مقدمه
تاریخ تاسیس پاکستان و هویت در حال تحول آن توسط یک تعامل پیچیده از نیروهای مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیک شکل گرفته است. از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۴۷، هویت پاکستان یک موضوع ایدئولوژیک مورد مناقشه بوده است، زیرا رهبران این کشور در تلاش برای ایجاد تعادل بین هویت مذهبی و واقعیت های سیاسی بودند. عدم اطمینان ایدئولوژیک پیرامون بنیاد پاکستان، همراه با مبارزات مداوم آن برای تعریف رابطه خود با اسلام، منجر به یک دولت اسلام گرای رو به رشد شده است. با مرگ اسامه بن لادن و افزایش تداوم افراط گرایی مذهبی، این متن به بررسی نقش اسلام در شکل دادن به تاریخ اولیه پاکستان، اختلافات داخلی آن، و تحول ایدئولوژیک آن به کشوری که امروز می شناسیم می پردازد.
ایدئولوژی متضاد تأسیس پاکستان
ریشههای مبارزه ایدئولوژیک پاکستان را میتوان در حکومت استعماری بریتانیا در هند جستجو کرد. ناامنی سیاسی و فرهنگی که مسلمانان هند تحت سلطه بریتانیا با آن مواجه بودند، منجر به تقسیم مسلمانان هند به گروه های رقیب شد. اینها شامل سنت علیگره بود که هدف آن متعادل کردن پذیرش مدرنیته غربی با حفظ هویت اسلامی بود و سنت دیوبند که تأثیرات غربی را به نفع ارتدکس مذهبی رد می کرد.
از نظر سیاسی، مسلم لیگ به رهبری محمد علی جناح، به عنوان مدافع یک میهن مسلمان جداگانه به شهرت رسید و استدلال کرد که هویت متمایز مسلمانان در هند با اکثریت هندو پاک خواهد شد. با این حال، دعوت از پاکستان بدون منتقدان، از جمله احزاب مذهبی که با ایده تقسیم امت (جامعه) مسلمان مخالف بودند، اما نگرانیهای مشترکی در مورد هویت مسلمان تحت حکومت هندو داشتند، نبود. مسلم لیگ در نهایت پیروز شد و پاکستان در سال ۱۹۴۷ ایجاد شد. با این حال، این ایجاد مملو از ابهام بود، زیرا چشم انداز دولت جدید به ویژه در مورد نقش اسلام در حکومت و هویت خود دولت نامشخص بود.
ابهام دیدگاه پاکستان: سکولاریسم جناح و حل و فصل اهداف
عدم قطعیت ایدئولوژیکی پیرامون ایجاد پاکستان با رویکرد دوگانه جناح به دین و سیاست محصور شد. در حالی که جناح اغلب به خاطر دیدگاه سکولارش، به ویژه در سخنرانی خود در برابر مجلس مؤسسان در ۱۱ اوت ۱۹۴۷ به یاد میآید، تأسیس پاکستان، از بسیاری جهات، پاسخی عملگرایانه به نیازهای سیاسی آن زمان بود. سخنرانی جناح بر آزادی و برابری مذهبی تاکید کرد و مدعی شد که پاکستان دولتی خواهد بود که در آن افراد بدون دخالت دولت در انجام دین خود آزاد باشند. ادعای معروف او مبنی بر اینکه «مسلمانان مسلمان نیستند، نه به معنای دینی، بلکه به معنای سیاسی» نشان دهنده قصد او برای ایجاد یک دولت سکولار بر اساس اصول دموکراتیک است که در آن مذهب سیاست دولت را تعیین نمی کند.
با این حال، این دیدگاه سکولار تنها دو سال بعد با تصویب قطعنامه اهداف در سال ۱۹۴۹، که پایههای قانون اساسی آینده پاکستان را پایهگذاری کرد، تضعیف شد. این قطعنامه اعلام کرد که کشور پاکستان بر اساس اصول اسلامی، به ویژه آموزه های قرآن و سنت استوار خواهد بود. این آغاز پیوند رسمی بین اسلام و دولت بود، ارتباطی که به طور فزاینده ای توسط رهبران سیاسی برای متحد کردن مردم و توجیه سیاست های دولت ابزاری می شد.
نقش اسلام در تحکیم ملت
پس از استقلال، رهبری پاکستان با چالش تحکیم یک کشور تکه تکه شده، هم از نظر ایدئولوژیکی و هم از نظر سرزمینی، مواجه شد. ایجاد پاکستان یک جامعه عمیقاً دوپاره را پشت سر گذاشت، با جمعیتی ناهمگون که در مناطق دوردست جغرافیایی پراکنده شده بود. علاوه بر این، تهدید مداوم هند، به ویژه در مورد منطقه مورد مناقشه کشمیر، احساس ناامنی ایجاد کرد که رهبری این کشور با استفاده از اسلام به عنوان یک نیروی متحد کننده به دنبال رفع آن بود.
مفهوم جهاد در طول درگیری های کشمیر ۱۹۴۷-۱۹۴۸ به طور استراتژیک مورد استفاده قرار گرفت و افسران ارتش پاکستان با استناد به توجیهات مذهبی برای بسیج افراد قبایل برای تهاجم به کشمیر. این استفاده اولیه از اسلام برای مقاصد سیاسی سابقه ای را برای رهبران آینده پاکستان ایجاد کرد که مکرراً از اسلام برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات نظامی و اقدامات سیاسی استفاده می کردند. استفاده پاکستان از نیروهای نیابتی با انگیزه مذهبی در کشمیر و جاهای دیگر به نشانه سیاست خارجی این کشور، به ویژه در رقابت با هند تبدیل شد.
اسلام همچنین نقش کلیدی در رسیدگی به چالش های داخلی، از جمله بی ثباتی سیاسی و اختلافات فرقه ای ایفا کرد. در اوایل سال ۱۹۵۳، دولت با اعتراضات خیابانی مواجه شد که خواستار اعلام غیرمسلمان بودن احمدی ها، یک فرقه اقلیت مسلمان بودند. این موضوع که با افزایش افراط گرایی مذهبی همراه شد، با اعلام رسمی احمدی ها به عنوان غیرمسلمان در سال ۱۹۷۴ به اوج خود رسید. چنین نبردهای ایدئولوژیک در داخل پاکستان محدود به اقلیت های مذهبی نبود، بلکه به شخصیت های سیاسی نیز کشیده شد. فاطمه جناح، خواهر بنیانگذار پاکستان، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۶۵ با فتوایی علیه ایده یک رئیس دولت زن، بی اعتبار شد، بحثی که دهه ها بعد در چالش های سیاسی که بی نظیر بوتو با آن مواجه بود، دوباره ظاهر شد.
ایدئولوژی اسلامی و نخبگان سیاسی
در سالهای اولیه پاکستان، نخبگان نظامی و سیاسی، گرچه جهتگیری سکولار داشتند، نیاز به ترویج ایدئولوژی اسلامی را به عنوان ابزاری برای تقویت وحدت ملی تشخیص دادند. ژنرال ایوب خان، اولین حاکم نظامی پاکستان، از برجسته ترین چهره هایی بود که از این امر دفاع کرد. او استدلال کرد که اسلام شالوده ایدئولوژیکی است که پاکستان بر آن بنا شده است، و بنابراین، برای بقای این کشور ضروری است. دولت ایوب خان به دنبال این بود که این ایدئولوژی اسلامی را از طریق نهادهای تحت کنترل دولت، از جمله آموزش، تدوین کند، که روایتی از وحدت اسلامی را تقویت کرد و در عین حال همسایگان پاکستان، به ویژه هند را شیطانی جلوه داد.
با وجود ترویج ایدئولوژی اسلامی از بالا، همه شخصیت های سیاسی با این رویکرد موافق نبودند. رهبرانی مانند حسین شهید سهروردی که در دهه ۱۹۵۰ به عنوان نخست وزیر پاکستان خدمت کرد، هشدار دادند که تأکید بیش از حد بر ایدئولوژی اسلامی باعث تداوم احساسات تفرقهانگیز جمعی و جلوگیری از ایجاد یک جامعه واقعاً منسجم و دموکراتیک میشود. چشم انداز سهروردی برای پاکستان یک دیدگاه جامع و و حکمرانی مبتنی بر قانون اساسی بود که در آن مشروعیت دولت از رضایت مردم ناشی می شود نه از تعصبات مذهبی.
تغییرات ایدئولوژیک پاکستان و افراط گرایی مذهبی
تغییرات ایدئولوژیکی که در سال های اولیه پاکستان رخ داد، زمینه را برای ظهور افراط گرایی مذهبی در این کشور فراهم کرد. استفاده از اسلام به عنوان ابزاری برای انسجام ملی اغلب با واقعیتهای مذهبی و قومی مختلف پاکستان در تضاد بود. دستکاری سیاسی فزاینده اسلام منجر به دوقطبی شدن بیشتر مذهبی شد، همانطور که رفتار با اقلیت های مذهبی و ظهور ایدئولوژی های ستیزه جویانه نشان می دهد.
در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، نخبگان سیاسی و نظامی پاکستان به طور فزاینده ای به گروه ها و ایدئولوژی های اسلام گرا برای تقویت موقعیت خود در سیاست داخلی و خارجی متکی بودند. این تغییر زمانی به اوج خود رسید که پاکستان به پناهگاهی برای شبهنظامیان اسلامگرا تبدیل شد، با ظهور چهرههایی مانند اسامه بن لادن که یادآور جنگ ایدئولوژیک در داخل پاکستان بود.
نتیجهگیری: میراث اسلام در چشمانداز سیاسی پاکستان
از آنجایی که پاکستان همچنان با میراث تاسیس خود دست و پنجه نرم می کند، نقش اسلام در هویت ملی آن همچنان موضوعی عمیقا مورد مناقشه است. تاریخ اولیه این کشور، که با دیدگاه سکولار جناح و ظهور سیاستهای با انگیزه مذهبی مشخص شده است، ماهیت پیچیده و در حال تکامل هویت ایدئولوژیک پاکستان را منعکس میکند. از تصویب قطعنامه اهداف در سال ۱۹۴۹ تا استفاده از جهاد و شعارهای مذهبی در امور سیاسی و نظامی، اسلام بارها برای مقابله با چالش های داخلی و خارجی مورد استناد قرار گرفته است.
امروزه، با تداوم میراث افراط گرایی مذهبی در شکل دادن به چشم انداز سیاسی پاکستان، این کشور همچنان محل رقابت ایدئولوژیک است. اینکه آیا دیدگاه اصلی جناح از یک پاکستان متکثر و فراگیر هرگز به طور کامل محقق خواهد شد یا خیر، نامشخص است. با این حال، مبارزه مستمر ملت با جایگاه اسلام در هویت و سیاست آن، یادآور پیچیدگیهای ملتسازی در شرایط پسااستعماری است.
منبع: https://www.hoover.org/research/islam-and-early-history-pakistan
نظر شما