ویژگی های مدیریت خانواده در گرجستان

از نیمه دوم قرن گذشته، نه تنها در گرجستان، بلکه در خارج از کشور نیز تغییرات قابل توجهی در مدیریت خانواده آغاز شد. نقش مرد به عنوان سرپرست خانواده و تنها نان آور خانواده به تدریج ضعیف شد به زنان قدرت بیشتری در خانواده داده شد

از نیمه دوم قرن گذشته، نه تنها در گرجستان، بلکه در خارج از کشور نیز تغییرات قابل توجهی در مدیریت خانواده آغاز شد. نقش مرد به عنوان سرپرست خانواده و تنها نان آور خانواده به تدریج ضعیف شد به زنان قدرت بیشتری در خانواده داده شد. تصمیمات مشترکی که توسط زن و شوهر گرفته می شود، جایگزین خانواده های دارای قدرت خودمختار شده است. این روند در همه جا به یک شکل انجام نشد. در این مقاله بر اساس پژوهش های جامعه شناختی انجام شده در زمان های مختلف، تغییرات جاری در مدیریت خانواده ها در کشور ما تشریح شده است. 

مدیریت به عنوان یک رویداد اجتماعی جزء ضروری جامعه و ویژگی ذاتی آن است. این یک تأثیر اپیزودیک یکباره بر موضوع سوژه نیست، بلکه یک فرآیند مداوم تأثیر - بازخورد است. هر عمل انسانی مستلزم یک فرآیند مدیریتی است. خانواده از جمله آنهاست. وظیفه اصلی مدیریت خانواده در انجام موفقیت آمیز وظایف چند وجهی آن نهفته است. در ایفای مؤثر نقش های خانوادگی و توزیع کار در بین اعضای خانواده به گونه ای که حقوق آنان تضییع نشود. در کلیت تلقی خانواده که عرصه تماس های متقابل و تأثیر متقابل اعضای آن است که در آن هنجارهای رفتاری و قواعد رسمی اعضای آن رعایت می شود.

خانواده وظایف و کارکردهای مهمی دارد که اعضای خانواده برای آنها گرد هم می آیند. آنها نه تنها به خود، بلکه به یکدیگر نیز اهمیت می دهند. یک انگیزه حیاتی در خانواده ایجاد می شود که از یک نسل فراتر می رود و به نسل های بعدی نیز می رسد. ویژگی اساسی مدیریت خانواده در مسئولیت پذیری نسل های بعدی خانواده است. به همین دلیل است که دانستن و تجزیه و تحلیل تغییراتی که در خانواده های گرجی در پایان قرن گذشته ایجاد شد، مهم است.

مدیریت خانواده به عنوان تحقق روابط قدرت و داشتن مکانیسم های تصمیم گیری منحصر به فرد خود، ارتباط تنگاتنگی با فرآیند انتخاب اهداف، یعنی برنامه ریزی دارد. تصمیمات گرفته شده تابع اهداف، نیاز به دستیابی به آنها و خواسته ها است. برنامه ریزی علاوه بر انتخاب هدف شامل کنترل اجرای آن نیز می شود. اجرای همه برنامه ها همیشه مشکوک است، بنابراین مسئولیت بیشتر مربوط به کنترل اقدامات است تا تعهد به گزارش نتایج. برای مدیریت خانواده، مسئولیت ها یا مجازات های محول شده مهم نیست، بلکه ویژگی های روانی اعضای خانواده، احساس تعهدات و مسئولیت ها مهم است. یکی از اعضای خانواده می تواند مسئول یک عضو خانواده یا کل خانواده باشد.

مدیریت خانواده با مفاهیمی مانند: «سرپرست»، «سرپرست خانواده»، «سرپرست خانواده»، «سرپرست خانواده» مرتبط است که وظیفه آنها مدیریت خانواده به گونه‌ای است که دومی می تواند وظایف خود را به طور موثر انجام دهد. غالباً این مقام به مرد سرپرست خانواده اختصاص می یافت و بر حقوق و مسئولیت های ویژه او تأکید می شد. گاهی سرپرست خانواده را فردی می دانند که برای دیگر اعضای خانواده شرایط اولیه لازم برای زندگی را فراهم می کند.

وجود و محتوای سرپرست خانواده به کارکردهای خانواده و میزان توسعه روابط اجتماعی بستگی دارد. در شرایطی که خانواده یک سلول مولد بود، ویژگی های سرپرست خانواده تعلق اجتماعی سایر اعضای خانواده و کل خانواده را تعیین می کرد. همزمان با تغییرات در کارکردهای اجتماعی خانواده، وضعیت اقتصادی سرپرست خانواده دیگر تنها ملاک موقعیت اجتماعی او نیست و تعلق خانواده به یک یا آن گروه اجتماعی با ویژگی های گروه دیگر آن تعیین می شود. اعضا و کل خانواده نقش سرپرست خانواده متضمن مسئولیت در قبال کل خانواده، یعنی در قبال رفتار و نگرش اعضای آن، در قبال گذشته، حال و آینده خانواده، مسئولیت در قبال خود و خانواده، در قبال نزدیکترین محیط اجتماعی و جامعه است. بنابراین، لازم است خانواده به این موضوع توجه کند که ارزیابی مسئولیت شخصی برای علت مشترک چقدر کافی است.

در گرجستان، به عنوان یک کشور ارتدوکس، مرد به عنوان رئیس خانواده در نظر گرفته می شد و او هم مسئولیت تأمین مادی خانواده و هم مسئولیت هر یک از اعضای خانواده را بر عهده داشت. از نیمه دوم قرن بیستم، پژوهشگران مسائل خانواده نه تنها در خارج از کشور، بلکه در کشور ما نیز شروع به شناخت تغییراتی کردند که در خانواده رخ داد. از این دوره بررسی روابط نقش توزیع قدرت، سلطه، رهبری، مسئولیت، توزیع تعهدات در خانواده آغاز شد. کاهش فرصت ها برای نقش نان آور منجر به تضعیف یا از دست رفتن اقتدار و رهبری ویژه مردان در خانواده و در عین حال تقویت نقش زنان در عرصه تولید و کار خانواده شد. چنین وضعیتی به زنان قدرت بیشتری در خانواده می داد. توازن قوا وجود داشت. در حال حاضر اصطلاح «رئیس خانواده» یک سنت گذشته است، اگرچه پیوندی اساسی در ساختار روابط خانوادگی است و همچنین نقشی کاربردی است که هم مرد و هم زن می توانند ایفا کنند. این تمایل را مطالعات جامعه شناختی که در گروه‌های اجتماعی مختلف جامعه انجام شده است، تأیید می‌کند . مهم این است که حتی در بین مؤمنان ارتدکس که طبق اعترافات، مرد نقش و اقتدار ویژه ای در خانواده دارد، تقاضا برای «رئیس خانواده» بیش از پیش رو به کاهش است. در ده سال گذشته تعداد کسانی که در ضرورت وجود بزرگتر در خانواده سهیم هستند به نصف کاهش یافته است. اما بررسی موضوع از منظر جنسیتی نشان داد که پاسخگویان مرد نسبت به زنان وفاداری بیشتری به نهاد «سرپرست خانواده» نشان می‌دهند.

یکی از موضوعات مهم مدیریت خانواده، تصمیم گیری خانواده است. هر خانواده الگوی نسبتاً پایداری از تصمیم گیری را نشان می دهد که از لحظه انتخاب مشترک ظاهر می شود. وجود مکانیزم تصمیم گیری شرط ایجاد و وجود خانواده است. به هم ریختگی آن، نابودی خانواده را به دنبال خواهد داشت.

روابط در خانواده پویا است و در پی تغییرات آنها، تغییری در توازن قوا نیز ایجاد می شود که در تصمیم گیری محقق می شود. نمونه بارز آن، نتایج دو مطالعه جامعه شناختی است که در زمان های مختلف انجام شده است. یکی از آنها در پایان قرن گذشته  و دیگری در سال 2015  برگزار شد . مطالعات جامعه شناختی نشان می دهد که تغییرات قابل توجهی در توزیع قدرت در خانواده های گرجی رخ داده است. در مطالعه ای که در پایان قرن گذشته انجام شد، "هنگام تصمیم گیری های مهم خانوادگی (خرید یا فروش یک آپارتمان یا ماشین، قرض گرفتن یا قرض دادن مقدار قابل توجهی پول و غیره) اولویت یک مرد به وضوح بیان می شود - 55.3٪. پاسخ دهندگان پاسخ دادند که مرد در خانواده خود تصمیمات مهمی برای خانواده می گیرد. سهم خاص آن خانواده هایی که زن تصمیمات مهمی برای خانواده می گیرد، تنها 15.4 درصد است. 

با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده تعادل قدرت همسران در خانواده به وضوح بیان شده است. نقش فردی همسر به نفع تصمیمات مشترک زن و شوهر به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. با این حال نمی توان از اقتدار و قدرت بالای نسل قدیم که مرهون سنت گرجستان است، غافل شد.

تحقیقات نشان داده است که در گرجستان انواع مختلفی از خانواده ها از نظر تصمیم گیری در خانواده وجود دارد که اکثر آنها خانواده هایی هستند که هر دو همسر با توافق یکدیگر تصمیم می گیرند. یعنی بسته به ویژگی های توزیع قدرت و نفوذ در خانواده های گرجستانی، خانواده های شراکتی متمایز می شوند که در آن تصمیمات به طور مشترک اتخاذ می شود. چنین موردی زمانی که همسران دارای نفوذ مساوی در خانواده هستند، توسط جامعه شناسان به عنوان یک نوع مشارکت همزمان تعریف می شود. اگر تصمیمات با بحث مشترک اعضای خانواده گرفته می شود، با خانواده دانشگاهی روبرو هستیم. اگرچه چنین خانواده هایی در میان پاسخ دهندگان کوچک بودند، اما همچنان نشان دهنده تغییرات اخیر در موازنه قوا در خانواده است. اگر تصمیمات توسط یکی از همسران گرفته شود، با خانواده ای خودمختار روبرو هستیم. با توجه به داده های داده شده، خانواده های این نوع نسبت به سال های اول قرن بیست و یکم 2.2 برابر کاهش یافته است.  این کاهش هم بر تصمیمات اتخاذ شده توسط شوهر به تنهایی (کاهش 2 برابری) و هم بر تصمیماتی که توسط همسر (1.4 برابر کاهش یافته است) تأثیر می گذارد. یعنی در گرجستان، در دوره اخیر، چندین نوع خانواده بر اساس تصمیمات متمایز می شوند: نوع مشارکتی، خانواده های دانشگاهی و خانواده های خودمختار.

در حل مسائل مهم خانواده، در میان مصاحبه شوندگان، نقش تعیین کننده افرادی که از اعضای خانواده حمایت اقتصادی می کنند، برجسته شد. اما لازم به ذکر است که تعداد آنها کم است و علاوه بر این، بین دو مطالعه ذکر شده، کاهش بیشتری یافته است. بر اساس تحقیقات برنامه توسعه سازمان ملل متحد در گرجستان، این رقم 6.5 درصد و طبق تحقیقات انجام شده توسط موسسه ما تنها 2.8 درصد است. یعنی کاهش 2.3 بار رخ داده است.

در سال 1989 داده های مطالعات تجربی بزرگ منتشر شد که نویسندگان آن جامعه شناسان آمریکایی بلومبرگ و ام. کلمن معتقد بود که منابع اقتصادی اساس قدرت زناشویی است و قدرت اقتصادی مهم ترین، اما نه تنها عاملی است که جایگاه همسران را در خانواده تعیین می کند. از نظر آنها قدرت در خانواده تعادل قوا است و قدرت اقتصادی خود با سه عامل تعیین می شود: درآمد مطلق شوهر. نسبت درآمد زن و شوهر؛ حسابداری مستقل درآمد

اینها عوامل مسلط هستند، اما کنش آنها به واسطه تعدادی از شرایط در سطوح کلان و خرد اجتماعی صورت می گیرد. در سطح کلان، باید به غلبه مردان در سطوح بالای ساختار اجتماعی، سرزندگی ایدئولوژی اشاره کرد: "جایگاه زن در خانه است" که نه تنها در میان بسیاری از مردان، بلکه توسط مردان مشترک است. زنان. در سطح خرد، این تشخیص نیاز به درآمد زنان است. شریکی که کمتر «واجب» است، قدرت بیشتری نسبت به همسر «واجب» دارد. بنابراین حتی اگر زن درآمد بیشتری داشته باشد اما شریک متعهدتری باشد، قدرت واقعی اقتصادی او در ازدواج کاهش می یابد. مردی که معتقد است نمی تواند انتخاب بهتری داشته باشد، ممکن است برای حفظ روابط خانوادگی از مزایای قدرت اقتصادی چشم پوشی کند. زنی که معتقد است «رئیس خانواده» مرد کاملا طبیعی و درست است، امتیاز می دهد. یک عامل بسیار مهم این است که شوهر بداند زن درآمد خود را دارد. اگر شوهر معتقد باشد که درآمد زن برای حفظ سطح زندگی خانواده ضروری نیست، تأثیر منابع اقتصادی که زن با آن خانواده را تأمین می کند زیاد نخواهد بود.

به دلیل منحصربه‌فرد بودن هر ازدواج و خانواده، روابط خانوادگی مجموعه پیچیده‌ای از تعاملات، مذاکرات و گفتگوهای معمولی است. به عنوان مثال: همسران باید در مورد فرزندان خود تصمیم رضایت بخشی بگیرند، چه زمانی، چه تعداد و در چه فواصل زمانی باید بچه دار شوند. انتخاب سبک تربیت فرزندان و تقسیم تعهدات بین همسران انجام شود. توزیع تعهدات خانواده و تصمیم گیری در مورد بودجه خانواده، دفع پول و اموال، درآمد اضافی و وجود پول شخصی مهم است. در سال‌های اخیر، اهمیت بخش اوقات فراغت به طور غیرقابل‌توجهی افزایش یافته است که به دلیل افزایش اوقات فراغت و فرصت‌های سازماندهی آن است. بنابراین، تعدادی از تصمیمات خانوادگی مربوط به حوزه تفریح ​​است.

تصمیم گیری در خانواده را می توان به تصمیمات روزانه و اساسی تقسیم کرد. برای تصمیم گیری خانواده، مهم ترین زمینه ها برای خانواده اختصاص داده می شود، مانند: منطقه تولد. حوزه اقتصادی؛ سازمان خانوار؛ تربیت فرزندان نقش زن و شوهر در تصمیم گیری در یک زمینه خاص متفاوت است. علیرغم اینکه مردان بیش از پیش در روند تربیت فرزندان حضور فعال دارند، این موضوع همچنان در مقایسه با مردان وظیفه واجب تری برای زن باقی مانده است. همچنین لازم به ذکر است که وقتی سؤال در مورد تعیین تعداد فرزندان مورد نظر در خانواده بود، برخی از پاسخگویان اظهار داشتند که این سؤالی است که خدا تصمیم می گیرد. 

شوهر

همسر

همسران با توافق

دیگر

به تعداد دلخواه فرزند

6.2

6.8

72.0

15.0

در مورد تربیت فرزندان

4.4

49.8

39.5

6.3

در مورد توزیع درآمد

10.8

20.5

66.4

2.3

جدول 1. چه کسی دقیقا تصمیم می گیرد

ما این فرصت را داریم که نتایج دو مطالعه را تنها در یک نقطه - توزیع درآمد - مقایسه کنیم. نتایج تحقیقات انجام شده توسط ما به شدت با نتایج تحقیقات انجام شده توسط برنامه توسعه سازمان ملل - گرجستان متفاوت است. 20 سال پیش، 45.2 درصد از پاسخ دهندگان پاسخ دادند که تصمیم گیری برای توزیع بودجه روزانه در خانواده او توسط یک مرد انجام می شود. و خانواده هایی که در آنها یک زن در هنگام توزیع بودجه روزانه تصمیم می گیرد، 32.6 درصد است. در فاصله بین مطالعات، کاهش 4 برابری در خانوارهایی که توزیع درآمد توسط مردان انجام می شود و 1.5 برابر در زنان کاهش یافته است. به هزینه آنها، تصمیمات هر دو زوج در مورد توزیع درآمد افزایش یافته است.

برای پیش‌بینی نتایج مورد انتظار مربوط به مدیریت خانواده، نه تنها باید وضعیت واقعی را در نظر گرفت، بلکه روحیه جمعیت را نیز مورد مطالعه قرار داد.

همانطور که داده های تحقیق نشان داد، پاسخ دهندگان نگرش مثبت شدیدی نسبت به این واقعیت دارند که همسران در خانواده باید همه مسائل را با توافق حل و فصل کنند. با این حال، خلق و خوی پاسخ دهندگان با وضعیت واقعی مطابقت ندارد. 94.3 درصد از پاسخگویان معتقدند که همسران باید همه مسائل خانواده را با توافق حل کنند، اما در واقع تنها 43.6 درصد از آنها چنین خانواده هایی دارند. اما در اینجا باید توجه داشت که در بیست سال اخیر نگرش مردم نسبت به حل مسائل مهم خانواده به شدت تغییر کرده است. تعداد کسانی که معتقدند برای حل موفقیت‌آمیز مشکلات خانوادگی، تصمیم‌گیری توافقی برای همسران مطلوب است، دو برابر شده است. اگر تغییرات شدید در نگرش پاسخ دهندگان را در نظر بگیریم، می توان فرض کرد که چنین خانواده هایی در واقع افزایش خواهند یافت.

نتیجه :

- از نیمه دوم قرن بیستم، توازن قوا بین همسران در خانواده های گرجی آغاز می شود.

- معنای قدیمی اصطلاح «سرپرست» تغییر کرده و به نقشی کاربردی تبدیل شده است که توسط هر دو همسر قابل انجام است.

- نقش فردی همسر به نفع تصمیمات مشترک زن و شوهر به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. در گرجستان، در دوره اخیر، چندین نوع خانواده با توجه به اتخاذ تصمیمات اساسی خانواده متمایز می شوند: نوع مشارکتی، خانواده های دانشگاهی و خانواده های خودمختار. تعداد خانواده های خودمختار 2.2 برابر کاهش یافته و نوع مشارکتی افزایش یافته است.

- خلق و خوی جمعیت نسبت به حل مسائل اساسی در خانواده تغییر چشمگیری داشته است. تعداد کسانی که معتقدند برای حل موفقیت‌آمیز مشکلات خانوادگی، تصمیم‌گیری توافقی برای همسران مطلوب است، دو برابر شده است.

- با در نظر گرفتن تغییرات شدید در نگرش پاسخگویان، می توان فرض کرد که خانواده هایی با قدرت برابر هر دو همسر در واقع افزایش خواهند یافت. 

نویسنده: للا منابدیشویلی

https://conferenceconomics.tsu.ge/?mcat=0&cat=arq&leng=ge&adgi=915&title=%E1%83%9D%E1%83%AF%E1%83%90%E1%83%AE%E1%83%98%E1%83%A1%20%E1%83%9B%E1%83%90%E1%83%A0%E1%83%97%E1%83%95%E1%83%98%E1%83%A1%20%E1%83%97%E1%83%90%E1%83%95%E1%83%98%E1%83%A1%E1%83%94%E1%83%91%E1%83%A3%E1%83%A0%E1%83%94%E1%83%91%E1%83%94%E1%83%91%E1%83%98%20%E1%83%A1%E1%83%90%E1%83%A5%E1%83%90%E1%83%A0%E1%83%97%E1%83%95%E1%83%94%E1%83%9A%E1%83%9D%E1%83%A8%E1%83%98

کد خبر 18536

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =