گدایی یا تکدی گری در پاکستان به مسئلهای پیچیده و نگرانکننده تبدیل شده است، چنانکه نتایج نظرسنجی جدید مؤسسه گالوپ پاکستان نشان میدهد. این پژوهش ملی که با نمونهای علمی از ۷۸۵ مرد و زن در مناطق شهری و روستایی چهار ایالت اصلی انجام شده، تصویری دقیق از دیدگاههای عمومی درباره گدایان ارائه میدهد—ترکیبی از همدلی، اجبار اجتماعی، و نگرانیهای امنیتی و اخلاقی.
فشار احساسی در برابر تأثیر واقعی
اکثریت پاکستانیها (۶۳٪) اظهار داشتهاند که هنگام مواجهه با گدایان احساس فشار اجتماعی یا احساسی برای کمک مالی دارند، بهویژه زنان (۶۶٪) و جوانان زیر ۳۰ سال (۶۸٪). اما تنها ۳۷٪ باور دارند که این کمکهای مالی واقعاً تأثیر مثبتی در زندگی گدایان دارد.
این شکاف میان حس مسئولیت و باور به اثربخشی، نشاندهنده پیچیدگی اخلاقی و احساسی در ذهن مردم عادی است که بین وظیفه دینی و ترس از فریبخوردن سرگردان ماندهاند.
اعداد قابلتأمل: پدیدهای میلیاردی
با وجود شک و تردیدها، مقیاس کمکهای مالی به گدایان بسیار چشمگیر است:
- ۷۱٪ در هفت روز گذشته به گدایی پول دادهاند.
- مقدار متوسط پرداختی در هر نوبت تقریباً ۲۰ روپیه بوده است.
- این معادل حدود ۳۷۴ میلیون روپیه در روز است.
- در مجموع سالانه تقریباً ۱۳۶ میلیارد روپیه )حدود ۴۵۶ میلیون دلار(پرداخت میشود.
این ارقام نشان میدهد که گدایی تنها یک معضل اجتماعی نیست، بلکه به اقتصادی غیررسمی و بسیار بزرگ تبدیل شده است که در برخی موارد با بودجههای توسعهای بخشهای دولتی برابری میکند.
نگرانیها از پرخاشگری و بهرهکشی
نگرش عمومی نسبت به گدایی رو به منفی شدن است:
- ۸۴٪ معتقدند که گدایان اکنون با روشهایی پرخاشگرانهتر برخورد میکنند.
- ۶۶٪ باور دارند که گدایان اغلب عضو شبکههای سازمانیافته و سوءاستفادهگر هستند.
این نگرانیها بهویژه در شهرهای بزرگ افزایش یافته، جایی که گزارشهایی درباره مافیای گدایی، بهرهکشی از کودکان، و حتی اخاذی شنیده میشود. بسیاری از گدایان با استفاده از کودکان، ناتوانیهای جسمی، یا تحریک احساسات برای جلب ترحم و دریافت پول، جامعه را تحت فشار قرار میدهند.
پیامدها برای سیاستگذاری و جامعه مدنی
یافتههای نظرسنجی گالوپ نیاز مبرم به اقدامات زیر را نشان میدهد:
- مداخله دولت برای مبارزه با شبکههای سازمانیافته و تنظیم مقررات درباره گدایی خیابانی؛
- برنامههای حمایتی و رفاهی مؤثرتر برای افراد بیخانمان، بیدرآمد یا در معرض آسیب؛
- کارزارهای آگاهسازی عمومی برای هدایت کمکهای مالی به نهادهای معتبر و خیریههای قانونی.
عدم توجه به این اقتصاد پنهان گدایی، میتواند نه تنها منجر به گسترش سوءاستفاده شود، بلکه اعتماد عمومی به نیازمندان واقعی را نیز از بین ببرد.
جمعبندی
گدایی در پاکستان دیگر مسئلهای حاشیهای نیست؛ بلکه پدیدهای ریشهدار در زندگی روزمره، اعتقادات دینی، و فضای عمومی است—با ردپایی میلیاردی در اقتصاد کشور.
در حالی که حس همدلی مردم با نگرانی و خشم ترکیب شده، پاکستان در برابر یک دوراهی اخلاقی و سیاستی قرار دارد: چگونه میتوان به نیازمندان واقعی کمک کرد بدون آنکه به چرخههای سوءاستفاده و بهرهکشی دامن زد؟
دادههای گالوپ باید همچون زنگ خطری جدی تلقی شود. دیگر مسئله این نیست که آیا سیستم شکسته است—بلکه این است که چه کسی جرات اصلاح آن را دارد؟
نظر شما