تخریب کاری‌های عناصر تروریستی و مردم بلوچ

بنده چندین بار تلاش کردم که نه تنها نهادهای قدرتمند دولتی، بلکه حتی نزدیک‌ترین دوستان خود را از دغدغه های جوانان بلوچ و اجحافی که در حق آنان صورت می گیرد، آگاه کنم که اغلب این دوستان ناراحت می شدند.

بنده چندین بار تلاش کردم که نه تنها نهادهای قدرتمند دولتی، بلکه حتی نزدیک‌ترین دوستان خود را از دغدغه های جوانان بلوچ و اجحافی که در حق آنان صورت می گیرد، آگاه کنم که اغلب این دوستان ناراحت می شدند. اما اکنون اوضاع کاملاً تغییر کرده است. صبح روز شنبه 19 آبان، انفجار انتحاری در ایستگاه راه‌آهن کویته، رخ داد و مسئولیت این حمله را یک گروه تروریستی غیرمجاز بر عهده گرفت. این گروه ادعا کرده که هدف آنان چند نفر از مأموران امنیتی بودند که برای حفاظت از دولت آموزش دیده بودند. اما مواد منفجره وقتی منفجر می‌شود، تنها به اهداف از قبل تعیین شده محدود نمی‌شود. یک روز بعد از آن انفجار در روز یکشنبه، روزنامه‌ها از کشته شدن 26 نفر جراحت ده ها نفر دیگر ناشی از این انفجار خبر دادند که حکایت از بحرانی شدن اوضاع امنیتی در بلوچستان می کند. این حمله تروریستی در نهایت به‌طور غیرمستقیم به مردم عادی که به‌طور روزمره برای انجام امور خود در ایستگاه راه‌آهن بودند، آسیب رساند. کسانی که بشکل مفتخرانه مسئولیت حمله ایستگاه راه آهن کویته را بر عهده گرفتند، به هیچ وجه درک نمی‌کنند که در ماه‌های اخیر پس از آنکه احساس سرخوردگی خود را به نفرت محض تبدیل کردند و راه تروریسم را پیشه گرفتند، نه تنها باعث تسلیم دولت در برابر خواسته های آنان نمی‌شود، بلکه زمینه‌ساز اقدامات سخت‌گیرانه‌تری از سوی دولت خواهند شد.  نویسنده هایی مثل من اگر بخواهیم علت و عوامل تروریسم در بلوچستان را بیان کنیم، به نظر خیلی ها، به‌عنوان حامیان و تسهیل کنندگان تروریست‌ها قلمداد می شویم.

در سطح جهانی، گروه‌های مبارز برای حقوق خود همواره سعی داشته‌اند تا مشکلات خود را برای بخش‌های وسیع‌تر جامعه، به‌ویژه گروه‌هایی که در تدوین سیاست‌های دولتی نقش اساسی دارند، با درک همدردی به‌طور مناسب بیان کنند.  قتل وحشیانه کارگران فقیر (پنجابی) پس از پیاده کردن آنها از اتوبوس‌ها که برای اشتغال به بلوچستان رفته بودند، این مبارزه برای حقوق نه بلکه کاری است که مظلوم نمایان را به ظالم تبدیل می کند. در چنین شرایطی، دولت برای حفاظت از جان و مال شهروندان خود ممکن است به هر گونه اقدامی دست بزند. بنابراین، در روزهای آینده، ممکن است در روزهای آینده تعداد زیادی از جوانان بلوچ در فهرست افراد مفقودشده شامل شوند.

پیش از وقوع انفجار انتحاری در ایستگاه راه‌آهن کویته، مطالبه ای در پارلمان پاکستان بلند شد بود که به نهادهای دولتی این صلاحیت داده شود تا افراد مظنون به حمایت از تروریست‌ها را حداقل سه ماه در بازداشت خود نگه دارند. از میان احزاب سیاسی، تنها جمعیت علمای اسلام به رهبری مولانا فضل‌الرحمن به شدت با این درخواست مخالفت کردند. سازمان‌های غیردولتی که در پاکستان برای دفاع از حقوق بشر و حفاظت از حقوق انسان‌ها فعال هستند، اکنون به‌طور جدی تضعیف شده‌اند و نفوذ آنها در سال‌های اخیر کاهش یافته است. رویداد روز شنبه در ایستگاه راه‌آهن کویته می تواند توجیه و حق قانونی محکمی برای دولت مرکزی پاکستان ثابت شود که طرح «بازداشت سه ماهه مظنونان» را اجرایی کند. اما از طرف دیگر، اتخاذ این رویکرد برای مقابله با تروریست ها ممکن است به روند تولید گروه‌های جدید از داوطلبان فدایی منجر شود. ترور و وحشت چرخه ا  ی است که با هر چرخش بیشتر از قبل هولناک می‌شود. افرادی که منتظر استخدام فدایی‌های داوطلب هستند، هنوز درک نکرده اند که خانواده‌های معمولی بلوچ نه تنها از دولت بلکه از آنها نیز می‌ترسند. 

والدین بسیاری از جوانان، حتی دختران، در صورتی که از نظر اقتصادی قادر باشند، در ماه‌های اخیر در تلاش بوده‌اند تا فرزندان خود را به شهری دورتر از بلوچستان بفرستند تا تحصیل کنند و در صورت امکان، به‌طور دائمی در آنجا ساکن شوند. بلوچستان دیگر جایی برای ماندن و به «کار خود کار داشتن« باقی نمانده است. این ادعا را من بعد از شنیدن بسیاری از موارد واقعی به‌طور جدی بیان می‌کنم.

انفجار انتحاری یکی از حربه‌های معروف تروریستی است که سال‌ها توسط تندروهای تامیل در سری‌لانکا به‌عنوان سلاح اصلی استفاده می‌شد. اما این حربه نتوانست دولت سری‌لانکا را تسلیم کند، بلکه موجب شد تا اکثریت سنهالی‌ها به افراطی‌گری گرایش پیدا کنند. آنان رهبران سیاسی تام الاختیاری را راهی مجلس کردند که به نابودی نسل و زبان تامیل‌ها کمر بسته بودند. هرچند حکومت سنهالی ها، شورشیان تامیل را نابود کردند اما این موفقیت با ورشکستگی سریلانکا منجر شد. امروز، سنهالی ها و تامیل‌ها هر دو برای تهیه یک قطعه نان خشک  دست بدست هم داده اند.

تندروهای بلوچ اگرچه در حال حاضر با انجام حملات انتحاری در حال مبارزه با جامعه خود و زندگی اقتصادی آن هستند، اما اگر حملات به قطارها و اتوبوس‌ها ادامه یابد، کارگران حرفه ای از مناطق دیگر پاکستان برای کار به به بلوچستان نخواهند آمد. در نتیجه، طبقه متوسط در مناطق بلوچ از هم خواهد پاشید و کسب‌وکارهای کوچک نیز از بین خواهند رفت. با این حال، پروژه‌های اقتصادی بزرگ در این زمینه تأثیر چندانی نخواهند داشت و دولت با استفاده از تمامی قدرت و منابع خود به ایجاد راه‌های امن (که به آن‌ها تونل های امنیتی نیز گفته می‌شود) ادامه خواهد داد. به‌طور تدریجی، بلوچستان ممکن است از جریان اقتصادی اصلی جدا شود. اکثریت عظیم مردم بلوچ که سال‌هاست در دایره جنگ‌های دولت و افراطیون گیر مانده اند، سزاوار ترحم هستند، اما اکنون حتی بستگان خودشان زندگی آرام و بدون استرس نیز محروم شده‌اند.

نصرت جاوید

منبع:

https://dailyurducolumns.com/column/nusrat-javed/dehshat-gard-anasir-ki-takhreeb-kari-aur-baloch-awam.aspx

کد خبر 21819

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =