۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۶

شاخص جهانی در این گزارش به بررسی نگرش مردم نسبت به زنان در چهار بعد سیاسی، آموزشی، اقتصادی و سلامت جسمانی زنان می پرداخته است. بر اساس تحقیقات جامع این گزارش که هشتاد و پنج درصد از جمعیت جهان را پوشش می دهد، از هر ده مرد، 9 مرد دارای نوعی "سوء گیری جنسیتی" علیه زنان بوده و این نشان دهنده حداقل یک تعصب نسبت به زنان در90درصد مردم جهان است و همچنین مشخص شده 25درصد از مردم جهان، آزار جسمی مرد به همسر خود را جایز می دانند.

گزارش اخیراً منتشر شده از شاخص هنجارهای اجتماعی جنسیتی (GSNI) از برنامه عمران سازمان ملل متحد(UNDP) افزایش سریع تعصبات جنسیتی در سطح جهانی را نگران کننده خوانده است. شاخص جهانی در این گزارش به بررسی نگرش مردم نسبت به زنان در چهار بعد سیاسی، آموزشی، اقتصادی و سلامت جسمانی زنان می پرداخته است. بر اساس تحقیقات جامع این گزارش که هشتاد و پنج درصد از جمعیت جهان را پوشش می دهد، از هر ده مرد، 9 مرد دارای نوعی "سوء گیری جنسیتی" علیه زنان بوده و این نشان دهنده حداقل یک تعصب نسبت به زنان در90درصد مردم جهان است و همچنین مشخص شده 25درصد از مردم جهان، آزار جسمی مرد به همسر خود را جایز می دانند.

تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان معتقدند که مردان برای رهبری سیاسی مناسب تر بوده و 43 درصد از جمعیت جهان معتقدند که مردان مدیریت تجاری (مدیران) بهتری نسبت به زنان هستند. علاوه بر این، 28درصد از مردم معتقدند که مردان تحصیلات بالاتر از زنان داشته و مردان از نظر تحصیلات بر زنان تسلط بیشتری دارند. علیرغم تعهدات جهانی و ملی برای برابری جنسیتی، در دنیای امروز هیچ کشوری وجود ندارد که شرایط پیش روی زنان در آن ایده آل باشد و کشورهای توسعه یافته بتوانند مدعی توسعه اجتماعی مبتنی بر عدالت جنسیتی باشند.

GSNI ادعا می کند که زنان به طور متوسط ​​بیش از دو برابر مردان وقت خود را صرف کارهای خانه و مراقبت از کودکان می کنند. زمان صرف شده توسط زنان در کار مراقبتی بدون مزد یکی از دلایل اصلی شکاف جنسیتی اخیر در درآمد است.

28 زن در سطح جهان در مناصب مدیریت دولتی هستند، در حالی که 31درصد دارای مقامات وزارتی هستند. زنان تنها یک چهارم کرسی های پارلمان و 22درصد پست های وزارتی را در اختیار دارند. از سال 1995میلادی، تعداد زنان در رؤسای دولت یا دولت حدود 10درصد بوده است.

حضور جهانی سوء گیری های جنسیتی نگران کننده می باشد، زیرا که روند کاهش نداشته و نیاز به تجزیه و تحلیل عمیق تر علل ریشه ای دارد.

تفکر قالبی(کلیشه ای) جنسیتی که تعصبات جنسیتی را تداوم می بخشد در جامعه وجود داشته، اما نگرانی در مورد افزایش آنها ابراز شده، زیرا در صورت تداوم این وضعیت، زنان دیگر فرصت ها و دسترسی های برابر به منابع برای توسعه به عنوان نیروی کار نخواهند داشت.

مسئله زنان از نظر اجتماعی و اقتصادی با سیستم تولید جهانی گسترده تر، که از لحاظ تاریخی روایتی از استثمار و ستم در امتداد خطوط طبقاتی، جنسیتی، قومیتی و دیگر تقسیمات اجتماعی است، در هم تنیده بوده و اکنون نیز برده داری در جامعه بشری به هر شکلی وجود دارد.

به دلیل ساختارهای فئودالی، سرمایه داری و سوسیالیستی، این تعصبات نیز حفظ می شود. جای تعجب نیست که در دنیای سرمایه داری پدرسالار و نو لیبرال قرن بیست و یکم، برابری جنسیتی بر اساس اهداف توسعه پایدار(SDGS) و کنوانسیون جهانی رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) پیشرفت به سوی دستیابی به برابری تا حد ناامید کننده سست بوده و از آنجایی که نابرابری جنسیتی یکی از اصول سازماندهی تولید سرمایه داری است. بنابراین، دستیابی به برابری جنسیتی در جوامع طبقاتی غیرممکن است.

حقوق سیاسی و آزادی های مدنی در سراسر جهان رو به افول است، دامنه آزادی جهانی در حال کاهش بوده و قطبی شدن، ستیزه جویی، رادیکالیسم و ​​افراط گرایی در حال افزایش می باشد. واکنش محافظه کارانه به افزایش فقر و بیکاری، سرکوب رویه های دموکراتیک به طور کلی و حقوق زنان برای مشارکت برابر در فضاهای اقتصادی، سیاسی و مدنی به طور خاص است.

ریشه‌های تبعیض جنسیتی و ارزش‌های اجتماعی در حال زوال است که نقش های متفاوتی را برای زن و مرد در جامعه قائل می شود. در سرتاسر جهان، انتظار می رود که مردان نان آور اصلی خانه باشند و پست های بالایی در حوزه عمومی داشته باشند، در حالی که به زنان، امور خصوصی خانه واگذار گردد. شکاف عمومی و خصوصی زمینه ای را برای سرمایه گذاری کمتر منابع در توسعه سرمایه انسانی زنان ایجاد کرده، زیرا از آنان انتظار استقلال اقتصادی را ندارند. ایدئولوژی نقش جنسیتی نه تنها نقش زنان را در عرصه عمومی پنهان کرده، بلکه نقش و ارزش زنان را در عرصه خانگی نیز تضعیف نموده است.

نابرابری جنسیتی یک مشکل جهانی و سیستماتیک بوده، که نیازمند اقدامات چالش برانگیز و تحول آفرین می باشد. هدف این ابتکارات حذف نظام سرمایه‌داری، پدرسالاری، تولید و افزایش نسل و زمینه‌های اجتماعی بوده و این امر مستلزم یک رویکرد سیستماتیک برای به چالش کشیدن چارچوب اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می باشد. پرداختن به تعصبات، تغیرات در نگرش ها و عملکردهای اجتماعی و اقتصادی علیه زنان تا حد زیادی بستگی به تغییرات اجتماعی داشته و اصلاح اندیشه ها، اصول و روش های سنتی هژمونیک از طریق آن امکان پذیر است. آگاهی جنسیتی در مردان و زنان نباید عامل بهره برداری باشد.

https://www.dailyaaj.com.pk/column/92968

کد خبر 17624

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =