مذهب همچنان نقش مهمی در زندگی مردم یونان ایفا می‌کند و، حتی از منظر فرهنگی، جزء اساسی هویت آنهاست. علیرغم اینکه یونان در گذشته جامعه‌ی دینی همگنی بوده است، باید توجه داشت که جوامع مذهبی مختلف (مسلمانان، کاتولیک ها، یهودیان، پروتستان ها و دیگران) سال‌ها و حتی قرن‌ها در جامعه‌ی یونان زندگی می‌کرده‌اند (کلاگ، ۲۰۰۲)، اما در حاشیه بودند و دولت برخورد برابری با آنها نداشته است (کریستوپولوس ۱۹۹۹).

نویسنده: الکساندروس ساکلاریو 
ترجمه: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در یونان

مذهب همچنان نقش مهمی در زندگی مردم یونان ایفا می‌کند و، حتی از منظر فرهنگی، جزء اساسی هویت آنهاست. علیرغم اینکه یونان در گذشته جامعه‌ی دینی همگنی بوده است، باید توجه داشت که جوامع مذهبی مختلف (مسلمانان، کاتولیک ها، یهودیان، پروتستان ها و دیگران) سال‌ها و حتی قرن‌ها در جامعه‌ی یونان زندگی می‌کرده‌اند (کلاگ، ۲۰۰۲)، اما در حاشیه بودند و دولت برخورد برابری با آنها نداشته است (کریستوپولوس ۱۹۹۹).

سه تحول در سی سال اخیر رفته‌رفته این همگنی‌ای را که در بالا ذکر شد تغییر داده‌اند. تحول اول این است که برخی افراد و گروه‌های مذهبی و غیرمذهبی (مانند شاهدان یهوه[۱] و اتحادیه‌ی ملحدان یونان[۲]) در نبردهای قانونی خود در اروپا به منظور حمایت از آزادی و حقوق مذهبی خود پیروز شدند (فوکاس، ۲۰۱۷). تحول دوم افزایش چشمگیر تعداد مهاجران و پناهندگان مسلمان بوده است. حتی با اینکه داده‌های رسمی در مورد وابستگی های مذهبی افراد در سرشماری‌ها جمع آوری نمی‌شود، طبق تخمین‌ها جمعیت مسلمانان تقریباً ۶۰۰ هزار نفر است (مرکز تحقیقاتی پیو ۲۰۱۷)، هرچند برآوردهای غیررسمی این رقم را حدود یک میلیون نفر اعلام کرده است.  تحول سوم این است که در جامعه‌ی یونان روز به روز افراد بیشتری از مذهب ارتدکس فاصله می‌گیرند و بی‌خدا، ندانم‌گرا و بی‌تفاوت مذهبی می‌شوند، که همین امر منجر به تأسیس اتحادیه‌ی آتئیست یونان در سال ۲۰۱۲ شده است. این تحول در نظرسنجی‌های اخیر مشهود است. طبق نظرسنجی سال ۲۰۰۸ (پابلیک ایشو، ۲۰۰۸)، ۷ درصد از پاسخ‌دهندگان اظهار داشتند که مذهب در زندگی آنها «کاملا بی‌اهمیت است»، درحالی‌که ۱۴ درصد پاسخ دادند که مذهب «آنقدرها هم مهم نیست». اخیراً طبق نظرسنجی کاپا ریسرچ ۲۰۱۵، ۸۱.۴ درصد از پاسخ‌دهندگان خود را مسیحی ارتدوکس معرفی کرده‌اند، درحالی‌که ۱۴.۷ درصد گفته‌اند که بی خدا هستند، رقمی بسیار بیشتر از ۱.۸ درصدی که در نظرسنجی همان شرکت در سال ۲۰۰۶ گزارش شده بود. ظاهرا، تغییرات چشمگیری در آمار و ارقام دین‌داری بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ رخ داده است. تعداد کسانی که هر هفته به کلیسا می‌روند از ۲۲.۷ درصد در سال ۲۰۰۶ به ۶.۷ درصد در سال ۲۰۱۵ کاهش یافته است. کسانی که ماهی یک تا سه بار به کلیسا می‌روند از ۲۴.۶٪ به ۱۰٪ کاهش یافته است؛ و تعداد آنهایی که هرگز به کلیسا نمی‌روند (به غیر از مراسم عروسی، تشییع جنازه و غسل تعمید) از ۶.۹٪ به ۳۶.۷٪ افزایش یافته است. گذشته‌ازاین، تعداد طرفداران جدایی کلیسای ارتدکس از دولت از ۵۹.۲ درصد در سال ۲۰۰۶ به ۷۴.۵ درصد در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته است (کاپا ریسرچ ۲۰۱۵).

    طبق داده‌های جدیدتر در مورد جوانان و مذهب (دیانوسیس، ۲۰۲۲)، ۳۴.۲٪ از جوانان ۱۷ تا ۲۴ سال و ۲۱٪ از جوانان ۲۵ تا ۳۹ سال پاسخ می‌دهند که به خدا اعتقادی ندارند. همچنین، در مقیاس ۱ تا ۱۰ (با ۱ کمترین)، وقتی از جوانان پرسیده شد که چقدر به مذهب نزدیک هستند، ۲۲.۱٪ از جوانان ۱۷ تا ۲۴ ساله پاسخ «۱» و ۱۳.۶٪ پاسخ «۲» و «۳» دادند. طبق نظرسنجی همین موسسه در سال ۲۰۲۰ (دیانوسیس، ۲۰۲۰)، ۲۷.۱ درصد از جوانان ۱۷ تا ۲۴ ساله پاسخ دادند که به خدا اعتقاد ندارند، و در نظرسنجی سال ۲۰۱۶، این تعداد ۳۵.۶ درصد بود؛ یعنی، در سال‌های اخیر از هر سه جوان یک نفر آشکارا اعلام کرده است که به خدا اعتقادی ندارد. جدای از داده‌های بالا، طبق داده‌های جدیدتر (موج ۷، ۲۰۱۷) نظرسنجی در مورد ارزش‌های جهانی، جوانان در مقایسه با افراد مسن کمتر مذهبی هستند. مثلا، ۸۳.۵ درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال پاسخ دادند که به خدا ایمان دارند، و ۱۴ درصد پاسخ دادند که به خدا اعتقاد ندارند، درحالی‌که ۹۶.۳ درصد از افراد بالای ۶۰ سال  پاسخ دادند به خدا ایمان دارند و فقط ۲.۵ درصد پاسخ دادند که به خدا اعتقاد ندارند. گذشته‌ازاین، ۶۹.۵٪ از جوانان خود را مذهبی، (کمتر از هر رده‌ی سنی دیگری)، و ۱۵.۹٪ خود را غیرمذهبی توصیف می‌کردند (بیش از هر رده‌ی سنی دیگری) (ساکلاریو ۲۰۲۱، صص ۱۶۲ تا ۱۷۰).

    به‌رغم شواهد بالا مبنی بر جدایی تعداد فزاینده‌ای از مردم یونان، به‌ویژه نسل‌های جوان، از دین، کلیسای ارتدکس یونان جایگاه قوی و نقش تأثیرگذار خود را در سیاست و بخش‌های بزرگی از جامعه حفظ کرده است. در سال ۱۸۳۳ بود که کلیسای ارتدکس خود را مستقل از پاتریارک قسطنطنیه[۳] اعلام کرد و یک کلیسای ملی شد، و سپس در سال ۱۸۵۰ استقلال آن به‌رسمیت شناخته شد. از یک طرف، دولت از کلیسا محافظت می‌کند، و آن را حامی ملت در دوران امپراتوری عثمانی («مادر ملت») می‌داند. از سوی دیگر، کلیسا حامی دولت در مسائل ایدئولوژیک و سیاسی است. همچنین، کلیسا به بازتولید یک گفتمان عمومی کمک کرده است، که عمدتاً شامل دیدگاه‌های انتقادی و برداشت‌های منفی از غرب و هر چیزی که غربی تلقی می‌شود (مثلاً روشنگری، مدرنیته، فردگرایی، و جهانی‌سازی) است. درعین‌حال، کلیسا از این گفتمان عمومی به منظور ستایش مستمر شرق و فرهنگ آن، یعنی امپراتوری روم شرقی و مسیحیت ارتدکس، استفاده می‌کند (ماکریدز، ۲۰۱۶).

می‌شود ادعا کرد که کلیسای ارتدکس در سطح نهادی یک کلیسای دولتی است (دفاکتو، نه دوژوره) و قوانین فعلی که روابط بین کلیسا و دولت و جایگاه حقوقی کلیسا را تعریف می‌کند، تاییدی  بر این ادعاست (ساکلاریو ۲۰۱۴).

    طبق ماده‌ی سه قانون اساسی یونان، مذهب غالب در یونان مذهب کلیسای ارتدکس شرقی مسیح است. مقدمه‌ی ذیل در قانون اساسی آمده است: «به نام تثلیث مقدس و هم‌ذات و غیر قابل تقسیم». گذشته‌ازاین، در ماده‌ی ۲ فصل اول قانون در تشریح چارچوب عملیاتی و اداری کلیسای ارتدکس و رابطه‌ی آن با دولت (۵۹۰/۱۹۷۷، روزنامه دولت الف ۱۴۶)، به طور مؤکد بیان شده است که:

«کلیسای یونان در مسائل مورد علاقه‌ی مشترک با دولت همکاری می‌کند؛ مثلا، آموزش مسیحی جوانان؛ خدمت دینی در ارتش؛ حمایت از نهاد ازدواج و خانواده؛ [. . . ] حفاظت از بقاع متبرکه و بناهای کلیسایی و مسیحی؛ برپایی اعیاد مذهبی جدید؛ و هرگاه به دین ما توهین شود از دولت در خواست حمایت می‌کند».

    یک مقرره‌ی قانونی مانند موارد بالا بیانگر روابط بسیار نزدیک و ممتاز بین دولت و کلیسای ارتدکس در مقایسه با سایر گروه‌های مذهبی است، چون این مقررات قانونی به‌تنهایی به کلیسای ارتدکس امتیاز می‌دهد.

     درکل، می‌شود استدلال کرد که کلیسای ارتدکس هنوز به طرق مختلفی نقش محوری را در سیاست ایفا می‌کند. در برخی موارد، کلیسا در برابر هر تصمیم سیاسی که  تهدیدی برای دین در جامعه‌ی یونان تلقی شود، واکنش شدیدی نشان داده است. مثلا، در سال ۲۰۰۰، پس از فشار اتحادیه‌ی اروپا و تصمیم اداره‌ی حفاظت از داده‌های یونان، دولت تصمیم گرفت که وابستگی مذهبی را از شناسنامه حذف کند (دیمیتروپولوس، ۲۰۰۱، ص ۱۵۱ تا ۵۸).کلیسای ارتدکس نسبت به این تصمیم واکنش نشان داد و ضمن توهین‌آمیز قلمداد کردن آن علیه مذهب و فرهنگ ارتدکس، تظاهرات گسترده‌ای را ترتیب داد (استاوراکاکیس، ۲۰۰۲؛ مولوکوتوس-لیدرمن، ۲۰۰۷).

     مورد نمونه‌ی دیگر ظهور و ورود به جریان اصلی سیاست حزب نئونازی طلوع طلایی و حمایت برخی از متروپول های ارتدکس و کشیش‌های رده پایین‌تر، از سال ۲۰۱۰ تا زمان محکومیت حزب به‌عنوان یک سازمان جنایتکار توسط دادگاه در سال ۲۰۲۰ بود. (زومپولاکیس ۲۰۱۳؛ پاپاستاتیس، ۲۰۱۵). گذشته‌ازاین، توافق بین دولت چپ‌گرای سیریزا (ائتلاف چپ رادیکال) و اسقف اعظم ایرونیموس در سال ۲۰۱۸، که هدف اصلی آن حل‌وفصل مسائل بین دولت و کلیسا بود، واکنش‌های شدیدی را در سطوح بالا و پایین روحانیت به دنبال داشت، که منجر به لغو این توافق شد. دلیل اصلی این مخالفت‌ها این بود که از بخش اعظمی از کلیسا آن را تلاش دیگری جهت به حاشیه راندن مذهب تلقی می‌کردند. همه‌گیری ویروس کرونا آخرین موضوعی بود که بحث‌های زیادی را در فضای عمومی و واکنش‌های کلیسا را در رابطه با اقدامات محدودکننده‌ از سوی دولت ایجاد کرد (سیکلاریو، ۲۰۱۲). در نتیجه، بررسی برداشت جوانان از نقش کلیسا در سیاست و میزان اهمیت آن نقش جالب است، البته اگر اصلاً به نقش کلیسا اعتقاد داشته باشند.

 

[۱] . ehovah’s Witnesses

[۲] . The Atheist Union of Greece

[۳] . Patriarchate of Constantinople

کد خبر 17451

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =