۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۳
غزّه، زندان رنج و شکنجه

در محدوده‌ای کوچک به وسعت تنها سیصد و پنجاه کیلومتر مربع، سکونتگاهی با جمعیتی بالغ بر دو ملیون صدهزار انسان، به یکی از هولناک‌ترین زندان‌های تاریخ بشریت تبدیل شده است. مادرانی که از گرسنگی ناتوان شده‌اند، کودکان لاغر و استخوانی در آغوش دارند که از شدت گرسنگی زجه می‌زنند؛ نوزادانی که برای هر قطره شیر تقلا می‌کنند؛ مردمی خسته و درمانده با ظرف‌های خالی در صف مراکز توزیع غذا ایستاده‌اند؛ بیمارانی که از کمبود دارو به سوی مرگ گام برمی‌دارند؛ انسان‌هایی که برای جرعه‌ای آب چشم به آسمان دوخته‌اند؛ و در این میان، اسرائیل در حال لذت بردن از این تراژدی اندوه‌بار انسانی است. و همه اینها، در برابر چشمان باز دنیای قرن بیست‌ویکم روی می‌دهد. جهانی که هر صبح و شام، سرود کرامت انسان می‌سراید و از حقوق بنیادین بشر سخن می‌گوید. برای بیش از هشت میلیارد انسان ساکن حدود دویست کشور، آنچه در غزه می‌گذرد، دیگر به امری عادی و معمولی تبدیل شده است. چرا؟ چون قربانیان این گرسنگی، تشنگی و قحطی مسلمان‌اند؛ فلسطینی‌اند؛ پس گویا دیگر هیچ حقی ندارند. در دنیای امروز، اگر حیوانی خانگی بر اثر گرسنگی جان دهد، صاحب آن تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرد. اما فلسطینیان غزّه نه در شمار انسان‌ها هستند و نه حتی حقوقی در حد حیوانات دارند. یکی از دلایل این امر، آن است که کشور مهاجم، محاصره‌کننده و بمب‌افکن، اسرائیل است؛ کشوری که به نظر می‌رسد حق دارد سرزمین فلسطینیان را غصب کند، آنان را در آتش و باروت بسوزاند و با گرسنگی و تشنگی به کام مرگ بفرستد. رژیمی که می‌تواند با نشانه‌گیری‌های دقیق، سینه رهبران جهان، دانشمندان و شخصیت‌های برجسته را سوراخ‌سوراخ کند؛ رژیمی که سازمان ملل متحد و تمامی نهادهای بین‌المللی را به پشیزی نمی‌گیرد

غزّه، زندان رنج و شکنجه

عرفان صدیقی ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۵

«بخشی از بیوگرافی نویسنده مقاله:

«...صدها تن از بوروکرات‌های غیرنظامی و نظامی، و نیز خدمت‌گزاران در سایر حوزه‌های زندگی، شاگردِ استادِ هفتاد و هشت ساله، جناب عرفان‌الحق صدیقی هستند؛ که با نام عرفان صدیقی شهرت یافته‌اند؛ استاد، آموزش‌گر، نویسنده، اندیشمند، نثرپرداز، شاعر، و ستون‌نویسِ صاحب‌سبک هستند...»

وی در این مقاله می نویسد: در محدوده‌ای کوچک به وسعت تنها سیصد و پنجاه کیلومتر مربع، سکونتگاهی با جمعیتی بالغ بر دو میلیون و یکصدنفر انسان، به یکی از هولناک‌ترین زندان‌های تاریخ بشریت تبدیل شده است. مادرانی که از گرسنگی ناتوان شده‌اند، کودکان لاغر و استخوانی در آغوش دارند که از شدت گرسنگی زجه می‌زنند؛ نوزادانی که برای هر قطره شیر تقلا می‌کنند؛ مردمی خسته و درمانده با ظرف‌های خالی در صف مراکز توزیع غذا ایستاده‌اند؛ بیمارانی که از کمبود دارو به سوی مرگ گام برمی‌دارند؛ انسان‌هایی که برای جرعه‌ای آب چشم به آسمان دوخته‌اند؛ و در این میان، اسرائیل در حال لذت بردن از این تراژدی اندوه‌بار انسانی است.

و همه اینها، در برابر چشمان باز دنیای قرن بیست‌ویکم روی می‌دهد. جهانی که هر صبح و شام، سرود کرامت انسان می‌سراید و از حقوق بنیادین بشر سخن می‌گوید. برای بیش از هشت میلیارد انسان ساکن حدود دویست کشور، آنچه در غزه می‌گذرد، دیگر به امری عادی و معمولی تبدیل شده است. چرا؟ چون قربانیان این گرسنگی، تشنگی و قحطی مسلمان‌اند؛ فلسطینی‌اند؛ پس گویا دیگر هیچ حقی ندارند.

در دنیای امروز، اگر حیوانی خانگی بر اثر گرسنگی جان دهد، صاحب آن تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرد. اما فلسطینیان غزّه نه در شمار انسان‌ها هستند و نه حتی حقوقی در حد حیوانات دارند. یکی از دلایل این امر، آن است که کشور مهاجم، محاصره‌کننده و بمب‌افکن، اسرائیل است؛ کشوری که به نظر می‌رسد حق دارد سرزمین فلسطینیان را غصب کند، آنان را در آتش و باروت بسوزاند و با گرسنگی و تشنگی به کام مرگ بفرستد. رژیمی که می‌تواند با نشانه‌گیری‌های دقیق، سینه رهبران جهان، دانشمندان و شخصیت‌های برجسته را سوراخ‌سوراخ کند؛ رژیمی که سازمان ملل متحد و تمامی نهادهای بین‌المللی را به هیچ می انگارد؛ و مجوز کشتار انسان‌های بی‌دفاع را، آن‌گونه که خود بخواهد، در جیب دارد. دبیرکل سازمان ملل متحد در توصیف غزه چنین گفت:

"Horror show with a level of death and destruction without parallel in recent times."

«مرگ، ویرانی و تباهی‌ای چنان هولناک که در دوران معاصر نظیر ندارد.»

هیچ جنگی تاکنون گل و لاله نرویانده است. از ازل تا اکنون، جنگ‌ها همواره با مرگ، ویرانی، غارت و تباهی همراه بوده‌اند. چه در دوران کهنِ تیروشمشیر، و چه در دوران نوینِ سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی، نتیجه تمامی جنگ‌ها چیزی جز پیکرهای بی‌جان و فاجعه‌های گونه‌گون انسانی نبوده است.

در گذشته، سپاهیان مهاجم، محاصره غذایی و قطع تدارکات را به‌عنوان سلاحی مؤثر به‌کار می‌بردند، اما پس از سقوط دژ و تسلیم شدن مدافعان، به ندرت دشمن را با گرسنگی و تشنگی از پای درمی‌آوردند. حتی با اسیران جنگی نیز چنین رفتار غیرانسانی‌ای صورت نمی‌گرفت. امروزه، برای اسیران، حقوقی مشخص در زمینه غذا، سرپناه و دیگر نیازهای انسانی در قالب معاهدات جهانی به رسمیت شناخته شده است.

اما در زندان رنج‌آور غزّه، بیش از دو میلیون و صدهزار فلسطینی از ابتدایی‌ترین حقوقی که حتی کنوانسیون ژنو برای اسیران جنگی در نظر گرفته است، نیز محروم‌اند.

نزدیک به دو سال است که فاجعه تازه‌ای بر سر غزّه آوار شده است. از اکتبر سال ۲۰۲۳ میلادی، یورش بی‌امان اسرائیل به شکلی مستمر ادامه دارد. غزّه به نمادی از ویرانی و تباهی بدل شده است. تانک‌ها، توپخانه، جنگنده‌ها و بارانی از موشک‌ها که لحظه‌ای نیز متوقف نمی‌شوند، این شهرِ پرجمعیت را به تلی از خاک و خاکستر مبدل کرده‌اند. نه بیمارستانی باقی مانده، نه مدرسه‌ای، نه عبادتگاهی، نه بازاری، نه زیرساختی، نه سامانه اداری‌ای، نه خانه‌ای، نه گذرگاهی؛ همه چیز به خاک یکسان شده است.

محله‌ها از میان رفته‌اند و قبرستان‌ها وسعت یافته‌اند. تاکنون بر گورستان‌های غزّه، بیش از شصت‌ودو هزار قبر کوچک و بزرگ افزوده شده است. هزاران تن دیگر نیز هستند که حتی پاره‌ای از پیکرشان یافت نشده تا کفن و دفنی صورت گیرد.

سپس، اسرائیل برای به کام مرگ کشاندن بازماندگان، روشی را در پیش گرفت که از هرگونه رحم و مروت انسانی تهی بود؛ چنان بی‌رحمانه و ستمگرانه که در دل هیچ قومی حتی با ذره‌ای انسانیت—جایی برای درک یا پذیرش آن نیست. ارسال غذا، آب، دارو و اقلام ضروری به سوی اهالی غزّه کاملاً قطع شده است. این روند از دوم مارس ۲۰۲۵ آغاز شد و تا امروز به اشکال مختلف ادامه دارد.

بزرگ‌ترین کشور همسایه مسلمان، در اقدامی تأسف‌بار و شرم‌آور، اسرائیل را در این محاصره خفه‌کننده همراهی کرد. مردمان نیم‌جان و ویران‌شده غزّه تاب تحمل چنین قیامتی را نداشتند. پس رقص مرگ آغاز شد. مردم یکی پس از دیگری بر اثر گرسنگی و تشنگی جان سپردند.

کمبود تغذیه بیش از همه، کودکان و مادرانشان را گرفتار کرد. دیری نپایید که آنان به استخوان‌هایی متحرک بدل شدند، بی‌رمق، خاموش، و رو به سوی نیستی.

مادرانِ ناتوان، این استخوان‌های متحرّک را در آغوش‌های کم‌رمق خود می‌فشردند و در مراکز توزیع غذا، با اندوه و بی‌کسی، در میان جمعیت لگدکوب می‌شدند. آن بی‌نوایان حتی نمی‌دانستند پیکری را که با تمام توان به سینه چسبانده‌اند، دیگر نیازی به آب و غذا ندارد و مدّت‌هاست که از رنج این دنیا رها شده است.

پس از فشارهای شدید جهانی، اسرائیل در ماه مه، تنها گذرگاه زمینی ارسال غذا را به اندازه یک رگ باریک خون باز کرد. این لطفِ نمایشی چیزی جز تئاتری ریاکارانه نبود. پیش از اکتبر ۲۰۲۳، روزانه پنج تا شش‌صد کامیون، نیازهای غذایی، آب، دارو و سوختِ دو میلیون و یکصد هزار نفر ساکن غزّه را تأمین می‌کردند. اما اسرائیل به‌مدت دو ماه، این مسیر را به‌طور کامل بست. از ماه مه به این‌سو، به‌جای صدها کامیون، فقط بیست‌وهشت کامیون اجازه ورود به غزّه را یافتند.

می‌توان تصوّر کرد که شرایط قحطی چگونه است. در حال حاضر، نزدیک به هفت‌صد کامیون حامل مواد غذایی که از کشورهای مختلف، از جمله پاکستان، فرستاده شده‌اند، در مرز مصر و غزّه در صف ایستاده‌اند. اگر این کامیون‌ها اجازه ورود پیدا کنند و فرایند ارسال غذا بدون مانع آغاز شود، شاید بتوان اوضاع را اندکی سامان داد، اما طبیعت شیطانی اسرائیل به حیات و زندگی رغبتی ندارد؛ آنچه او می‌طلبد، رقص مرگ است.

اسرائیل حتی به مردمِ درمانده‌ای که در مراکز توزیع غذا بر سر لقمه‌ای ناچیز با هم درگیر می‌شوند نیز رحم نمی‌کند و گلوله بر آنان می‌باراند. تا کنون در همین مراکز، ۱۰۵۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند و ۶۵۱۱ نفر به شدت مجروح شده‌اند.

از سوی دیگر، دست‌کم ۱۳۰ نفر، که بسیاری‌شان کودک و زن بودند، بر اثر گرسنگی، تشنگی و نبود غذای کافی جان سپرده‌اند. فقط در یک روز، ۲۲ ژوئیه، پیکر بی‌جان پانزده نفر، از جمله چهار کودک معصوم، بر دستان سوگواران تشییع شد.

دولت غزّه اعلام کرده است که در حال حاضر، ۹۰۰٬۰۰۰ کودک با کمبود شدید مواد غذایی روبرو هستند، و ۷۰٬۰۰۰ کودک دیگر در وضعی قرار دارند که دیگر حتی امکان درمانشان نیز وجود ندارد.

دو روز پیش، نیروهای اسرائیلی به کشتی‌ای که قصد داشت از راه دریا برای گرفتاران و مصیبت‌زدگان محصور در غزّه کمک ارسال کند، یورش بردند و تمامی سرنشینان آن را بازداشت کردند.
طبق آخرین اطلاعات، تحت فشار فزاینده جهانی و به‌ویژه با ظهور نگرشی تازه در میان دولت‌های اروپایی، اسرائیل ناگزیر شده است اندکی از قساوت خود عقب‌نشینی کرده و از شدت محاصره غذایی بکاهد.

اگر روند ارسال غذا و دیگر اقلام ضروری، همچون دوران پیش از جنگ، از سر گرفته شود و اسرائیل در این مسیر مانعی ایجاد نکند، باز هم سامان یافتن اوضاع به زمان زیادی نیاز خواهد داشت.

در این میان، امتِ مسلمه کجا ایستاده است؟

نزدیک به دو میلیارد مسلمان چه راهبردی اتخاذ کرده‌اند؟

سازمان همکاری اسلامی» اکنون در کجاست؟

«اتحادیه عرب» در کدام کنج آسودگی به حالت مراقبه فرو رفته است؟

حداقل من از اینها بی‌خبرم.

ترجمه: محمد عسکری

منابع: https://jang.com.pk/news/1495362

کد خبر 24560

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =