جهان عرب‌ از عقب‌گرد تا بیداری؛ چه زمانی از نقش قربانی خارج خواهیم شد؟

دکتر جاسم الجزاع، پژوهشگر کویتی تاریخ و سیاست در یادداشتی در روزنامه الشرق قطر به بحث بحران هویتی و انفعالی بودن جهان عرب می پردازد که از چند منظر قابل توجه است.

وی در این یادداشت می نویسد:

حالا که فریادها در جهان عرب‌ بلند شده و واقعیت‌ها در میان آتش جنگ‌ و رویاهای ما گم شده، این پرسش‌ در ضمیر کسانی که دلسوز امت عرب هستند، گُر می گیرد که تا کِی باید ما عرب‌ها در نقش قربانی باقی بمانیم؟ تا کی باید به توهمات توطئه دل ببندیم و در سوگ خرابه‌های‌مان اشک بریزیم، در حالی که پرچم‌ دیگر ملت‌ها بر ویرانه‌های سرزمین‌مان برافراشته شده است؟ عجیب است برای ما و دوران ما، دورانی که عرب‌ در میان گذشته‌ای که اجداد ساخته‌اند و وضعیت فلجی که در آن افسوس می‌خورد فقط به معجزه‌ای که از آسمان بیفتد چشم دوخته‌است، بدون آنکه دست‌مان را دراز کنیم و سرنوشت‌مان را از میان دندان‌های تبعیت، سردرگمی، تسلیم و خضوع بیرون بکشیم.

بله اعراب در روایت گری اشغال، استعمار و خیانت استاد شده‌اند، بدون آنکه از خود بپرسند: ما چه کرده‌ایم؟ چگونه می‌توانیم این سقوط آزاد را متوقف کنیم؟ چطور شد که به امتی تبدیل شدیم که در گریه کردن استاد است اما در عمل و اقدام ضعیف؟ کی باید از این گذشته‌مان با حسرت دست برداریم و برخیزیم تا آینده‌ای بسازیم که شایسته عظمت اعراب باشد، همان عظمتی که خودمان به دست خودمان دفن کردیم؟

امت عربی بیش از یک قرن است که به طور ماهرانه‌ای نقش قربانی را بازی می‌کند. فرهنگ ضعف و ناتوانی، ذهن‌ بسیاری از عرب‌ها را تسخیر کرده و توهم توطئه را به عنوان بهانه‌ای برای تنبلی و فرار از مواجهه با خود ترویج می‌دهد. ما قدرت‌های خارجی را به عنوان عامل مصیبت‌هایمان سرزنش می‌کنیم، در حالی که فساد دولت‌های عربی، انفعال مردم‌مان، تکه‌تکه شدن وحدت‌مان توسط خودمان و رسانه‌هایمان که ما را فریب می‌دهند نادیده می‌گیریم. هر زمان هم که یک ملت به پیشرفت می‌رسد، موفقیت آن را به عنوان یک بازی از بازی‌های استعمار می‌پنداریم، در حالی که در این عقب‌ماندگی‌ که خود ساخته‌ایم غرق شده‌ایم و آن را به عنوان سرنوشتی غیرقابل تغییر پذیرفته‌ایم.

به هر حال، برای اینکه واقع‌بین باشیم، باید شروع کنیم به بازسازی ذهنیت عربی. ما به یک انقلاب فکری واقعی نیاز داریم که ذهنیت قربانی را از ذهن‌هایمان پاک کند و به جای آن، ارزش‌ ابتکار و اقدام را در آن‌ بگنجاند، به دور از هرگونه خودزنی یا حواله دادن شکست‌ها به دیگران. این تنها از طریق ایجاد یک فضای سیاسی که بررسی مشکلات برایش اهمیت دارد و همچنین آموزشی آگاهانه، ممکن است. آموزشی آگاهانه، نه آموزشی حافظه‌ای، ما به آموزشی نیاز داریم که متفکران و خلاقانی را پرورش دهد که دیدگاهی جدید دارند و امت را به پیش می‌برد. به موازات این امر، باید «مؤسسات واقعی» ساخته شوند. چرا که کشورهای قدرتمند از مؤسسات پایدار برخاسته‌اند نه از اشخاص زودگذر. ما به دستگاه قضایی مستقل، رسانه‌ آزاد، و اقتصادی تولیدی نیاز داریم که فرصت‌ خلق کند و اراده ملی را از تبعیت از قدرت های خارجی آزاد کند، بدون آنکه منتظر نجات‌دهنده‌ای باشیم که ممکن است هرگز نیاید. احیای این پروژه سرنوشت‌ساز و وحدت عربی، یک ضرورت است. این پروژه‌ باید به وضعیت و دیدگاه‌های دوره معاصر تکیه کند، از منافع مشترک شروع کرده و اختلافات ساختگی میان کشورهای عربی را کنار بگذارد. اما از همه مهم‌تر، باید فرهنگ کار و دستاورد و نه فرهنگ شکایت و گله را ترویج کنیم، چون آینده منتظر کسانی نمی‌ماند که در اشک ریختن استاد هستند، بلکه منتظر کسانی است که برنامه‌ای روشن برای اصلاح و اقدام دارند.

چند ملاحظه

یادداشت دکتر جاسم الجزاع را می‌توان بازتابی از یک دغدغه مهم فرهنگی در جوامع عربی دانست که در آن، مسئله فرهنگ انفعال و نقش ذهنیت قربانی در رکود تمدنی منطقه مطرح می‌شود. نویسنده از وضعیتی سخن می‌گوید که طی آن، فرهنگ عربی معاصر بیش از آنکه تولیدکننده فکر، علم و نوآوری باشد، در چرخه‌ای از عتاب اوضاعِ گذشته، پذیرش توطئه‌های خارجی به‌عنوان علت مشکلات، و انتظار برای تغییرات بیرونی گرفتار شده است.

۱. نقد فرهنگ انفعال و ذهنیت قربانی

الجزاع بر این باور است که ذهنیت قربانی که در ادبیات اجتماعی و رسانه‌ای جهان عرب همچنان جریان دارد، مانعی در برابر پیشرفت فکری و تمدنی است.

بخش عمده‌ای از این ذهنیت در فکر عربی از تجربه مستقیم استعمار طی دو سده گذشته ناشی می‌شود. از زمانی که قدرت‌های استعماری اروپایی بسیاری از کشورهای عربی را تحت سلطه خود درآوردند، ساختارهای بومی را به‌شدت تضعیف کردند. در گفتمان‌های فرهنگی و آموزشی، این دوره همواره به‌عنوان مقطعی از ظلم خارجی و عامل اصلی عقب‌ماندگی مطرح شده است. البته، ذهنیت قربانی در جهان عرب ارتباطی نزدیک با نظریه‌های توطئه نیز دارد. به دلیل نبود شفافیت حاکمیتی، بسیاری از مردم، حوادث سیاسی و اجتماعی را نتیجه توطئه‌های خارجی می‌دانند. برای مثال، "بهار عربی پروژه‌ای طراحی‌شده توسط آمریکا و اسرائیل تعریف می‌شود. همچنین شکست‌های اقتصادی برخی کشورها به‌جای ضعف مدیریت، به دخالت‌های خارجی نسبت داده می‌شود.

بر این اساس، روایت‌های تاریخی و رسانه‌ای اغلب بر ستم‌دیدگی، استعمار، و توطئه‌های غربی یا توطئه دولت های غیرعربی تأکید دارند، بی‌آنکه روایتی پویا از نوآوری، اصلاح و پیشرفت فرهنگی ارائه دهند. این مسئله به نوعی باعث تولید فرهنگی شده که بیشتر مصرف‌کننده دانش و تکنولوژی غربی است تا تولیدکننده آن.

2.  نقش نهادهای فرهنگی و آموزشی در بازتولید این ذهنیت

الجزاع ریشه‌های این بحران را در نظام آموزشی، رسانه‌ها و گفتمان‌های فرهنگی می‌بیند. وی بر این باور است که نظام آموزشی در جهان عرب، عمدتا حافظه‌محور و فاقد قدرت پرورش تفکر انتقادی و نوآورانه هستند. از سوی دیگر، رسانه‌های عربی نیز اغلب به جای ترویج گفتمان پیشرفت، در تقویت احساس قربانی‌بودن و دامن‌زدن به نارضایتی عمومی نقش دارند.

۳. راهکار: انقلاب فکری و بازسازی فرهنگی: الجزاع راه‌حل را در ایجاد تغییر بنیادین در تفکر عربی می‌بیند:

  • ایجاد نظام آموزشی جدید که دانش‌آموزان را به جای حفظ کردن، به تفکر و خلاقیت تشویق کند.
  • تغییر در سیاست‌های رسانه‌ای برای عبور از روایت‌های منفی و ترویج روحیه امیدباورانه.
  • گذار از شخصیت‌محوری به نهادسازی، تا حرکت‌های فرهنگی و تمدنی وابسته به افراد خاص نباشد.
  • پرورش فرهنگی که به جای شکایت از وضعیت موجود، راه‌حل‌های عملی برای تغییر ارائه دهد.

مقاله جاسم الجزاع را می‌توان در چارچوب موجی از تحولات فکری در جهان عرب بررسی کرد که در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از تحولات موسوم به بهار عربی شاهد آن بوده‌ایم. بسیاری از روشنفکران و دانشگاهیان جهان عرب به این نتیجه رسیده‌اند که ضعف فرهنگی، نبود نهادهای مدنی قدرتمند و عدم استقلال فکری، از مهم‌ترین عوامل تداوم بحران‌های سیاسی و اجتماعی در منطقه‌اند. همین دغدغه نیز باعث شده تا در کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر، البته به صورتی غیرجامع، سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در حوزه فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای صورت گیرد تا تحولی در این زمینه ایجاد شود. از جمله:

  • برنامه‌های اصلاحات آموزشی در امارات و اخیرا در عربستان که به سمت کاهش آموزش سنتی و تقویت مهارت‌های تفکر انتقادی حرکت می‌کند.
  • ایجاد مراکز تحقیقاتی و فکری در این کشورها بخصوص در قطر و امارات که هدف آنها پرورش نسل جدیدی از پژوهشگران و متفکران با نگرشی نوین است.
  • رشد تولیدات فرهنگی مستقل مانند سینما، ادبیات و موسیقی که تلاش دارد تصویر جدیدی از هویت عربی در خلیج فارس ارائه دهد.

نگاه انتقادی به مقاله الجزاع:

  1. در حالی که هدف نویسنده در نقد ذهنیت قربانی‌پنداری و ایجاد تغییرات فرهنگی قابل تأمل است، اما وی به‌طور ضمنی از اهمیت مداخلات و توطئه‌های غربی غافل می‌شود. این موضوع به‌ویژه در جهان عرب که هنوز شاهد آثار مستقیم استعمار و مداخلات غربی است بسیار حائز اهمیت است. واقعیت آن است که غرب همچنان از طریق سیاست‌های اقتصادی، نظامی و رسانه‌ای در شکل‌دهی به شرایط منطقه نقش دارد و نمی‌توان این نقش را انکار کرد. برخلاف آنچه الجزاع تلویحاً القا می‌کند، استعمار و مداخلات خارجی، نقش غیرقابل‌انکاری در عقب‌ماندگی کشورهای اسلامی و عربی داشته‌اند. از تقسیم‌بندی استعماری منطقه در سایکس-پیکو گرفته تا اشغال عراق و پروژه‌های نفوذ غربی، بسیاری از تحولات منطقه مستقیماً تحت تأثیر دخالت‌های خارجی بوده‌اند.

بنابراین، تقلیل این موضوع به صرف «ذهنیت قربانی» را نمی توان منصفانه دانست.

  1. البته که پذیرش نقش استعمار و توطئه‌های غربی به معنای غرق‌شدن در نگاه منفعلانه نیست. کشورهای اسلامی و عربی باید با حفظ هشیاری نسبت به برنامه‌های غربی، مسیر توسعه مستقل خود را دنبال کنند. بنابر این، نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای باید این دو بعد را هم‌زمان تقویت کنند: نه تسلیم توهم توطئه شوند، نه نقش مداخلات خارجی را نادیده بگیرند.

از منظر سیاستگذاری اما توجه به چند ملاحظه اهمیت راهبردی دارد:

  • شناخت تحولات فکری جدید در جهان عرب و تعامل با نخبگان فرهنگی‌ای که به دنبال اصلاح و بازسازی هویت عربی‌ هستند بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد.
  • این فضای گفتمانی برای تقویت همکاری‌های فرهنگی، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند تولیدات فکری، پژوهشی و رسانه‌ای قابل بهره‌گیری و استفاده است. به ویژه آنکه معمولا رسانه‌های رسمی عربی در کشورهای خلیج فارس به راحتی به غلبه چنین گفتمانی تن نمی‌دهند.
  • به نظر می‌رسد که باید بیش از پیش به تغییرات در نگاه به فرهنگ و تمدن اسلامی در جهان عرب، و نقش آن در ارائه یک روایت تمدنی جدید توجه نمود. هر چند شاید چنین صراحتی در فضای گفتمانی و رسانه‌ای جوامع خلیجی همچنان با استقبال چندانی همراه نشود.
  • مقاله دکتر الجزاع بازتاب‌دهنده یک چالش عمیق فرهنگی در جهان عرب است که میان سنت و تجدد، انفعال و کنش‌گری، و ذهنیت قربانی و ذهنیت خلاق در نوسان است. از این منظر، شناخت این رویکردها بسیار حائز اهمیت است، چراکه می‌تواند زمینه‌ای برای تعاملات فرهنگی سازنده‌تر با کشورهای عربی را فراهم سازد.

لینک مقاله در روزنامه الشرق:   https://shrq.me/opbfcfa       

کد خبر 23522

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =