ریشههای تاریخی
برای درک شرایط امروز، باید به گذشته بازگردیم. جایگاه تاریخی زن در جامعه قزاق بهطور بنیادین با الگوی کلاسیک پدرسالاری شرقی تفاوت داشت و مستقیماً با ویژگیهای زندگی کوچنشینی پیوند خورده بود.
۱.۱ زن در فرهنگ کوچنشینی:
در جامعه سنتی قزاق، زن هرگز "ملک" بیحق و حقوق مرد به شمار نمیرفت. زندگی کوچنشینی از هر عضو جامعه کارایی و مسئولیتپذیری کامل میطلبید. زن قزاق نه تنها نگاهبان خانه، بلکه مدیر و صاحباختیار واقعی خانواده بود. در غیاب مردان که اغلب در شکار یا جنگ به سر میبردند، زنان مدیریت کامل زندگی را بهعهده داشتند. مراقبت از دامها، سازماندهی کوچها، پرورش فرزندان و اداره امور روزمره. این استقلال بالا موجب شکلگیری خصوصیاتی چون خوداتکایی، قاطعیت و سختکوشی در زنان شد.
جایگاه اجتماعی زنان همچنین در ساختار "آغاین" (خویشاوندان مادری) بازتاب مییافت که نقشی مهم در زندگی فرد داشتند. افزون بر این، نهادی حقوقی به نام "دادگاه بیها" وجود داشت؛ بیها حاکمان و داوران خردمند، به حل اختلافات میپرداختند. هرچند بیشتر بیها مرد بودند، اما زنان میتوانستند برای دفاع از حقوق خود به آنان رجوع کنند. افسانهها و حماسهها از زنانی نیرومند و خردمند یاد میکنند، چون "خانم بوپای" با هوش سیاسی و "ایمان شولپان" قهرمان روایتهای عامیانه.
مراسم "قیز اوزاتو" (عروسی) از مهمترین آیینها بود. "کالم" که اغلب بهاشتباه خرید عروس تعبیر میشود، در حقیقت قراردادی اجتماعی و نوعی جبران خسارت خانواده عروس به خاطر از دست دادن نیروی کار او بود. جهیزیه عروس "جاساو" دارایی شخصی او به شمار میرفت و حق داشت آزادانه در آن تصرف کند.
با این حال، نباید موقعیت آن زمان را آرمانی تصور کرد. جامعه همچنان پدرسالار و پاتریلینیال بود و تصمیمگیریهای کلان در اختیار مردان باقی میماند. رسمهای سختگیرانهای نیز وجود داشت، همچون "آمنگرلیک" (ازدواج لیویرات) یعنی اجبار بیوه به ازدواج با برادر شوهر درگذشته برای حفظ دارایی در تیره.
۱.۲ رهایی شوروی: تحمیلشده یا پیشرو؟
ظهور قدرت شوروی نقطه عطفی در جایگاه زنان بود. بلشویکها زن را نه تنها منبع کار برای صنعتیسازی، بلکه موضوعی برای "آزمایش اجتماعی" میدیدند. اصلاحات گستردهای به اجرا درآمد:
* برابری حقوقی: فرمانهای سالهای ۱۹۱۷–۱۹۱۸ میلادی حقوق سیاسی و مدنی برابر با مردان را به زنان اعطا کردند.
* مبارزه با «بازماندههای گذشته»: کالم، آمنگرلیک و ازدواج با دختران نابالغ ممنوع شد. کارزار معروف "خوجوم" (حمله به سنتهای پوشش) در آسیای میانه به راه افتاد، هرچند در استپهای قزاقی حجاب گسترده نبود.
* آموزش و کار: هدف، باسوادی همگانی بود. زنان بهطور گسترده وارد نظام آموزش حرفهای و صنایع شدند. بدینسان "روشنفکری قزاق" با زنان پزشک، معلم، مهندس و دانشمند پدید آمد.
* ایدهآل "کارگر و مادر": دولت از یکسو زن را آزاد میکرد و از سوی دیگر استانداردی تازه بر او تحمیل مینمود: باید هم کارگر نمونه سوسیالیسم باشد و هم مادری فداکار برای پرورش شهروندان شوروی.
* این دوران دوگانه بود: بیسابقهترین فرصتها برای تحصیل و پیشرفت فراهم شد، اما در عین حال، این آزادی تا حدی تحمیلی و برخلاف ساختار سنتی قزاقها بود. بسیاری از سنتها به حاشیه رانده شدند، هرچند از میان نرفتند.
بستر فرهنگی- دینی: میان سنت، اسلام و سکولاریسم
قزاقستان امروز کشوری "سکولار" است، اما کدهای فرهنگی و هویت دینی نقشی پر رنگ در تعریف نقشهای جنسیتی ایفا میکنند.
۲.۱ باورهای سنتی و نظم پدرسالارانه:
با وجود دگرگونیهای شوروی، ارزشهای پدرسالاری همچنان ریشهدار باقی ماندهاند. مفاهیم کلیدی عبارتند از:
* وجدان و ناموس خاندان: (اوژدان Ұждан) آبروی خانواده بهطور مستقیم با رفتار زنان گره خورده است. مفهوم "نامیس" (شرافت زنانه) پایه اصلی این نگرش است. پاکدامنی پیش از ازدواج، وفاداری زناشویی و فروتنی از ارزشهای والا محسوب میشوند.
* سلسلهمراتب خانوادگی: مرد رئیس خانواده است. از زن انتظار میرود به شوهر و خویشاوندان بزرگتر احترام گذاشته و فرمانبردار باشد. رأی "آقسقالها" (ریشسفیدان) اغلب تعیینکننده است.
* نقش باروری: تداوم نسل وظیفه اصلی زن به شمار میرود. زایمان بهویژه تولد پسر جایگاه او را در خانواده شوهر تقویت میکند. ناباروری یا داشتن تنها دختران میتواند مایه فشار اجتماعی گردد.
۲.۲ اسلام و خوانشهای متفاوت آن:
اسلام در جمهوری قزاقستان تاریخی معتدل و آمیخته با باورهای پیشا اسلامی، دین (تنگریگرایی) داشته است. در دوران شوروی دینداری تضعیف شد، اما پس از استقلال، بازگشت هویت دینی آغاز گردید.
نقش اسلام در مسئله جنسیت چندوجهی است:
* اسلام رسمی یا «دولتی» رویکردی میانهرو دارد، از اصول سکولاری حمایت میکند و اشکال افراطی مانند پوشش نقاب یا حجاب کامل در مدارس را تأیید نمیکند.
* باززایی دینداری سبب شد بخشی از زنان اسلام را منبع معنویت و ارزشهای اخلاقی بدانند. برای برخی، روسری نشانه تقوا و انتخابی داوطلبانه است.
* گرایش محافظهکارانه نیز وجود دارد که غالباً از بیرون تغذیه میشود و ارزشهای سختگیرانه پدرسالارانه را با شعارهای دینی ترویج میکند: زن خانهدار، محدودیت فعالیت اجتماعی زنان و حتی چندزنی (که در قانون رسمی پذیرفته نشده است).
بدینسان، دین هم میتواند ابزاری برای توانمندسازی و هم محدودسازی زنان باشد، بسته به نوع تفسیر آن دارد.
تأثیر جهانیشدن و چالشهای نوین
با فروپاشی اتحاد شوروی، مرزهای جمهوری قزاقستان به روی جهان گشوده شد و این امر به نفوذ پرقدرت ارزشهای غربی، ایدههای نو و چالشهای تازه برای ساختار سنتی جامعه انجامید.
۳.۱ تأثیر فرهنگ غربی و فمینیسم:
نفوذ فرهنگ غربی از طریق رسانهها، سینما، اینترنت و تبادلات آموزشی اثر قابل توجهی بر نسل جوان زنان قزاق گذاشت.
* ایدهآلهای خودبسندگی: ترویج الگوی زن موفق، مستقل از نظر مالی و آزاد در انتخاب، به جریانی قدرتمند بدل شد.
* گفتمان حقوقی: موضوعاتی که زمانی تابو به شمار میرفتند، وارد فضای عمومی شدند؛ از جمله خشونت خانگی، حقوق باروری، آزار جنسی و جنبش «بدنمثبت» (body positivity).
* ظهور موج چهارم فمینیسم: در قزاقستان نیز جنبش فمینیستی شکل گرفت و در حال رشد است. فعالان و سازمانهای غیردولتی در زمینه دفاع از حقوق زنان، ارائه کمک حقوقی و روانشناختی به قربانیان خشونت و ترویج آموزش جنسیتی فعالیت میکنند. با این حال، فمینیسم در جامعه اغلب با مقاومت و سوءبرداشت مواجه است و گاه بهعنوان "اختراع غربی" متهم میشود که ارزشهای سنتی را از بین میبرد.
۳.۲ عوامل اقتصادی و شهرنشینی:
گذار به اقتصاد بازار در دهه ۱۹۹۰ میلادی همه را تحت فشار گذاشت، اما زنان بار مضاعفی بر دوش کشیدند. آنان نخستین کسانی بودند که شغل خود را از دست میدادند و ناگزیر به دستفروشی یا کار غیررسمی روی میآوردند تا خانواده را تأمین کنند. با این وجود در بلندمدت این تحولات نقش رهاییبخش نیز داشتند.
* شهرنشینی: مهاجرت به شهرها کنترل سنتی شبکههای "آیولی" (روستایی) را تضعیف کرد. زن در کلانشهر ناشناستر و آزادتر در انتخاب سبک زندگی، شغل و شریک زندگی است.
* رشد بخش خدمات: ظهور حرفههای جدید مانند بازاریابی، فناوری اطلاعات، روابط عمومی و طراحی فرصتهایی تازه برای زنان تحصیلکرده و جاهطلب فراهم کرد.
* کارآفرینی: شمار زنان کارآفرین در حال افزایش است؛ آنان با راهاندازی کسبوکارهای خود نهتنها استقلال اقتصادی مییابند، بلکه برای دیگران نیز فرصت شغلی ایجاد میکنند.
این فرآیندها تقاضای اجتماعی تازهای ایجاد کردهاند. زن میخواهد سرنوشت خود را شخصاً تعیین کند، امری که ناگزیر با انتظارات سنتی در تعارض قرار میگیرد.
وضعیت کنونی و چشماندازها: پارادوکسها و مسیرهای توسعه
امروز وضعیت حقوق زنان در قزاقستان ترکیبی از دستاوردهای چشمگیر و بقایای کهن است.
۴.۱ حوزه حقوقی:
جمهوری قزاقستان یکی از پیشرفتهترین نظامهای حقوقی را در آسیای مرکزی داراست. قانون اساسی برابری حقوق و آزادیهای زن و مرد را تضمین میکند و کشور، بسیاری از کنوانسیونهای بینالمللی همچون CEDAW (تبعیض علیه زنان) را تصویب کرده است. در سال ۲۰۰۹ میلادی قانون (تضمینهای دولتی برای حقوق برابر و فرصتهای برابر زنان و مردان) به تصویب رسید.
1) اعلان در برابر واقعیت: مشکل اصلی، شکاف میان قوانین نوشتهشده و اجرای واقعی آنهاست. برای نمونه، تنها در سال ۲۰۱۷ میلادی و پس از سالها مبارزه فعالان، خشونت خانگی جرمانگاری شد، اما اجرای این قانون همچنان ضعیف است: پروندهها اغلب مسکوت میمانند و قربانیان حمایت کافی دریافت نمیکنند.
2) نمایندگی سیاسی: نابرابری در این حوزه آشکار است. با وجود سطح بالای تحصیلات زنان، حضور آنان در سطوح بالای قدرت (پارلمان، دولت، شهرداریها) ناچیز است. هرچند سهمیههایی در مجالس محلی وجود دارد، اما اهرمهای واقعی قدرت در دست مردان باقی مانده است. پدیده "سقف شیشهای" در اینجا کاملاً محسوس است.
۴.۲ وضعیت اقتصادی:
1) آموزش: زنان اکثریت دانشجویان دانشگاهها را تشکیل میدهند و غالباً عملکرد تحصیلی بهتری از مردان دارند.
2) بازار کار: سطح اشتغال زنان بالاست، اما جداسازی عمودی و افقی همچنان عمیق است. آنان عمدتاً در بخشهای سنتی "زنانه" و اغلب کمدرآمد همچون آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعی متمرکز شدهاند، در حالی که حضورشان در رشتههای STEM، مدیریت شرکتهای بزرگ و صنایع سنگین بسیار اندک است.
3) شکاف دستمزد: بهطور میانگین زنان ۲۰ تا ۳۰ درصد کمتر از مردان در موقعیتهای مشابه درآمد دارند. بخشی از این شکاف به دلیل مرخصیهای زایمان و انتخاب مشاغل انعطافپذیرتر، ولی کمدرآمدتر برای سازگاری با خانواده است.
۴.۳ چالشهای اجتماعی:
* خشونت خانگی: همچنان یکی از معضلات اصلی و دردناک است. فرهنگ سرزنش قربانی، وابستگی اقتصادی و بیاعتمادی به پلیس مانع درخواست کمک زنان میشود.
* سقف شیشهای و بار دوگانه: حتی موفقترین زنان شاغل نیز از وظایف خانه و تربیت فرزند معاف نیستند. جامعه هنوز انتظار دارد که زن همهکاره باشد.
* معضل تجرد زنان: کلیشه اجتماعی که زن باید تا ۲۵ یا ۳۰ سالگی ازدواج کند، فشار زیادی بر زنان تحصیلکرده و موفقی وارد میکند که بر کار تمرکز دارند. آنان را گاه "قالیندِق قیز" (دختر مانده) مینامند.
۴.۴ چشماندازها و روندها:
با وجود چالشها، آینده چندان تاریک به نظر نمیرسد. روندهای مهمی در حال شکلگیری است:
* رشد خودآگاهی زنان: شمار فزایندهای از زنان حقوق خود را میشناسند، از روابط سمی فاصله میگیرند و زندگی را بر اساس انتخاب شخصی میسازند.
* رشد کارآفرینی و شبکهسازی زنان: انجمنها و باشگاههای تجاری زنان شکل گرفتهاند که حمایت و همبستگی فراهم میکنند.
* تقویت جامعه مدنی: سازمانهای غیردولتی همچنان برای بهبود قوانین و تغییر نگرشهای عمومی تلاش میکنند.
* نقش شبکههای اجتماعی: پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و تیکتاک به ابزار مهمی برای طرح مسائل حساس، ایجاد همبستگی و اطلاعرسانی خارج از رسانههای سنتی بدل شدهاند.
۴.5 پدیده «کِلین» در خانواده مدرن قزاقی:
مفهوم "کِلین" (عروس) یکی از ارکان بنیادین ساختار خانواده قزاقی به شمار میرود که بازتابدهنده پیوند پیچیده میان ارزشهای سنتی، نقشهای جنسیتی و گرایشهای اجتماعی معاصر است.
از نظر تاریخی، "کلین" زنی جوان بود که وارد خانواده همسر میشد و جایگاهی ویژه و غالباً تابع در سلسلهمراتب آن به دست میآورد. نقش او تنها به همسری و مادری محدود نمیشد، بلکه بهعنوان عضو جوانتر خاندان موظف بود نهایت احترام را نسبت به خویشاوندان بزرگتر همسر، همچون "آتا-آنه" (پدر و مادر)، "آغا-اینی" (برادران) و دیگران نشان دهد.
کد رفتاری سنتی کلین، که به "کلیندِر جُراسی" شهرت داشت، مجموعهای از قواعد نانوشته را در بر میگرفت: او باید نخستین فردی میبود که مهمانان را خوشآمد میگفت، بزرگترها را بر سر سفره خدمت میکرد، آرام و مؤدب سخن میگفت و از تماس مستقیم چشمی با مردان مسن خانواده پرهیز مینمود. مهمترین فضایل او کاردانی، فروتنی، شکیبایی (صَبر) و توانایی در حفظ هماهنگی در خانه محسوب میشد.
این نهاد در واقع سازوکاری برای تطبیق زن تازهوارد با ساختار پدرسالارانه قبیله و ابزاری برای تحکیم پیوندهای خانوادگی بود.
با این حال، در قزاقستان معاصر، نقش کلین دستخوش دگرگونی چشمگیری شده است؛ دگرگونیای که تحت تأثیر شهرنشینی، ارتقای سطح تحصیلات زنان، استقلال اقتصادی آنان و نفوذ جهانیشدن رخ داده است.
امروزه میتوان سه الگوی اصلی را بازشناخت:
۱) الگوی سنتی: همچنان در مناطق روستایی و خانوادههای محافظهکار رایج است. زوجهای جوان غالباً با والدین شوهر زندگی میکنند و از کلین انتظار میرود بسیاری از آیینهای احترام و کمک در امور خانه را رعایت کند. با این وجود، حتی در این بافتها، شدت محدودیتها کاهش یافته و لحن روابط ملایمتر شده است.
۲) الگوی نوسازیشده: در شهرها، مفهوم کلین بیشتر از حالت تابعیت سخت فاصله گرفته است. زن تحصیل کرده و شاغل همچنان به سنتها و بزرگترها احترام میگذارد، اما این احترام بر پایه تعامل متقابل است نه اطاعت بیقید و شرط. سکونت مشترک با والدین دیگر الزامی نیست و این تغییر پویایی روابط را دگرگون ساخته است.
کلین امروز در بسیاری موارد شریکی برابر است که کار و خانواده را توأمان پیش میبرد و جایگاهش به دلیل سهم اقتصادیاش در خانواده تقویت میشود.
۳) الگوی تعارضی: گاه فاصله میان انتظارات نسلهای قدیم و دیدگاههای زن جوان به صحنهای برای تنش تبدیل میشود. اختلافنظرها میتواند در زمینه تربیت فرزندان، اداره خانه و تقسیم نقشها بروز کند.
بدین ترتیب، در سده بیستویکم، نهاد کلین از میان نرفته بلکه دگرگون شده است. این جایگاه از نماد اطاعت مطلق، به تدریج به نماد احترام به سنتها و بزرگترها بر پایه شرایطی برابرتر بدل گشته است.
کلین مدرن قزاق اغلب شخصیتی فعال و مستقل است که میکوشد میراث فرهنگی را در زندگی خویش با آزادی فردی و تحقق حرفهای پیوند زند. این تحول بازتاب روشنی از وضعیت زنان در جمهوری قزاقستان است که توانستهاند میان هویت ملی و ارزشهای معاصر توازن برقرار کنند.
نکته:
جایگاه زن در جمهوری قزاقستان امروز فرآیندی پویا و بیوقفه در جستجوی تعادل است. زن قزاق معاصر ترکیبی پیچیده دارد: احترام به سنتهای نیاکان با میل به خودتحقق، ارزشهای خانوادگی با جاهطلبیهای شغلی، آموزش سکولار با گرایشهای معنوی.
مهمترین چالش روزگار ما تضاد میان شتاب نوسازی و اینرسی ساختارهای پدرسالارانه است. دولت، جامعه و خود زنان باید الگویی ویژه بیابند که نه تقلیدی کورکورانه از غرب باشد و نه بازگشتی به گذشته کهن. این الگو باید بهترین عناصر میراث کوچنشینی (عملگرایی و استقلال)، گذشته شوروی (دسترسی به آموزش و کار) و روندهای جهانی معاصر (حقوق فردی و آزادی انتخاب) را در خود جای دهد.
راه رسیدن به برابری واقعی در قزاقستان هنوز راهی طولانی است. این مسیر نیازمند تغییر قوانین، دگرگونی عمیق در ذهنیت اجتماعی و بازنگری در کلیشهها و تقسیم مسئولیتها در عرصه عمومی و خصوصی است. موفقیت در این راه نه تنها آینده زنان قزاقستان، بلکه سرنوشت کل ملت را تعیین خواهد کرد؛ چراکه هیچ جامعهای نمیتواند در حالی به شکوفایی برسد که نیمی از جمعیت خود را از چرخه فرصتها کنار بگذارد.
منبع:
https://news.un.org/ru/story/2024/03/1450601
https://e-history.kz/ru/news/show/50000119
https://www.inform.kz/ru/o-vospitanii-devochek-i-statuse-zhenshin-v-istorii-kazahstana-4262d7
سرپرست رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران
آستانه - قزاقستان
نظر شما