مقدمه: تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ارمنستان تنها در برخی از سیاستهای داخلی خویش استقلال داشت و طراحی و اجرای سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی توسط مسکو صورت میگرفت. در این زمان به دلیل برخی ملاحظههای سیاسی، دولتمردان کرملین از مراودات مردم ارمنستان با ارامنه ایران جلوگیری میکردند؛ به همین دلیل روابط این کشور با ایران در سطح نازلی قرار داشت و تنها به مهاجرت تعدادی از ارامنه ایران به ارمنستان خلاصه میگردید. بعد از استقلال ارمنستان در تاریخ 21 سپتامبر 1991 به دلیل مشکلات به ارث رسیده از دوران حکومت سوسیالیستی، جنگ اول قره باغ با جمهوری آذربایجان، لزوم ارتباط با همسایگان، نیازهای مختلف اقتصادی و ناتوانی داخلی برای تأمین آنها، نگاه دولتمردان ارمنی را به خارج معطوف نمود.
قبل از آغاز بحث، این نکته قابل ذکر است که اهداف سیاست خارجی ارمنستان را باید در موقعیت ویژه جغرافیایی – سیاسی و تاریخ این کشور جستجو نمود؛ زیرا این مسئله تأثیر بسیار زیادی بر سیاستهای داخلی و خارجی ارامنه برجای گذاشته است. مهمترین هدف این کشور بعد از کسب استقلال را میتوان تضمین بقا و تأمین امنیت ملی بر شمرد. قرار گرفتن ارمنستان در میان سه قدرت منطقهای یعنی ایران، روسیه و ترکیه با سیاستهای متضاد، تأمین این هدف را حایز اهمیت بسیار نموده است. بنابراین برقراری روابط متقابل با قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای برای تأمین امنیت ملی با عنوان «سیاست تکمیل متقابل» از سوی مقامات ایروان با جدیت دنبال میشود تا از تأثیر نامناسب رقابت قدرتهای مؤثر دراین کشور کاسته شود. در این میان در عرصه روابط ارمنستان با همسایگان خویش، وجود اختلافات تاریخی این کشور با ترکیه و جمهوری آذربایجان از یک طرف و سابقه دیرینه دوستی دو ملت ایرانی وارمنی از طرف دیگر، روابط با ایران در سیاست خارجی ارمنستان از جایگاه ویژهای برخوردار شده است. با این مقدمه، به بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان بعد از فروپاشی شوروی، میپردازیم.
تاریخ روابط دوجانبه
روابط ایران و ارمنستان از نظر تاریخی یکی از قدیمیترین روابط میان ملتها به شمار میرود. سابقه این روابط به حدود سه هزار سال پیش بازمیگردد. نام ارمنستان برای اولین بار در کتیبه داریوش در بیستون که مربوط به سال 521 قبل از میلاد است، دیده میشود. با قدرت گرفتن امپراتوری هخامنشی در ایران، ارمنستان در قلمرو این امپراتوری قرا گرفت و پس از آن در دورههای مختلف، زیر سلطه ایرانیان بود. در این میان، طولانیترین سابقه استقلال ارمنستان به دو سده بعد از استیلای اعراب بر ایران باز میگردد. در این دوره ارامنه توانستند در حدود دویست سال، استقلال خویش را تجربه نمایند. با استیلای امپراطوری عثمانی بر آسیای صغیر از یک طرف و تسلط صفویه بر فلات ایران از طرف دیگر و تقسیم ارمنستان به دو قسمت در نیمه نخست سده هفدهم، فصل جدیدی در تاریخ ارامنه و روابط ارمنستان و ایران آغاز شد. وجود جنگهای متعدد بین ایران و عثمانی و تشویق شاه عباس به مهاجرت ارامنه به ایران، باعث گردید تعداد زیادی از ارامنه به سرزمینهای مرکزی ایران مهاجرت نمایند و مناسبات نزدیک بین ایرانیان و ارامنه برقرار شود. ارامنه در مدت کوتاهی توانستند جایگاه خود را در جامعه ایران به دست آورده و به عنوان افرادی کوشا و کارآمد در بین ایرانیان معروف شوند.
ملت مهماننواز ایران نیز ارامنه مهاجر را در میان خود پذیرا شدند و با آنان با انصاف و مروت رفتار نمودند و حقوقی برابر با سایر اعضای جامعه برای آنان قایل شدند. در حالی که ارامنه ساکن در آسیای صغیر زیر حاکمیت سلاطین عثمانی در سدههای هفدهم و هجدهم، دوران سیاه و فاجعهآمیزی را پشت سر میگذاشتند و کوشش آنان برای رهایی از این وضعیت به دلیل ضعف و نداشتن سازماندهی، چیزی جز شکست برای آنان به ارمغان نیاورد و سرانجام به کشتار سالهای 1915 تا 1918 ارامنه منجر گردید.
از همین رو ایرانیان ارمنی که ارزش این امنیت و رفتار مناسب مردم ایران زمین را به خوبی درک میکردند، همدوش با سایر مردم در جهت اعتلا و آبادانی ایرن کوشش کردند و سابقه خوبی از خود به یادگار گذاشتند. همین سابقه تاریخی خوب در روابط بین دو ملت ایرانی و ارمنی، تأثیرات مثبتی بر مناسبات دو کشور در دورههای بعدی بر جای گذاشت.
پس از جنگ جهانی اول و استقلال ارمنستان در سال 1918، روابط ایران و ارمنستان وارد مرحله نوینی شد. در این زمان ارمنستان از طرف غرب، یعنی ترکیه، مورد تهدید قرار اشت و در سمت شرق بر سر ناحیه «قره باغ» و «زنگه زور» در جنگ با جمهوری آذربایجان بود. مرزهای شمالی این کشور نیز به دلیل اختلافات ارضی با گرجستان بر سر نواحی «آخالکالاک» و «لوری» متشنج بود. داخل کشور نیز به علت کوشش بلشویکها برای ساقط کردن حکومت مرکزی، نابسامان بود. تنها مرز جنوبی ارمنستان با ایران در آرامش به سر میبرد. به همین دلیل جمهوری ارمنستان اهمیت زیادی را برای روابط با ایران قایل بود و انتخاب و اعزام «پرنس هوسپ آرغوتیان» به تهران به عنوان سفیر ارمنستان در ایران، اهمیت این امر را نشان میداد.
اما در این سوی مرز، در ایران، سالهای 1918 تا 1920 دوران بیثباتی بود و ایران در چنان وضعیت سیاسی و اقتصادی متشنجی قرار داشت که حتی قادر نبود اوضاع داخلی خود را سرو سامان بخشد. دولتها یکی پس از دیگری سقوط میکردند و بیشتر نگاهها متوجه مشکلات داخلی بود و کمتر کسی به فکر روابط خارجی واستفاده از اوضاع سیاسی پیش آمده در قفقاز بود. با این حال، ایران در پاییز 1919 هیأتی را به سرپرستی «سید ضیاء الدین طباطبایی» به باکو فرستاد تا زمینه بستن قرارداد دوستی وهمکاری بین ایران و جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را فراهم سازد، ولی به علت سرعت روند تحولات در منطقه قفقاز جنوبی و سقوط جمهوریهای سه گانه قفقاز، نتیجهای از این سفر به دست نیامد.
در ارمنستان نیز اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی، مانع بزرگی بر سر راه گسترش روابط با ایران بود و تنها قراردادی که در این دوران، پیشنویس آن توسط دولت ارمنستان تهیه شد و باید مورد مذاکره ایران و ارمنستان قرار میگرفت، قرارداد تأسیس خط آهن باطوم- قارص –ایروان –تبریز بود که به علت سقوط جمهوری ارمنستان، این مذاکرات هیچ وقت شروع نشد. به طور کلی در این دو سال، گسترشی در روابط دو کشور به وجود نیامد و پس از سقوط جمهوری ارمنستان در سال 1920، روابط این کشور با ایران در چارچوب روابط ایران و شوروی قرار گرفت.
آغاز روابط دو جانبه پس از استقلال ارمنستان
در تاریخ بیست و پنجم دسامبر 1991 یعنی سه ماه بعد از استقلال ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران استقلال این کشور را به رسمیت شناخت. ایران با توجه به داشتن مرز مشترک با ارمنستان و به خاطر منافع سیاسی و امنیتی (منافع جغرافیایی و جغرافیای سیاسی- نظامی) و با هدف توسعه روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، درسال 1992 با این کشور روابط دیپلماتیک برقرار نمود. موقعیت جغرافیایی ارمنستان برای دسترسی به کشورهای اروپایی، ضرورت ایفای نقش مؤثر در منطقه قفقاز جنوبی، جنگ قره باغ و محاصره ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان و ترکیه، نبود مرز مشترک بین ارمنستان و همکار استراتژیکش روسیه، بیثباتی در گرجستان در سالهای نخستین دهه 90 و برخی عوامل دیگر، باعث گردید که از همان آغاز، مناسبات دو کشور توسعه یابد.
برای ارمنستان، داشتن رابطه با ایران از اهمیت حیاتی برخوردار بود و این امر سبب شد گسترش این رابطه در سیاست خارجی ارمنستان، اولویت و اهمیت زیادی پیدا کند. روابط با تهران برای دولتمردان ارمنی ازاین لحاظ اهمیت حیاتی داشت که جمهوری ارمنستان با به دست آوردن استقلال، با ایران در یک منطقه قرار میگرفت و همکاری دو کشور، حیات سیاسی منطقه مسئله مهمی بود. این مسئله بدین معنا بود که ارمنستان و ایران در برخی مسائل، دارای منافع مشترک استراتژیک بودند. بنابراین سیاستگزاران ارمنی هنگام تدوین سیاست خارجی کشور خود، روابط راهبردی با ایران را به طور جدی مدنظر قرار دادند. دشمنی تاریخی بین ارامنه و ترکها و ادعاهای ارضی نسبت به خاک یکدیگر و روابط خوب تاریخی ارامنه و ایرانیان، در رواج این دیدگاه در بین عموم ارامنه و سیاستگزاران ارمنی مؤثر بوده است. اهداف سیاسی و اقتصادی ارمنستان را از گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران، میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- ایجاد توازن در روابط خارجی با سایر قدرتهای منطقهای و جهانی؛
- بهرهگیری از منابع سرشار انرژی ایران برای پاسخگویی به نیازهای ارمنستان؛
- بهرهبرداری از راههای آهن و شوسه، خطوط مواصلاتی و بنادر ایران برای ترانزیت کالا به مقصد ارمنستان با توجه به امنیت راههای ایران و محاصره راههای ارمنستان از سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان و همچنین سادگی ارتباط، کمی مسافت و پایین بودن هزینههای حمل و نقل در راههای ایران؛
- ارتباط با خلیج فارس و آبهای آزاد جهان؛
- استفاده از بازار پرجمعیت ایران برای فروش کالاهای ساخت ارمنستان، با توجه به نزدیکی راهها؛ استفاده از تجربیات توسعه در ایران؛
- وجود جامعه ارمنی تبار درایران به عنوان بزرگترین اقلیت و وجود اشتراکات تاریخی، فرهنگی، سنتی و تجانس بافت اجتماعی؛
- پاسخ به درخواست بخشی از مردم ارمنستان که متولد ایران بوده و خواهان رابطه گستردهتر با ایران بودهاند.
بنابراین جمهوری اسلامی ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی میتوانست نقش حیاتی برای ارمنستان ایفا نماید. ایران با توجه به موقعیت ویژه جغرافیایی، ارتباطات پر اهمیت جهانی و به عنوان یکی از مهمترین کشورهای منطقه، از منافع سیاسی و امنیتی زیادی در منطقه قفقاز و به ویژه ارمنستان برخوردار بود. از سوی دیگر ایران به دلیل ارتباط با سواحل جنوبی دریای خزر و سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان، نه فقط برای کشورهای هم مرز، بلکه برای مناطق قفقاز، آسیای میانه، شبه جزیره هند و جهان عرب نقش یک حلقه رابط را داراست. کشور ایران در سطح جهانی، پل ترانزیت و یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان به شمار میرود. این موضوع نه فقط به خاطر موقعیت جغرافیایی حیاتی و ذخایر غنی طبیعی و انسانی ایران، بلکه به خاطر پتانسیل عظیم اقتصادی و نظامی آن نیز هست. همچنین نبود اختلاف ارضی و قومی میان جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان، عامل مهمی در توسعه روابط دو کشور است. پس بدون تردید، ایران میتواند در حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی ارمنستان نقش اساسی داشته و به عنوان پنجرهای به سوی جهان خارج و عاملی ارزشمند و دائمی برای ثبات آن باشد.
ارمنستان نیز در برنامههای سیاسی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاه ویژهایست. پنهان نیست که دراثر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی که با جمهوری اسلامی ایران هم مرز هستند، خلائی به وجود آمد که به دلیل بحران اجتماعی در روسیه، رفته رفته گسترش یافت. بنابراین برای ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران جغرافیای سیاسی در منطقه، تمایل برای پر کردن این خلاء اجتناب ناپذیر بود. ایران، نمیتوانست نسبت به شکلگیری کشورهای استقلال یافته جدید بیتفاوت باشد و علاقمندی خود را که بر اساس اشتراکات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است، ابراز نکند.
پس در شرایط فعلی، منافع ملی ایران در تحکیم استقلال ارمنستان و مشارکت درعرصه سیاست منطقهای قفقاز تأمین میشود. همکاریهای دو جانبه تهران- ایروان نیز علاوه بر تضمین ثبات داخلی ارمنستان و تقویت آن، در سطح منطقهای نیزمیتواند به صورت چند جانبه با کشورهای مشترک المنافع به ویژه روسیه (محور شمال – جنوب) دنبال گردد.
روابط سیاسی
روابط تهران و ایروان در سال 1992 از نقطه صفر آغاز شد؛ زیرا در دوره اتحاد جماهیر شوروی، روابط اقتصادی و سیاسی میان دو کشور قطع بود و در عمل، ایران و ارمنستان طی هفتاد سال، تماسی با یکدیگر نداشتند. (ارتباط میان ایران و کشورهای قفقاز جنوبی در دوران شوروی، از راه خاک جمهوری آذربایجان صورت میگرفت) روابط دو جانبه بعد از فروپاشی شوروی و استقلال ارمنستان، فراز و نشیبهای فراوانی داشته و بیش از همه متأثر از درگیریهای منطقه قره باغ بوده است.
در نخستین ماههای پس از استقلال ارمنستان، روابط دو کشور با شتاب به نسبت زیادی گسترش یافت، زیرا این کشور به دلیل جنگ قرهباغ، از سوی آذربایجان و ترکیه محاصره شده بود و راههای گرجستان نیز به دلیل بحرانهای مختلف قومی و محلی، ناامن بود. پس ارمنستان از یک سو در بنبست سرزمینی واقع بود و از سوی دیگر به علت شرایط بعد از استقلال و وضعیت نامشخص اقتصادی و سیاسی منطقه، در موقعیت نامساعدی قرار داشت. دراین فضا و شرایط، وجود یک کشور قدرتمند در کنار مرزهای ارمنستان، به مثابه یک روزنه نجات و امید بود. به همین سبب دولتمردان ارمنی از همان آغاز روابط درعرصه سیاسی، تمایل شدید خود را برای گسترش مناسبات درتمام زمینهها ابراز نمودند.
در روند مناسبات سیاسی دو جانبه، همواره تحولات داخلی، فشارهای خارجی، مشکلات اقتصادی و ناتوانی مدیریت دولتی برای حل این مسائل و حل نشدن مناقشه قرهباغ، موانع مهم گسترش بیشتر روابط دو کشور محسوب میشوند. با توجه به ساختار ناهمگون سیاسی در ارمنستان و نقش بازیگران با نفوذ خارجی که تعریف کننده و تعیین کننده عوامل قدرت و رفتار سیاسی در ارمنستان هستند، دیدگاههای گوناگونی درباره روابط با ایران وجود دارد. با این همه، جمهوری ارمنستان همواره در جهت توسعه روابط با ایران گام برداشته است. این موضوع در اراده مقامات این کشور و فراهم نمودن زمینههای لازم برای بسط روابط نمایان گردیده است. دراین بستر، انتظارات طرفین از چگونگی و میزان افزایش و تغییرات کمی و کیفی سطح روابط، متفاوت بوده و ارمنستان همواره کوشیده است موضع مثبت ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای، برای خود حفظ و به نوعی بیطرفی ایران را در روند حل مناقشه قرهباغ تثبیت نماید.
در کل میتوان ادعا نمود که در سالهای گذشته، جّو روابط سیاسی میان دو کشور دوستانه و سازنده بوده است و طرفین در عمل اثبات کردهاند که برای توسعه روابط دوستانه و متقابل، اراده سیاسی قاطعی دارند. در بستر واقعیات امروز، منافع درازمدت جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان با یکدیگر همخوانی دارد و این مسئله می تواند زمینه توسعه پایدار همکاریهای واقعی را ایجاد نماید.
روابط فرهنگی
روابط فرهنگی دو کشور بعد از فروپاشی شوروی و به ویژه بعد از گشایش رسمی رایزنی فرهنگی ج. ا.ایران در ارمنستان (شهریور ماه 1378 هـ. ش) وارد سطح جدیدی شده است. پوشیده نماند با توجه به این که ارمنستان به نوعی در حوزه تمدنی ایران فرهنگی واقع شده، مشترکات فرهنگی زیادی بین کشورمان با ارمنستان وجود دارد. گذشته تاریخی مشترک، رسوخ واژه ها و کلمات فارسی، خویشاوندی زبانی، قومی و آداب و رسوم مشترک میان دو ملت از جمله این مشترکات است.
حضور دیرین فرهنگ، تمدن و حتی حاکمیت ایران در ارمنستان باعث شده است که امروزه شاهد آثار و ابنیه زیادی در این کشور باشیم، آثار و ابنیه ای که مسجد کبود ایروان نمونه ای از آن است.
روابط فرهنگی ایران از گذشتههای دور تا به امروز، یکی از مهمترین جنبههای تاریخ این کشور بوده است. ایران بهعنوان یکی از کهنترین تمدنهای جهان، همواره در تعامل با تمدنهای دیگر نقش مهمی ایفا کرده است. در دوران باستان، فرهنگ ایران تحت تأثیر تمدنهای بینالنهرین، هند، یونان و روم قرار داشت و در عین حال تأثیرات عمیقی بر این تمدنها گذاشت. پس از ورود اسلام، ایران به یکی از مراکز اصلی فرهنگی جهان اسلام تبدیل شد و نقش مهمی در انتقال دانش و فرهنگ به دیگر نقاط جهان ایفا کرد. در دورههای مختلف تاریخی، از جمله دوران صفوی و قاجار، روابط فرهنگی ایران با کشورهای همسایه و حتی مناطق دورتر مانند آسیای مرکزی و اروپا گسترش یافت. روابط فرهنگی ایران و ارمنستان یکی از قدیمیترین و طولانیترین روابط میان ملتهای منطقه است. این روابط به حدود سه تا چهار هزار سال پیش بازمیگردد و تأثیرات متقابل فرهنگی، هنری، زبانی و ادبی میان این دو ملت بسیار چشمگیر بوده است.
از جمله نمونههای این تعاملات میتوان به تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات ارمنی اشاره کرد؛ برای مثال، شاعران ارمنی از مضامین و وزنهای اشعار فارسی الهام گرفتهاند. همچنین، حضور کلمات فارسی در زبان ارمنی نشاندهندهی ارتباط عمیق فرهنگی میان این دو ملت است .
روابط فرهنگی بین ایران و ارمنستان بسیار عمیق است. ارمنیان ایرانی بهویژه در دورههای مختلف تاریخی در ایران حضور برجستهای داشتهاند و در حال حاضر نیز در فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایران نقش فعالی ایفا میکنند. ارمنیان در ایران بهعنوان یک اقلیت دینی و قومی با داشتن حقوق خاص خود شناخته میشوند و مشارکت زیادی در فعالیتهای اجتماعی، هنری و علمی کشور دارند. ارمنیان ایرانی نقش مهمی در تقویت روابط فرهنگی میان ایران و ارمنستان دارند. این ارتباط فرهنگی و اجتماعی در قالب فعالیتهای هنری، ادبی و رسانهای ادامه دارد.
در دوران معاصر، روابط فرهنگی از طریق تبادلات دانشجویی، همکاریهای علمی، و گردشگری تقویت شده است. این تعاملات نه تنها به حفظ میراث فرهنگی کمک کرده، بلکه زمینهساز تفاهم بیشتر میان دو کشور شده است.
نتیجهگیری:
بررسی مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان در سالهای 2025-1991 نشان میدهد که این روند با وجود فراز و نشیبهای فراوان، سیر طبیعی خود را طی کرده است. باید اذعان نمود که توسعه روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان از جنبههای مختلف برای هر دو کشور دارای منافع مختلف ملی و امنیتی است.
روابط دوجانبه تهران-ایروان، علاوه بر تضمین ثبات داخلی ارمنستان و تقویت آن، در سطح منطقهای نیز میتواند به صورت چندجانبه با کشورهای مشترکالمنافع بهویژه روسیه (محور شمال-جنوب) دنبال گردد. با توجه به منافع مشترک و پیشینه تاریخی مثبت، این روابط پتانسیل توسعه و تعمیق بیشتری در آینده را دارا است. همگرایی منافع بلندمدت دو کشور، زمینه را برای همکاریهای پایدار و ثمربخش در عرصههای گوناگون فراهم
مهمتر آن که روابط فرهنگی به عنوان بستری برای تعاملات گستردهتر، نقشی اساسی در تقویت این مناسبات ایفا میکند. وجود مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و هنری، امکان تبادلات فرهنگی و هنری، همکاریهای علمی و دانشگاهی، و گسترش گردشگری را فراهم میسازد. حضور جامعه ارمنی در ایران نیز به عنوان یک پل ارتباطی، نقش مهمی در تعمیق این روابط فرهنگی ایفا میکند. توسعه این روابط نه تنها به شناخت و درک متقابل بیشتر کمک میکند، بلکه زمینهساز همکاریهای پایدار و ثمربخش در سایر زمینهها نیز خواهد بود.
به عبارت دیگر، با تکیه بر پیشینه غنی فرهنگی و پتانسیلهای موجود، میتوان روابط فرهنگی دو کشور را به سطح بالاتری ارتقا داد و از این طریق، به تقویت پایههای دوستی و همکاری میان دو ملت کمک کرد. این امر مستلزم برنامهریزی دقیق، حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری، و تسهیل تبادلات مردمی است.
سید جواد طباطبایی
منابع:
- جلیل روشندل، رافیک قلیپور، ارمنستان، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،
- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از صوفیه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیر کبیر، 1366،
- کاظم شریف کاظمی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال جمهوری آذربایجان و ارمنستان، تهران: دانشکده روابط بین الملل، 1377،
- ابوالفضل کاشانی، سیاست خارجی جمهوری ارمنستان و بحران قره باغ، تهران: دانشکده روابط بین الملل، 1372،
نظر شما