که نماد و منشأ فرودستی ساختاری و سلطه ایدئولوژیک بوده، پاکسازی گردد. تغییر نامها و فروپاشی ساختارهایی که بر مبنای طرد و تبعیض طراحی شدهاند، بخشی ضروری از فرآیند عدالت نمادین و رهایی فرهنگی است.
۱. گسست نمادین از میراث آپارتاید
تغییر نام مدرسهای که به افتخار یکی از معماران اصلی نظام آپارتاید نامگذاری شده بود، بازتابی از چرخش فرهنگی کلان در آفریقای جنوبی است. این اقدام گامی در راستای کنار گذاشتن نمادهایی است که سیاستهای تفکیک نژادی و سلطه ساختاری را تداوم میبخشیدند. در نشانهشناسی فرهنگی، اسامی بار معنا و پیام دارند، و نگهداشتن نامی چنین، بر خلاف پروژه پیرایش حافظه تاریخی در جوامع پسااستعماری است.
۲. تأیید ارزشهای دموکراسی قانوناساسمحور
حکم دیوان عالی تجدیدنظر (Supreme Court of Appeal) تأکیدی بر ضرورت تطابق نهادهای عمومی با اصول حقوق بنیادین، چون برابری، کرامت انسانی و فراگیر بودن فرهنگی است. تغییر نام مدرسه بهمثابه بیانیهای هویتی، پذیرای همه آفریقای جنوبیها با هر پیشینهای است.
۳. فرهنگ بهمثابه هویت پویا و در حال تکوین
این پرونده نشان میدهد که فرهنگ یک فرایند زنده و تحولپذیر است. مدارس، بهعنوان نهادهای انتقالدهنده فرهنگی، باید منعکسکننده چشماندازهای نوین و هویت ملی متحولشونده باشند. تغییر نام مدرسه بخشی از بازتعریف هویتی در جامعهای است که هنوز در حال بازیابی خود از زخمهای تاریخی است.
۴. شناسایی و جبران آسیبهای تاریخی
از منظر عدالت فرهنگی، این اقدام نوعی ترمیم حافظه جمعی محسوب میشود. استمرار در بزرگداشت چهرههایی که در پیادهسازی نظام سرکوبگر نقش داشتند، موجب درد و طرد اجتماعی میشود. حذف این نمادها بخشی از فرآیند آشتی ملی و درمان زخمهای جمعی است.
۵. نهادهای آموزشی بهعنوان موتورهای تغییر فرهنگی
مدارس تنها مراکز انتقال دانش نیستند، بلکه فضاهای تولید و بازتولید فرهنگی نیز هستند. تصمیم هیئت مدیره مدرسه و تأیید دستگاه قضایی، پیام روشنی دارد: عدالت انتقالی فرهنگی باید از فضاهای آموزشی آغاز شود.
۶. فرهنگ مشارکت عمومی و دموکراسی مشارکتی
فرآیند مشورتی گستردهای که در این پرونده طی شد، نشاندهنده نهادینهسازی فرهنگ مشارکت اجتماعی در آفریقای جنوبی است. مشارکت فارغالتحصیلان، والدین و جامعه مدنی بیانگر مالکیت جمعی فرهنگی نسبت به نهادهای عمومی و تقویت حکمرانی مشارکتی است.
جمعبندی
از منظر فرهنگی، این حکم نه تنها تغییر نام یک مدرسه است، بلکه پیروزی نمادین در پروژه بازسازی هویت ملی محسوب میشود. پیوند فرهنگ، حقوق و آموزش در راستای ساخت جامعهای عادلانه، فراگیر و متحد، در این اقدام آشکار است. این گام، الگویی برای دیگر کشورهایی است که درگیر بازاندیشی حافظه تاریخی و عدالت فرهنگی هستند.
روابط ایران و آفریقای جنوبی در زمینه بازپسگیری و احیای میراث فرهنگی
با استفاده از واژگان تخصصی در حوزههای میراث فرهنگی، سیاستگذاری فرهنگی، آموزش دگراستعماری، و دیپلماسی فرهنگی:
روابط ایران و آفریقای جنوبی در زمینه احیای میراث فرهنگی: پیوندی تاریخی، ایدئولوژیک و راهبردی
روابط فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی، بهویژه در زمینه «بازپسگیری و احیای میراث فرهنگی بومی»، واجد اهمیتی تاریخی، گفتمانی و ایدئولوژیک است. هر دو کشور در دورانهایی از تاریخ خود دچار گسستهای شدید فرهنگی تحت حاکمیتهای سلطهگر شدند—آپاراید در آفریقای جنوبی و سلطنت وابسته به غرب در ایران پیش از انقلاب اسلامی. با این حال، هر دو ملت پس از رهایی، مسیر احیای حاکمیت فرهنگی، بازسازی هویت بومی و تقویت سامانههای معرفتی بومی را در پیش گرفتند.
پروژه احیای فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، نظام سلطنتی پهلوی با سیاستهای غربگرایی افراطی (Westernisation) و سرکوب نمادهای فرهنگ اسلامی-ایرانی، موجب تضعیف و حاشیهرانی هویت اصیل ایرانی شد. عناصر اصلی این سرکوب فرهنگی ساختاری شامل موارد زیر بود:
-
ممنوعیت پوشش دینی و تجلیات فرهنگی-اسلامی در عرصه عمومی
-
سرکوب هنرهای سنتی ایرانی، ادبیات اصیل فارسی و فلسفه اسلامی
-
سانسور گفتمان دینی و به حاشیه راندن نهاد علمای دینی و حوزههای معرفتی
پس از انقلاب اسلامی:
-
حاکمیت فرهنگی اسلامی-ایرانی بازسازی شد و ارزشهای اسلامی با هویت ملی ایرانی تلفیق یافت.
-
نهادهایی چون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تأسیس و تقویت شدند.
-
بر خودبسندگی فرهنگی، احیای طب سنتی ایرانی، ادبیات فارسی و نظامهای معرفتی بومی تأکید شد.
-
ایران امروز با تولیدات فرهنگی نظیر سینمای مقاومت، مطالعات قرآنی و دیپلماسی فرهنگی، در برابر همسانسازی فرهنگی جهانی (Global cultural homogenisation) ایستادگی میکند.
رنسانس فرهنگی آفریقای جنوبی در دوران پسا-آپاراید
در دوران آپارتاید، فرهنگهای بومی آفریقای جنوبی بهشدت:
-
در نظام آموزشی، رسانهها و فضاهای عمومی سرکوب و تحریف شدند.
-
به نفع هنجارهای اروپامحور (Eurocentrism) حذف شدند؛ زبانهای آفریقایی، میراث معنوی و نظامهای دانشی سنتی دچار انکار ساختاری شدند.
-
اماکن، مؤسسات و مجسمهها به نام شخصیتهایی مزین شدند که نماینده نظام سرکوبگر نژادپرستانه بودند.
پس از ۱۹۹۴، تلاشهای متعددی برای:
-
احیای نظامهای دانشی بومی، زبانها و آیینهای سنتی آغاز شد.
-
بازسازی نهادهای فرهنگی مانند مدارس و موزهها براساس ارزشهای آفریقایی دنبال شد.
-
تغییر نام اماکن عمومی برای بزرگداشت مبارزان راه آزادی و تاریخ پیشااستعماری صورت گرفت.
با این حال، فرآیند عدالت فرهنگی انتقالی هنوز با چالشهای بازمانده از میراث استعماری و آپارتاید مواجه است.
چگونه ایران میتواند به آفریقای جنوبی یاری رساند؟
بر مبنای تجربیات موفق ایران در احیای فرهنگی پس از انقلاب، جمهوری اسلامی میتواند در حوزههای زیر به آفریقای جنوبی یاری رساند:
۱. راهنمایی سیاستگذاری و نهادسازی فرهنگی
الگوی نهادهایی چون سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری (ICHTO) ایران میتواند نمونهای برای بازطراحی سیاستهای فرهنگی دولتمحور در آفریقای جنوبی باشد.
۲. توسعه محتوای آموزشی با محوریت هویت بومی
تجربه ایران در ادغام فلسفه اسلامی-ایرانی با نظام آموزشی، الگویی مؤثر برای توسعه برنامههای درسی آفریقامحور در حوزههای فلسفه، اخلاق، هنر و تاریخ است.
۳. همکاری در دیپلماسی فرهنگی
ایران و آفریقای جنوبی میتوانند جشنوارههای فرهنگی، نمایشگاهها و کنفرانسهای علمی مشترکی را در زمینههای فرهنگ مقاومت، معرفت بومی و میراث معنوی برگزار کنند.
۴. پشتیبانی فنی در حوزه حفاظت از میراث
تجربه ایران در مرمت و حفاظت از آثار تاریخی، خوشنویسی، معماری سنتی و هنرهای ملی، میتواند در اختیار کارشناسان میراث فرهنگی آفریقای جنوبی قرار گیرد.
۵. پژوهش مشترک درباره استعمارزدایی معرفتی
همکاری علمی در زمینههای زیر میتواند به ارتقاء گفتمان مشترک منجر شود:
-
استعمارزدایی از نظامهای دانشی
-
بازپسگیری هویتهای بومی و مفاهیم فرهنگی
-
بازسازی روایتهای آموزشی و فرهنگی پس از سرکوبهای ساختاری
نتیجهگیری
روابط فرهنگی ایران و آفریقای جنوبی، بستر مناسبی برای همکاریهای راهبردی در حوزه احیای فرهنگی و آموزش پسااستعماری است. تجربه ایران در حاکمیت فرهنگی مقاومتی میتواند مسیرهایی عملی و نظری برای آفریقای جنوبی فراهم آورد تا با شتاب بیشتر به سوی تمدنسازی بومی و مستقل گام بردارد.
نظر شما