الف- مقدمه
بر اساس برخی از آمارهای موجود از تعداد حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر ایرانی در سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، در حال حاضر حدود ۵ تا ۷ هزار ایرانی در این کشور اقامت دارند که البته تعدادی از آنان نیز غیرقانونی(over stay) به اقامت خود در ژاپن ادامه داده اند که شاید همین امر نیز موجب گردیده تا در اقدام و سیاست اخیر دولت ژاپن مبنی بر ارائه مجوز کار و صدور روادید برای کارگران خارجی تا ۵۰۰ هزار نفر، ایران در این فهرست قرار نداشته باشد.
از میان ایرانیان مقیم در ژاپن می توان به رقمی حدود ۱۵۰ تا ۱۷۰ دانشجو هم که در دانشگاه های معتبر و عمدتا در توکیو، کیوتو، هیروشیما، اوساکا و ناگویا در رشته های الکترونیک، هوش مصنوعی و ... مشغول تحصیل هستند اشاره کرد که البته این شهرها عمدتا محل اقامت و زندگی ایرانیان مقیم نیز محسوب می شود.
عمده ترین فعالیت های ایرانیان مقیم را می توان در تجارت با محوریت حداکثری فرش ایرانی، ساخت و ساز، تخریب منازل برای بازسازی ، کارگری و ... برشمرد.
تعداد حدود ۲۰۰ زندانی نیز در زندان های این کشور حضور دارند که عمدتا در زمینه فعالیت های مرتبط با مواد مخدر دستگیر شده اند و متاسفانه فعالیت در این حوزه در سابقه حضور ایرانیان از دهه ها ۸۰ میلادی تا امروز وجود داشته است.
پر جمعیت ترین زمان حضور ایرانیان در ژاپن به دهه های هشتاد و نود میلادی باز می گردد که مهاجرت ایرانیان به ژاپن، عمدتا به دلایل اقتصادی افزایش یافت و تا حدود چهل هزار نفر رسید.
البته در خصوص حضور ایرانیان در ژاپن، پژوهش و مطالعه جدی و قابل توجهی صورت نگرفته و عمدتا از سوی ژاپنی ها، در قالب کتاب های ایران شناسی به این موضوع پرداخته شده که به زبان ژاپنی است هر چند که این پژوهش ها نیز محدود هستند و لذا برای مجامع علمی و دانشگاهی نیز موضوع چندان قابل توجه نبوده است.
به هر شکل آن چه که با نام مسئله "مهاجرت ایرانیان به ژاپن" مطرح است به طور خاص در برگیرنده مهاجرت گسترده ایرانیان از اواسط دهه ۸۰ میلادی به بعد است. یعنی دورانی که جمعیت ایرانیان مهاجر به ژاپن به حدود چهل هزار نفر رسید.
معمولا برای دلایل این مهاجرت شاخصه ها و مولفه های اقتصادی در نظر گرفته می شود. شاخصه هایی همچون رشد و توسعه اقتصادی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، شرایط اقتصادی اجتماعی ایران پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان هشت سال دفاع مقدس به عنوان اصلی ترین دلیل مهاجرت ایرانیان به ژاپن در نظر گرفته می شود.
عواملی نیز مانند رشد جمعیت جوان ایران، توسعه اقتصاد جهانی و غیره از دیگر دلایل این مهاجرت به شمار می آید.
آن چه که معمولا در دوران مدرن از آن می توان با نام فصل مشترک جامعه ایران و ژاپن یاد کرد، روند مدرن سازی این دو جامعه در مواجهه با تمدن غرب است.
هر دو کشور پس از تماس با دنیای غرب پی می برند که در جهان اتفاقی افتاده است که با معیارهای سنتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان هم خوانی ندارد، لذا، هر دو سرزمین می کوشند تا تحولاتی عظیم در ساختار اجتماعی خود به وجود بیاورند.
با این حال تجربه هر دو کشور و مواجهه آنان با غرب از نظر تاریخی متفاوت است و ایران به دلیل شرایط خاص جعرافیایی خود بسیار زودتر از ژاپنی ها با غرب مواجه شد اما ژاپنی ها وارد سیاست درهای بسته شدند و این در واقع فرصتی بود برای ایجاد یک نظام منسجم آموزشی و دولتی که تا کنون نیز به قوت خود باقی است. از این رو آن چه که مدرن سازی یا توسعه ژاپن در دوران میجی نامیده می شود در حقیقت ریشه در دوران ادو (دوره قبل میجی) و آن نظام منسجم آموزشی-دولتی دارد، هر چند که ایران در مواجهه با غرب نتوانست با انسجام روندی دقیق را پیش بگیرد و در بسیاری از موارد مبهوت این فرهنگ شد.
ب- سابقه تاریخی مواجهه ایران و ژاپن
نخستین مواجهه ایرانیان با ژاپنی ها بر اساس گمانه زنی های تاریخی و استناد، به یک سری از مشابهت ها با محوریت فرهنگی و از حدود ۱۳۰۰ سال و دوران اسوکا در ژاپن و ساسانیان در ایران به واسطه دریا و از راه جاده ابریشم و چین بوده است که کشف تعدادی از اشیاء تاریخی در ژاپن بر سابقه این مواجهه و حضور ایرانیان در این کشور صحه می گذارد و این آثار در حال حاضر در موزه و انبار شوسوئین نگهداری می شود که ندی پیش برای اولین بار در توکیو به نمایش در آمد و رایزن فرهنگی سفارت ایران در ژاپن نیز از این آثار بازدید نمود ضمن آن که نظر دیگری هم درباره نخستین حضور ایرانیان در سال های دور وجود دارد مبنی بر این که اساتیدی که برای ساختن معبد آسوکا در نارا آمدند، ایرانی بوده اند.
در سوی دیگر هم به طور خاص تشابه ظاهری میان نقش گل نیلوفر در کتیبه تخت جمشید با نشان خاندان امپراتوری ژاپن موجب شده تا برخی بر این گمان باشند که میان امپراتوری پارس و خاندان امپراتوری ژاپن روابط فرهنگ، تجاری و حتی سیاسی وجود داشته است.
گمانه زنی های تاریخی فراوان دیگری از تاثیر فرهنگ زرتشتی و مانوی ایران بر نخستین دوران شکل گیری امپراتوری ژاپن وجود دارد.
۱- دوره ساسانی
براساس برخی از مستندات تاریخی پس از ورود اسلام به ایران، ایرانیانی که حاضر به پذیرش اسلام نبودند و یا برخی از شاه زادگان ایرانی به بیم جان از راه جاده ابریشم یا از طریق دریا خود را به چین و سپس به ژاپن رسانده اند.
از سوی دیگر پژوهش گران ژاپنی نیز برای شناخت بیشتر تاریخ آئین بودا و نفوذ فرهنگ ایران در چین و متعاقب آن در ژاپن، به آن ها فراوان استناد می کنند و بنابراین تاثیرات ایرانیان بر فرهنگ چین، به ویژه آئین بودا، در طول تاریخ و به طور غیر مستقیم به ژاپن هم رسیده و بر فرهنگ این کشور تاثیراتی داشته است.
از عصر ساسانی به بعد به دلیل مهاجرت ایرانیان به نواحی شرقی کره خاکی، منابع مستندی درباره حضور ایرانیان در ژاپن وجود دارد.
نکته مهم دیگر این که در سال های اخیر گروهی اکتشافی متشکل از پژوهش گران ژاپنی در شهر نارا (پایتخت کهن ژاپن) قطعه چوبی را پیدا کرده اند که بر اساس آن ریاضی دانی ایرانی در حدود قرن دهم میلادی به استخدام نظام دیوانی ژاپن در آمده بود و این مطلب علاوه بر این که نشان از حضور ایرانیان در ژاپن در سده های گذشته داشت و سندی تاریخی و متقن در این باره ارائه می کرد، از دو جهت نیز مورد توجه قرار گرفت:
۱- یک وجه آن خود پژوهش گران ژاپنی گروه اکتشافی بودند که با یافتن آن قطعه چوب استدلال می کردند که دروازه های ژاپن در گذشته بر روی خارجیان باز بوده تا جایی که آنان یک فرد ایرانی را به استخدام نظام دیوانی خود در آورده اند.
۲- از سوی دیگر جامعه ایرانی مقیم ژاپن هم واکنش بسیار مثبتی به این مهم نشان دادند.
لازم به ذکر است که تاکنون در معابد کهن ژاپن نوشته هایی به زبان های پهلوی و سغدی نیز به دست آمده که موضوع این نوشته ها غالبا از طریق چین به ژاپن آمده اند.
۲- دوره قاجار تا ابتدای قرن بیستم
از منظر تاریخی، عصر قاجار و عصر میجی تقریبا هم زمان هستند. هر دو سرزمین در مواجهه با تغییرات عظیم صنعتی و فرهنگی در جهان دچار مشکلات عدیده شده و هر یک می کوشند تا بر اساس مختصات جامعه خود این تحولات را هضم یا بومی کنند.
علاوه بر این، توسعه امکانات سفر و آغاز مبادلات جهانی روابط دو کشور ایران و ژاپن را که تا پیش از آن مبتنی بر روابط بازرگانی و کم و بیش فرهنگی- دینی بود، به عرصه جدیدی وارد کرد و آن روابط سیاسی و به اصطلاح دیپلماتیک است که البته در این روابط، ژاپنی ها پیشگام بودند و با اعزام یوشیدا ماساهارو و همراهانش به دربار ناصرالدین شاه قاجار به طور غیر رسمی روابط سیاسی خود را با ایران آغاز کردند.
پس از آن دولت وقت ژاپن در قالب فرستاده سیاسی- نظامی افراد دیگری را نیز روانه ایران کرد که از هر یک از آنان سفرنامه ای در ذکر اوضاع و احوال آن زمان ایران باقیمانده است، اما ظاهرا از طرف ایران، جز چند مورد معدود، بازدیدی از ژاپن به عمل نمی آید.
ظاهرا نخستین بار محمد علی سیاح، معروف به حاج سیاح، که از آزادی خواهان و مخالفان سرسخت ناصرالدین شاه بود، در سال ۱۸۷۷، طی سفر دور و دراز خود به اروپا و آمریکا و خاور دور، قدم به خاک چین و ژاپن گذاشت.
پس از سفر حاج سیاح به چین و ژاپن در ۹دسامبر ۱۹۰۳، مهدی قلی خان هدایت معروف به (مخبر السلطنه) همراه با اتابک اعظم وارد بندر ناگاساکی ژاپن می شوند. آنان شاید دومین گروه از ایرانیانی باشند که در دوره قاجار رسما به خاک ژاپن وارد شده اند و سپس آنان پس از سیاحت در ناگاساکی، کیوتو و کوبه در چهاردهم دسامبر به توکیو رسیدند، و تا شش ژانویه که با کشتی روانه آمریکا شدند ۲۲ روز در این شهر ماندند. به گفته هدایت فردای آن روز ژاپن به روسیه اعلام جنگ داد.
دو سال پس از سفر مهدی قلی خان هدایت به ژاپن، روسیه از ژاپن شکست خورد و شکست روسیه و تفوق ژاپن برای ایرانیان بسیار خوشایند به نظر می رسید چرا که یک کشور کوچک آسیایی توانسته بود امپراتوری روسیه را شکست دهد و این پیروزی به گونه ای بود که گویا ژاپن توانسته است انتقام شکست ایرانیان در جنگ با روسیه را نیز بگیرد.
از آن زمان به بعد حرف ها و حدیث های فراوانی پیرامون ژاپن در مطبوعات (به خصوص روزنامه حبل المتین) و حلقه های روشنفکری ایران اعم از واقعیت ها و شایعه قوت گرفت.
ظاهرا تا زمان پیروزی ژاپن بر روسیه ایرانیان چندان ژاپن را به عنوان یک قدرت آسیایی یا حتی جهانی در نظر نمی گرفتند، از همین رو ایجاد سفارت خانه در ژاپن برای آنان اهمیت خاصی نداشت، اما پس از شکست روسیه به ناگاه توجه ها به سوی ژاپن جلب شد.
نکته مهم دیگر این که تحولات ژاپن با دوران مشروطه همزمان شده بود به هر حال از منظر مشروطه خواهان تلاش های ژاپن الگویی از توسعه آسیایی تعریف می شد و ایران نیز باید بر همان راه حرکت می کرد.
در شرایطی که مطبوعات عهد مشروطه، پیروزی ژاپن و صفات و فضایل اخلاقی ژاپنی ها را ستایش می کردند، فردی به نام "میرزا ابراهیم خان صحاف باشی طهرانی" که در خیابان لالهزار روبروی محل فعلی سینما کریستال مغازه آنتیکفروشی داشت و کارش فروش اشیاء زینتی چینی، ژاپنی و اروپایی بود، در خرداد ۱۲۷۶ و دوران مشروطه با اجازه مظفرالدینشاه به قصد سفر تجاری به دور دنیا برای داد و ستد جواهرات، ایران را از بندر انزلی ترک کرد و نخست به اروپا رفت و سپس با کشتی از لندن عازم شهر یوکوهاما در ژاپن شد.
برخلاف مهدی قلی خان هدایت که فردی فرهیخته بود و سفرنامه ای درخور ارزش تاریخی و ادبی از خود به جای گذاشت، ابراهیم صحاف باشی مردی عامی بود که سودای مشروطه و آزادی خواهی داشت. او اگر چه خاطرات و شرح مشاهدات خود از سفر را نگاشته است، اما شرح او از ماجراهای سفر، به خصوص سفر ژاپن، بسیار محدود است.
البته ابراهیم صحاف باشی در خلال سفر به انگلستان و پیش از عزیمت به ژاپن با دستگاه سینما توگراف آشنا شد و بعدها با خرید این دستگاه در پشت مغازه خود، نخستین سینمای ایران را دایر کرد.
۳- دوره پهلوی
الف) روابط سیاسی
روابط سیاسی ایران و ژاپن با بستن یک قرارداد دوستی در سال ۱۳۰۸ خورشیدی برقرار گردید. پیش از آن دولت ژاپن در سال ۱۳۰۵، اقدام به تأسیس یک نمایندگی بازرگانی در ایران نمود و به دنبال آن تمایل خود را برای برقراری روابط سیاسی ابراز داشت که از طرف ایران مقبول افتاد.
بدین ترتیب در فروردین ماه سال ۱۳۰۸، پیمان نامه که حدود و اساس روابط دو طرف را مشخص مینمود به امضا رسید و در تیر ماه سال ۱۳۰۹، سفارت ایران در توکیو گشایش یافت.
در آن زمان رضا شاه فردی ارمنی را به نام هوهانس خان ماسحیان (ملقب به مساعد السلطنه) ،که فردی دست به قلم و صاحب ذوق بود و فرانسه و انگلیسی را به خوبی می دانست، از تیر ۱۳۰۹ تا مرداد ۱۳۱۰ به عنوان وزیر مختار ایران در توکیو اعزام کرد و پس از آن از شهریور ۱۳۱۰ تا مهر ۱۳۱۲ حسنعلی کمال هدایت مسئولیت وزیر مختاری ایران در ژاپن را بر عهده گرفت. باقر عظیمی از (مهر ۱۳۱۲ تا اردیبهشت ۱۳۱۶)، علیمحمد شیبانی (کاردار) از (اردیبهشت ۱۳۱۶ تا آذر۱۳۱۷)، محمود بهادری (کاردار) از ( آذر ۱۳۱۷ تا اسفند ۱۳۱۹)، ابوالقاسم نجم از (اسفند ۱۳۱۹ تا اردیبهشت ۱۳۲۱) مسئولیت سفارت خانه ایران در توکیو را بر عهده گرفتند. همین طور این افراد از نخستین ایرانیان حاضر در ژاپن در قرن بیستم به حساب می آیند.
از تیر ۱۳۰۹ تا اردیبهشت ۱۳۲۱ که نمایندگانی از ایران منصب سفارت خانه در ژاپن را بر عهده گرفته اند، سه نکته قابل توجه است:
- نخست آن که، جز یک مورد آن هم محدود، ظاهرا اطلاعات مشخصی از نحوه فعالیت این فرستادگان به ژاپن اطلاع خاصی در دسترس نیست.
- دوم این که در ۱ژانویه ۱۹۳۵ به درخواست رسمی دولت ایران نام کشور که در خارج و زبان های خارجی "پرشیا" نامیده می شد، ایران خوانده شد و لذا، وزارت امورخارجه ایران طی بخشنامه ای به سفرای خارجی در تهران و نمایندگی های خود در خارج خواسته بود تا به جای نام "پرشیا" که به ضم آنان به بخشی از ایران اشاره داشت، نام "ایران" به معنی "سرزمین آریایی ها" استفاده شود.
- نکته سوم نیز این که در ۲۲ آوریل ۱۹۴۲ دولت ایران با وجود انعقاد پیمان دوستی با ژاپن تحت فشار دولت های انگلیس و روسیه روابط سیاسی خود را با ژاپن قطع کرد. از این رو ابوالقاسم نجم به تهران برگشت. در ۱ مارچ ۱۹۴۵ نیز دولت ایران به ژاپن اعلام جنگ داد، اما به دلیل بعد مسافت و عدم نفوذ ارتش ژاپن به منطقه خاورمیانه عملا جنگی میان دو کشور در نگرفت. سرانجام در ۱۰ نوامبر ۱۹۵۳ روابط دو کشورکه در حالت تعلیق و تعطیل بود، با بازگشایی سفارت ژاپن در ایران به حالت عادی برگشت.
پس از عادی سازی روابط دو کشور، موسی نوری اسفندیاری از ( اسفند ۱۳۳ تا مرداد ۱۳۳۵)، حسین قدس نخعی از آبان ( ۱۳۳۵ تا بهمن ۱۳۳۶)، عباس آرام از (بهمن ۱۳۳۶ تا مرداد ۱۳۳۸)، جواد صدر از (آذر ۱۳۳۸ تا دی ۱۳۴۲)، هرمز قریب از (بهمن ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷)، فضلالله نورالدین کیا از ( ۱۳۴۷ تا خرداد ۱۳۵۱)، عبدالحسین حمزاوی از ( تیر ۱۳۵۱ تا تیر ۱۳۵۶) ، ناصر مجد اردکانی از (شهریور ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۸) سمت سفیر ایران در ژاپن تا وقوع انقلاب اسلامی را بر عهده داشتند.
پس از عادی سازی روابط دو کشور محمد رضا پهلوی به عنوان شاه ایران در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۷ به دعوت رئیس جمهور وقت چین (مارشال چیانگ کایچک) و امپراتور وقت ژاپن (هیروهیتو) نخست به چین و سپس به ژاپن سفر کرد. محمد رضا پهلوی در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۷ از تایپه وارد توکیو شد و مورد استقبال شخص امپراتور قرار گرفت. فردای آن روز امپراتور هیروهیو شخصا بالاترین نشان امپراتوری ژاپن را محمد رضا پهلوی اهدا کرد. سفر شاه به ژاپن در تاریخ ۱۱خرداد ۱۳۳۷ به پایان رسید و او راهی هاوائی شد.
پس از گشایش سفارت خانه در ژاپن و اعزام سفیر و بر اساس شواهد و قرائن پس از عادی سازی روابط دو کشور در سال ۱۹۵۳، تا سال ۱۹۶۴ تنها ۷۶ ایرانی و در سال ۱۹۷۴ تنها ۱۸۷ ایرانی در ژاپن ساکن بوده اند
ب)روابط اقتصادی
ظاهرا نخستین پیمان تجاری میان دو کشور، پیش از گشایش سفارت ایران در توکیو، در سال ۱۳۰۵ به امضا رسیده و "شرکت تجارتی ایران و ژاپن" به تبع آن تاسیس شده است، ولی با وجود تلاشهای دو طرف، در دوازده سال روابط رسمی ایران و ژاپن در دوره رضاشاه، در انعقاد عهدنامههای تجاری موفقیتی حاصل نشد.
دو سال بعد از آغاز روابط رسمی سیاسی، در اکتبر۱۹۳۲، ایران و ژاپن به منظور توسعه و گسترش سطح روابط خارجی و تجاری خود، به امضای اولین معاهده رسمی موسوم به پیمان"مودت و تجارت و بحرپیمایی" مبادرت کردند که با حضور وزیرمختار ژاپن و نواب سفارت در عمارت وزارت خارجه در قالب یک عهدنامه انجام گرفت.
از حضور ایرانیان، به عنوان تاجر و کسب و کار آنان، در این دوره اطلاعات روشنی در دست نیست. اما، پس از عادی سازی در روابط دو کشور، هم میزان صادرات و واردات کالا وارد فاز جدیدی از تجارت شد و هم این که ایرانیان با حضور در ژاپن مستقیما دست به خرید و واردات کالا به ایران زدند.
ج) ورزش
پس از آن که دو کشور روابط سیاسی خود را به طور رسمی آغاز کردند، علاوه بر سیاستمداران و تجار ایرانی، پای وزرشکاران نیز به تدریج به ژاپن باز شد. از آن جایی که ژاپن در کنار چین و کره مهد ورزش های رزمی بود، بسیار طبیعی می آمد که نخستین ورزشکاران ایرانی جذب رشته های رزمی ژاپن شوند. ظاهرا نخستین رشته رزمی ای که ایرانیان برای فراگیری آن به ژاپن آمدند، رشته ورزشی جودو بود.
۴- دوره جمهوری اسلامی
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، هم سیاست های داخلی و هم سیاست های خارجی کشور وارد فاز و دوران جدیدی شد و در راستای این سیاست ها شکل جدیدی از "اتحاد مذهبی-آسیایی" خود را باز می نمایاند.
حکومت اسلامی در ایران به خاطر ماهیت دینی ای که داشت طبیعتا ارزش های دینی را در اولویت قرار داده بود. ارزش هایی همچون ساده زیستی، دفاع از مستضعفین، جهاد سازندگی جهت رشد مناطق محروم، مبارزه با طاغوت و اشرافی گری، گسترش معنویت و فرهنگ دینی در کشور، مبارزه با تهاجم فرهنگی (خاصه فرهنگ غرب) از جمله مواردی بود که در صدر سیاست های داخلی و فرهنگی کشور قرار گرفته بود.
از نظر سیاست خارجی نیز نحوه رویایی ایران با غرب در نسبت با رژیم پهلوی تغییر کرده بود. در گام اول "شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" و ایده "صدور انقلاب" سیاست های غرب را نسبت به ایران سختگیرانه کرده بود و در گام دوم نیز سیاست های جانبدارانه غرب از رژیم بعث عراق در طول هشت سال دفاع مقدس روابط ایران و غرب را در شرایط تیره ای قرار داده بود. چنین سطح از روابط سیاسی میان دو کشور نیز به طور طبیعی موجب بسته شدن درهای غرب بر روی ایرانیان، به ویژه ایرانیان مهاجر، شد.
اما آن چه که هم به سیاست های داخلی و هم سیاست های خارجی جهت می داد، وقوع جنگی تحمیلی بود که بسیاری از تصمیم گیری ها را به خود وابسته کرده بود. تورم و بیکاری از اصلی ترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی ای بود که برای کشور پیش آمده بود. لذا، ایران برای مدیریت جنگ و مشکلات اقتصادی-اجتماعی داخلی نیازمند حمایت های خارجی نیز بود و در این میان ژاپن یکی از کشورهایی بود که هم در سیاست های خارجی و هم سیاست های داخلی نقش نسبتا موثری ایفا کرد.
فارغ از مسائل کلان کشوری، روند افزایش و رشد جمعیت نیز شدت گرفته بود. در فاصله دهه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ جهشی در رشد جمعیت اتفاق افتاد و در سال ۱۳۶۵ به رقم بی سابقه ۳/ ۹۱ درصد رسید.این افزایش در مناطق شهری از ۴/ ۹۳ به ۵/ ۴۱ و در مناطق روستایی از ۱/ ۱۱ به ۲ /۳۹ بوده است. این تغییرات به طور عمده مربوط به کاهش مرگ و میر کودکان به دلیل اقدامات بهداشتی و عدم تغییر معنی دار در زاد و ولد و مهاجرت از شهر به روستا بوده است. حدود ۰ /۸ این رشد جمعیت ناشی از ورود به مهاجرین و معاودین عراقی و آوارگان و پناهندگان افغانی بود. این روند رشد جمعیت موجب می شود که پس از اتمام جنگ کشور با جمعیت نسبتا زیادی از جوانان نیازمند به کار مواجه شود.
از آن جایی که روابط با غرب در سطحی پرتنش قرار داشت، امکان اعزام نیروی کار به غرب، جز در مواردی بسیار معدود، وجود نداشت. بنابراین، طبیعی بود که جوانان جویای کار به کشورهایی مهاجرت کنند که روابط بهتری از نظر سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با ایران داشتند.
در آن زمان هم ژاپن سطح روابط دوستانه اش با ایران را حفظ کرده بود و هم این که کشور در اوج دوران شکوفایی اقتصادی خودش قرار داشت، مضاف بر این ذهنیت ایرانیان از ژاپن، تصویری مثبت با خود داشت که از جنبش مشروطه تا آن زمان این تصویر حفظ شده بود.
گذشته از همه این ها فرهنگ ژاپن به دلیل "شرقی" بودن می توانست از جهات زیادی با آرمان های انقلابی ای که از آن سخن گفتیم، هم خوانی داشته باشد.
با پایان یافتن جنگ تحمیلی نوع مواجهه ایران با ژاپن وارد مرحله جدیدی شد: مرحله سازندگی.
در واقع پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ در ایران، تجربه ژاپنی ها در نحوه پایان جنگ جهانی دوم و سر بر کشیدن از خاکستر آن به سر زبان ها افتاد و در تریبون های گوناگون (حتی تریبون نماز جمعه) درباره آن سخن گفته شد. همین طور دسته کم از نیمه دوم دهه شصت خورشیدی مسئله "بازسازی ژاپن" موضوع بسیاری از پایان نامه های دانشگاهی نیز شد.
در چنین فضایی به تدریج واژه ای جدید در حوزه اقتصاد و توسعه بر سر زبان ها افتاد که از آن با نام "ژاپن اسلامی" یاد می شود. برای ساختن این واژه گاه به مرحوم هاشمی رفسنجانی و گاه به دکتر غلامعلی حداد عادل نسبت داده می شود، اما، جدای از این که چه کسی مبدع این واژه بوده است، این واژه حکایت از آن دارد که چگونه ایران پس از جنگ درصدد رسیدن به جایگاهی همچون جایگاه ژاپن از نظر توسعه و حفظ فرهنگ بوده است.
در پایان جنگ اتفاق دیگری نیز در سطح زندگی عمومی آحاد مردم اتفاق می افتد که به نظر، اهمیت چندانی ندارد، اما اشاره به آن می تواند تا حدی گرایش به ژاپن را در سطح عمومی نشان دهد. با شکل گیری دولت سازندگی مناسبات صادرات و واردات کشور وارد فاز جدیدی شد. سیاست های بسته اقتصادی کشور که به دلیل جنگ اجتناب ناپذیر بود، به تدریج باز می شد و سیل واردات به کشور افزایش یافته بود.
از آن چه که گفته شد می توان دریافت که تنها سیاست ها و رشد اقتصادی ژاپن، که در بیشتر مقالات در خصوص مسئله "مهاجرت ایرانیان به ژاپن" بر آن تاکید می شود، پایان جنگ تحمیلی و افزایش بیکاری در کشور (که این موضوع هم از دلایل اصلی "مهاجرت ایرانیان به ژاپن" تلقی می شود) موجب مهاجرت ایرانیان به ژاپن نشد، بلکه علاوه بر دو دلیل فوق، سیاست های داخلی و خارجی ایران پس از انقلاب که کشورداری تا فرهنگ سازی را در برمی گرفت، به طور مستقیم و غیر مستقیم ژاپن را الگویی می دانست که ایران می بایست تا آن سطح توسعه دست پیدا کند. بنابراین، سخنانی که از هر دری درباره ژاپن در کشور می شود، انگیزه مهاجرت نیروی کار ایرانی به ژاپن را دو چندان می کرد.
ج) پژوهشگران و چهره های سرشناس ایرانی در ژاپن
هم زمان با اوج گیری بحث الگوگیری از ژاپن در دهه شصت، وزارت علوم این کشور بورسیه های تحصیلی را برای دانشجویان ایرانی تدارک دید که عموما از آن با نام "بورس مونبوشو" یاد می شود.
اختصاص این بورس از سوی دولت ژاپن این فرصت را برای دانشجویان ایرانی فراهم می آورد تا با سفر به ژاپن در خصوص فناوری ژاپنی در سطح عالی به تحصیل بپردازند. تعداد کمی نیز در رشته اقتصاد به تحصیل پرداختند. با این حال در دوران حاضر، به خصوص پس از تاسیس رشته زبان ژاپنی در دانشگاه تهران و بعد گروه ژاپن دانشگاه مطالعات جهان، طیف وسیع تری از دانشجویان ایرانی برای تحصیل روانه ژاپن شده اند. البته هنوز دانشجویان رشته های علوم پایه و فنی-مهندسی دست بالا را دارند و حدود پنج درصد از دانشجویان در رشته های علوم انسانی (عمدتا زبان شناسی و تاریخ) درس می خوانند.
علاوه بر نخستین نسل دانشجویان ایرانی پس از انقلاب در ژاپن، دانشگاه هایی همچون دانشگاه اوساکا یا دانشگاه مطالعات زبان های خارجی توکیو که به طور مشخص گروه ایران شناسی داشتند طی سنوات مختلف برخی از پژوهشگران ایرانی را به عنوان استاد و پژوهشگر مدعو به ژاپن فراخوانده اند.
در ادامه به برخی از شاخص ترین این چهره ها اشاره می کنیم:
۱. دکتر محمد نقی زاده
دانش آموخته رشته اقتصاد و استاد تمام دانشگاه میجی گاکوئین. او از نخستین بنیان گزاران گروه ژاپن دانشگاه مطالعات جهان به حساب می آید. دکتر نقی زاده از نظر پژوهشی به آن دست از ایرانیانی تعلق دارد که روند توسعه اقتصادی ژاپن را الگوی خوبی برای ایران می دانند. کتاب های ژاپن و سیاست های امنیت اقتصادی آن، مبانی تفکرات اقتصادی و توسعه ژاپن از شاخص ترین آثار او به فارسی هستند. دکتر نقی زاده به پاس خدمات شایان علمی ای که انجام داده است نخستین ایرانی است که مفتخر به دریافت نشان امپراتور ژاپن (سال ۲۰۰۸) شده است.
۲. دکتر هاشم رجب زاده
دانش آموخته رشته تاریخ و کاردار سفارت ایران در ژاپن پیش از انقلاب است. پس از وقوع انقلاب اسلامی وی از وزارت خارجه استعفا داد و به دعوت استاد فقید پروفسور کورویانگی به عنوان استاد مدعو گروه ایران شناسی دانشگاه اوساکا مشغول به کار شد. از آن جایی که تخصص اصلی دکتر رجب زاده تاریخ است، وی پژوهش های دامنه داری را در خصوص تاریخ ایران و ژاپن به انجام رسانده است. به ویژه این که دکتر رجب زاده تمامی سفرنامه هایی را که ژاپنی ها درباره ایران نوشته اند را به فارسی برگردانده است. به پاس خدمات علمی وی در سال ۲۰۰۹ نشان امپراتوری ژاپن به وی اهدا شد. او دومین ایرانی است که به دریافت این نشان نائل آمده است. دکتر رجب زاده پس از بازنشستگی از دانشگاه اوساکا به هزینه شخصی "کتابخانه ایران" را در نزدیکی اوساکا تاسیس کرده و همچنان مشغول پژوهش در حوزه ایران شناسی و ژاپن شناسی است.
۳. دکتر عبدالرزاق کعبی نژادیان
از نخستین دانش آموختگان ایرانی است که در خصوص استفاده از انرژی های خورشیدی در ژاپن به تحصیل پرداخته است. وی مدتی از اعضای اصلی انجمن دوستی ایران و ژاپن بود و در سال ۲۰۱۱ مفتخر به دریافت نشان امپراتوری ژاپن شد.
۴. پریوش گنجی
نقاش و استاد دانشگاه ایرانی است. وی در هنرستان هنرهای زیبای ایران، دانشکده هنر سنت مارتین لندن، بوزار فرانسه و در آلمان درس خوانده، او اولین هنرمند ایرانی است که بورس تحقیقات تطبیقی هنر یونسکو را گرفته و به بررسی نقوش ایرانی، بهویژه دوران ساسانی روی کیمونوهای ژاپنی پرداخته است. از این رو به پاس پژوهش های وی در سال ۲۰۱۵ نشان امپراتوری ژاپن به او اهدا شد.
۵. دکتر نعمت حسنی
از نخستین دانش آموختگان رشته زلزله شناسی در ژاپن است. او دکتری خود را از دانشگاه کوبه گرفته و در حال حاضر استاد دانشگاه شهید عباس پور است. حسنی مدتی از اعضای اصلی انجمن دوستی ایران در ژاپن بود و به پاس خدمات علمی او در سال ۲۰۱۶ نشان امپراتوری ژاپن به وی اعطا شد.
۶. عباس کیارستمی
او مشهورترین فیلم ساز ایرانی در ژاپن که کارهای او از جمله "خانه دوست کجاست؟" با استقبال بی نظیری در ژاپن مواجه شد. کیارستمی اگر چه مقیم یا تحصیل کرده ژاپن نیست، اما بسیاری از سینماگران او را همسنگ کارگردان بزرگ ژاپنی آکیرو کوروساوا می شناسند. کیارستمی به پاس خدمات فرهنگی اش در سال ۲۰۱۲ مفتخر به دریافت نشان امپراتوری ژاپن شد.
۷. دکتر بهنام جاهد زاده
استاد مطالعات ایران شناسی دانشگاه اوساکا و تنها ایرانی است که به طور تخصصی درباره ادبیات ژاپن به تحصیل پرداخته است. تا کنون وی چند اثر درباره شعر معاصر ژاپن به فارسی ترجمه کرده است.
۸. دکتر سهراب آذرپرند
از نخستین دانش اموختگان رشته زبان و ادبیات دانشگاه تهران است و در حال حاضر استادیار گروه زبان و مطالعات دانشگاه تهران است و به طور تخصصی درباره ساختار زبان ژاپنی پژوهش می کند.
۹. شیرین نظام مافی
نویسنده و مهندس ایرانی ساکن اوساکا در ژاپن است. وی دومین فرد غیرژاپنی است که برنده جایزه ادبی بونگاکو کایشین جین شده است. این جایزه که معتبرترین جایزه ادبی ژاپن میباشد در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۸۸ به وی به خاطر نگارش داستان ادبی "کاغذ سفید" اعطا شد. داستان کتاب درباره عاشق شدن دختری خردسال است که در نزدیکی مرز ایران و عراق، در زمانی که جنگ بین دو کشور در جریان است، زندگی میکند. وی همین طور نخستین برنده این جایزه است که زبان مادریاش با خطی غیر از کانجی نوشته میشود.
د- ایرانیان مهاجر در ژاپن و تقسیم بندی آنان
بنا بر آنچه ارائه شد شکوفایی اقتصادی ژاپن در دهه های هشتاد و نود میلادی و همین طور پایان هشت سال دفاع مقدس دو عامل اصلی مهاجرت ایرانیان به ژاپن بوده اند. اما قرائت هایی که درباره ژاپن در ایران از عهد مشروطه به بعد شکل گرفت و پس از وقوع انقلاب اسلامی به اوج خود رسید، بر این مهاجرت بسیار تاثیرگذار بوده است.
به هر ترتیب از نیمه دوم دهه ۸۰ تا سال ۲۰۰۰، جمعیت ایرانیان حاضر در ژاپن به حدود چهل هزار نفر رسید که بیشترین میزان حضور ایرانیان در ژاپن بوده و جمعیت قانونی و ثبت شده ایرانیان تا سال ۱۹۷۴ بالغ بر ۱۸۷ نفر بوده است،اما پس از انقلاب اسلامی ایران این جمعیت رشد فزاینده ای به خود می گیرد هر چند که مجددا این روند کاهش می یابد و بر اساس آمار اداره مهاجرت ژاپن جمعیت ایرانیان تا آخر سال ۲۰۱۷ مجموعا ۴۰۳۷ نفر بوده است.
آن چه که از آمارها می توان دریافت این که در سال ۲۰۰۵ جمعیت ایرانیان مقیم ژاپن پس از پدیده مهاجرتی در دهه های ۸۰-۹۰ رو به کاهش بوده که از دلایل این کاهش جمعیت علاوه بر قوانین سخت گیرانه مهاجرتی نسبت به ایرانیان، می توان به کاهش ارزش ین، رکود اقتصادی ژاپن، رشد و توسعه کشورهای چین و کره جنوبی در نسبت با ژاپن، استفاده گسترده تر از زبان انگلیسی درکشورهای چین و کره جنوبی، سطح روابط سیاسی-اقتصادی ژاپن با ایران و ... اشاره کرد.
به طور کلی انگیزه های سفر به ژاپن به چهار دسته تقسیم می شود:
۱. نیروی کار
به آن دسته از ایرانیانی اطلاق می شود که برای کسب درآمد بهتر و ایجاد رفاه بیشتر برای خود و خانواده به ژاپن مهاجرت کرده اند که بیشترین فراوانی را دارد.
۲. تحصیل
ایرانیانی که برای تحصیلات (عمدتا تحصیلات تکمیلی) به ژاپن مهاجرت کرده اند. بیشتر دانشجویان به خاطر شرایط بورسیه دولت ژاپن موسوم به "مونبوشو" و شرایط خوب دانشگاه های ژاپن این کشور را انتخاب کرده اند.
۳. ازدواج
به آن دست از ایرانیانی اطلاق می شود که به خاطر ازدواج با همسر ژاپنی یا همسر ایرانی مقیم در ژاپن به این کشور مهاجرت کرده اند.
۴. سیاسی - فرهنگی
به ایرانیانی اطلاق می شود که به خاطر مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا دینی به ژاپن مهاجرت کرده اند که البته بسیار در اقلیت هستند.
ه- نکته پایانی
در خصوص جایگاه ایرانیان در ژاپن باید گفت آن ها بیش از هر چیز نسلی بودند که پس از جنگ و انقلاب که مستقیم و یا غیر مستقیم برای آنان از ژاپن سرزمینی رویایی تصویر شده بود و به ژاپن آمدند تا تحولی را برای خود رقم بزنند و علیرغم آن که یسیاری از آنان به موفیت دست یافتند و در این سرزمین مقیم شدند و یا به ایران بازگشتند، اما تفاوت های فرهنگی، ندانستن زبان، نداشتن ویزا و ... برخی را به راه هایی هدایت کرد که متاسفانه سابقه بزه کاری ها و اقدامات ناشایست را به نام آنان تا سالیان طولانی رقم زد که هنوز هم به صورت نوبه ای در اخبار به ویژه ان اچ کی ژاپن، خبر این گونه اقدامات ملاحظه می شود.
بسیاری از ایرانیان دیگر البته موجب سرافزاری نام ایران در ژاپن شدند و جزو تجار خوش نام و موفق ژاپن قرار گرفتند، برخی از ایرانیان در کار فرش بسیار موفق شدند و ضمن معرفی فرهنگ ایران توانستند با شرکت های بزرگ ژاپنی روابط تجاری مناسبی را برقرار نمایند، برخی صاحب شرکت های بازرگانی موفق شدند و برخی نیز از کار در فعالیت های سخت نظیر ساختمانی تجربه آموختند و به تدریج شرکت های کوچکی را تاسیس به فعالیت ادامه می دهند.
تعدادی از ایرانیان در ژاپن هم در کنار کار به ورزش، عمدتا ورزش های رزمی پرداختند و با کسب مدارج بالا، پس از بازگشت به ایران، نسبت به آموزش جوانان ایرانی در داخل کشور، بسیار درخشیدند.
چند تن از دانشجویان چنان که پیشتر ذکر شد با دشواری هایی که در دانشگاه های ژاپن داشتند به سمت رئیس گروه و استادیار رسیدند و چند تنی نیز موفق به دریافت نشان امپراتوری ژاپن شدند.
نظر شما