"گرگوار نارگاتسی"، شاعر و عارف قرن دهم ارمنی است. کتاب فغان نامه نارگاتسی بزرگ ترین اثر ادبی قرون میانه ارمنی محسوب می شود و تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و مورد توجه محققین قرار گرفته است. فغان نامه گرگوار مجموعه ای است از راز و نیازهای عارفانه با خداوند. انسان نارگاتسی خود را مسؤول تمامی گناهان نوع بشر از اولین انسان تا آخرین آنان می داند و باور دارد به کفاره همین گناهان از اصل خویش یعنی از ذات خداوندی به دور افتاده و به وادی رنج و عذاب تبعید شده است. پس بر او واجب است که با اعتراف و توبه دست استغاثه به سوی آفریدگار برافرازد و با امید به رحمت بیکران وی به بازگشت به سوی معبود و وحدت با وی امیدوار گردد. برای بررسی مضمون بازگشت به اصل نارگاتسی لازم است قبلا به زندگی و آثار او و نیز به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان او اشاره شود و سپس مهم ترین اثر باقی مانده از این شاعر عارف با عنوان فغان نامه گرگوار تجزیه و تحلیل، و مضامین عرفانی و ویژگی های ساختاری و سبکی اثر بررسی و با ادبیات مسیحی و اسلامی مقایسه شود.
زندگی نارگاتسی
"گرگوار نارگاتسی"، طبق شواهد قریب به یقین در سال ۹۵۱ میلادی در یکی از روستاهای سواحل جنوبی دریاچه وان (اکنون در ترکیه) متولد شد و در سال۱۰۰۳ چشم از جهان فرو بست. مادرش اندکی پس از تولد گرگوار در گذشت و پدرش خسرو، سرپرستی او و برادر بزرگترش هوانس را به آنانیا نارگاتسی عموی همسر متوفی خود، از راهبان سرشناس وانکِ نارِک سپرد و خود نیز لباس روحانیت به تن کرد و به مقام اسقفی رسید. به این ترتیب کودکی و بلکه به واقع تمامی عمر گرگوار در دیر نارک سپری شد اما آوازه تقوی و تقدس او به مرور در سراسر سرزمین ارمنستان پیچید و نامش به عنوان بزرگ ترین شاعر و ادیب قرون میانه در تاریخ ادبیات کهن سال ارمنی و نیز در ذهن نسل های آینده به ثبت رسید. از جزئیات زندگی نارگاتسی اطلاع چندانی در دست نیست ولی از همان مختصری که به صورت مکتوب یا در شکل روایات عامیانه متعدد باقی مانده کاملا مشهود است که معتکف بزرگ دیرِنارِک حتی در خلوت و تنهایی عظیم خویش از تعقیب و تهدید عمال تفتیش عقاید در امان نبوده و از محاکمه ای که عده ای از امرا و علما به اتهام ارتداد و فرقه گرایی برای وی ترتیب داده بودند به طرزی معجزه آسا جان به در برده است. قابل ذکر است که هم پدرش خسرو آندزواتسی و استاد و ولی او آنانیا نارگاتسی از جانب جاثلیق اعظم وقت به ارتداد و فرقه گرایی متهم و به نوشتن اعتراف نامه و دفاع از ارتدکس بودن خود وادار شده اند. البته آثار باقی مانده از گرگوار نارگاتسی هیچ گونه انحراف اصولی را از مبانی فقهی کلیسای مسیحی ارمنی نشان نمی دهند، برعکس رساله مفصلی به قلم او در محکومیت فرقه باقی مانده است که قبلا به برخی مطالب اشاره شد. ولی از شواهد فوق و بسیاری شواهد دیگر چنین بر می آید که روزگار او تمامی مشخصات یک دوران گذر و دگرگونی را داراست و در چنین زمانهای هیچ اهل خرد و هیچ جویای حقیقتی از خطر ابهام و افترا در امان نیست و این تصادفی نیست که در فغان نامه نارگاتسی کلمه مفتری کرارا مترادف شیطان آمده است. اما آن چه موجب شهرت نارگاتسی بین عموم ارامنه شده آن است که وی یکی از قدیسین کلیسای ارمنی است که کتابش بعد از کتاب مقدس بزرگ ترین کتاب مذهبی ارامنه محسوب می شود و این قوم قرن ها به قدرت اعجازآمیز این کتاب در معالجه امراض روحی و جسمی بیماران ایمان داشتند، چنان که آن را بر بالین بیماران قرائت کرده و زیر سر آنان قرار می دادند. روایات عامیانه نیز که درباره او سینه به سینه نقل گشته و نام او را در دل های عارف و عامی زنده داشته است حکایت از کرامات متعدد او دارد.
فغان نامه گرگوار که در ادبیات ارمنی به نارِک معروف است و توسط آزاد ماتیان به فارسی ترجمه شده آخرین اثر نارگاتسی و بزرگ ترین اثر اوست. به غیر از این کتاب مناجات آثار دیگری از وی برجای مانده که از آن جمله تأویل غزل های حضرت سلیمان، چند نوشته ی مذهبی در مدح صلیب، کلیسا و غیره و مهم تر از این ها مجموعه بسیار زیبا و ارزشمند نغمه ها و گنج ها که از شاهکارهای شعری ادبیات قرون میانه ارمنی محسوب می شود را باید نام برد. آن چه این گروه از اشعار نارگاتسی را از شعر ماقبل خود متمایز و برجسته می کند ویژگی های خلاقیت فردی و مهارت های بی سابقه کلامی است. این اشعار همگی نمایان گر تجربه ای کاملا شخصی و اصیل اند که با جوششی بی مهار، قالب و کلیشه های خشک و متداول ادبیات آیینی را در هم ریخته، واکنش های بکر و بی واسطه انسان زنده را در برابر شگفتی های عالم به نمایش می گذارند. فغان نامه گرگوار مجموعه ای است از راز و نیازهای عارفانه که در قالب مناجات نگاشته شده اند و از این نظر این کتاب در متن یک سنت دیرپا و عالم گیر قرار می گیرد که نمونه های آن را در ادبیات عرفانی همه اقوام و ادیان کم وبیش می توان یافت و بارزترین نمونه همانا زوبر داوود است که نارگاتسی خود، آن ها را به عنوان منشا و الهام بخش راز و نیازهای خود معرفی می کند. هدف از نگارش فغان نامه
چنان که اشاره شد، زمانه ی نارگاتسی یک دوران بحران و آشفتگی است. یکی از ویژگی های چنین دورانی در تاریخ ادیان همانا به وجود آمدن جنبش های عرفانی است، چنان که امانوئل آژرتر به درستی اشاره کرده است: «در دوران های بحرانی و در زمان بی یقینی است که انسان ها بیشتر از هر زمان دیگر نگران این مسأله می شوند که آیا سرنوشت دژم و پریشان آن ها به همین ماجرای زمینی محدود می شود، یا این که قادرند از فضای سنگین و مهروموم شده که آن ها را احاطه کرده است و آنان را می کشد خلاصی یابند». اما ارزش واقعی این دعاها در آن است که نویسنده از تکرار مضامین متداول پای فراتر نهاده و به کاوشی ژرف و صادقانه در اعماق تاریک روح انسانی دست می یازد. او با چراغ پرفروغ ایمان تاریک ترین زوایای ضمیر جمعی زمانه را با حساسیتی کم نظیر و از درون تجربه ای شخصی روشن ساخته خود و دیگران را به اعترافی بی ترحم رهنمون می سازد. انسان در نظر نارگاتسی گرچه به تمثال خداوند آفریده شده ولی گرفتار دسیسه شیطان گشته و با وی هم پیمان شده است و تنها امید رهایی از دام دسیسه گر، توبه کردن و امیدوار بودن به رحمت و شفقت خداوند است که در وجود حضرت عیسی تجسم یافته است.
انسان نارگاتسی در جست وجوی معصومیت ازلی است. انسانی در جست وجوی وحدت و آرامش در جهانی آشوب زده و ناهنجار. «زندگی در این عالم دریایی است توفانی و روحم در تهاجم مداوم و بی لجام امواج در زورق تنم در تلاطم است.» انسانی که نارگاتسی تصویر می کند مجموعه ای است از عناصر متضاد که با یکدیگر پیوسته در جدال و تعارض اند. او در عین حال غول و فرشته است و این تضاد منشاء تمامی رنج ها و ناکامی های اوست، چرا که تضاد، تردید را می زاید و تردید، اراده را سست می کند و سستی اراده، انحطاط و سقوط را در پی دارد.
اما نارگاتسی از این جدال درونی نمی هراسد. او مبارزه را با تمامی وجود خویش می پذیرد و با چشمی باز و دلی بیدار، زشتی ها را عریان و انسان غافل و راه گم کرده را در برابر وجدان خفته خویش قرار می دهد. نارگاتسی بر ضعف ها و سستی های انسان کاملا آگاه است و می داند که کم ترین لغزشی ثمره ی تمامی کوشش های وی را باطل و بی اعتبار می کند، پس به رحمت و سفقت بی پایان مسیحایی امید می بندد و به پیروی از معبود خویش عیسی مسیح، تمامی گناهان بشری را به خود نسبت داده از برای همگان طلب آمرزش می کند. کتاب نارگاتسی موقعیت انسان را در جهانی آشفته و نابه سامان استادانه باز می نماید.
انسانی که شاهد از هم پاشیدن ارزش های معنوی است و تکیه گاهی از برای روح سرگشته خویش نمی یابد، به هیچ پیوند و رابطه ای دل نمی بندد، آتش عشق در وجودش به سردی می گراید و شعله شهوت در درونش زبانه می کشد. انسانی که بیگانه از خویش و از خدای خویش بی اختیار خود را به گردباد هوس ها و حوادث سپرده و امید رستگاری را از دست داده است. «دام مستور است و دام گذار نامریی. حال ناپایدار است، گذشته مجهول و آینده نیز گمانی بیش نیست. من طبعی بی قرار و مرددم، با قدم هایی لرزان، افکاری پریشان و رفتاری ناپرهیزکار. شهواتم غالب، تنم گران بار از گناه و امیالم دنیا پرستانه». آیا این انسان درمانده و مضطرب، این موجود حیران هراسان تنها انسان قرن دهم است و آیا نارگاتسی همچون بسیاری از فرهیخته گان تاریخ، از فاصله یک هزارساله درباره انسان امروز سخن نمی گوید؟ در این که آیا نارگاتسی به زبان و ادبیات اسلامی آشنا بوده باشد، شواهدی در دست نیست ولی استیلای بیش از دویست ساله اعراب بر ارمنستان نمی توانست علما و دانشمندان ارمنی را نسبت به فرهنگ اسلامی بی تفاوت بگذارد، چنان که در موارد بسیاری ما شاهد تبادل فرهنگی بین افراد اهل فن، محافل علمی و همچنین عامه مردم هستیم. لازم به ذکر است که بعضی از محققین ارمنی برخی نوآوری های نارگاتسی را نتیجه تماس و تأثیرپذیری او از ادبیات عرب و به ویژه نثر مسجع دانسته اند.
از جمله آرشاک چوبانیان، محقق و ادیب بزرگ ارمنی، از اولین کسانی است که به تأثیر ادبیات عرب بر هنر گرگوار نارگاتسی اشاره نموده و آن را امری مشهود دانسته است. اسقف گیود قازاریان، محقق دیگر ارمنی، نیز صنعت شعری نارگاتسی را تماما شرقی و متأثر از فنون بلاغی عربی ـ فارسی می داند. همچنین ژان مصریان در مقدمه مفصلی که بر ترجمه فغان نامه گرگوار به زبان فرانسه نگاشته است، عقیده دارد که تاکنون به مسأله تأثیر ادبیات عرب و اسلامی بر ادبیات ارمنی در قرون میانه کم تر توجه شده است و خود با ذکر شواهدی، به ارتباط نزدیک گریگوار ماگیستروس ادیب و سیاست مدار قرن یازدهم ارمنی، با امیرزادگان عرب، منوشه و ابراهیم، اشاره می کند. لازم به ذکر است کاربرد قافیه در شعر ارمنی به توسط همین شخص و با تأثیر از ادبیات عرب مرسوم گشته است.
مصریان خود عقیده دارد گریگور نارگاتسی اگر چه به شعر مقفی دست نیافته (وی تنها در یکی از گفتارهای فغان نامه، قافیه را به کار برده و آن را تقلید از زاری و شیون های عامیانه ذکر می کند) ولی در سراسر فغان نامه از نثر مسجع با استادی کامل استفاده کرده، که این امر را بدون شک باید به تأثیر ادبیات عرب و ایرانی نسبت داد. اما مشترکات تنها به شباهت های صوری محدود نمی شود.
خواننده فارسی فغان نامه گرگوار، بدون شک متوجه شباهت های آشکار این اثر با مناجات نامه های مشهوری چون صحیفه سجادیه و مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری و دیگران خواهد شد.
این سوگ نامه، سرشار از تعبیرها و اشارات متعددی از کتب مقدس عهد عتیق و عهد جدید است که البته برای نویسندگان مسیحی امری طبیعی است، اما نکته قابل توجه که اسقف گیود قازاریان هم به آن اشاره دارد، شباهت مضامین و تصاویری است که در گفتار نهم بند الف فغان نامه، و آیه ۳۷ سوره لقمان از قرآن کریم مشاهده می شود که مشکل بتوان آن را امری تصادفی به شمار آورد. «و اگر همه درختان روی زمین قلم شوند و دریا مرکب و هفت دریای دیگر به مددش بیایند، سخنان خدا پایان نمی یابد و خداوند پیروزمند و حکیم است».
نارگاتسی از این تصویر برای اشاره به کثرت گناهان خویش استفاده کرده است. «زیرا اگر دریایی را جوهر کنم و دشت های پهناور را همچون کاغذ بگسترانم و از تمامی نیهای بیشه زاران قلم ها سازم تنها جزئی از اعمال ناصواب خویش را نتوانم نگاشت. و اگر تمامی کاج های لبنان را تصرف کرده شاهین ترازو سازم و کوه آرارات را در کفه عدالت قرار دهم، با گناهان من برابری نتوانند کرد» (گفتار نهم، ص۴۷). فغان نامه گرگوار پیوسته مورد توجه محققان و نویسندگان ارمنی بوده و به دفعات متن اصلی آن که به زبان قدیم ارمنی گرابار است به ارمنی معاصر برگردانده شده است. همچنین این کتاب به طور کامل یا قطعاتی از آن به زبان های فرانسه، انگلیسی،روسی، ایتالیایی، ترکی، عربی، فارسی و غیره ترجمه شده است.
دیدگاه های فلسفی و عرفانی "گریگور نارکاتسی"
"گریگور نارکاتسی"، به عنوان یکی از برجستهترین عارفان و شاعران ارمنی، دیدگاههای فلسفی و عرفانی عمیقی داشت که در آثارش به وضوح منعکس شدهاند. او به شدت بر ارتباط مستقیم و شخصی با خداوند تأکید داشت و باور داشت که انسان میتواند از طریق دعا، توبه و عشق به خداوند به کمال معنوی دست یابد.
یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه او، **توبه و فروتنی** است. او معتقد بود که انسان باید با پذیرش ضعفها و گناهان خود، به سوی خداوند بازگردد و از او طلب بخشش کند. این دیدگاه در اثر مشهور او، "فغاننامه" یا "نارک"، به وضوح دیده میشود.
دیدگاه فلسفی گرگور نارکاتسی عمیقا ریشه در عرفان مسیحی داشت و از تاملات روحانی و معنوی او درباره خدا، انسان، و جهان پیرامونش سرچشمه می گرفت. او جهان را به عنوان محلی برای تجربه حضور الهی و کشف رابطه نزدیک میان خالق و مخلوق می دید. در تفکرات او، دوگانگی میان گناه و رستگاری، ضعف انسان و قدرت الهی، و تلاش برای اتصال به عشق الهی به شدت برجسته است.
همچنین، "گریگور نارکاتسی" به **عشق الهی** به عنوان نیرویی که انسان را به سوی خداوند هدایت میکند، باور داشت. او عشق را به عنوان پلی میان انسان و خداوند میدید و معتقد بود که این عشق میتواند انسان را از محدودیتهای دنیوی رها کند.
او همچنین تأثیر زیادی بر موسیقی کلیسایی ارمنی داشت و بسیاری از سرودهای مذهبی او در کلیساهای ارمنی خوانده میشوند.
همچنین، آثار او نه تنها به عنوان نوشتههایی مذهبی، بلکه به عنوان آثار ادبی بزرگ شناخته میشوند. سبک نوشتاری او ترکیبی از شعر، دعا و تفکر عمیق فلسفی است که الهامبخش نسلهای بعدی شده است.
منابع: دوهفته نامه "هویس" شماره ۱۳۰
http://www.azadmatian.com
نظر شما