عاشورا و ضرورت گذار به خرد جمعی

نحوه‌ی بزرگداشت مراسم عاشورا در سال‌های اخیر دچار دگرگونی‌های شتاب‌زده و پرحجمی شده است؛ چنان‌ که این شتاب، مجال تأمل در پیام اصلی عاشورا را از جامعه گرفته است.

نحوه‌ی بزرگداشت مراسم عاشورا در سال‌های اخیر دچار دگرگونی‌های شتاب‌زده و پرحجمی شده است؛ چنان‌ که این شتاب، مجال تأمل در پیام اصلی عاشورا را از جامعه گرفته است. در کنار گسترش نمادها و آئین‌های نوظهور، شاهد رشد شکل‌هایی از عزاداری هستیم که بیش از آن‌که مبتنی بر عقلانیت جمعی و فهم عمیق مفاهیم عاشورا باشند، گاه در تضاد با آن قرار دارند. آئین‌های عزاداری محرم، به‌ویژه در دهه‌ی نخست، از پرشکوه‌ترین گردهمایی‌های مذهبی در جوامع اسلامی به ‌شمار می‌روند؛ اما پرسش‌هایی بنیادین درباره‌ی کیفیت این مراسم، محتوای پیام‌ها و اثربخشی اجتماعی آنها، امروز بیش از هر زمان دیگری مطرح است. عاشورا تنها یادآور یک سوگ تاریخی نیست، بلکه می‌تواند بستری باشد برای بازخوانی مفاهیمی چون عدالت، آزادی، مسئولیت‌پذیری و ایستادگی در برابر ظلم. با این‌حال، آنچه در بسیاری از هیأت‌های عزاداری محرم می‌بینیم، فاصله‌ای عمیق با این پیام‌های بنیادین دارد. هزینه‌های سنگین، نمادهای نامتعارف، و نذرهایی بدون سازوکار مشخص، جای تحلیل‌های عاقلانه و گفتمان اجتماعی را گرفته‌اند. در چنین شرایطی، عبور از این سطحی‌گرایی و بازگشت به جوهر حقیقی عاشورا، ضرورت تاریخی است. اکنون بیش از هر زمان، نیازمند نگاهی نو و گذار به سمت خرد جمعی هستیم تا عاشورا نه‌ فقط مراسمی برای سوگواری، بلکه بستری برای بیداری فکری و اخلاقی باشد. در این یادداشت تلاش شده است تا به برخی از محورها و چالش‌ها اشاره شود که عبور از آنها می‌تواند راه را برای گذار از سنّت‌های تقلیدی به‌سوی معنای اصیل عاشورا هموار سازد.

‏عبور از ملاگرایی محض

‏یکی از مهم‌ترین موانع شکل‌گیری عقلانیت در مناسک عاشورا، تسلط الگوی سنّتی و انحصاری «ملاگرایی» در منابر و مجالس است. در بسیاری از منابر سنّتی، عاشورا صرفا به‌عنوان یک تراژدی احساسی بازگو می‌شود، بدون آن‌که زمینه‌ای برای تحلیل سیاسی، اجتماعی یا حتی اخلاقی آن فراهم گردد. این فضا، گاه چنان بسته و محافظه‌کارانه است که کوچک‌ترین نقد یا پیشنهاد تغییر، با برخورد شدید مواجه می‌شود. اما باید پذیرفت که بسیاری از منبری‌ها و ملاها، به‌رغم تعهد دینی، از توان لازم برای پاسخگویی به نیازهای فکری و اجتماعی جامعه‌ی امروز برخوردار نیستند. آنان در بازتولید یک روایت تکراری از نبرد کربلا باقی مانده‌اند، روایتی که تنها به کشتار، اسارت و مظلومیت می‌پردازد. گذار از این وضعیت، مستلزم گشودن عرصه منابر به صاحبان اندیشه، پژوهشگران، جامعه‌شناسان و اندیشمندان است که بتوانند منابر عاشورا را از تکرار تاریخی به بستری برای تأمل و تحول اجتماعی بدل سازند. این حرکت، گرچه ممکن است با مقاومت بدنه سنّتی روحانیت مواجه شود، اما آینده‌ی نسل جوان، گفتمان دینی و حتی سرمایه اجتماعی دین، در گرو این تحول است.

عقلایی کردن عزاداری و مراسم

‏مناسک عاشورا باید از سطح احساسات صرف به سطح عقلانیت ارتقا یابد. عقلایی کردن عزاداری به معنای خشک و بی‌روح کردن آن نیست، بلکه تلاشی است برای پیوند میان عاطفه و آگاهی. در فضای کنونی، شاهد هزینه‌هایی گزاف در برگزاری مجالس و مراسم‌های متعدد هستیم؛ از پخش نذورات گران‌قیمت تا استفاده از تجهیزات پرهزینه صوتی و تصویری. اما در برابر این حجم از انرژی و هزینه، پرسش اساسی این است که چه میزان تحول در ذهنیت و رفتار اجتماعی ایجاد می‌شود؟ اگر عزاداری بدون فهم هدف امام حسین(ع) باشد، نتیجه آن چیزی جز سطحی‌گرایی و عادت نهادینه ‌شده نخواهد بود. در مقابل، رویکرد عقلانی تلاش دارد تا عزاداری را به فرصتی برای آموزش اخلاقی، ایجاد همبستگی اجتماعی و تقویت مسئولیت‌پذیری تبدیل کند. این رویکرد، مجالس عزاداری را از یک مناسک تکراری سالانه به مدرسه‌ای برای اندیشه‌ورزی و اخلاق‌محوری بدل می‌سازد.

‏منابر به‌مثابه‌ی بستر طرح مباحث فوری اجتماعی

‏در شرایط پیچیده‌ی امروز، از تورم و بیکاری گرفته تا بحران‌های هویتی، اخلاقی و زیست‌محیطی، جامعه نیازمند فضاهایی است که در آن، مسائل فوری اجتماعی مورد گفت‌وگو و تحلیل قرار گیرند. منابر عاشورا می‌توانند یکی از این بسترها باشند، مشروط بر این‌که از حصار تاریخی‌نگری صرف خارج شوند. طرح مسائلی مانند عدالت اجتماعی، فساد، تبعیض، فقر، حقوق زنان و جوانان، در منابر عاشورا نه‌تنها با ذات قیام امام حسین(ع) ناسازگار نیست، بلکه کاملا در راستای اهداف اصلاح‌طلبانه‌ی او است. عاشورا باید محلی باشد برای گفت‌وگو درباره‌ی دردهای امروز؛ نه صرفا بازگو کردن مصائب دیروز. اگر در خطابه‌های عاشورا، جای مفاهیمی چون مطالبه‌گری اجتماعی، اخلاق سیاسی، حق‌گرایی، نقد قدرت و بیداری جمعی خالی باشد، چگونه می‌توان مدعی شد که این منابر، ادامه‌دهنده‌ی راه حسین(ع) هستند؟

‏بازبینی در هزینه‌های عاشورا

‏برآوردهای غیررسمی نشان می‌دهد که هر سال میلیون‌ها افغانی صرف برگزاری مجالس، نذورات، خرید پارچه، چاپ بنر، سیستم‌های صوتی و… می‌شود. در حالی‌ که بسیاری از خانواده‌ها در همین ایام با مشکلات اقتصادی جدی، درمانی یا تحصیلی مواجهند. پرسش این‌جا است که آیا نمی‌توان بخشی از این هزینه‌ها را به‌سوی پروژه‌های اجتماعی و عام‌المنفعه سوق داد؟ برای مثال، هیأت‌های عزاداری می‌توانند بخشی از نذورات را صرف تأمین هزینه‌ درمان بیماران نیازمند، حمایت از آموزش کودکان محروم، یا ایجاد صندوق‌های محلی قرض‌الحسنه کنند. در واقع، عاشورا می‌تواند منبعی پایدار برای تاب‌آوری اجتماعی باشد؛ نذری که از دل آن، آگاهی، همبستگی و آینده‌ی‌ بهتر زاده شود. استفاده از منابع مالی عاشورا در مسیرهای خردمندانه، نه‌تنها مغایر با روح عزاداری نیست، بلکه دقیقا در راستای فلسفه‌ آن است: نجات مردم از جهل، ظلم و فقر.

‏در جهانی که با سیل بحران‌ها روبه‌رو است و در جامعه‌ای که با تفرقه، بی‌عدالتی و فرسایش اخلاقی دست به گریبان است، نمی‌توان صرفا به اجرای آئین‌ها دل خوش داشت. عاشورا، بیش از آن‌که یک مناسک آئینی باشد، یک گفتمان است؛ گفتمانی درباره‌ی‌ اصلاح، ایستادگی، عدالت، آزادگی و کرامت انسان. اگر قرار است این گفتمان زنده بماند و نسل آینده را تحت تأثیر قرار دهد، باید آن را از حصار روایت‌های تکراری نجات داد و به ساحت عقلانیت جمعی بازگرداند. مناسک عاشورا اگر با اندیشه همراه نشود، به یک تکرار بی‌ثمر تبدیل خواهد شد؛ اما اگر با عقلانیت و گفت‌وگوی اجتماعی همراه شود، می‌تواند منشأ تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گردد. اکنون زمان آن فرارسیده است که از عاشورا، نه فقط برای گریستن، بلکه برای اندیشیدن، ساختن و ایستادگی کردن بهره ببریم. این همان گذار ضروری است: گذار از آئین به خرد، از تکرار به تحول، و از احساس صرف به عقلانیت جمعی.

منبع: روزنامه اطلاعات روز

لینک:

https://www.etilaatroz.com/235000/ashura-and-the-necessity-of-transitioning-to-collective-wisdom/

thought-and-the-dark-horizons-of-society/

کد خبر 24475

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =