محیط فرهنگی
اماکن مهم یونان باستان که اشراف اروپایی را که از طبقات بالای جامعه بودند برای نخستین بار در قرن هجدهم به یونان کشاند و سبکهای معماری غرب را تحتتأثیر قرار داد، همچنان گردشگران را از سراسر جهان به خود جذب میکند. مکانهای حفاریشده مانند آرامگاه فرضی فیلیپ دوم مقدونیه[۱] در ورجینا[۲]، بقایای پمپئیمانند[۳] در آکروتیری[۴] در جزیره ثیرا[۵] و کاخ مینوسی[۶] در زاکرس[۷] در جزیره کِرِت[۸] چند نمونه از میراث فوقالعاده ارزشمند بهجامانده از دوران باستان است که هنوز بهطور کامل موردکاوش قرار نگرفته است. از آغاز قرن بیستم، تأثیر معماری و هنر امپراتوری بیزانس[۹] در کلیساها، دیوارنگارهها، معرّقکاریها و تمثالهای تاریخی یونان بیشتر درک شده است. هم به رنسانس کوچک در هنر و فرهنگ یونان طی قرنها حکومت ونیز[۱۰] و اروپای غربی (حدود ۱۲۰۴-۱۶۶۹) و هم به مشارکت یونانیان در رنسانس بزرگ ایتالیا اذعان شده است. رنسانس در یونان – بهویژه در کرت – افزون بر اشعار و نمایشنامههای زیبا، به ایجاد ابنیه، دیوارنگارهها و تمثالهای زیبا نیز انجامیده است که ایوان ونیزی[۱۱] در هراکلیون[۱۲]، نقاشیهای مایکل داماسکینوس[۱۳] (که در اواخر قرن شانزدهم به اوج رسید)، شعر عاشقانه-حماسیِ اروتوکریتوس[۱۴] اثر ویتسنتزوس کورناروس[۱۵] و اجرای نمایشنامه ابراهیم و اسحاق با ارابههای نمایشی، نمونههایی از آنها هستند. افزون بر این، پژوهشگران، مترجمان و چاپخانهدارهای یونان در آن دوره، سبب آشنایی اروپای غربی با ادبیات کلاسیک این کشور شدند.
هنگامی که یونانیان برای پایهگذاری زبان و دولت ملیِ تازه خود تلاش میکردند، فرهنگی پرطرفدار و متعالی در قرن نوزدهم پدیدار شد که امروزه افراد خارجی آشنایی کمتری با آن دارند اما برای مردم یونان بسیار ارزشمند است. آنها به اشعار و روایات سنتیشان میبالیدند، بهویژه به «آوازهای شورشگرانه» خود که ایستادگی در برابر ستمگران را گرامی میداشت و در عین حال، نویسندههایی همچون یانیس پسیچاریس[۱۶]، آندریاس یوانیدیس کالوس[۱۷]، دیونیسیوس سولوموس[۱۸] و الکساندروس پاپا دیاماندیس[۱۹] به شکلگیری هویت یونانی جدید کمک کردند – هویتی که اکنون به قرنها چیرگی بر اشغالگران خارجی، به حفاظت از زبان عامیانه و آداب و رسوم پرطرفدار و به تثبیت جایگاه یونان در تاریخ تمدن غرب افتخار میکرد. یونانیان با تعطیلی رسمی در ۲۵ مارس، استقلال خود از امپراتوری عثمانی را گرامی میدارند.
زندگی روزمره و آداب و رسوم اجتماعی
در تابستانهای گرم، زندگی اجتماعی در یونان بیرون از خانه جریان دارد. در شهرهای کوچک و روستاها سنت گردش بیرون شهر[۲۰] ادامه دارد، اینگونه که هنگام غروب آفتاب بیشتر جزیرهنشینان در امتداد ساحل قدم میزنند و مردم شهر سربالایی و سراشیبی خیابان اصلی را میپیمایند. در تابستان و زمستان، مردم بیشتر اوقات فراغت خود را در کافهرستورانها و کافیشاپهای متعدد به سر میبرند، که هردوی آنها همواره، بنا بر سنت، پاتوقهای مردانه بودهاند. از این گذشته، وجود کافیشاپی برای دورهمی طرفداران یک حزب سیاسی خاص چیز عجیبی نیست. تلویزیون، اینترنت و انواع سرگرمیهای ویدئویی تا حدی به این الگوهای فراغت سنتی آسیب زده است. آشپزی یونانی، بهویژه شیرینیهایی مانند باقلوا[۲۱] و کاتایفی[۲۲]، نشاندهنده قرنها سلطه ترکهاست. بهخصوص غذاهای تسالونیکی[۲۳] - منطقهای در شمال یونان که تا ۱۹۱۲ بخشی از امپراتوری عثمانی بود – هنوز هم نشاندهنده نفوذ شدید عثمانی و شاهدی بر هجوم گسترده پناهندگان از آسیای صغیر[۲۴] در دهه ۱۹۲۰ است. رژیم غذایی سالم و سنتی دهقانهای یونان در کل بر پایه سیزیجات، میوه، زیتون، روغن زیتون، پنیر، نان و غذای دریایی بود و گوشت را که غذایی تجملی بود، تنها در مناسبتهای خاصی میخوردند. با رشد فزاینده ثروت کشور، گوشت جایگاه مهمتری در رژیم غذایی مردم یونان یافته است و «فستفودها» جای خود را در شهرها باز کردهاند که در نتیجه، وقوع بیماریهای قلبی افزایش یافته است.
جامعه یونان بهواسطه ساختار خانوادگی مستحکم و نرخ پایین ارتکاب جرم موردتوجه است. وظیفه اعضای خانواده برای حمایت متقابل بسیار حائز اهمیت است. ارتقای طبقه متوسط که از ویژگیهای پیشرفت جامعه یونان از زمان پایان جنگ جهانی دوم بوده است تأثیر اندکی بر مرکزیت خانواده داشته است. در دهه ۱۹۸۰، تغییرات مهمی در حقوق خانواده در یونان صورت گرفت. بهموازات ازدواج مذهبی، ازدواج مدنی نیز پایهگذاری شد، نظام جهیزیه منسوخ شد (اگرچه ازدواج هنوز هم گاهی بهلحاظ نظری تا حدی پیوند اقتصادی محسوب میشود)، طلاق آسانتر شد و جایگاه پدر در خانواده که تا آن زمان جایگاهی غالب بود محدود شد. اکثریت کسبوکارهای کشور همچنان بهصورت شرکتهای کوچک خانوادگی هستند. این مطلب بهخصوص درمورد صنعت کشتیرانی صادق است که تحتسلطه گروههای خانوادگیای است که پیوند محکمی با هم دارند. ساختار خانوادگی صنعت مانع نوینسازی میشود. مسا[۲۵] (ارتباطات) و روسفتی[۲۶] (حمایتهای متقابل) همچنان عوامل پیشرفت جامعه را تقویت میکنند.
تعطیلات اصلی شامل عید پاک[۲۷] و عید عروج مریم مقدس[۲۸] در اواسط آگوست است. عید پاک مهمترین جشن مذهبی و خانوادگی است که طی آن، بسیاری از افراد برای برگزاری مراسمهای سنتی به روستاهای مادری خود باز میگردند، مراسمهایی از جمله شبزندهداری در کلیسا در غروب شنبه، روشنکردن آتش مقدس[۲۹] در نیمهشبِ عید پاک و بریانکردن بره درسته بهعنوان غذای عید پاک را برپا میدارند. در یونان آگوست ماهی برای تعطیلات سنتی است.
هنر
در کنار این میراث فرهنگی شگفتانگیز، یونان از دوران هنری بالندهای نیز برخوردار است. یونان بیشترین نقش را در حوزه ادبیات داشته است. کنستانتین کاوافی[۳۰] از یونانیان اقلیتی است که بیشتر عمر خود را در اسکندریه مصر سپری کرد و اغلب در زمره شعرای بزرگ اوایل قرن بیستم قرار میگیرد. آثار او آکنده از حسرتی کنایی نسبت به شکوه یونان قدیم است. دو تن از شعرای یونان برنده جایزه نوبل ادبیات شدند: جورج سفریس[۳۱] در ۱۹۶۳ و ادیسه الیتیس[۳۲] در ۱۹۷۹. رماننویس یونانی که در خارج از یونان شهرت بیشتری دارد نیکوس کازانجاکیس[۳۳] اهل کرت است که رمان زوربای یونانی[۳۴] (۱۹۴۶) او به شکل فیلمی پرطرفدار (۱۹۶۴) درآمد. درخصوص سایر نویسندگان یونانی قرن بیستم میتوان از کوستیس پالاماس[۳۵]، آنجلوس سیکلیانوس[۳۶]، کوستاس وارنالیس[۳۷]، پاندلیس پرولاکیس[۳۸]، استراتیس مایریویلیس[۳۹]، یانیس ریتسوس[۴۰]، نیکفوروس ورتاکوس[۴۱] و نیکوس گاتسوس[۴۲] نام برد. نویسندگان و شعرای معاصرتر شامل دیمیتریس لیاکوس[۴۳]، نینا راپی[۴۴]، النی واکالو[۴۵]، ارسی سوتیروپولوس[۴۶] و میلتوس ساچتوریس[۴۷] هستند.
شماری از آهنگسازان یونانی از وجهه بینالمللی برخوردارند، از جمله نیکوس اسکالکوتاس[۴۸]، مانوس هاجیداکیس[۴۹] و میکیس تئودوراکیس[۵۰] و نیز این کشور برای جهان موسیقی اشخاص برجستهای همچون دیمیتری میتروپولوس[۵۱]، ماریا کالاس[۵۲] و جینا باخائر[۵۳] را به ارمغان آورده است. نقاشان و مجسمهسازان مشهور یونانی شامل نیکلاس گیکا[۵۴]، یانیس ساروچیس[۵۵]، یانیس مورالیس[۵۶]، اسپایروس واسیلیو[۵۷] و فوتیس کنتوگلو[۵۸] هستند.
از جمله دستاندرکاران تئاتر و سینما در یونان که شهرت جهانی دارند عبارتاند از کارولوس کون[۵۹]، ملینا مرکوری[۶۰]، کاستا-گاوراس[۶۱] و تئو آنجلوپولوس[۶۲]. تئاتر عروسکی سایهای سنتی، کاراگیوزیس[۶۳]، اکنون تا حد زیادی از میان رفته و تلویزیون و سایر سرگرمیها جای آن را گرفتهاند. با این همه، رسم آتنی تئاترگونه و پرنشاطی وجود دارد که طنز سیاسی نقش مهمی در آن ایفا میکند.
شاید تأثیر عظیم هنر یونان باستان و اساطیر یونان بر هنر و ادبیات جدید غرب از همه مهمتر باشد. از میان نمونههای بیشماری که می توان ارائه داد، چند نمونه کافی است تا گستره تمدن یونان آشکار شود. مجسمهسازی یونان مانند کور[۶۴] و کوروس[۶۵] - که خود انعکاسی از تعامل با سایر فرهنگها هستند (بهویژه، فرهنگ مصر) – و پیشرفتهای بعدی که در آثاری همچون مجسمه پیروزی بالدار ساموتراس[۶۶] در موزه لوور نمایان است فصل مهمی در تاریخ هنر آمریکای شمالی و اروپا محسوب میشوند. در زمینه معماری، معابد یونان همچنان کلاسیک به شمار میآیند. تراژدیهای یونان باستان (مانند مدهآ[۶۷] اثر اوریپید[۶۸]) و کمدیهای یونان باستان (مانند لیسیستراتا[۶۹] اثر آریستوفان[۷۰]) در قرن بیستویکم در سبکهای گوناگون عرضه شدند. یکی از تراژدیهای کلاسیک یونان – ازدواج محتوم ادیپ[۷۱] با مادر خود، جوکاستا[۷۲]، که در کلیات ادیپ اثر سوفوکل[۷۳] به تفصیل بیان شده است – بخش عمدهای از نظریه روانکاوی زیگموند فروید[۷۴] را تشکیل میداد. حکایت پرآوازه دیگر، یعنی ادیسه[۷۵] اثر هومر[۷۶] (قرن هشتم یا نهم پیش از میلاد)، مبنای شاهکار قرن بیستم با عنوان اولیس[۷۷] اثر نویسنده ایرلندی جیمز جویس[۷۸] بود. تنها لحظهای از بازتاب هنر یونان میتواند یادآور انبوهی از نمونههای عالی موجود در آن باشد.
نهادهای فرهنگی
اماکن بیشماری در پایتخت حامی این فعالیتهای نمایشی هستند، فعالیتهایی که افزون بر آثار سنتی طنز سیاسی، تولیدات کلاسیک غرب را نیز شامل میشود. در تابستان، جشنوارههای هنری متعددی در اماکن تاریخی سراسر یونان برگزار میشود که به آثار هنرمندان ملی و بینالمللی میپردازد. جمعیت عظیمی از تماشاگران شیفته اجرای نمایشنامههای یونان باستان هستند که در تماشاخانه اپیداروس[۷۹] به روی صحنه میروند، تماشاخانهای که از قرن چهارم پیش از میلاد وجود داشته و آکوستیک آن خارقالعاده است؛ تماشاخانه رومی هرودس آتیکوس[۸۰] متعلق به قرن دوم میلادی که در دامنه آکروپولیس[۸۱] در آتن واقع است نیز جمعیت زیادی را جذب میکند و محلی برای اجرای کنسرت در جشنواره سالانه آتن است. وضعیت اجراهای زنده ارکستر در آتن که نسبت به اجراهای سایر پایتختهای اروپایی محدود بود، با افتتاح سالن کنسرت جدیدی در سال ۱۹۹۱ بهنام مگارو موزیکیس[۸۲] (بهمعنای «کاخ موسیقی») بهطور عمدهای ارتقا یافت.
میراث باستانشناختی کشور و تأکید بر گذشته کلاسیک آن سبب شده که خدمات باستانشناسی دولت اهمیت ویژهای پیدا کند. این خدمات که اغلب با مؤسسات باستانشناسی خارجی مختلف همکاری میکند وظیفه حفاری بقایای گذشته و راهاندازی موزههای کشور را بر عهده دارد. به مراتب، پربازدیدترین اینها موزه ملی باستانشناسی آتن است. در سال ۲۰۰۹ موزه جدید آکروپولیس به روی عموم باز شد و طبقهای از آن به مرمرنماهای الگین[۸۳] اختصاص یافت که مدتها در پی بازگرداندن آنها از موزه بریتانیا بودند. دسترسی به کتابخانههای عمومی نسبتاً محدود است و هیچ کتابخانه ملی مناسبی وجود ندارد. جوامع متعددی زمان خود را صرف مطالعه باستانشناسی، تاریخ و فولکلور محلی و منطقهای میکنند که بیانگر وابستگیهای شدید منطقهای بسیاری از یونانیان است، این جوامع از جامعه علمی یونان متمایزند. معتبرترین انجمن علمی کشور آکادمی آتن[۸۴] است.
[۱] Philip II of Macedon
[۲] Verghina
[۳] Pompeii
[۴] Akrotíri
[۵] Thíra
[۶] Minoan
[۷] Zákros
[۸] Crete
[۹] Byzantine Empire
[۱۰] Venetian
[۱۱] Venetian Loggia
[۱۲] Iráklion
[۱۳] Michael Damaskinos یا Michail Damaskenos
[۱۴] Erotocritos
[۱۵] Vitséntzos Kornáros
[۱۶] Yannis Psicháris
[۱۷] Andréas Ioannídis Kalvos
[۱۸] Dhionísios Solomós
[۱۹] Alexandros Papadiamándis
[۲۰] سنت ولتا (Volta) در یونان
[۲۱] Baklava
[۲۲] Kataifi
[۲۳] Thessaloníki
[۲۴] Asia Minor
[۲۵] Mesa
[۲۶] Rouspheti
[۲۷] Easter
[۲۸] Feast of Dormition (Assumption) of the Virgin
[۲۹] Holy Fire
[۳۰] Constantine Cavafy
[۳۱] George Seferis
[۳۲] Odysseus Elytis
[۳۳] Níkos Kazantzákis
[۳۴] Zorba the Greek
[۳۵] Kostís Palamás
[۳۶] Angelos Sikelianós
[۳۷] Kostas Varnalis
[۳۸] Pandelís Prevelákis
[۳۹] Strátis Myrivílis
[۴۰] Yannis Ritsos
[۴۱] Nikephoros Vrettakos
[۴۲] Nikos Gatsos
[۴۳] Dimitris Lyacos
[۴۴] Nina Rapi
[۴۵] Eleni Vakalo
[۴۶] Ersi Sotiropoulos
[۴۷] Miltos Sachtouris
[۴۸] Nikos Skalkottas
[۴۹] Manos Hadjidakis
[۵۰] Mikis Theodorakis
[۵۱] Dimitri Mitropoulos
[۵۲] Maria Callas
[۵۳] Gina Bachauer
[۵۴] Nicolas Ghika
[۵۵] Yannis Tsarouchis
[۵۶] Yannis Moralis
[۵۷] Spyros Vassiliou
[۵۸] Photis Kontoglou
[۵۹] Karolos Koun
[۶۰] Melina Mercouri
[۶۱] Costa-Gavras
[۶۲] Theo Angelopoulos
[۶۳] Karaghiozis
[۶۴] Kore: نوعی مجسمهسازی یونانی
[۶۵] Kouros: نوعی مجسمهسازی یونانی
[۶۶] Winged Victory of Samothrace
[۶۷] Medea
[۶۸] Euripides
[۶۹] Lysistrata
[۷۰] Aristophanes
[۷۱] Oedipus
[۷۲] Jocasta
[۷۳] Sophocles
[۷۴] Sigmund Freud
[۷۵] Odyssey
[۷۶] Homer
[۷۷] Ulysses
[۷۸] James Joyce
[۷۹] Epidaurus
[۸۰] Herodes Atticus
[۸۱] Acropolis
[۸۲] Megaro Mousikis
[۸۳] Elgin Marbles
[۸۴] Academy of Athens
نظر شما