۱۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۷

مقاله انور غازی، نویسنده پاکستانی

چهل سال در شهر خدا!

(فعالیت های حوزه های علمیه پاکستان)
چهل سال در شهر خدا!

انور غازی نویسنده دینی پاکستان در پاسخ به نویسنده کتاب "ده سال در سرزمین خدا" که در خصوص فعالیت های حوزه های علمیه پاکستان نوشته شده و در آن علیه این موسسات دینی توطئه ای کرده است، پاسخ داده و نوشت: قبول داریم که برخی از این موسسات دینی مرتکب به سرگرمی های منفی نیز می شوند، اما نمی شود، حکم یک تعداد ناچیزی را به کل حوزه های علمیه پاکستان اعمال کرد.وی با اشاره به شخصیت خود به عنوان یکی از طلاب دینی، نویسنده سرشناس و مدرس دینی نوشت: حوزه های علمیه مانع شخصیت سازی کسی نمی شوند، بلکه فرصتی را برای شخصیت سازی فراهم می کنند و سنگرهای دین اسلام هستند، از دین اسلام دفاع می کند و برای ترویج آموزه های اسلامی می پردازند.

    انور غازی نوشت: این چند روز پیش بود که در حال مرور مطالب فیس‌بوک، ناگهان چشمانم روی پستی متوقف شد. در آن، کتابی مهم معرفی شده بود؛ در کنار آن لینکی نیز قرار داشت که می ‌شد از طریق آن فایل (PDF) کتاب را دریافت کرد. نام کتاب "ده سال در سرزمین خدا" بود. شروع به خواندن کردم؛ نثری روان و ساده داشت. کتاب را یکی از فارغ ‌التحصیلان حوزه های علمیه پاکستان نوشته بود. در حقیقت، بنوعی زندگی ‌نامه ای بود از یک جوان دلسرد، شکوه‌گر و احساساتی که تجربه ‌اش از مدارس دینی چندان رضایت‌ بخش نبود. او از برخی رفتارها، سیاست‌ ها و تصمیمات این موسسات دینی ناراضی بود. گاه با نفرت مواجه شده بود و گاه احساساتش پایمال شده بودند. برخی موقعیت ‌ها بر خلاف انتظاراتش پیش رفته بودند و بعضی تناقض‌ ها ذهنش را آزار داده بودند. آن ‌چه برایش ناپسند بود، هر نقص و ضعفی که دید و هر آنچه بر طبع لطیفش سنگین آمد، همه را صادقانه به قلم آورد. حاصل آن، کتابی حدود ۲۰۰ صفحه‌ ای شد که منتشر گردید و با تبلیغات گسترده، به‌ عنوان چهره واقعی حوزه های علمیه پاکستان به مردم معرفی شد.

امروزه، نسبت به حوزه های علمیه جهان از جمله پاکستان نوعی حساسیت ویژه‌ ای وجود دارد. در چشم قدرت‌ های جهانی، حوزه های علمیه به ‌سان خار در چشم ‌اند. آن‌ ها را پایگاه تروریسم می‌ نامند و برچسب جهل و عقب ‌ماندگی می‌ زنند. حتی قوانین داخلی کشور پاکستان نیز آن ‌ها را تحت فشار قرار داده ‌اند. سکولارها و برخی نهادهای ضد ‌دینی تمام توان خود را صرف خشکاندن این سرچشمه ‌های معنویت کرده ‌اند. چرا که به‌ خوبی می ‌دانند، اگر مانعی در راه سکولاریزه‌ کردن کامل جامعه وجود داشته باشد، همین حوزه های علمیه و مراکز دینی ‌اند. گلایه‌ای از دشمن نیست؛ بلکه از رهبران است. آیا دیگر نهادهای کشور پاکستان، از هر نوع خطا و لغزش پاک‌اند؟ آیا مدارس مدرن و دانشگاه‌های پاکستان، در اوج فضیلت اخلاقی ‌اند؟ آیا از دیگر بخش ‌های کشور، فساد به طور کامل برچیده شده ‌است؟ آیا در دانشگاه‌ ها و مؤسسات آموزش عالی پاکستان، اندیشه‌ های افراط‌گرایانه رشد نمی‌کنند؟ آیا برخی از کسانی که به‌ عنوان تروریست معرفی شدند، دانشجوی دانشگاه نبودند؟

حقیقت این است که کوتاهی و خطا در مدارس رسمی و در حوزه‌ های علمیه ،در هر دو سو هست. ما همه بخشی از این مجموعه هستیم، اما این درست نیست که فقط یک گروه یا یک نهاد را هدف اتهام و حمله قرار دهیم. اگر کسی فقط ضعف‌ های یک بخش را گرد آورد، نمونه ‌اش مثل زباله ‌دانی خانه ‌ای است؛ حتی در پاک ‌ترین خانه ‌ها نیز زباله ‌ای یافت می ‌شود، اما آن زباله، نماینده کل خانه نیست. من پس از مطالعه آن کتاب، چنین احساسی یافتم. نویسنده، ضعف ‌ها را جدا کرده، با هنرمندی به آن ‌ها وزن داده و با ساختن شخصیت ‌های خیالی آن ‌ها را به‌ هم متصل کرده بود. ما می ‌پذیریم که در برخی از حوزه‌ های علمیه افراط‌هایی وجود دارد. گاهی کودکان بی ‌دلیل تنبیه می ‌شوند. برخی اساتید رفتار درستی ندارند. برخی قوانین سخت‌گیرانه‌ اند. گاه دانش ‌آموزان از مدیران مدرسه گلایه دارند. برخی گاه اصول را زیر پا می‌ گذارند، اما این ‌ها موارد جزئی ‌اند، نه کلی. نمی ‌توان این معدود نمونه ‌ها را به ‌تمامی سیستم حوزه ‌های علمیه پاکستان تعمیم داد. غالباً این مشکلات در مراکز دینی کوچک، محلی و کم ‌امکانات دیده می ‌شود. اگر بخواهید قضاوتی منصفانه داشته باشید، به سراغ حوزه‌های علمیه و مراکز دینی نمونه و برجسته پاکستان بروید. مشکل از آن‌ جا آغاز می‌ شود که اشتباهی در مراکز دینی گمنام رخ می‌ دهد، اما تهمت و سرزنش، به حوزه‌ های علمیه و مراکز دینی بزرگ و شناخته ‌شده می ‌رسد.

 اکنون اجازه دهید بگویم زندگی در حوزه ‌های علمیه واقعاً چگونه است؟ حوزه ‌های علمیه واقعاً چه هستند؟ در درون آن‌ ها چه می ‌گذرد؟ چه نوع تربیتی ارائه می ‌شود؟ آیا واقعاً مطالعه ممنوع است؟ آیا افراط‌ گرایی آموزش داده می ‌شود؟ محصول این حوزه ‌های علمیه چیست؟ این نه داستانی از ده سال، بلکه روایت چهل سال زندگی در سرزمین خداست. این زندگی ‌نامه ‌ای واقعی است، نه ساختگی؛ کامل است، نه خلاصه؛ و سراسر حقیقت است. در این داستان، کودکی به نام محمد انور در حوزه ‌های علمیه در ایالت سند ثبت ‌نام می ‌شود. تمام آنچه ممکن است برای یک طلبه روی دهد، برای او رخ می ‌دهد. او مرحله به مرحله، از قاعده نورانی قرآن کریم (قواعد مقدماتی قرآن کریم) گرفته  تا سطوح عالی حوزه های علمیه تحصیل می‌کند، تدریس می ‌کند، هیچ‌ کس مانع مطالعه ادبیات زبان اردو او نمی ‌شود، تا جایی که به نویسنده ‌ای برجسته تبدل می‌گردد. او روزنامه ‌نگار حرفه ‌ای می ‌شود. ستون ‌نویس یکی از بزرگ ‌ترین روزنامه ‌های کشور می ‌شود.

این خود زندگی ‌نامه را هم‌ زمان می ‌توان به‌ عنوان سرگذشت یک طلبه دینی ، یک نویسنده، یک استاد و یک روزنامه ‌نگار مطالعه کرد؛ و نیز به ‌عنوان "روایت واقعی یک حوزه‌ های علمیه پاکستان". آن‌گاه حقیقت را خواهید دید. آنچه قدرت ‌های جهانی و رسانه‌ ها می‌گویند، آنچه دوستان ناآگاه می‌ نویسند، و آنچه موجی از منفی ‌نگری می ‌سازد، یا دروغ است یا اغراق. اگر من و شما نیز در این تبلیغات جهت ‌دار شریک شویم، زیانی بزرگ به خودمان زده ‌ایم؛ چرا که راه دشمنان اسلام و پاکستان را هموار کرده ‌ایم.[1]

تحلیل کار شناسی

تحلیلگران موضوعات مذهبی معتقدند که:

  • در واقع، چنین فعالیت ‌های منفی در برخی از مدارس مذهبی پاکستان یافت می ‌شود و اخیراً برخی از موارد خشونت و خشونت جنسی نیز گزارش شده است، مانند مرگ یک طلبه مذهبی در یک مدرسه مذهبی در منطقه سوات پاکستان به دلیل خشونت معلمش[2]، اما تعداد چنین مدارس مذهبی در پاکستان بسیار کم است و اینها همان مدارس مذهبی هستند که توسط گروه ‌های  افراطی و تندرو اداره می‌ شوند و توسط دشمنان اسلام از جمله، آمریکا و اسرائیل از طریق برخی کشورهای مسلمان تأمین مالی می ‌شوند و هدف آنها بدنام کردن دین اسلام است[3].
  • هر انسانی می‌تواند تسلیم زمزمه‌ های شیطان شود و علما و طلاب علوم دینی نیز انسان هستند و می‌ توانند در هر زمانی قربانی اشتباهات شوند،اما رسانه‌ های این کشور همواره نگاه انتقادی خود را به علما و طلاب دینی معطوف می‌ کنند و اگر چنین حادثه ای فجیع ای رخ دهد برای اهداف دشمنان اسلام استفاده می کنند. 
  • دلیل خشونت جنسی با کودکان و جوانان در برخی از مدارس دینی این دسته افراطی ها، به دلیل قایل بودن آن ها به جواز این عمل فجیع در دین آنان است، زیرا برخی از این دسته علما از کتابهای دینی خود استناد می کنند[4]، اما اکثریت مسلمانان، اعم از شیعه و سنی این عمل فجیع را خلاف اسلام و بشریت می دانند و قایل به مجازات شدیدی به مرتکب آن هستند.
  • چنین اتفاقات نادری در مدارس، دانشکده ‌ها و دانشگاه‌ ها و همچنین سایر نهادهای آموزشی کشور نیز رخ می‌دهد، اما رسانه ‌های طرفدار غرب به آنها توجه نمی‌کنند. با این حال، اگر مشخص شود که یک حوزه علمیه در چنین فعالیت ‌هایی دست دارد، جنجالی علیه حوزه ‌های علمیه کل کشور ایجاد می‌ شود.

پیوند:

کد خبر 24595

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =