رویاها محقق میشوند، اگر فقط به اندازه کافی بخواهیم. تو میتوانی هر چیزی را در زندگی به دست آوری اگر حاضر باشی همه چیز دیگر را فدای آن کنی".
—جی.ام. بری
در مسیر دستیابی به قدرت، پیشرفت و غرور ملی، جهان به حقیقتی هولناک تن داده است: جان انسانها همچنان بیارزش شمرده میشود. تمدنهای باستانی زمانی انسانها را برای خشنودسازی خدایان یا تضمین باروری سرزمینشان قربانی میکردند. امروز اما، به نام ملیگرایی، برتری ایدئولوژیک و جاهطلبی سیاسی، جمعیتهایی قربانی میشوند—نه برای نیروهای آسمانی، بلکه برای غرور، خودخواهی و طمع انسانی.
این گزارش بررسی میکند که چگونه پاکستان امروز، همانند بسیاری کشورهای دیگر، شاهد تجدید حیات خونریزی است؛ در حالی که این فجایع در قالب امنیت، راهبرد و حاکمیت ملی بازتعریف میشوند. این گزارش خواستار تأمل فوری جهانی و پاسخگویی رهبران است.
از قربانگاههای آیینی تا جبهههای استراتژیک: سیر تحول قربانیگری
در گذشته، قربانیکردن انسانها با دلایل دینی یا فرهنگی توجیه میشد. شواهد باستانشناسی از قوم مایا، بینالنهرین، مصر و حتی اسکاندیناوی نشان میدهد که کشتن انسانها نوعی پیشکش بهشمار میرفت—در ازای باران، پیروزی یا خشنودی الهی.
امروز، این پیشکشها شکلی نظاممند و صنعتی به خود گرفتهاند:
- جنگهای مرزی و ایدئولوژیک
- نسلکشیهایی که به عنوان مبارزه با تروریسم پنهان میشوند
- جنگهای نیابتی میان ابرقدرتها
- حملات پهپادی و بمبگذاریهای انتحاری
- غیرنظامیانی که در خطوط قومی، فرقهای یا ملیگرایانه گرفتار میشوند
اگرچه آیینها تغییر کردهاند، اما منطق قربانی ثابت مانده است: مرگ ضعیفان برای تحقق آرمانهای قدرتمندان.
پاکستان: ملتی که در سکوت خون میریزد
پاکستان از زمان تأسیس خود شاهد امواجی از درگیریهای داخلی و خارجی بوده است. اما امروز، کودکان، سربازان و غیرنظامیان این کشور در چرخهای بیرحمانه از ترور، حاکمیت ضعیف و انکار مداوم قربانی میشوند.
فاجعه مدرسه APS) ۲۰۱۴(
بیش از ۱۵۰ نفر، عمدتاً کودک، در حملهای به مدرسهی عمومی ارتش در پیشاور بهدست تحریک طالبان پاکستان قتلعام شدند. این حمله کشور را لرزاند—اما تغییرات ساختاری چندانی پس از آن رخ نداد.
حمله به اتوبوس مدرسه در خضدار (مه ۲۰۲۵)
حملهای مشابه و تکاندهنده در خضدار رخ داد که در آن یک اتوبوس مدرسه APS با ۵۳ سرنشین از جمله ۳۸ کودک هدف قرار گرفت. ۸ نفر کشته و دهها تن زخمی شدند—برخی چنان مجروح که دیگر هرگز التیام نخواهند یافت. بازماندگان، گواه زندهای از شکست جامعه در حفاظت از آسیبپذیرترین اقشار آناند.
چشماندازی از فقدان
- شهادت دهها سرباز در درگیریهای مرزی و کمینها
- هدف قرار گرفتن اقلیتهای مذهبی در خشونتهای فرقهای
- غیرنظامیان گرفتار در عملیات ضد تروریستی و شورشها در خیبر پختونخوا و بلوچستان
این مرگها تصادفی نیستند—بلکه سیاسی و ساختاریاند. رهبران از گفتگو امتناع میورزند، معترضان را خائن میخوانند و بهجای راهحل، خشونت را تشدید میکنند.
مقایسههای جهانی: نفرینی مشترک
پاکستان تنها نیست. در سراسر جهان، دنیا در حال بازسازی بربریت باستانی است:
- غزه: کودکان زیر آوار بمبارانها جان میدهند؛ بیمارستانها بمباران میشوند.
- اوکراین: شهرهایی که بهطور کامل نابود شدهاند تا قدرتهای جهانی زورآزمایی کنند.
- سودان، سوریه، یمن: کشتارهای غیرنظامیان که از سوی جامعه جهانی نادیده گرفته میشود.
اینها اتفاقی نیستند—بلکه نتیجهای از وجدان جهانی شکستخورده و نظمی بینالمللیاند که ارزش جان انسان را فراموش کرده است.
وجدان جهانی کجاست؟
- سازمان ملل متحد: تماشاگر خاموش
سازمانی که روزی امید پس از جنگ جهانی بود، اکنون به قطعنامههای نمادین و محکومیتهای بیاثر تقلیل یافته است. همانند جامعه ملل، ناتوانی آن هر روز آشکارتر میشود.
- رسانهها و مردم
در حالی که انساندوستان، روزنامهنگاران و فعالان فریاد میزنند، صدایشان در میان تبلیغات عوامگرایانه، اطلاعات نادرست دیجیتالی و بیتفاوتی سیاسی گم میشود.
نتیجهگیری: فراخوانی به مسئولیت انسانی
در فرهنگهای باستان، برخی داوطلبانه برای خیر جمعی خود را قربانی میکردند. امروز، هیچکس رضایت ندارد که قربانی جانبی جنگ باشد، با این حال، این قربانیها ادامه دارند—اجباری، بیرحمانه و بیمعنا.
اگر همچنان به این آیین مدرن خونریزی بیتوجه بمانیم:
- اتوبوسهای مدرسه بیشتری بمباران خواهند شد
- مادران بیشتری فرزندانشان را به خاک خواهند سپرد
- ملتهای بیشتری زیر بار غرور خود فرو خواهند پاشید
بیایید بپرسیم:
آیا واقعاً از قوم مایا یا رومیها متمدنتریم؟
یا فقط قربانگاههای الهی را با قربانگاههای سیاسی جایگزین کردهایم؟
پیشنهادات
برای پاکستان:
- تشکیل کمیسیون مستقل بررسی تلفات غیرنظامیان و کودکان در مناطق درگیر
- ترجیح گفتگو به جای نظامیگری در اختلافات سیاسی
- پاسخگویی شفاف در خصوص ناکامیهای امنیتی، از جمله پروندههای APS و خضدار
برای رهبران جهانی:
- الزام به چارچوبهای حلوفصل اجباری در چارچوب سازمان ملل
- به رسمیت شناختن مرگهای غیرنظامی گسترده بهعنوان جنایت جنگی، نه خسارت جانبی
- سرمایهگذاری در آموزش صلح و برنامههای درمان اجتماعی در مناطق پس از درگیری
برای جامعه مدنی و رسانهها:
- بازتاب صدای بازماندگان و هزینه واقعی انسانی درگیریها
- افشای ناکامی رهبرانی که جان انسانها را فدای غرور میکنند
- ترویج تفکر انتقادی و آگاهی تاریخی در میان نسل جوان
سخن پایانی
تا زمانی که مرگ را بهنام آرمانها توجیه کنیم، تا وقتی که رهبرانمان را پاسخگو نکنیم، قربانیگری مدرن لکه ننگی بر تمدن ما باقی خواهد ماند.
وقت آن است که قربانیکردن بیگناهان برای ارضای غرور قدرتمندان را متوقف کنیم.
https://thefridaytimes.com/30-May-2025/modern-sacrifices-bloodshed-in-the-age-of-power-and-pride
نظر شما