تهرپارکر که اغلب از دریچۀ خشکسالی و فقر نگریسته میشود، دارای ثروتی است که فراتر از داراییهای مادی است. این سرزمینی است که در آن همزیستی بین ادیان، میراث هنری، دانش باستانی و مقاومت در برابر ناملایمات شکوفا شده و درسهایی را ارائه میدهد که شهرهایی مانند کراچی میتوانند از آن بیاموزند. در حالی که روایتهای رایج بر مشکلات آن تأکید دارند، اهمیت عمیقتر تهر در فرهنگ و اکولوژی آن نهفته است—هر دو مورد در معرض تهدید ناشی از مدرنیزاسیون و بیتوجهی قرار دارند.
بیابانی سرشار از زندگی
تهرپارکر اغلب به اشتباه به عنوان بیابانی بایر تصور میشود، اما ساکنان آن آن را "رِگِستانِ آباد" مینامند—بیابانی که زندگی در آن جریان دارد. این سرزمینی است پر از درختان و گیاهان مقاوم، جایی که طاووسها آزادانه پرسه میزنند و داستانهای شفاهی، رودخانۀ ناپدیدشدۀ ساراسواتی یا غَغَّر-هکرا را به یاد میآورند که روزگاری حیات را در این منطقه ممکن میساخت. این دانش زیستمحیطی عمیق برای درک چگونگی بقای جوامع بیابانی طی قرنها ضروری است.
با این حال، تغییرات سریع محیطزیستی این تعادل ظریف را تهدید میکند. تغییرات اقلیمی و روشهای کشاورزی ناپایدار منابع طبیعی تهر را تحلیل میبرند و پرسشهای اساسی درباره تأثیر مداخلات انسانی بر تنوع زیستی را مطرح میکنند.
الگویی برای همزیستی بین ادیان
برخلاف بسیاری از مناطق شبهقاره که اختلافات دینی در طول زمان شدت یافته است، تهرپارکر همچنان دژی برای همزیستی مسالمتآمیز است. در اینجا، سنتهای هندو و مسلمان به شکلی درهم تنیدهاند که با روایتهای فرقهای غالب در تضاد است.
در آشرام "سانت نِنورام" که معبد "شری هینگلاج ماتا" را در اسلامکوت در خود جای داده است، "موخی لاچمانداس" برای پخت غذای مشترک کمک میکند. این سنتهای ریشهدار در میراث معنوی مشترک منطقه بازتابی از یک واقعیت تاریخی است: تصوف هندو-مسلمان زمانی نیروی غالب معنوی در شبهقاره بود.
بهاگرو مال ناچز، یک هندو از اسلامکوت، اشعار شاعران صوفی مانند کبیر، بُلّه شاه، شاه عبداللطیف بهتایی و بهاگت پَلاج را میخواند—یادآور عصری که شعر پل ارتباطی میان ادیان بود. اما با سرعت گرفتن فرسایش فرهنگی، باید پرسید: آیا زوال این تصوف همگرا باعث افزایش عدمتحمل شده است؟ یا این عدمتحمل فرهنگی به فراموشی سپرده شده، و این چرخهای معیوب را ایجاد کرده است؟
آواها و رنگها: هنر و موسیقی تهر
لباسهای درخشان زنان تهری، تلفیقی از سبکهای گجراتی، پنجابی و سندی، بازتابدهندۀ غنای هنری این منطقه است. با این حال، با وجود زیبایی آن، فرهنگ تهری فراتر از مرزهای آن کمتر شناخته شده است.
خوانندۀ فولکلور و نوازندۀ "دهولَک"، مریم ناز، نماد این میراث هنری است. با این حال، مانند بسیاری از هنرمندان تهر، او نیز به دلیل نبود سرمایهگذاری و توجه، در سکوت باقی مانده است. سنتهای موسیقایی این منطقه بهطور شفاهی منتقل میشوند، اما نسلهای جوان بهطور فزایندهای از آنها فاصله گرفتهاند.
بهاگرو مال ناچز نگرانیای را بیان میکند که بسیاری از ساکنان دارند: «جوانان ما توجهی به ادامۀ فرهنگ خود ندارند. اما با این حال، فرهنگ کهن ما هنوز پابرجاست.» با این حال، بدون تلاشهای فعالانه برای حفظ این سنتها، آیندۀ میراث موسیقایی و هنری تهر نامشخص خواهد بود.
میراث جینی تهر
تهرپارکر خانۀ معابد باستانی جینی است، بازماندهای از یکی از کهنترین ادیان شبهقاره. آیین جینیسم که اکنون در پاکستان از بین رفته است، در هند، بهویژه در راجستان و گجرات، همچنان زنده است.
در قلب فلسفۀ جینیسم، اصل "اهیمسا" (عدمخشونت) قرار دارد—اصلی که به حدی درونی شده که حتی ریشهکن کردن یک گیاه نیز به عنوان عملی مضر تلقی میشود. در حالی که چنین باورهایی ممکن است افراطی به نظر برسند، این پرسش مطرح میشود: آیا از بین رفتن این اصول اخلاقی به روابط استثماری جامعۀ مدرن با طبیعت دامن زده است؟
از بین رفتن این فلسفهها نهتنها یک فقدان مذهبی، بلکه یک نقصان زیستمحیطی نیز محسوب میشود، چرا که روشهای پایدار مرتبط با این سنتها نیز در حال فراموشی هستند.
تنوع زیستی در خطر
تنوع زیستی تهرپارکر تحت فشار شدید قرار دارد، و عکاس حیات وحش، حاجی محمد کمبَر، کاهش نگرانکنندۀ گونههای جانوری را مستند کرده است.
«در ماه اوت، تهر سرسبز است»، او میگوید و به فصل کوتاه بارانهای موسمی اشاره میکند که بیابان را به چشماندازی سرسبز تبدیل میکند. «پرندۀ تارو که شاه لطیف دربارهاش سروده است، با آواز خود باران قریبالوقوع را اعلام میکند.»
با این حال، کشاورزی مکانیزه این تعادل را تهدید میکند. گیاه "خیپ" (Leptadenia pyrotechnica) که زمانی در تهر فراوان بود، به دلیل کشت بیرویه در حال ناپدید شدن است. حاجی محمد با تأسف میگوید: «تراکتور هیچچیز را باقی نمیگذارد.» در مقابل، کشاورزی سنتی مبتنی بر شتر، روش زراعتی گزینشی و زیستمحیطی را حفظ میکرد.
سرمایهگذاری در پایداری: امنیت غذایی و کشاورزی بومی
با وجود خشکسالیهای مکرر، تهر این ظرفیت را دارد که خودکفا باشد. "پیارو شیوانی"، تاجر محلی صنایع غذایی، توضیح میدهد که کشاورزی سنتی منطقه ارگانیک است و بهخوبی با شرایط خشک سازگار شده است.
«بیشتر محصولات در فصل باران رشد میکنند»، او میگوید. محصولاتی مانند ماش، کنجد و باجرا (ارزن مرواریدی) برای مصرف سالانه ذخیره میشوند. «اگر در توسعۀ کشاورزی بومی تلاش شود، حتی اگر ۱۰ سال باران نبارد، مشکلی نخواهد بود.»
سرمایهگذاری در کشاورزی مقاوم به خشکسالی میتواند امنیت غذایی بلندمدت را تأمین کند و در عین حال دانش سنتی زراعی را حفظ نماید. با این حال، سیاستهای دولتی اغلب پروژههای صنعتی بزرگ را بر راهحلهای محلی پایدار ترجیح میدهند.
ایستاده در دو راهی: آیندۀ تهر
تهرپارکر نهتنها یک بیابان دورافتاده، بلکه گنجینهای زنده از تاریخ، فرهنگ و مقاومت است. با این حال، این منطقه با تهدیدی وجودی روبهرو است—نهفقط از سوی تغییرات اقلیمی، بلکه از طریق بیتوجهی فرهنگی.
در حالی که کراچی مملو از ثروت مادی است اما اغلب از فقر فرهنگی رنج میبرد، تهر با وجود کمبود منابع، سرشار از سخاوت، سپاسگزاری و انسجام اجتماعی است.
https://tribune.com.pk/story/2534456/the-timeless-treasures-of-thar
نظر شما