بمباران پیدرپی، کشتار جمعی، مأموریت نابود کردن هر آنچه برای زندگی انسان لازم است یا ریختن قحطی بر سر مردم… هدف یکی است: شکستن کمرِ مقاومت غزه، تا غزه بمیرد یا خالی شود.
اما آنچه با ریختن هشتاد و پنج هزار تُن باروت در بیست و یک ماه به دست نیامده، حالا میخواهند با شگردی جنگی کهن به دست آورند.
یعنی با محاصره، کل جمعیت را از گرسنگی بکشند و بازماندگان را پشت سیمهای خاردار اردوگاههای متمرکزی که با شتاب در رفح ساخته میشوند، بیندازند و فقط یک شرط برای آزادی بگذارند: یا از مرز عبور کنید و به صحرای سینا یا هر کجا که میخواهید بروید، یا همینجا در اردوگاه از گرسنگی و تشنگی جان دهید. بازگشتی در کار نیست، چون جایی که خانه، مدرسه، بیمارستان و مزرعهتان بود، با بولدوزر صاف شده. اگر بخواهید به زور برگردید، با گلوله و بمب تکهتکهتان میکنند.
قدرت وحشیانه، جامعه و فرهنگ غزه را ظاهراً از هم پاشانده و مسخ کرده است. انسانهای زنده به نیمهانسان بدل شدهاند. اگر هنوز هویتی باقی مانده، فقط در دلهاست، و همان را هم با سلاح مرگ و کوچ اجباری میکوشند محو کنند.
همه گرسنه و تشنهاند: زخمی، کسی که زخمی را به بیمارستانی ویرانه میبرد، پرستار یا پزشکی که برای نجات جانش میجنگد، کسی که بعد از مرگ او کفن میدوزد، کسی که پیکر را غسل میدهد، کسی که او را در قبر میگذارد، کسی که بر قبرش سر میگذارد و میگرید، و حتی آن که میخواهد خبر را به بیرون برساند.
همه در این جهنم انسانیِ سی کیلومتر در دوازده کیلومتر، گِرد هم سرگرداناند و با خود فکر میکنند: آنها که مردند، چه خوشبخت بودند.
سفر درپیش ہے اک بے مسافت
مسافت ہو تو کوئی فاصلہ نئیں
(جون ایلیا)
سفری در پیش است بیمسافت
اگر مسافتی باشد، فاصلهای نیست
و ما که حتی توان رساندن جرعهای آبِ ندامت در مشک محکومیت خود به آنان را نداریم.
آنها هستند که مدام با مرگ گلاویزند، و ما در وهمِ زنده بودن غوطهوریم.
نَفْسنَفْسی تا جایی سقوط کرده که سازمانهای خبری از قاتل خواهش میکنند حداقل پیامرسانان ما را زنده بگذارد؛ سازمانهای امدادی زاری میکنند که کارکنان ما را ببخش؛ نهادهای پزشکی دست به دعا ایستادهاند که بگذار پزشکان و پیراپزشکان کار کنند.
خویشاوندان گروگانهای اسرائیلی که نزد حماس زندهاند، فقط به این دلیل بر نِتانیاهو خشمگیناند که با وجود کشتن شصت هزار نفر و ویران کردن غزه، عزیزان گروگانشان کجایند. میگویند فقط آنها را به ما برگردان، بعدش اگر خواستی میلیونها انسان را بکش، قسم میخوریم در برابر این لطف، جلویت را نگیریم.
اهلِ غرب و نوکران بومیشان هم نمایش خود را دارند. هیچکس این اولتیماتوم را نمیدهد که اگر تا فردا مسیر ارسال غذا را باز نکنید، ما با قدرت بینالمللی خود آنها را باز میکنیم؛ یا اگر غزه را کاملاً ببلعید، از شکمتان بیرون خواهیم کشید.
همه در حال انجام انواع آزمایشها در آزمایشگاه فلسطین هستند. قاتل، قدرت مرگبار سلاحهای خود را میآزماید و آن را به بازار عرضه میکند و هیچ یک از حامیانش اجازه نمیدهد که خنجرش کُند شود. برخی کشورها با نمایش انداختن کمکها از آسمان، برای جلب تحسین، چشمهای حریص خود را به هر سو دوختهاند تا به عنوان دوستدار انسانیت شناخته شوند. کسی با انتقال هوایی سیزده یا چهارده کودک زخمی از میان میلیونها مجروح، نیت خیر خود را به حراج گذاشته است و دیگری با برگزاری پیدرپی کنفرانسها، به خیال خود وظیفه انسانیاش را انجام میدهد.
به چشمهای سنگشدهای که مرگ در آنها خانه کرده، این مژده داده میشود که فقط چند روز دیگر زنده بمانید تا ببینید ما سرانجام دولت آزاد و مستقل فلسطین را به رسمیت شناختهایم.
جایی که در هر دقیقه انسانی از زندگی رها میشود، به جای نجات جانها، رؤیای یک کشور آزاد در گلوی خشکشان چکانده میشود و با دست دیگر، دستهای تازه از نیزهها، زوبینها و شمشیرهای درخشان به قاتل داده میشود.
در غزه قحطیای حاکم است که تا مغز استخوان بازماندگان نفوذ خواهد کرد و از طریق ژنها نسل به نسل منتقل خواهد شد، حتی اگر همین حالا شکم گرسنهشان سیر شود. این فاجعه در حافظهی نسلهای قحطیزده همانطور حک خواهد شد که کلید خانههای رهاشده در حیفا، یافا و جلیل هفتاد سال پیش، امروز امانت نسل ششم آوارههاست.
همچنین این غبار در چشمها پاشیده میشود که کل جامعه اسرائیل مانند دولت کنونی بیرحم نیست، بلکه شمار زیادی نیز وجود دارند که از کارهای این دولت متنفرند. حتی اگر این ادعا را همانطور که هست بپذیریم، پس دستکم یک راهپیمایی را نشان دهند که در بیست و یک ماه گذشته نه برای آزادی گروگانها، بلکه برای مطالبهی زنده گذاشتن فلسطینیها، در خیابانهای تلآویو و اورشلیم برگزار شده باشد.
اگر چنین نشده، پس چه جای رنجیدن از این اتهام که اکثریت جامعه اسرائیل را قاتلان تشکیل میدهند؛ برخی قاتلان گذشتهاند، برخی قاتلان حال و برخی قاتلان آینده. کسانی که با خفه کردن گروههای انسانی، به قتل میرسانند، قهرمانان این جامعهاند. کسانی که انسان زنده را با شرط و هدف از پیش تعیینشده، نشانه میگیرند و میکشند. کسانی که ماهها به گرسنگان و تشنگان گوشت بریان نشان میدهند و آزارشان میدهند.
نازیها تا آخرین لحظه نگران بودند که روزی راز مراکز نسلکشی یهودستیزشان در میدان شهر فاش شود، اما نسل سوم و چهارم یهودیانی که از آن مراکز جان سالم به در بردند، نهتنها تجربیات نازیها بر اجدادشان را به مرحله بعد رساندهاند، بلکه آن را همچون مدالی برافراشته و به نمایش میگذارند. و ما همه این را مانند یک فصل کمدی سیاه در نتفلیکس تماشا میکنیم.
نویسنده: وسعتالله خان
https://www.express.pk/story/2773648/ghaza-hamare-liye-netflix-season-hai-2773648
نظر شما