نقش تاریخ یونان قرونوسطا در درک رابطه میان یونان باستان و امروزی حائز اهمیت است. پیوند میان یونانیان باستان و امروزی هم در محیطهای علمی و هم در محیطهای سیاسی مسئلهای بهشدت جنجالی بوده است. این ادعا که یونانیان امروزی نوادگان مستقیم فرهنگی و زیستی «یونانیان باستان» هستند مدتها اصل محوری ایدئولوژی ملیای بوده است که دولت یونان بر اساس آن پایهگذاری شد. پژوهشگرانی همچون مورخ آلمانی قرن نوزده یاکوب فالمرایر[۱] که زاده اتریش بود، بهواسطه حملات وسیع اسلاوها و آلبانیاییها در قرونوسطا، استدلال میکرد که مردم امروزی یونان بهطور کامل از خاستگاه «نژادی» یونان نیستند. پژوهشگران یونانی در رشتههای گوناگون مانند باستانشناسی، زبانشناسی، فولکلور و تاریخ در تلاش جهت شناسایی «بقایای» بهجامانده از فرهنگ یونان باستان بودهاند که همچنان میتوان آنها را در یونان امروزی یافت. مسلم است که شباهتهای چشمگیری وجود دارد که نشاندهنده پیوستگی در برخی جوانب فرهنگ یونان است، اما تفاوتهایی نیز وجود دارد که بههمان میزان اهمیت دارند که نشاندهنده ناپیوستگی در جوانب دیگر فرهنگ یونان است. متأسفانه، برنامههای سیاسی ملیگرایانه و آرمانگرایانه یونانیها و غیریونانیها اغلب دانشپژوهی در زمینه این مسئله را تحتالشعاع قرار داده است.
اسلاوها
از اواخر قرن ششم تا قرن هشتم، اسلاو های بسیاری به منطقهای وارد شدند که اکنون یونان نام دارد. شواهد مربوط به نامهای جغرافیایی بیانگر تأثیر ماندگار اسلاوها در بخشهایی از یونان است، با این حال، این شواهد با این واقعیت محدود میشوند که فرآیند یونانیسازی دوبارهای که از اواخر قرن هشتم روی داد ظاهراً بسیاری از نشانههای حضور اسلاو ها را از میان برده است. شواهد مربوط به نامهای قبیلهای که هم در منطقه پلوپونز[۲] و هم در شمال یونان یافت میشود گویای این است که احتمالاً جمعیت گستردهای از اسلاویزبانها در بسیاری از مناطق حضور داشته است و در منابع، از اسلاو هایی که از قرن دهم تا پانزدهم در بخشهای مختلف پلوپونز ساکن شدند بهعنوان غارتگر یا جنگجوی سرسختِ مستقل یاد میشود. به نظر میرسد که اسلاو های جنوب کشور یونانی را در میان خود پذیرفتهاند، اما اسلاو های مقدونیه و تسالی[۳] گویشهای اصلی خود را حفظ کرده و تنها در مناطق خاصی نسبتاً یونانیزبان شدهاند.
آلبانیاییها
در قرن چهاردهم، آلبانیاییها پیشروی بهسوی دشت ساحلی غربی یونان را آغاز کردند و در آنجا به خدمت اربابان بیزانسی و صربی پرداختند و بهطور مستقل تحت فرماندهیهای مختلف و اغلب خانوادهها حکومت میکردند. جمعیت قابلتوجهی از آنها نیز که در تسالی، بوئوتیا[۴]، آتیک[۵] (آتیکی[۶]) و پلوپونز حضور داشتند بهعنوان سرباز و کشاورز خدمت میکردند و در زمینهای متروک ساکن میشدند. در زمان حکومت فرمانروا مانوئل کانتاکوزنوس[۷]، انبوهی از آلبانیاییها به پلوپونز آمدند. او آنها را برای خدمت بهعنوان سرباز و مسکونیسازی مجدد مناطق خالی از سکنه به آنجا برده بود. دلیل مهاجرت آنها به این نواحی همچنان موردبحث است. این مهاجران آلبانیاییزبان که جزو اولین مهاجران بودند گروهی تشکیل دادند که از مهاجران اقتصادی اهل آلبانی که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم در یونان ساکن شدند و به «آلبانیایی» (یونانی: آلوانوی[۸]) معروفند متمایز بودند.
آرومانیاییها
آرومانیاییها[۹] (ولاکها[۱۰]) نقش مهمی در مرکز و جنوب تسالی ایفا کردند. بهطور کلی آنها را با مردم بومی داسی[۱۱] و تراسیایی[۱۲] تبارِ پیش از اسلاو ها یکسان تلقی میکنند، مردمی که بسیاری از آنها بهدلیل یورشها و مهاجرت آلمانیها و آورها-اسلاو ها [۱۳] در قرون پنجم تا هفتم، به نواحی کوهستانی کمدسترس یونان و شمال بالکان مهاجرت کردند. آرومانیاییها در آن مناطق به اقتصاد شبانی بهصورت رمهگردانی[۱۴] ادامه دادند. زبان آنها متعلق به گروه بهاصطلاح مقدونی-رومانیایی است و ارتباط نزدیکی با زبانی دارد که از قرن سیزدهم به بعد به زبان رومانیایی (داسی-رومانیایی) شهرت یافته است. زبان آنها اساساً ریشه در لاتین پسین[۱۵] دارد، اما بهشدت متأثر از گویشهای اسلاوی است که مردم داسی-تراسیایی دائماً با آنها در ارتباط بودند. تا قرن یازدهم، آرومانیاییها را چوپانهایی میدانستند که با گلههایشان میان مراتع زمستانی تسالی و مراتع تابستانی کوه گراموز[۱۶] و رشتهکوه پیندوس[۱۷] جابجا میشوند. می توان آنها را در ارتش بیزانس یافت، همچنین در بسیاری از اسناد مربوط به زمینداری در شمال یونان از آنها یاد میشود، منطقهای که مردمش آنها را شرور و سارق میدانستند – همانطور که اغلب در روابط میان ساکنان و کوچنشینان مصداق مییابد. بیزانسیها بیشتر مواقع در کاربرد نامهای قومی دقت نمیکردند و به نظر میرسد که آرومانیاییها اغلب با بلغاریها اشتباه گرفته شدهاند، آرومانیاییهایی که از میان قلمروی بلغاریها در مسیرهای فصلی و مراتع خود پرسه میزدند. یکی بحثهای مهم امروزی پیرامون نقش آرومانیاییها در پایهگذاری امپراتوری دوم بلغارستان پس از سال ۱۱۸۵ میلادی، همچنان ادامه دارد و شاخصه اصلی آنْ احساسات ملیگرایانه است.
پیدایش هویت یونانی
افول امپراتوری بیزانس نقش برجسته فرهنگ، ادبیات و زبان یونان را آشکارتر ساخت. برای مسیحیان دورههای اولیه و میانه بیزانس، واژههای یونان (هلن)[۱۸] و یونانی (هلنیک)[۱۹] در کل (اما نه بهطور خاص، زیرا در زمینههای ادبی معینی سبک کلاسیک کاربرد نسبتاً متفاوت را مجاز میدانست) بار معنایی منفیای داشتند که بیشتر به بتپرستبودن یا غیرمسیحیبودن تا «یونانیبودن» اشاره میکرد. با این حال، از قرن دوازدهم، آن وضعیت از سویی بهواسطه افزایش تعارض با فرهنگ اروپای غربی و از سوی دیگر بهواسطه تجاوزگری نیروهای ترک تغییر یافت. بهتدریج، بینش یونانی آگاهانهتری ایجاد شد و سرانجام، از جهتی مثبت، گرایش بیشتری به فرهنگ «یونانی» شکل گرفت. بیزانسیها خود را صرفاً «رومیوی[۲۰]» (بهمعنای «رومی» که به اعضای امپراتوری روم (یعنی، بیزانس) شرقی اشاره دارد.) نمینامیدند. در دهههای پیش از جنگ استقلال یونان[۲۱]، یونانیها خود را «یونانی[۲۲]» خواندند و با توجه به دوران یونان باستان از هویت خود دفاع کردند. در محافل علمی گرایش عمیقی نسبت به گذشته کلاسیک گسترش یافت. سنت سکولاریست قدرتمندی در این بین وجود داشت که به ایدههای فیلسوف بیزانسی نوافلاطونی جورج جمیستوس پلتون[۲۳] که پیادهسازی نظام سیاسی-فلسفی خلاصهشده در جمهوری افلاطون را توجیه میکرد انجامید، اما ترکیب ارتدکس محبوب (و احساسات کلیسایی شدید ضدغربی) با هویت یونانی خاص بود که موجب شکلگیری تصورات بیزانسیها از خودشان در سالهای پایانی این امپراتوری شد. با انقراض سیاسی این امپراتوری، کلیسای ارتدکس یونان و جامعه یونانیزبان، هم در «یونان» و هم در آسیای صغیر، بود که افزون بر ایدئولوژی میراث سلطنتی بیزانس که ریشه در گذشته روم و گذشته یونان کلاسیک داشت، این هویت را نیز همچنان گسترش میداد.
نویسنده جان فردریک هالدون (John Frederick Haldon)
استاد تاریخ بیزانس، دانشگاه پرینستون. نویسنده بیزانس در قرن هفتم (Byzantium in the Seventh Century).
ترجمه: رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در یونان
[۱] Jakob Fallmerayer
[۲] Peloponnese
[۳] Thessaly
[۴] Boeotia
[۵] Attica
[۶] Attikí
[۷] Manuel Kantakouzenos
[۸] Alvanoi: تلفظ انگلیسی واژهٔ یونانی مربوطه
[۹] The Aromani یا Aromanians
[۱۰] Vlachs
[۱۱] Dacian
[۱۲] Thracian
[۱۳] Avar-Slav
[۱۴] Transhumant pastoral economy
[۱۵] Late Latin
[۱۶] Gramoz
[۱۷] Pindus
[۱۸] Hellene
[۱۹] Hellenic
[۲۰] Romioi: تلفظ انگلیسی واژهٔ یونانی مربوطه
[۲۱] Greek War of Independence
[۲۲] Hellene
[۲۳] George Gemistus Plethon
نظر شما